رمزی(۱۳۸۶) در پژوهش با عنوان مقایسه سلامت روانی والدین معلولین ذهنی(سنین پایین تر از ۱۶ سال) مقیم در مراکزشبانه روزی و والدین معلولین ذهنی که هنوز درآین مراکز پذیرش نشده اند به این نتایج رسید: بین مادران کودکان معلول علائم روان تنی، اضطراب، ترس های مرضی، وسواس اجباری، حساسیت درروابط اجتماعی تفاوت معنی دار در سطح۵% وجود دارد. در حالی که مقوله های پرخاشگری افکار پارانوئیدی و روانپرشی تفاوت معنی داری یافت نشد. همچنین بین پدران کودکان معلول ذهنی مقیم درمراکز و پدران کودکان معلول ذهنی دراین مراکز پذیرش نشده اند در مقوله های افسردگی، اضطراب و حساسیت در روابط اجتماعی تفاوت معنی دار در سطح ۵% وجود دارد درحالی که در مقوله های علایم روان تنی، ترس های مرضی، و سواس اجباری افکار پارا توئیدی و روان پریشی تفاوت معنی داری یافت نشد.
رجبی و خدایی(۱۳۸۶) پژوهشی با عنوان تأثیر مشاوره گروهی با روش درمان عقلانی، عاطفی، رفتاری بر سلامت عمومی و عزت نفس دانش آموزان انجام دادند. نتایج نشان داده است که واریانسهای دو گروه آزمایش و کنترل در عزت نفس یکسان می باشد لذا می توان از تحلیل و واریانس برای تحلیل داده های این بخش استفاده نمود. اما نسبت مشاهده شده آزمون همگنی واریانس لوین برای متغیر سلامت عمومی برابر با ۰۶/۵ است که نشان دهنده عدم برابری واریانس گروه های آزمایش و کنترل در متغیر فوق بدست آمده است اما به دلیل برابر بودن اندازه نمونه در دو گروه می توان از مفروضه یکسانی واریانسها چشم پوشی و از آمار پارامتریک استفاده نمود. تفاوت نمره های عزت نفس کلی در مرحله پیش آزمون و پس آزمون پس از کنترل نمره های پیش آزمون در دانش آموزان دختر گروه آزمایش و کنترل برابر ۱۷/۱۱۴ می باشد که در سطح آماری کمتر از ۰۱/۰ معنادار است. یعنی آموزش مشاوره گروهی براساس درمان عقلانی، عاطفی، رفتاری، عزت نفس کلی را در مرحله پس آزمون افزایش داده است. همچنین نتایج نشان می دهد که پس از کنترل تاثیر پیش آزمون بر نمره های پس آزمون سلامت عمومی، تاثیر گروه معنادار است. این تحلیل نشان می دهد که دو گروه فوق از لحاظ میزان سلامت عمومی با یکدیگر تفاوت دارند که با توجه به میانگین های ارائه شده بهبود وضعیت سلامت عمومی در گروه آزمایش تفاوت معناداری با گروه کنترل دارد.
میکائیلی و شهنی(۱۳۸۶) بررسی شیوع کودک آزاری و پیش بینی این متغیر از طریق سلامت عمومی والدین، سازگاری، عزت نفس و عملکرد تحصیلی دانش آموز و متغیرهای جمعیت شناختی در دانش آموزان دختر آزاردیده و عادی دوره راهنمایی شهر اهواز انجام دادند. نتایج نشان داده است که حدود ۱۸ درصد آزمودنی ها در معرض کودک آزاری بالاتر از متوسط قرار گرفته اند همچنین، کودک آزاری را می توان از روی متغیرهای سلامت عمومی والدین، سازگاری، عزت نفس وعملکرد تحصیلی دانش آموز و متغیرهای جمعیت شناختی پیش بینی نمود.
زکی(۱۳۸۶) پژوهشی با عنوان کیفیت زندگی و رابطه آن با عزت نفس در بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه اصفهان انجام داد. نتایج این تحقیق نشان داد که تفاوت معنی داری در کیفیت زندگی کلی دانشجویان پسر و دختر نشان نداد و تنها در زمینه ماوراءالطبیعه و عزت نفس مؤلفه های پنج گانه کیفیت زندگی تفاوت معنی داری میان دانشجویان پسر و دختر دیده شد. سوی دیگر ارتباط معنی داری از نظر آماری بین سه مؤلفه کیفیت زندگی روابط بین فردی و ماورءالطبیعه با عزت نفس دیده شد. تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام نشان داد که به ترتیب سه بعد و مؤلفه کیفیت زندگی که شامل: روابط بین فردی، ماوراءالطبیعه و کارکرد از قدرت پیش بینی بیشتری در مقایسه دیگر ابعادکیفیت زندگی برای میزان عزت نفس دانشجویان برخوردار بوده اند. و سه مؤلفه کیفیت زندگی به طور هم زمان تغییرات عزت نفس دانشجویان را تبیین نمودند.
خسروی کبیر و همکاران(۱۳۸۶) در پژوهشی با نام مقایسه ی هوش هیجانی و سلامت روان در معتادان به مواد مخدر و افراد عادی که در سال ۱۳۸۶ با هدف مقایسه ی هوش هیجانی و سلامت روان در معتادان و افراد عادی انجام داده اند. نتایج نشان داده است که در بررسی فرضیه ی اول پژوهش مبنی بر کمتر بودن هوش هیجانی معتادان به مواد مخدر بین میانگین نمرات هوش هیجانی آزمودنی های دو گروه تفاوت خطی وجود دارد. در نتیجه پایین تر بودن میانگین نمره ی هوش هیجانی معتادان به نسبت افراد عادی نشان می دهد که معتادان دارای سطوح پایین تری از هوش هیجانی هستند. در بررسی فرضیه ی دوم تحقیق مبنی بر پایین تر بودن سلامت روانی معتادان نسبت به افراد عادی، میانگین نمره ی سلامت روان آزمودنی های دو گروه ارزیابی شد. تفاوت معناداری بین سلامت روانی معتادان وافراد عادی نشان داد که نشانگر وجود نشانه های بیشتر اختلالات روانی در معتادان است. در وارسی فرضیه ی سوم مبنی بر رابطه هوش هیجانی و سلامت روان معتادان، نشان داده که بین این دو متغیر همبستگی ۴۴۵/۰- وجود دارد. بین هوش هیجانی و سلامت روان آزمودنی صرف نظر از معتاد یا عادی رابطه معناداری وجود دارد که حاکی از آن است که برخورداری ازمؤلفه های هوش هیجانی در مدیریت استرس و شناخت موقعیت های بیرونی و نیز حالت های درونی نقش تعیین کننده ای دارد و با پشتوانه ی آن مواجهه با مشکلات، توأم با موقعیت های فردی خواهد بود. اما این مقابله در افراد دارای هوش هیجانی پایین تر با کاستی ها و شکست همراه است و در نتیجه سلامت روان آنها نیز متأثر خواهد شد.
یونسی و همکاران(۱۳۸۷)پژوهشی با عنوان مقایسه ی سلامت روان، عزت نفس و مسئولیت پذیری در دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی خانواده های طلاق و عادی شهرستان فیروز آباد سال تحصیلی ۸۸-۱۳۸۷ انجام دادند. نتایج نشان داده است که دختران خانواده های طلاق و عادی با توجه به اینکه از لحاظ تحصیلات مادر و سطح درآمد خانواده ها همسان سازی شده اند؛ اما باز هم از نظر روحی و روانی و شخصیتی با هم متفاوتند. به گونه ای که دختران طلاق از نظر سلامت روان، مسئولیت پذیری و عزت نفس نسبت به همسالان خود در خانواده های عادی در سطحی پایین تر قرار دارند و این امر ناشی از جدایی والدین است که براستی بر روح و روان و شخصیت آنان تأثیر گذار است.
احمد علی نرو بالا و همکاران(۱۳۸۷) پژوهشی را به عنوان، تعیین بررسی وضعیت روان افراد و بالاتر ساکن منطقه شهری و روستایی استانهای کشوری در سال ۱۳۷۸ روی جمعیت ۳۵۰۱۴ نفر و با بهره گرفتن از پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ28) به عنوان ابراز بررسی سلامت روانی و غربالگری اختلالات روانی بر روی آنها و تکمیل گردید که نتایج این تحقیق نشان داده که میزان شیوع اختلالات روانی در زنان بیش از مردان است(۹/۲۵درصد مقابل ۹/۱۴درصد) که با نتایج پژوهش کلی انجام گرفته در جهان و ایران هم خوانی دارد.
شیربیم، شفیع آبادی، عبدالله و همکاران(۱۳۸۷)پژوهشی را با عنوان اثربخشی آموزش مهارت های مدیریت استرس بر افزایش سلامت روان دانشجویان انجام داده اند.
نتایج این تحقیق نشان داده است که برای بررسی تاثیر آموزش مهارت های مدیریت استرس در سلامت روان دانشجویان، میانگین نمرات گروه آزمایش و گواه ین گروه آزمایش و گروه گواه از لحاظ نمره ی سلامت تفاوت معنی داری وجود دارد به عبارت دیگر، آموزش مهارت های مدیریت استرس، موجب افزایش سلامت گروه آزمایش شده است. برای بررسی تاثیر آموزش مهارت های مدیریت استرس در مولفه های سلامت روان) نشانگان جسمانی، اضطراب اختلال در عملکرد و افسردگی) نمرات گروه آزمایش و گواه سطوح معنی داری همه آزمونها، بیانگر آن است که بین دانشجویان گروه های آزمایش و گواه، حداقل از لحاظ یکی از متغیرهای وابسته (مولفه های سلامت) تفاوت معناداری وجود دارد. دانشجویان گروه آزمایش و گروه گواه از لحاظ مولفه های سلامت( نشانگان جسمانی، اضطراب، اختلال در عملکرد و افسردگی) تفاوت معناداری نشان می دهند. به عبارت دیگر، آموزش مهارت های مدیریت استرس، موجب کاهش مولفه های اختلال در سلامت روان گروه آزمایش شده است.
فرازنه(۱۳۸۸) پژوهشی با عنوان روابط ساختاری بین بهزیستی روانشناختی با هوش هیجانی ادراک شده،توانایی کنترل تفکر منفی و افسردگی مادران کودکان کم توان ذهنی و مقایسه آن با مادران کودکان عادی انجام داده است.
نتایج نشان داده است که متغیرهای درون مدل نشان دهنده وجود تفاوت معنی دار بین بیشتر متغیرهاست. در متغیر افسردگی نتایج نشان می دهد که بین سطح افسردگی دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد. میانگین افسردگی مادران دارای کودک کم توان ذهنی در سطح متوسط تا شدید قرار دارد ولی میانگین افسردگی گروه دارای فرزند عادی، در سطح خفیف و متوسط است. در متغیر راهبردهای منفی کنترل تفکر و راهکار منفی هوش هیجانی، گروه مادران کم توان نمرات بالاتری دریافت داشته اند در حالی که در راهبردهای اجتماعی و حواس پرتی که از شیو ه های مثبت کن تر تفکر به شمار می روند و راهبردهای مثبت هوش هیجانی و مؤلفه های پذیرش خود، خودمختاری، هدفمندی در زندگی و تسلط بر محیط بهزیستی روانشناختی مادران کودکان عادی، بر دیگر گروه برتری معنی داری داشتند. در دیگر مؤلفه ها، تفاوت معنی دار نبود. در مرحله اول نتایج تحلیل عاملی تاییدی (مدل اندازه گیری معادلات ساختاری) که برای تعیین بسندگی سنجه ها به کار برده شده، در دو گروه آمده است نتایج حاصل از آزمون مدل اندازه گیری در گروه مادران کودکان عادی و کم توان ذهنی نشان دهنده معنی داری بارهای عاملی است. بر این اساس می توان نتیجه گرفت ابزارهای به کار گرفته شده برای سنجش متغیرهای مورد نظر در گروه مذکور، مناسب بوده اند.
حبیبی و همکاران(۱۳۸۸) تحقیقی را با عنوان مقایسه سلامت روانی در دبیران تربیت بدنی و غیرتربیت بدنی بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی انجام داده اند. نتایج اثر اصلی شغل دوم، رده شغلی، جنس و ا ثر تعاملی دوطرفه شغل دوم و رده شغلی و اثر تعاملی دوطرفه شغل دوم و جنس روی متغیرهای وابسته بهزیستی و درماندگی روانشناختی با ۹۵ درصد اطمینان معنی دار بوده است. بررسی تاثیرات بین آزمودنی ها بر اساس هر یک از متغیرهای مستقل جنس، رده شغلی و شغل دوم را روی هر یک از متغیرهای وابسته بهزیستی و درماندگی روانشناختی نشان می دهد. اثر اصلی شغلی دوم روی درماندگی روانشناختی در بین دبیران دارای شغل دوم و دبیران فاقد شغل دوم تفاوت معنی داری به لحاظ آماری نشان نداد اما تاثیرات اصلی شغل دوم روی بهزیستی روانشناختی در بین دبیران دارای شغل دوم و دبیران فاقد شغل دوم به لحاظ آماری تفاوت معنی داری نشان داد اثر اصلی متغیر رده شغلی بر درماندگی روانشناختی در بین دبیران تربیت بدنی و دبیران غیرتربیت بدنی به لحاظ آماری تفاوت معنی داری نشان نداد اما اثر اصلی متغیر رده شغلی بر بهزیستی روانشناختی در بین دبیران تربیت بدنی و دبیران غیرتربیت بدنی به لحاظ آماری تفاوت معنی داری نشان داد اصلی متغیر جنس بر درماندگی روانشناختی در بین دبیران مرد و دبیران زن تفاوت معنی داری به لحاظ آماری نشان داد، همچنین اثر اصلی متغیر جنس بر بهزیستی روانشناختی در بین دبیران مرد و دبیران زن تفاوت معنی داری به لحاظ آماری نشان داداثر تعاملی دو طرفه رده شغلی و شغل دوم در بین دبیران بر متغیر درماندگی روانشناختی به لحاظ آماری معنی دار بود اما اثر تعاملی دو طرفه رده شغلی دوم در بین دبیران روی متغیر بهزیستی روانشناختی به لحاظ آماری معنی دار نبود اثر تعاملی دو طرفه جنس و شغل دوم در بین دبیران روی متغیر درماندگی روانشناختی به لحاظ آماری معنی دار بود اما اثر تعاملی جنس و شغل دوم در بین دبیران روی متغیر بهزیستی روانشناختی به لحاظ آماری معنی دار نبود. آزمون تعقیبی شفه برای بررسی اثر تعاملی متغیرهای جنس با شغل دوم و رده شغلی با شغل دوم نشان می دهد که در زمینه درماندگی روانشناختی، دبیران تربیت بدنی دارای شغل دوم تفاوت معنی داری با دبیران تربیت بدنی بدون شغل دوم داشتند دبیران تربیت بدنی دارای شغل دوم تفاوت معنی داری با دبیران غیر تربیت بدنی بدون شغل دوم داشتند. در زمینه درماندگی روانشناختی، مردان دارای شغل دوم تفاوت معنی داری با زنان بدون شغل دوم داشتند مردان دارای شغل دوم تفاوت معنی داری با مردان بدون شغل دوم نشان دادند. می توان گفت که اثر اصلی وضعیت تاهل و وضعیت استخدامی و اثر تعاملی دو طرفه وضعیت تاهل با وضعیت استخدامی برای متغیرهای وابسته بهزیستی و درماندگی روانشناختی با ۹۵ درصد اطمینان معنی دار است. می توان گفت که اثر اصلی وضعیت تاهل بر درماندگی روانشناختی در بین دبیران متاهل و دبیران مجرد تفاوت معنی داری به لحاظ آماری نشان نداد اما اثر اصلی وضعیت تاهل بر بهزیستی روانشناختی در بین دبیران متاهل و دبیران مجرد به لحاظ آماری معنی داری بود اثر اصلی متغیر وضعیت استخدامی بر درماندگی روانشناختی در بین دبیران رسمی، پیمانی و حق التدریس به لحاظ آماری معنی داری نبود اما اثر اصلی متغیر وضعیت استخدامی بر بهزیستی روانشناختی در بین دبیران رسمی و پیمانی به لحاظ آماری معنی دار بود اثر تعاملی دو طرفه وضعیت تاهل و وضعیت استخدامی در بین دبیران روی متغیر درماندگی روانشناختی به لحاظ آماری معنی دار نبود اثر تعاملی دو طرفه وضعیت تاهل و وضعیت استخدامی در بین دبیران روی متغیر بهزیستی روانشناختی به لحاظ آماری معنی دار نبود. می توان گفت که میانگین بهزیستی و روانشناختی دبیران رسمی، پیمانی و حق التدریسی ها بین دبیران رسمی با حق التدریس به لحاظ آماری تفاوت معنی داری مشاهده شد. می توان گفت که اثر اصلی شغل همسر بر متغیرهای بهزیستی و درماندگی روانشناختی معنی دار است. اثر اصلی شغل همسر بر درماندگی در بین دبیران دارای همسر شاغل و دبیران دارای همسر خانه دار به لحاظ آماری معنی دار بود اما اثر اصلی متغیر شغل همسر بر بهزیستی در بین دبیران دارای همسر شاغل و دبیران دارای همسر خانه دار معنی دار بود.
حاجیوند و همکاران (۱۳۸۸) پژوهشی با عنوان مقایسه ی خلق و خوی کودکان شیرخوار(۳تا ۱۲ ماهه) در مادران واجد و فاقد سلامت روانی را در سال ۱۳۸۸ انجام دادند. که مسأله ی مورد نظردر این پژوهش بررسی تأثیر سلامت روان مادر بر ابعاد گوناگون خلق و خوی شیرخوار بوده و تلاش شده بررسی شود که سلامت روان مادر کدام یک از این ابعاد را بیشتر تحت تأثیر قرار می دهد. نتایج این تحقیق پس از به کارگیری آزمون تی مستقل نشان از معناداری هر سه فرضیه در سطح ۰۵/ ۰ a =دارد. بیشترین تأثیر سلامت روان مادر در درجه ی اول بر مقیاس های تنظیم و جهت گیری و سپس عواطف مثبت و شاد خویی و عواطف منفی بود. در مرحله ی بعد با مقایسه ی هر یک از ۱۴ آیتم خلق و خو به طور جداگانه در دو گروه مشخص شد که غیر از آیتم های ترس، حساسیت ادراکی، سطح فعالیت و دامنه ی توجه که تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد در بقیه ی آیتم ها بین دو گروه تفاوت وجود دارد.
بهاری فرکیش (۱۳۸۸) پژوهشی با عنوان رابطه بین هویت فردی، سبک های دلبستگی با بهزیستی روانشناختی در جوانان را در سال ۱۳۸۸ با هدف شناسایی رابطه بین هویت فردی، سبک های دلبستگی با بهزیستی روانشناختی جوانان دانشجوی شاغل به تحصیل در دانشگاه آزاد و همچنین میزان تأثیر محل اقامت بر هویت یابی و بهزیستی روانشناختی آنان انجام داده اند. در تبیین نتیجه ی این پژوهش می توان گفت که خوشبختی و خوشی از طریق رویارویی و مواجهه با چالش های زندگی، مشکلات و نیازها به دست می آید نه از طریق تفریح کردن و عدم داشتن هرگونه کشمکش و تعارض ونه با داشتن یک زندگی یکنواخت و بدون تغییر پستی و بلندی، در حقیقت بهزیستی انسان در گرو تعامل و همراهی مقولات متضاد مثل درد و لذت، بلندپروازی و امیدواری در مقابل رنج و نا امیدی است. در این میان همانگونه که از نتایج این پژوهش بدست آمده محل زندگی، خود دارای رابطه مثبت معنادار بالایی با میزان احساس بهزیستیش است. زیرا احساس تعلق به محیط و توانایی اداره ی زندگی در محیط بر احساس بهزیستیش تأثیر گذار است.
نتایج پژوهش هالدی و هانرلیک(۱۹۶۰) نشان داده است که والدین مبتلا به نشانگان داون در مقایسه با والدینی که فرزندانشان مشکلی ندارند تحت فشار بیشتری هستند و هنگامی که این کودکان به سنین نوجوانی می رسند والدین احساس ناتوانی بیشتری در قبال آنان می کنند.
نتایج پژوهش اولشانسکی(۱۹۶۲) نشان داده است که اغلب والدینی که کودک کم توان ذهنی دارند از یک عکس العمل روانی به نام اندوه مزمن رنج می برند به خصوص اگر کودک دارای کم توان ذهنی عمیق باشد.
در تحقیقی که نیتز(۱۹۷۱ ) در مورد سلامت روانی معلمان انجام داده مشاهده شد که از هر سه نفر معلم دو نفر را می توان از نظر روانی با ثبات تلقی نمود. یعنی این که از هر سه نفر یک نفر به هر صورت دچار نوعی مسئله روانی می باشد .
آلن برگ( ۱۹۷۳ ) در پژوهشی که انجام داد به این نتیجه رسید که در مدارسی که معلمان از روحیه و سلامت روان بالایی برخوردارند در پیشرفت دانش آموزان افزایش مشاهده می شود و برعکس روحیه پایین و عدم سلامت روان و رضایت شغلی می تواند به کاهش بهره وری و از پا درآوردن معلم منجر شود که این موضوع با کاهش علاقه، کاهش کیفیت تدریس، کاهش فعالیت و تلاش برای ترک شغل مرتبط است( عبدلی ۱۳۸۱ ).
فینستین۱، دونالد۲، جوردان ۳( ۱۹۸۲ ) در ارتباط با رابطه عزت نفس و افسردگی با رضایت شغلی و ارتباط کانونهای کنترل با افسردگی بر روی نمونه ای از۳۲ نفراز معلمان دبیرستان و ۱۷ نفر از معلمان دانش آموزان دارای اختلالات عاطفی تحقیقی به عمل آوردند نتایج پژوهش دلالت بر همبستگی منفی بین رضایت شغلی و افسردگی و همبستگی مثبت بین عزت نفس و رضایت شغلی داشت. کانونهای کنترل( درونی و بیرونی ) اثر قابل ملاحظه ای بر افسردگی نداشتند و ارتباط هر دو افسردگی به یک اندازه بود .
در تعداد محدودی از پژوهش ها رابطه بین بهزیستی روانشناختی و سلامت عمومی بررسی شده است. جورج لاندرمن(۱۹۸۴) رابطه بین بهزیستی و سلامت عمومی را مثبت و قابل توجه گزارش داده اند.
وادینگتون، بوش[۳۱](۱۹۹۲) در مطالعه تحت عنوان تاثیر معلولیت کودک روی عملکرد وسلامت روانی مادر ۱۲ جفت مادر را مورد بررسی قرار دادند. سن کودکان ونوجوانان۱۰ تا ۱۹ ساله و جوانان ۱۳ تا ۲۶ ساله با شرایط معلولیت شدید بود و مادران آنها دارای سن ۳۶ تا ۶۸ سال بود مصاحبه ای نیمه برنامه ریزی شده با مادران در ارتباط با عملکرد روانشناختی مادر و به وطور مستقیم بر نقش عملکرد مادر تاثیر می گذارند.
آریندل و همکاران(۱۹۹۹) در بررسی رابطه بین بهزیستی روانشناختی، سلامت عمومی به این نتیجه رسیدند که با افزایش بهزیستی روانشناختی و سلامت عمومی نیز تحت تاثیر قرار گرفته و افزایش می یابد. شات و ریف در مطالعه رابطه بهزیستی روانشناختی و شخصیت به این نتیجه رسیدند که بین ابعاد بهزیستی روانشناختی و روان رنجوری رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
مایر(۲۰۰۰) روی ۲۱۷ پدر و مادر کودک ناشنوای آلمانی که کودکان آنان در سنین ۱۲ تا ۶ سال بودند مطالعه ای را با شاخص استرس والدین(اپیدمن ،۱۹۹۰) انجام داد و به این نتیجه رسید که هر چه آسیب شنوایی کودکان بیشتر باشد والدین مشکلات بیشتری را هم در ارتباط خود با دیگران و تعدادی از آنان با افراد ناشنوای بزرگسالان ارتباط داشتند افسردگی کمتری را گزارش کردند.
رونی و همکاران(۲۰۰۳) دریافته اندکه بین ابعاد بهزیستی روانشناختی و اضطراب، افسردگی و خصومت رابطه منفی و معناداری وجود دارد(بیانی وهمکاران،۱۳۸۶).
پژوهش جونز وپسی( ۲۰۰۴) نشان داده است که سبک مقاله در کناب منبع کنترل مهمترین پیش بینی کننده تنش در والدین بود.
نتایج پژوهش جاکز(۲۰۰۶) که پژوهش هایی درباره نقش سبک های مقابله در پاسخ مادران به تنش ناشی از وجود کودک کم توان ذهنی و تاثیر ان در وضعیت سلامت روانی و بهزیستی روانشناختی انجام شده اند خانواده ها و مادرانی که بیشتر از سبک مسئله محور بهره می گیرند سطوح پایین تری از فشارهای روانی را تجربه می کنند.
فصل سوم:
فرایند پژوهش
روش پژوهش:
این پژوهش با توجه به هدف و کاربرد از نوع پژوهش کاربردی می باشد. نتایج این تحقیق می تواند برای کلینک های سلامت روان، مراکز مشاوره، سازمان بهزیستی، آموزش و پرورش استثنایی و آموزش و پرورش عادی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین روش پژوهش از نوع همبستگی می باشد که یکی از انواع روش های تحقیق توصیفی(غیر آزمایشی) می باشد. در این نوع تحقیق رابطه میان متغیر ها بر اساس هدف تحقیق تحلیل می گردد( بازرگان و همکاران، ۱۳۸۷).
جامعه پژوهش:
جامعه آماری این تحقیق را والدین دانش آموزان عادی و والدین دانش آموزان دارای هوش مرزی(آموزش پذیر) ۱۲-۷ ساله شهرستان سراوان تشکیل می دهند.
نمونه و روش نمونه گیری:
به منظور دستیابی به گروههایی از آزمودنیها که امکان تحلیل آماری مناسب فراهم سازد، به صورت کلی ۳۱۷ نفر برای این طرح انتخاب شده اند. که والدین کودکان آموزش مرزی ۱۶۴ نفر بودند و والدین کودکان عادی ۱۵۴ نفر بودند و این والدین از نظر سن، تحصیلات وشغل و محل سکونت، میزان درآمد با والدین کودکان آموزش پذیر همتا و همگن انتخاب شدند. روش نمونه گیری، روش خوشه ایی بود. این روش در صورتی که فهرست کامل افراد جامعه مورد مطالعه در دسترس نباشد می توان افراد جامعه را در دسته هایی خوشه بندی کرد سپس از میان خوشه ها نمونه گیری به عمل آورد. لازم به ذکر است که به دلیل کمبود دانش آموزان آموزش پذیر ۷-۱۲ تعداد ۱۶۴ نفر از والدین دعوت به همکاری شد.
ابزار پژوهش:
ابزارجمع آوری اطلاعات پرسشنامه بوده است که در اختیار والدین قرار گرفت. این پرسشنامه ها شامل: پرسشنامه عزت نفس، پرسشنامه سلامت روان و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی است.
پرسشنامه بهزیستی روانشناختی:
این پرسشنامه توسط زنجانی طبسی(۱۳۸۳) به منظور سنجش بهزیستی روانشناختی ابداع شده است، مقیاس اندازه گیری بهزیستی روانشناختی دارای ۷۷ سئوال(گویه) است، که بر اساس روش و اصول روانسنجی تهیه شده است. این آزمون از ۶ خرده مقیاس تشکیل شده است: خرده مقیاس رضایت از زندگی که متشکل از ۱۹ سئوال است، خرده مقیاس معنویت که دارای ۱۳ سئوال است، خرده مقیاس شادی و خوش بینی که ۱۹ سئوال از پرسشنامه را به خود اختصاص داده است، خرده مقیاس رشد و بالندگی فردی که شامل ۸ سئوال است. خرده مقیاس ارتباط مثبت با دیگران که متشکل از ۸ سئوال است وبالاخره خرده مقیاس خود، پیروی از ۱۰ سئوال را شامل می شود.
نمره گذاری و تفسیر: مقیاس تدوین شده بهزیستی روانشناختی، مقیاس پنج گزینه ای است که هر گزینه نشان دهنده نوع نظر آزمودنی درباره خودش است. برای نمره گذاری، به هر گزینه یک کد از ۱ تا ۵ تعلق می گیرد. در کل تعداد ۲۲ سئوال به صورت منفی در مقیاس تدوین شده بهزیستی روانشناختی وجود دارد. قابلیت اعتماد: قابلیت اعتماد مقیاس تدوین شده بهزیستی روانشناختی از طریق دو روش همسانی دورنی و باز آزمایی مورد سنجش قرار گرفته است. به منظور برآورد همسانی دورنی مقیاس از روش آلفای کرونباخ استفاده گردیده است، ضریب قابلیت اعتماد کل مقیاس ۹۴/۰است. این ضریب در آزمونهای فرعی بین ۹۰/۰ و ۶۲/۰ بدست آمده است. مقیاس تدوین شده بهزیستی روانشناختی در دو نوبت به فاصله زمانی دو هفته بر روی گروه واحدی از آزمودنیها اجرا گردیده است. ضریب همبستگی بدست آمده برای کل مقیاس ۷۶/۰، برای خرده آزمونهای بین ۶۷/۰ تا ۷۳% بوده که همگی در سطح (۰۱/۰ ) معنی دار است.
روایی: روایی مقیاس بهزیستی روانشناختی به دو طریق بررسی گردید، که یکی روایی محتوا و دیگری روایی سازه بوده است. شواهد وابسته به محتوا: مقیاس تدوین شده بهزیستی روانشناختی و ابعاد و مولفه های آن در اختیار اساتید، کارشناسان و محققان مربوطه قرار گرفته و باتوجه به چارچوب نظری معتبر و روا شناخته شده است.
شواهدی مربوط به روایی سازه: روایی سازه آزمون به دو روش بررسی گردیده: محاسبه ضریب همبستگی کل آزمون با خرده آزمون ها و تحلیل عاملی.
الف) محاسبه ضریب همبستگی کل مقیاس و خرده مقیاس ها: آزمون بهزیستی روانشناختی با شش خرده آزمون خود همبستگی بالایی دارد و تنها خرده آزمونهای رشد و بالندگی فردی همبستگی دارند، که نشان از روایی نسبتا مطلوب این مقیاس است.
ب) تحلیل عاملی: طبق نتایج تحلیل عاملی که به روش Pc چرخش متمایل (اوبلمین) بدست آمده است مقیاس بهزیستی روانشناختی از شش عامل اصلی اشباع شده است که بر اساس چارچوب نظری تحت عنوان های رضایت اززندگی، شادی و خوش بینی،معنویت، رشد و بالندگی فردی، ارتباط مثبت با دیگران و خود پیروی شده است(زنجانی طبسی ، ۱۳۸۳).
پرسشنامه عزت نفس :
این پرسشنامه توسط هترتون و پولوی(۱۹۹۱) جهت سنجش عزت نفس ابداع شده است. مقیاس اندازه گیری عزت نفس دارای ۲۰ سوال (گویه) است، که برا ساس روش و اصول روان سنجی تهیه شده است. این پرسشنامه از سه خرده مقیاس تشکیل شده است خرده مقیاس عملکرد تحصیلی، ارزیابی اجتماعی و ارزیابی ظاهری می باشد.
نمره گذاری و تفسیر: مقیاس تدوین شده عزت نفس ، چهار گزینه ای است که هر گزینه نشان دهنده نوع نظر آزمودنی درباره خودش است که بر اساس طیف لیکر ۱ تا ۵ نمره گذاری می شود. پایایی کلی این مقیاس برابر ۹۲ % می باشد.
پرسشنامه سلامت عمومی GHQ- 28 :
شناخته ترین آزمون غربالگری است که تاکنون در روانپزشکی تاثیر بسیار زیادی بر پیشرفت پژوهشهای داشته است( هندرسون۱۱۹۹۰). این پرسشنامه توسط گلدبرگ۲( ۱۹۷۹) برای تفکیک افراد مبتلا به اختلالات روانی از جمعیت مراجعه کننده به مراکز پزشکی عمومی ساخته است امروزه این پرسشنامه به منظور استفاده به ۳۶ زبان ترجمه شده است. بسیاری از محققین(چیونگ واسپیز۳،۱۹۹۴ ) تصریح کرده اند که این پرسشنامه هم استفاده بالینی داشته و هم در جامعه کاربرد دارد( یعقوبی ،۱۳۷۴ ) لازم به ذکر است که ثمره برش در این پرسشنامه نیز نمره ۲۳ در نظر گرفته می شود.
پایایی:
فرم اصلی و اولیه این پرسشنامه مشتمل بر۶۰ سوال بوده است. به تناسب شرایط، فرمهای کوتاه تری از پرسشنامه سلامت عمومی مشتمل بر ۱۲،۲۸،۳۰ ماده نیز تهیه شد. فرم میزان ۱ شده یا ۲۸ سوالی در اقدامی به منظور افزایش میزان واریانس ساخته شده و براساس تحصیل عاملی فرم کامل GHQ معنی نسخه ۶۰ سوالی آن می باشد. نتایج چندین مطالعه بنجامین و همکاران( ۱۹۸۲) دلالت بر وجود همبستگی قوی بین نتایج حاصل از پرسشنامه ۲۸ و ۶۰ ماده ای سلامت عمومی و تشخیص اختلالات روان شناختی دارد( همان منبع ).
راپیتزا۴ ویراکس ( ۱۹۸۱) بر این باورند که آزمون سلامتی عمومی از توانایی لازم برای ارزیابی شدت اختلالات روان شناختی برخوردار است و پیشنهاد می کنند که به منظور صرفه جویی در وقت و هزینه، فرم کوتاه ۲۸ ماده ای پرسشنامه سلامت عمومی استفاده شود. متن پرسشنامه درباره وضع سلامت عمومی افراد با تأکید بر مسائل روانشناختی در زمان حال است. در تمامی سئوالها، آزمودنی باید گزینه هایی را که با اوضاع و احوال بیشتر مطابقت دارد مشخص نماید. پاسخ آزمودنی به هر یک از پرسشها در یک طیف چهار درجه ای خیلی کمتر از همیشه، کمتر از همیشه، مثل همیشه و بیشتر از همیشه، مشخص می شود در همه گزینه ها درجات پائیین نشان دهنده سلامتی و درجات بالا حاکی از عدم سلامتی در فرد است.
GHQ 28 چهار مقیاس فرعی را در برمی گیرد که بدین شرح است:
الف) نشان های جسمانی: ۷ ماده را به خود اختصاص می دهد سردرد، احساس ضعف و سستی، احساس نیاز به داروهای تقویتی و احساس داغی یا سردی در بدن را مورد بررسی قرار می دهد.
ب)علائم اضطراب: ۷ ماده را به خود اختصاص می دهد. اضطراب، بی خوابی، تحت فشار بودن و عصبانیت و دلشوره را مورد بررسی قرار می دهد.
۲٫مشخص کردن قلمرو دانش
۳٫بازنگری توانمندی های دانش
-
- مشخص کردن دانش بنیادی
-
- ایجاد سیاست دانش حیاتی سازمان
-
- ردیابی و مشخص کردن محل دانش
-
- ساخت محل حفظ و نگهداری دانش
دانش بنیادی سازمان
شکل(۲-۱۷- )مدل دانش بنیادی۲۰۰۶)،(Debowski.
مرحله اول: قلمرو دانش مورد نیاز سازمان مشخص شده، انواع آن نیز کشف گردیده و شیوه کاربرد آن دانش در سازمان نیز تعریف می گردد. در این مرحله سه جنبه فعالیت سازمانی آزمون می گردند. کسب و کار اصلی سازمان، قلمرو دانش، توانمندی های دانشی. ابتدا فعالیت های سازمانی و اولویت هایی که نیازمند پشتیبانی به وسیله دانش صحیح و جامع هستند شناخته می شوند. در این مرحله، داشتن آگاهی از روابط بین دانش موجود و کسب و کار اصلی سازمان، مبنای مهمی برای مدیریت دانش است. به دنبال شناسایی فعالیت اصلی سازمان، حوزه دانش شناسایی می شود. بدین معنی که دانش در قالب واژه ای بخش های کاری تعریف می شود. سپس با بهره گرفتن از آگاهی از حوزه دانش بنیادی مطلوب سازمان ظرفیت نیروهای انسانی سازمان در جهت تسهیم و ایجاد آن دانش بازنگری می شود(دبوسکی،۲۰۰۶). در واقع در این مرحله به بازنگری ماهیت و حوزه دانش بنیادی سازمان که باید جذب و تسهیم شوند می پردازد.
مرحله دوم: پارامترهایی که در طول مرحله قبل مشخص شده اند، در این مرحله به صورت سیاست و تعاریف سازمان مشخص می شوند. ابتدا پارامترهای دانش بنیادی سازمان، محدوده دانشی را که باید فعالیت های سازمان را پشتیبانی کند مشخص می شوند. بدون این مرحله مدیریت دانش بنیادی سازمان ضعیف خواهد بود. خطوط راهنمایی واضح و روشن که نشان می دهد دانش بنیادی سازمان چگونه، باید در سراسر سیستم دانش بنیادی سازمان به هم مرتبط باشند، برای کاربران مفید خواهد بود. این خطوط راهنما به همراه همکاری کاربران، منجر به خلق و توسعه دانش می شود. باید توجه داشت که این پارامترها در عین حال که باید روندی منظم و قابل پیش بینی برای مدیریت دانش ارائه کند، باید به اندازه کافی منعطف بوده تا با تغییراتی که در جهت گیری ها و اولویت های سازمان پیش می آید نیز هم راستا باشد.
مرحله سوم: بعد از مرحله دوم مجموعه ای از ساختارهای دانش طراحی می شود. ساختارهای دانش بنیادی، سیستم ها و فرایندهایی هستند که با سازماندهی و مسیریابی دانش به مدیریت دانش بنیادی کمک می کند. این ساختارها می تواند شامل نقشه هایی در سیستم های ساختارمند از دانش باشد که به دسته بندی و نام گذاری دانش کمک می کنند. مسیریابی دانش گام اصلی در جهت شناسایی دانش صریح و ضمنی دانش و مرتبط کردن آنها از طریق یک سیستم متحد است. به طور مشابه، ایجاد انبار و محلی برای نگهداری دانش باعث می شود تا از طریق جمع آوری تمامی منابع مرتبط در یک فرایند واحد قابل جستجو مدیریت اثربخشی برای دانش بدست آید.(دوبوسکی،۲۰۰۶)
۲-۱-۸-۱۷- مدل ادل و گریسون
ادل و گریسون۱۹۹۸ مدلی را برای مدیریت دانش ارائه داده اند و این مدل مبتنی بر دو رکن اساسی است.
فراهم کردن مدیریت دانش
رهبر
بکارگیری
فرهنگ تطبیق ایجاد سنجش
توزیع شناسایی
فرایند مدیریت دانش
سازماندهی جمع آوری
تکنولوژی
شکل(۲-۱۸-) مدل مبتنی بر فرایندها و فراهم کننده های مدیریت دانش(ادل و گریسون،۱۹۹۸)
فرایندهای مدیریت دانش
ایجاد دانش:که به روش های مختلف می تواند ایجاد شود.
شناسایی دانش: شناسایی دانش های مفیدی که در فرایند ها، رویه های کاری و اقدامات سازمان وجود دارد.
جمع آوری دانش: بعد از اینکه دانش های مفید مورد شناسایی قرار گرفتند، کار بعد جمع آوری این دانشها می باشد.
سازماندهی: سازماندهی دانش، بیشتر در برگیرنده فعالیت های پردازش دانش است. در این مرحله دانش به شکل مناسبی تبدیل می گرد.
توزیع: بعد از سازماندهی دانش، آن بایستی به روش های مختلف بین افراد توزیع شود. دانش این در این مرحله با بهره گرفتن از ابزار و ساز و کارهای مناسب باید ذخیره شده در دسترس افرادی که به آن نیاز دارند قرار بگیرد.
ارزیابی و تطبیق: این مدل قبل از بکارگیری دانش توصیه می کند که آن از لحاظ صحت و سقم مورد ارزیابی و تطبیق قرار گیرد و این کار باید توسط افرادی حرفه ای در یک سازمان صورت گیرد.
بکارگیری دانش: تا زمانی که دانش مورد استفاده قرار نگیرد افزایش پیدا نمی کند. در این مرحله دانش در فرایندهای کاری و تصمیمات سازمان جاری می شود.
فراهم کننده های مدیریت دانش: دومین رکن این مدل را عواملی تشکیل می دهند، که نقش اساسی در شکل گیری مدیریت دانش در یک سازمان ایفا می کنند این عوامل به چهار دسته تقسیم می شوند.
رهبری: حمایت مدیریت با رهبری در سازمان از فعالیت های مدیریت دانش از مهم ترین و موثرترین عوامل شکل گیری مدیریت دانش است.
فرهنگ: مدیریت دانش بدون وجود یک بسته فرهنگی مناسب و مبتنی بر اعتماد نمی تواند به طور موفق اجرا شود. مدیریت دانش بر خلاف مدیریت اطلاعات با ارزش ها و باورها در ارتباط است. چون فرهنگ در برگیرنده این عوامل است، می تواند نقش مهمی در مدیریت دانش ایفا کند.
تکنولوژی: تکنولوژی به شکل ابزار و ساز و کارهای مناسب می تواند مخصوصا در ذخیره دانش سازمان نقش مهمی را ایفا نماید.
اندازه گیری دانش: اندازه گیری و سنجش دانش به ما کمک می کند که دریابیم تا چه حد به سمت اهداف مدیریت دانش گام برداشته ایم. از طرفی با سنجش و ارزیابی دانش می توان دانش های کهنه را نیز از سازمان دور کرد.
۲-۱-۸-۱۸- مدل هفت سی
این مدل بر مبنای هفت واژه که حرف اول آنها«C» است بنا شد. و از این رو مدل هفت سی نام گرفته است. اجزای این مدل به همراه شرح در جدول زیر نمایش داده شده است.
بسط- تسهیم(Cantribute) تسهیم ایده های خود برای کمک به دیگران |
در دام انداختن، مقید کردن((Capture تعین آینده ای بهتر و مستند نمودن آنها |
خلق- ایجاد(Create) ا ایجاد و تفاهم جدید با کار و همکاران، مشتریان و موسسات بیرونی |
۲-۳-۶- مبانی پژوهشی تاب آوری
تاب آوری به سه دلیل می تواند در تحقیقات و تجربیات مفید واقع شود:
۱) اطلاع از تاب آوی و آسیب پذیری و عوامل محافظت کننده و خطرساز، پیچیدگی اختلالات روانی و علل آنها را روشن می کند و این موضوع بر نیاز توجه به روابط بین حوادث قبلی و نتایج فعلی زندگی تأکید می کند و به استثناها بیش از عواقب پیش بینی شده توجه می نماید.
۲) پی بردن به اینکه چرا بعضی از کودکان علیرغم قرار گرفتن در شرایط دشوار، موفق میشوند در شناختن امکانات ناشناخته قبلی برای پیشگیری کمک می کند.
۳) ایده تاب آوری باعث امیدواری در تجارب بالینی می شود و به هر حال مزیت عمده آن این است که خواهیم دانست که بسیاری از کودکان به سرنوشت محکومشان گردن نمی نهند و تسلیم نمی شوند (موون[۷۹]، جکسون[۸۰]، و هیچت[۸۱]، ۲۰۰۰)
مفهوم تاب آوری از مشاهداتی به دست آمده است که در آن بسیاری از کودکان علیرغم تجارب ناگوار توانایی رسیدن به یک پیامد تحولی مثبت را دارند. مطالعات تاب آوری کودکان هم بر اهمیت عوامل درونی (ویژگی های قوی) و هم عناصر محیطی (از قبیل خانواده به هم پیوسته و گرم ) در مقابل مشکلات مالی و محیط های آشفته، تأکید دارند (یتس[۸۲]، و ماستن، ۲۰۰۴). دیدگاه های تحولی نقش مرکزی در تحقیقات مربوط به تاب آوری مدرن را ایفا نمودند. تاریخ علم تاب آوری ارتباط نزدیک با تاریخ پیدایش روان شناسی تحولی به عنوان چارچوبی برای درک و بررسی مشکلات رفتار بشری در زندگی دارد (ماستن، ۲۰۰۶). این محدوده ها و دامنه های فعالیت مفهومی و تجربی اشتراکات زیادی با همدیگر دارند.
در مطالعات بیشمار و مختلف از جوانا نشان داده شد که همسانی قابل توجهی در مجموعه عوامل حمایتی بنیادی برای تاب آوری وجود دارد. اگرچه این ادبیات محدود است اما مطالعات تاب آوری بزرگسالان از چنین عوامل حمایتی پشتیبانی می کند. این سیستم های حمایتی شامل ظرفیت های فردی، حمایت ها و روابط اجتماعی و حفاظت های موجود در مذاهب، اجتماع یا دیگر سیستم های فرهنگی است (ماستن و رایت، ۲۰۱۰). نظریه های و مطالعات روان شناختی نشان می دهند که اقلیت های قومی و نژادی در بافت تبعیض نژادی از خود تاب آوری نشان می دهند و این کار را به خاطر وجود عوامل فرهنگی حمایتی، از قبیل هویت قومی و جهت گیری گروهی، که اثرات منفی تبعیض را تعدیل می کنند، انجام میدهند (لی[۸۳]، ۲۰۰۵). پیشگامان مطالعه ی تاب آوری دریافتند که «پیامدهای خوب[۸۴]» معانی بیشتری از «عدم حضورمشکل»[۸۵] دارد، به همین خاطر توجه شان به نظریه ها و اندازه گیری سازگاری مثبت و تحول هنجاری جلب شده است (ماستن و همکاران، ۲۰۰۹).
برای مثال در یک پژوهش گسترده طولی افراد به مدت ۴۰ سال مورد بررسی قرار گرفتند (ورنر[۸۶] و اسمیت[۸۷]، ۲۰۰۱). از طریق جمع آوری و تحلیل داده ا این تحقیق قادر به شناسایی خطرات اصلی و عوامل حمایتی بود که در طول دوران تحول از کودکی به بزرگسالی بر پیامدها اثر می گذارند. این یافته ها بر چندین عامل کلیدی موثر بر پیامدهای تاب آوری تأکید می کنند، شامل:
۱) ویژگی های فردی، از قبیل عزت نفس و هدفمندی در زندگی.
۲) ویژگی های خانواده از قبیل مراقبت های مادر و حمایت های گسترده اعضای خانواده.
۳) بافت اجتماعی وسیع تر بخصوص الگوهای بزرگسالی که حمایت های بیشتر را فراهم می آورند.
جکسون[۸۸] فریتکو[۸۹] و ادنبوراف[۹۰] (۲۰۰۷) در مرور بر ادبیات تحقیقی تاب آوری، دریافتند که تابآوری برای موفقیت پرستاران کیفیتی ضرروی است. آنها راهبردهایی را برای رشد تاب آوری پرستاران در پنج مورد خلاصه کردند.
۱) ایجاد روابط حرفهای مثبت از طریق شبکه ها و مدیریت[۹۱].
۲) حفظ افکار مثبت از طریق شادی و نشاط، حفظ خوش بینی و هیجانات مثبت
۳) گسترش بینش هیجانی برای فهم عوامل حمایتی و خطرهای مربوط به خود. برای مثال، در حالی که مراقبت از خود کار اصلی پرستاران است، بسیاری از این وظیفه را که یک جنبه مهم از تاب آوری است نادیده می گیرند.
۴) استفاده از تعادل زندگی و معنویت برای معنا دادن و به هم پیوستگی[۹۲] در زندگی
۵) استفاده بیشتر از تفکر برای کمک در یافتن هیجانات نیرومند و همکاری در ساختن معنا به منظور ارتقا اعمال.
اخیراً در حیطهی روان شناسی مثبت گرا مطالعات فراوانی بر روی بعضی از عوامل تابآوری روحی شناختی از جمله: شادی، خوش بینی، ایمان، خلاقیت، امید و آرزو، خرد و فضیلت صورت گرفته است.
همان طور که روتر (۲۰۰۶) خاطر نشان می کند برای فهم تاب آوری این ضروریست که درک کنیم بعد از مواجهه شدن با شرایط ناگوار چه اتفاقی می افتد. دو مجموعه از یافتههای تحقیقی وجود دارد که زمینه را برای مفهوم تاب آوری فراهم می آورند. نخست، یافته ای فراگیر از تفاوت های بزرگ فردی در پاسخ افراد به انواع خطرهای محیطی می باشد.
دوم، شواهدی وجود دارد که در بعضی از شرایط، گاهاً تجربهی استرس یا شرایط ناگوار، مقاومت در برابر استرس های بعدی را تقویت می کند (روتر، ۲۰۰۶) هنیسی[۹۳] و لوین[۹۴]، (۱۹۷۹) بیان می دارند گرچه ادبیات تحقیق پراکندهای در مورد تفاوت های فردی در پاسخ به خطرات محیطی وجود دارد، اما مثال های تجربی وجود دارد که نشان می دهند تجربه کردن استرس، مقاومت در برابر استرس های بعدی را افزایش می دهد. (به نقل از روتر، ۲۰۰۶)
بسیاری از دانشمندان تحولی با توجه به تاب آوری، بخصوص بر ارتباط بین مفاهیم شایستگی[۹۵] و وظایف تحولی[۹۶]، که ریشه ی عمیقی در تاریخ نظریات تحولی و علوم روانشاختی دارد، تمرکز کرده اند (ماستن، بورت و کاست وورث، ۲۰۰۶).
با وجود طبیعت گسترده شرایط ناگوار دوران کودکی، اکثریت کودکان به طور موفقیت آمیز به بزرگسالان سازگار و با کفایت تبدیل می شوند و این قدر بالقوه انسان را برای تاب آوری به اثبات می راسند. در مطالعات تاب آوری کودکان، تاب آوری به طور عادی به عنوان پیامدهای مشخص به وسیله ی شایستگی در فعالیت های مرتبط با سن (پیشرفت تحصیلی در مدرسه) یا نبود آسیب، اندازه گیری شده است (لوی کن و گریس، ۲۰۱۰).
۲-۴-مبانی نظری تعهد سازمانی
تعهد از واژه هایی است که تعاریف زیادی از دیدگاه های مختلف برای آن ارائه شده است. مفاهیم متعددی مانند وجدان، اخلاق کاری، رغبت و مسؤلیت پذیری با وجود داشتن تفاو ت های مفهومی، معادل با تعهد مورد استفاده قرار می گیرند، به عبارتی مانند خیلی ازمفاهیم روان شناختی سازمانی، تعهد نیز به شیوه های متفاوتی تعریف و با ابعاد و مقیاس های گوناگون اندازه گیری شده است(شکرزاده،۲۰۰۲).
۲-۴-۱- مفاهیم تعهد
تعهد سازمانی یک نگرش است. یک حالت روانی است که نشان دهنده نوعی تمایل، نیاز و الزام جهت ادامه اشتغال در یک سازمان میباشد. تمایل یعنی علاقه و خواست قلبی فرد برای ادامه خدمت در سازمان، نیاز یعنی فرد به خاطر سرمایهگذاریهایی که در سازمان کرده ناچار به ادامه خدمت در آن است و الزام عبارت از دین، مسؤولیت و تکلیفی است که فرد در برابر سازمان دارد و خود را ملزم به ماندن در آن میبیند از دیدگاهی دیگر، تعهد سازمانی نوعی احساس وابستگی و تعلق خاطر به سازمان است(تولایی،۱۳۹۱).
بنابراین تعهد سازمانی «یک نگرش درباره وفاداری کارمندان به سازمان است، و یک فرایند مستمری است که از طریق آن اعضای سازمان علاقه خود را به سازمان و موفقیت و کارایی پیوسته آن نشان میدهند. بدیهی است تعهد سازمانی کارکنان زمانی ارزشمند خواهد گردید که بر روی عملکرد سازمان تأثیر مثبت داشته و موجب ارتقاء بهرهوری سازمان گردد (مجیدی، ۱۳۷۷).
تعهد را افراد مختلف به گونههای متفاوت تعریف کردهاند که ذیلاً برخی از آنها مورد بررسی قرار میگیرد:
استاد شهید مطهری، تعهد را به معنی پایبندی به اصول و قراردادهایی میداند که انسان نسبت به آنها معتقد است و بیان میدارد: “فرد متعهد کسی است که به عهد و پیمان خود وفادار باشد و برای اهداف آن تلاش نماید". کانتر تعهد را تمایل افراد به در اختیار گذاشتن انرژی و وفاداری خویش به نظام اجتماعی میداند. سالانکیک تعهد را عبارت از پیوند دادن فرد به عوامل و اقدامات فردی وی میداند، یعنی تعهد زمانی واقعیت مییابد که فرد نسبت به رفتار و اقدامات خود احساس مسئولیت و وابستگی نماید (الحسینی،۱۳۸۰).
مودی و همکارانش، تعهد را به عمل فراتر از وظایف مقرره اطلاق مینمایند. ابراز عملی تعهد، برای به انجام رسیدن فعالیت ها ضروری است و بخصوص در مشاغل کلیدی و حساس، از اهمیت خاصی برخوردار میباشد. کوک و وال نیز سه مفهوم “وفاداری"، “احساس هویت و شناسایی” و “آمادگی” را برای تعهد مطرح کردهاند (مجیدی، ۱۳۷۷).
۲-۴-۲- انواع تعهد
تعهد در سازمان به انواع مختلف نظیر، تعهد مکتبی، تعهد ملی، تعهد خویشتنمدارانه، تعهد گروهی و تعهد سازمانی تقسیم میشود(الحسینی،۱۳۸۰).
- تعهد مکتبی
از تعلق به یک جهانبینی به وجود میآید و به میزان تقید فرد به الزامات نگرشی و گرایشی مکتب مربوط، میتواند از نوع تعهد اصولگرایانه یا سازش کارانه و یا معتدل و معقول قلمداد شود.
- تعهد ملی
همان حس ناشی از وطندوستی است که فرد طی آن مصالح ملی و میهنی خویش را ملاک رفتار خود قرار میدهد.
- تعهد خویشتنمدارانه
از علاقهمندی بیش از اندازه فرد به منافع خود ناشی میشود و معمولاً افرادی که گرفتار کیش شخصیت و خود برتربینی و یا بیتوجه به منافع دیگران و سازمان هستند از آن برخوردارند، لذا، به تناسب محور بودن منافع فردی و ناسازگاری آن با منافع سازمان ناهنجاریهای رفتاری بروز پیدا میکند.
- تعهد گروهی
وابستگی فرد به گروه و ترجیح اهداف گروه، مشخصه اصلی این نوع تعهد است. تعهد گروهی میتواند در جهت تقویت فعالیت های گروهی و یا پدیده گروه فکری عمل کند. خاستگاه گروه اندیشی یا تعهد گروهی منفی نیاز به حرمت داشتن، نیاز به اعتماد، کاهش فشار احساس گناه، نایل شدن به اهداف غیررسمی و احساس پیروی از شخصیت مافوق میباشد(الوانی، ۱۳۷۲).
۲-۴-۳- تعاریف و مفاهیم تعهد سازمانی
از تعهد تعاریف متعددی شده ولی به طور عمده تعهد سازمانی شاخصی از وفاداری فرد نسبت به سازمان است و اینکه فرد سازمان را هدف خود بداند و به اصطلاح به وجود چنین سازمانی بر خود ببالد. پورتر و همکاران تعهد سازمانی را پذیرش ارزشهای سازمان و درگیر شدن در سازمان تعریف میکنند و انگیزه، تمایل برای ادامه کار و پذیرش ارزشهای سازمان را معیار اندازه گیری آن میدانند(سیدجوادین،۱۳۸۴).
به نظر لوتانز و شاو تعهد سازمانی به عنوان یک نگرش این گونه تعریف میشود:
ـ تمایل قوی به ماندن در سازمان
ـ تمایل به اعمال تلاش فوق العاده
ـ اعتقاد قوی به پذیرش ارزشها و اهداف سازمان(قربانی،۱۳۸۶).
در مطالعات رفتار سازمانی، تعهد سازمانی وابستگی روانی کارکنان به سازمان است. تعهد سازمانی میتواند بر دیگر باز خوردهای سازمانی مثل رضایت شغلی و تعیین اهداف سازمانی تأثیر داشته باشد. وانیر تعهد را به عنوان مجموع فشارهای هنجاری درونی شده برای انجام فعالیتها میداند به طریقی که اهداف و منافع سازمان حاصل شود. در این شیوه تعهد سازمانی به عنوان اعتقاد و هنجار در رابطه با مسئولیت فرد به سازمان در نظر گرفته میشود(کوروشی،۱۳۸۴).
تعهد سازمانی عبارت است از نگرشهای مثبت یا منفی افراد به کل سازمان نه شغلی که در آن مشغول به کارند. در تعهد سازمانی فرد نسبت به سازمان احساس وفاداری قوی دارد و از طریق آن سازمان خود را مورد شناسایی قرار میدهد.معمولی ترین شیوه برخورد با تعهد سازمانی آن است که تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان در نظر بگیریم. بر اساس این شیوه فردی که به شدت متعهد است هویت خود را از سازمان میگیرد، در سازمان مشارکت دارد و با آن در میآمیزد و از عضویت در آن لذت میبرد(سیدجوادین،۱۳۸۴).
۲-۴-۴- دیدگاههای نظری تعهد سازمانی
۲-۴-۴-۱- مدل سه بعدی تعهد سازمانی آلن و مایر
در فقه اجیر شدن جایز است هم روایات و هم آیات بر آن دلالت می کند، اما کلینی با توجه به احادیثی که در این باب آورده قائل به کراهت اجیر شدن شده است. در حقوق مدنی چیزی در این باره بدست نیامده.
در فقه و حقوق مدنی، منفعت باید مشخص باشد، که کدام نوع منفعت مدنظر هست در اجاره اعمال تعیین منفعت یا از طریق زمان است، ویا از طریق عمل که از نظر فقه باید مدت آن هم معین باشد در غیر این صورت اجاره باطل است. درحقوق مدنی اگر کسی بدون تعین انتهای مدت اجیر شود، مدت اجاره محدود خواهد شد به مدتی که مزد از قرار آن معین شده باشد.و اگر ابتدای آن ذکر نشده باشد شروع اجاره از زمان عقد است.
در فقه اگر اجیر تبرعی برای دیگری کاری انجام دهد مستأجر می تواند اجاره را فسخ کند یا اجرت المثل را از اجیر یا شخص ثالث بگیردو اما در حقوق مدنی چون اجیر باعث تلف شدن منفعت بوده اجرت المثل را از او میگیرد. هم فقه و هم حقوق مدنی بر این نظرند که، اجیر خاص نباید برای غیر مستأجر کار کند اما اجیر مشترک حتی بدو اذن مستأجر می تواند برای دیگری کاری انجام دهد.
از آثار عقد اجاره این است که تعهداتی برای طرفین عقد نسبت به همدیگر به وجود می آید، در مورد نفقه اجیر گروهی ازفقها هزینه اجیر را بر عهده مستأجر دانسته اند مگر آنکه شرط شده باشد که بر عهده اجیر باشد و به روایتی در این باره استناد کرده اند؛ اما گروهی دیگر از فقیهان هزینه اجیر را بر عهده خود اجیر دانسته اند مگر آنکه شرط شده باشد که بر عهده مستأجر باشد. اینها بر این نظرند که روایت برای موردی است که شرط شده باشد که هزینه اجیر بر عهده مستأجر باشد.و باید نفقه به مانند امثال آن بر حسب عرف و عادت باشد حقوق مدنی هیچ نظری در مورد نفقه ندارد.
هم فقه وهم حقوق مدنی اشتراک نظر دارند که قبل از اینکه اجیر بکار گرفته شود باید اجرت را تعیین کرد. پرداخت اجرت و تعیین آن که در روایات به آن بسیار سفارش شده است که بخاطر جلوگیری از غرر باید مزد کارگر رابه موقع پرداخت شود. در این باره هم آیه و هم روایت وجود ددارد و باید نوع و مقدار آن را معین کرد. در حقوق مدنی طبق ماده ۵۱۵ قانون مدنی اگر اجرت معین نباشد می شود به تناسب ساعت یا روز دربارهیمیزان اجرت توافق نمود در فقه آمده است که، جایز است شرط شود که اجرت را بدون مدت و فوری پرداخت شود در حقوق مدنی در این باره چیزی نیامده است.
در فقه و حقوق مدنی آمده است که، میتوان شرط کرد که اجیر قبل انجام کار مطالبه اجرت کند.
اما تعهدات اجیر نسبت به مستأجر که باید کار مورد تعهد را طبق قرارداد فی ما بین را انجام دهد، که هم فقه و هم حقوق مدنی بر آن تصریح دارند، و باید در زمان مقرر آن را تحویل مستأجر دهد. و اگر آن را حبس کند و در این مدت بدون تعدی وتفریط تلف شود ضامن نیست و مستحق اجرت میباشد. اما از فقها اگر شرط ضمان شده باشد مستحق اجرت نمی باشد.
گروهی از فقیهان زمان تسلیم عمل مورد اجاره را منوط به انجام عمل دانسته اند. اما، قانون مدنی در این باره در بر دارندهی قاعده خاصی نیست اما در مورد مکان تسلیم عمل ماده ۲۸۰ قانون مدنی آن را مشخص کرده است.
در فقه و حقوق مدنی اجیر ضامن نیست و باید در حفظ و نگداری اشیاء سپرده شده به او تلاش کند چون اگر در حفظ آن تعدی کند ضامن است.
فصل سوم :
انحلال اجاره
۳-۱٫ انحلال اجاره
هر چند عقد اجاره از عقود لازم هست اما اسباب و دلایلی وجود دارند که میتوانند آن را از بین ببرند. انحلال در عقد اجاره اشکال مختلفی دارد که عبارت است از: ۱- بطلان اجاره به دلیل فقدان یکی از شرایط صحت معامله ۲- فسخ اجاره ۳- پایان مدت اجاره.
۳-۱-۱٫ بطلان
بطلان یکی از مصادیق انحلال عقد و قرارداد است.گاه اجاره به دلیل عدم یکی از شرایط اساسی صحت معاملات باطل می شود. در چنین حالتی، مفاد حکم این است که رابطه طرفین فقط صورت اجاره داشته است و در واقع هیچ پیمانی از آغاز واقع نشده است. لذا اگر پس از گذشت زمانی دور نیز بطلان اجاره معلوم گردد، حکم به گذشته اثر دارد و در نتیجه اگر مستاجر پولی بابت اجرت پرداخته باشد باید به او برگردانده شود و در مقابل مستأجر نیز باید بدل منافعی را که استیفا کرده است به اجیر بپردازد. اما گاه اجاره، با دلایلی باطل می شود که هنگام عقد موجود نبوده است[۱۸۵]. بطلان اجاره مواردی دارد که به ذکر آنها میپردازیم:
۳-۲-۱٫ نبود قصد ورضا
موجر و مستأجر باید قصد اجرای صیغه عقد اجاره را داشته باشند لذا اگر کسی در حالت خواب یا سهو و یا غفلت و یا مستی عقد اجاره را منعقد کند، عقد وی اعتبار ندارد[۱۸۶].
در مکتب حقوقی اسلام، عقد تابع قصد است وبه اصطلاح بر پایه اراده باطنی شکل گرفته است. بنابراین هر یک ازمتعاقدین برای تحقق هر عقد، باید قصد و اراده خود را به گونه ای ابراز کنند که بی هیچ ابهام و اجمالی آیینه تمام نمای اراده و حاکی از آن باشد[۱۸۷].
اجاره در صورتی درست است که دو طرف آن قاصد و راضی باشند. اشتباه و اکرا ه از عیوب اراده است و عقد را باطل و غیر نافذ میکند[۱۸۸]. همچنان که در ماده ۱۹۹ قانون مدنی آمده است: «رضای حاصل در نتیجه ی اشتباه یا اکراه، موجب نفوذ معامله نیست[۱۸۹]».
اکراه عبارت از یک حالت نفسانی است که بر اثرفشار و تهدید شخصی خارجی در انسان ایجاد می شود، به طوری که وی نمی تواند آزادانه قصد کند. اگر شدت اثرفشار و تهدید به حدی باشد به حدی باشد که شخص، قادر به انشاء معامله نباشد و قدرت اراده کردن بر معامله را نداشته باشد، در چنین وضعی، باید شخص را فاقد قصد و رضا دانست و معامله را نداشته باشد[۱۹۰].
در ماده ۱۹۰ قانون مدنی آمده است: «قصد انشاء در اجاره شرط صحت است و اجاره در صورتی که دو طرف قاصد و راضی باشند می باشد و اشتباه و اکراه از عیوب اراده است. و عقد را باطل یا غیر نافذ می کند».
بنابراین در فقه، فقدان قصد و رضا موجب بطلان عقد می شود اما در حقوق مدنی اگر رضای طرفین در عقد نباشد و به انجام آن مجبور شده باشد موجب عدم نفوذعقد می شود نه بطلان آن.
۳-۱-۲٫ فقدان اهلیت طرفین
در اجاره باید متعاقدان کامل باشندیعنی باید دارای بلوغ، عقل، قصد، اختیار و عدم حجر باشند[۱۹۱]. پس در صورتی که متعاقدان فاقد این شرایط باشند اجاره باطل است. اجاره شخص مجنون منعقد نمی شود هر چند ولی او اجازه دهد. و محجور در صورتی که ولی او اجازه ندهد منعقد نمی شود[۱۹۲]. اجاره مفلس و همچنین اجاره عبد اگر ولی او اجازه ندهد صحیح نیست[۱۹۳].
اهلیت یکی از شرایط اساسی صحت اجاره است. بحث اهلیت در اصل به حقوق اشخاص ارتباط دارد. شخص باید بتواند در اموال و حقوق خود تصرف نماید و یکی از عقود و معاملات را منعقد سازد. واضح است که شخص فاقد اهلیت نمیتواند اسباب ملکیت را فراهم آورد. در این صورت اجاره باطل است.
در ماده ۲۱۲ قانون مدنی آمده است:« معامله با اشخاصی که بالغ یا عاقل یا رشید نیستند بواسطهی عدم اهلیت باطل است[۱۹۴]».
در ماده ۲۱۳ قانون مدنی نیز مقرر شده است: «معامله با محجورین نافذ نیست[۱۹۵]».
وقتی این دو ماده در کنار هم قرار میگیرند بنظر میرسد که با هم تناقض دارند؛ زیرا برابر ماده ۲۱۲ معامله با اشخاص غیر بالغ یعنی صغیر و دیوانه و سفیه که به آنها محجور میگوئیم به علت عدم اهلیت باطل است ولی در ماده ۲۱۳ تصریح گردیده که معامله محجورین نافذ نیست، برابر ماده ۱۲۰۴ قانون مدنی محجورین عبارتند از صغار، اشخاص غیر رشید و مجانین.
نتیجه این که: ماده ۲۱۲ مربوط به اطفال صغیر و مجانین میباشد که معامله به آنها باطل است. لیکن ماده ۲۱۳ مربوط به اشخاص غیر رشید است که معامله با آنها باطل نمی باشد بلکه غیر نافذ است[۱۹۶].
در اینجا از نظر فقه و حقوق مدنی در صورتی که یکی از متعاقدان فاقد یکی از شرایط اهلیت باشند اجاره باطل است.و در فقه اجاره محجور در صورتی که ولی او اجازه ندهد منعقد نمی شود. اما در حقوق مدنی اشخاص محجور اجاره آنها نافذ نمی باشد.
۳-۱-۳٫ مواردی که در آن اجاره جایز نیست
اجاره بر عملی که بر خود انسان واجب است، جایز نیست در واجبات عینی، مثل نمازهای پنجگانه واجب وروزه و… و در واجبات کفایی مثل غسل دادن مردگان و کفن و دفن کردن آنها و نماز خواندن بر آنها و مثل آموزش به مقدار واجب از اصول دین و فروع آن و تعلیم قدر واجب از قرآن مثل حمد وسوره و قضا نمودن و فتوی و اجاره برای اذان گفتن. و همچنین اجاره ی دو نفر برای نماز خواندن بر یک میت در زمان واحد، همانطور که جایز نیست اجاره کردن یک شخص به نیابت حج واجب بجای دو نفر[۱۹۷].
۳-۱-۴٫ شرط ضمان
مشهور فقهای امامیه شرط ضمان را به خاطر اطلاق نصوص بر عدم ضمان و همچنین شرط مذبور مخالف با مقتضای اجاره است فاسد و مفسد، عقد اجاره دانسته اند[۱۹۸]. به نظر صاحب جواهر بطلان شرط از جهت مخالفت با شرع است نه از جهت مخالفت با اقتضای اجاره وهمچنین امین ضامن نیست مگر با تعدی و تفریط[۱۹۹]. همچنان که در ماده ۶۱۴ قانون مدنی آمده است که: «امین ضامن تلف یا نقصان مالى که به او سپرده شده اسـت نمیبـاشد مگر در صورت تعدی و تفریط[۲۰۰]».
صاحب عروه میگوید: «اگر شخصی برای حفظ متاعی اجیر شود و آن متاع به سرقت رود، ضامن نیست، مگر در صورتی که در حفظ و نگهداری آن کوتاهی کرده باشد[۲۰۱] ».
توضیح آنکه در روایات صادر از معصومین شرط مخالف با کتاب و سنت غیر مجاز شناخته شده است فی المثل روایت «المسلمون عند شروطهم الا کل شرط خالف کتاب الله عزوجل فلایجوز[۲۰۲]» (وسایل الشیعه،۱۴۱۲،۱/ ۲۷۶، روایت ۲۷۰۸۱) و از طرف دیگر احادیثی دال بر عدم ضمان امین در دست است ومستند این موضوع اخباری است که به صراحت از عدم ضمان امین سخن گفته اند. از آن جمله روایت نقل شده از امیر المومنین علیه السلام که فرمود:«لیس علی الموتمن ضمان[۲۰۳]»( محدث نوری ،۱۴۰۸،۱۶) و در روایتی دیگر نیز امام صادق علیه السلام در پاسخ این پرسش که اگر مال در دست کسی که با آن تجارت می کند و خرید و فروش کالا می کند تلف شود آیا ضمان متوجه اوست فرمودند که آن فرد پس از آنکه امین شناخته شده است، غرامتی به او متوجه نخواهد بود به همین علت فقهاء ید مستاجر را امانی دانسته و حکم به غیر مضمون بودن عین مستاجره در مدت اجاره داده اند و بنابراین شرط ضمان مستاجر که امین است شرطی خلاف شرع محسوب می شود[۲۰۴].
قانون مدنى ایران در باب اجاره اشخاص، تنها متعرض مساله ضمان متصدیان حـمـل و نـقـل شده است. اما ضمان خدمه و کارگر را متعرض نشده است. و در ماده ۵۱۶ قانون مدنی آمده است: «تعهدات متصدیان حمل و نقل اعم از خشکی یا آب یا هوا باشد برای حفاظت و نگاهداری اشیائی که به آنها سپرده می شود همان است که برای امانت داران مقرر است بنابراین در صورت تفریط یا تعدی مسوول تلف یا ضایع شدن اشیائی خواهند بود که برای حمل به آنها داده می شود و این مسئولیت از تاریخ تحویل اشیاء به آنان خواهد بود[۲۰۵]».
در ضمن عقد اجاره میتوان ضمان مستأجر را در صورت عدم تعدی و تفریط شرط نمود. شرط مزبور از شروط فاسد مذکور در مادهی ۲۳۲ قانون مدنی نمی باشد و نمی توان آن را بر خلاف مقتضای عقد اجاره دانست، زیرا مقتضای ذات عقد اجاره تملیک منفعت بیش نیست. و چنانچه شرط مزبور بر خلاف مقتضای اطلاق عقد اجاره باشد، شرط برخلاف مقتضای اطلاق عقد، موجب بطلان آن نمیگردد، و بدین جهت شرط ضمان در عاریه صحیح می باشد و چنانکه در عاریه، مال در دست مستعیر امانت است در اجاره نیز عین مستأجره در دست مستأجر امانت میباشد و در صورت عدم تعدی و تفریط ضامن نمی باشد[۲۰۶].
هم در فقه وهم در حقوق مدنی شرط ضمان برخلاف مقتضای اجاره و مفسد اجاره است.
۳-۱-۵٫ اجاره به دو اجرت
گاهی بنا به دلایلی در اجاره اشخاص برای یک عمل دو اجرت قرار داده می شود که اگر اجیر هرکدام انجام داد استحقاق اجرتی خواهد بود. حال سوال این است که آیا چنین اجاره ای صحیح خواهد بود؟ یا باطل است؟ فقها دو مثال برای این مسئله آوردهاند:
-
- اگر مستأجر یک روزی را معین کند و به اجیر بگوید اگر کالا را در آن روز جابجا کنید دودرهم میدهم و اگر در روز دیگری جابجا کنید یک درهم میدهم.
-
- یا اگر خیاطی اجیر شده و دو اجرت برای آن قرارداده شود یکی از دوختها به سبک رومی که دوختن بایک درز است، و دیگری دوختن با یک درز که به سبک فارسی است.
در حقوق مدنی ایران، بی گمان، منفعت نیز مانند اعیان ، در نظر عرف ، مال محسوب می شود و مردم آن را با پول مبادله می کنند. مالیت اشیاء ، به دلیل وجود نماءی است که از آنها برای انسان به دست می آید و مقصود از غصب نماء، استیلاء بر صلاحیت انتفاع از اعیان است که در نظر عرف و قانون، وجود خارجی و مستمر و یکپارچه دارد و می توان آن را برای مدتی نسبت به آینده، در برابر عوض انتقال داد و در عالم اعتبار، از عین جدا ساخت و مالکی دیگر برای آن تعیین کر د. (کاتوزیان،١٣٧۴، جلد اول و دوم،).
در حقوق ایران، براساس ماده ی ٣٢٠ قانون مدنی، غاصب ، علاوه بر اینکه ضامن عین مال مغصوب است، ضامن نماء آن نیز در مدت غصب خواهد بود ؛ زیرا در صدر این ماده آمده است « نسبت به نماء مغصوب، هر یک از غاصبین ، به اندازه ی نماء زمان تصرف » خود و ما بعد خود ، ضامن است ؛ گرچه استفاده منفعت نکرده باشد همانگونه که ملاحظه می شود، این ماده ، مطلق بوده و فرقی بین اینکه غاصب، نماء را استیفاء کرده یا نکرده باشد، قائل نشده و در هر دو صورت ، غاصب را ضامن نماء تلف شده می داند . تفاوتی نیست، بین کسی که خانه ای را غصب کرده و در آن سکونت کن د و کسی که اتومبیل، تاکسی دیگری را که هر روز با آن کار می کرده، توقیف کن د و از آن استفاده نکند؛ زیراغاصب دوم اگرچه استیفاء منفعت از اتومبیل نکرده ولی سبب تفویت منفعت عین شده است. در این صورت ، غاصب، ضامن اجرت المثل نماء مال مغصوب خواهد بود . غاصب ضامن نماء پس از تلف مال تا زمان رد مثل یا قیمت نیست، زیرا نماء تابع عین است و پس از تلف عین، نماء موجود نیست تا غاصب مسؤول آن باشد در اینکه غاصب ، ضامن نماء تفویت شده مال مغصوب است، بین حقوقدانان هیچ تردیدی وجود ندارد ؛ خواه نماء متصل به آن باشد یا منفصل؛ خواه در زمان غصب به وجود آید یا پیش از آن و خواه غاصب از آن بهره مند شود یا معطل بگذارد تا تلف گردد ولی در مبنای ضمان، میان حقوقدانان، اختلاف نظر وجود دارد (کاتوزیان،١٣٧۴، جلد اول،).
برخی به دلیل عدم استقرار نماء در تصرف مستولی، ضمان را در تمام موارد ، به اتلاف مبتنی ساخته و منکر مفهوم غصب نماء هستند ؛ در نظر آنها، ضمان مندرج در ماده ی ٣٢٠ قانون مدنی نیز عنوان اتلاف دارد (جعفری لنگرودی، نشریه دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره ٧).
این نظریه ، مصون از اعتراض باقی نمانده و برخی حقوقدانان در پاسخ به آن گفته اند که لازمه ی مستند ساختن ضمان غاصب به اتلاف نماء، این است که او تنها مس ئول نماءی باشد که خود از بین برده است ؛ در حالی که ضمان ید به مراتب گسترده تر از این مسئولیت است و غاصب ، ضامن تلف های ناشی از قوه ی قاهره یا اشخاص ثالث نیز هست و ضمان ناشی از غصب نماء ، منحصر به ماده ی ٣٢٠ قانون مدنی نیست . در ماده ی ٣۶۶ قانون مدنی می خوانیم « هرگاه کسی به بیع فاسد ، مالی را قبض کند ، باید آن را به صاحبش رد نماید و اگر تلف یا ناقص شود ، ضامن عین و نماء آن خواهد بود » در اینجا، قانونگذار به متصرف ، به دیده ی غاصب می نگرد و ضمان غاصب در مورد نماء تفویت شده ناشی از استیلای نامشروع است ؛ نه اتلاف . در صورتی که مال مغصوب، منفعتی متصل به آن داشته باشد، به همراه عین به مالک رد می شود و غاصب نمی تواند از این بابت حقی مطالبه کند ؛ هرچند که منفعت نتیجه فعل او باشد (امامی، ١٣٧٢، جلد اول).
عمل غاصب در مال غیر، بدون اذن مالک آن می باشد و قانون، احترام و ارزشی برای عمل عدوانی نشناخته است . برخی دیگر از حقوقدانان نیز مبنای ضمان نماء را غصب دانسته و آن را با مبانی قانون مدنی سازگارتر می دانند؛ زیرا منفعت هم، مانند عین ، در نظر عرف ، مال محسوب می شود و آن را با پول مبادله می نمایند. (کاتوزیان، ١٣٧۴، جلد اول و دوم)
در مورد نماء منفصل نیز این تکلیف وجود دارد؛ زیرا، همین که در تصرف غاصب به وجود آید، مال مغصوب محسوب می شود و غاصب ، ضامن نماء تفویت شده ی مال مغصوب است؛ خواه متصل به آن باشد یا منفصل، خواه در زمان غصب به وجود آید یا پیش از آن و خواه غاصب از آن بهره مند شود یا معطل گذارد تا تلف گردد (امامی، ١٣٧٢، جلد اول).
با وجود این، درباره ی نماء مستوفات ، با توجه به اینکه غاصب از این نماء استفاده نموده، مسئولیت او برمبنای قاعده ی علی الید توجیه می شود؛ ولی درباره ی نماء غیر مستوفات، با عنایت به عدم تسلیط غاصب بر آنها، مسئولیت او بر اساس قاعده ی اتلاف قابل توجیه است(همان).
۱- ۳- معرفی کلی جایگاه فقهی نماء در بیع
همواره درمواردی که مالی دارای دو مالک باشد یعنی عین آن یک مالک و منافعش مالک دیگری داشته باشد با مشکلاتی مواجه خواهیم شد. ازجمله اینکه درعقد اجاره – که درآن منافع مال مورد اجاره به ملکیت دیگری در می آید- پس از انقضای مدت اجاره درصورتی که مالک عین مال آن را منتقل کرده باشد مالک منافع مال مذکور چه کسی خواهد بود؟ ویا وقتی در عقد بیع گفته می شود این عین را فروختم آیا منافع را هم به تبع آن انتقال داده است یا خیر؟
چنان که خواهیم دید عقل و و جدان و علم اصول در بادی امر پیوستگی و تبعیت نماء از عین را حکم می کند چنانکه اگر شئ ای از آن شخصی باشد لاجرم توابع و منافع آن مال نیز از آن اوست پس غالباَ این موضوع مورد اذعان است که اصل بر این است که منافع از عین تبعیت می کند ولیکن ممکن است براساس قانون یا تراضی طرفین در جایی این اصل مورد خدشه قرار گیرد و میان این دو امر به هم پیوسته جدایی افکند.اما چه اموری می تواند این پیوستگی را بر هم زند سوالی است که در این مقاله بر آن شدیم تا در صدد پاسخ بر آییم. در قانون مدنی تعریف خاصی از نماء نشده است؛ ماده ۲۹ ق.م مالکیت را نسبت به عین و نماء محقق می داند.
دکتر کاتوزیان نماء را چنین تعریف می کند که:
نماء به مالی گویند که به تدریج از عین استفاده می شود. مقصود از نماء ثمره و حاصل است که به تدریج از اعیان اموال به دست می آید، بی آنکه از عین مال به گونه ای محسوس بکاهد، خواه این ثمره مثل میوه ی درختان، عین مادی باشد یا وصفی که عین مال از آن جهت قابل انتفاع است؛ مانند صلاحیت حیوانات برای سواری . ذره های منافع گاه در خارج به صورت عین مادی در می آید. این عین ، تازمانی که وابسته به پایه ی اصلی است وبر آن پرورده می شود ،نماء عین اصلی محسوب می شود ، ولی همین که از اصل جدا شود و وجود مستقل پیدا کند ،عینی جداگانه است.مستند این گفته ها ماده ی ۱۵ ق.م است۱٫ این ماده بیان می دارد: “ثمره وحاصل مادام که چیده یا درو نشده است غیرمنقول است اگر قسمتی ازآن چیده یا درو شده باشد تنها آن قسمت منقول است.” بنابراین هرگاه ثمره و حاصل (نماء مربوط به مال غیرمنقول از مال غیرمنقول جدا شد عین مستقلی می شود که خودش دارای نماء است. مرحوم مصطفی عدل معتقداست محسوس نبودن برای نماء وصفی است که بتواند عین را از نماء ممتاز کند ولی این مسئله در قانون ما پذیرفته نیست.( عدل ،منصورالسلطنه شماره ۳۷)
دکتر امامی نیز نماء را چنین تعریف کرده اند: نماء وضعیتی نهفته در عین مال است و می تواند به این اعتبار مورد عقد وانتقال قرار گیرد. نماء مال از شؤون وجهات عین است که وجود آن به وجود عین بوده وبالقوه به عین قائم است وبه تدریج به فعلبت در می آید. ( امامی ،بی تا، ج۲،ص۴). بنابراین بر خلاف آنچه گاهی تصور می شود ،نماء عرفاً موجود است و با گذشت زمان به فعلیت می رسد.( فصیحی زاده ،مقاله پیروی نماء از عین در مالکیت).
در فقه ، در مورد ضمان نماء، اختلاف نظر وجود دارد ؛ گروهی ، قائل به عدم ضمان نماء هستند و معتقدند که در مورد نماء منفصل، چنین نماء در دست غاصب ، به عنوان امانت است و در صورتی که با تعدی و تفریط تلف شود، غاصب ، ضامن است . در مورد نماء متصل، چه این نماء مستوفات باشد و چه غیر مستوفات، قائل به عدم ضمان فقهای امامیه ، مطابق احادیث و اخبار، از جمله صحیح ابی ولاد، نماء را به هر حال مضمون می دانند. به نظر فقهای امامیه ، در مورد نماء مستوفات، بی تردید شخص متصرف ضامن است ؛ ولی در نماء غیرمستوفات، گروهی از فقها ، معتقد به ضمان نیستند؛ ولی مشهور فقهای امامیه ، استیلای بر نماء را به طور کلی ، مانند سلطه بر اعیان می دانند و اعتقاد دارند که غصب در این زمینه نیز تحقق می یابد و غاصب ضامن نماء مستوفات و غیرمستوفات است البته در مورد نماء غیر مستوفات، استناد به قاعده علی الید خالی از اشکال نیست؛ زیرا آنچه اخذ می شود و مشمول ضمان قرار میگیرد، عین مال است ؛ نه نماء غیر مستوفات . همچنین، استناد به قاعده ی لاضرر و احترام به مال مسلم در صورتی صحیح خواهد بود که از این قواعد، حکم وضعی لزوم جبران ضرر نیز قابل استنباط باشد؛ در غیر این صورت، مسئولیت غاصب ، نسبت به نماء ، فقط بر اساس قاعده ی اتلاف، قابل توجیه است( محقق داماد ، بی تا، ج ۲ ، ص ۳۶۷). برخی از فقهای امامیه ، معتقدند که استیلاء بر مال غیر، موجب ضمان متصرف ، نسبت به عین مال و نماء آن در زمان تصرف می شود . فقهای امامیه ، مطابق احادیث و اخبار، از جمله صحیحه ی ابی ولاد، نماء را به هر حال ، مضمون می دانند . به نظر فقهای امامیه ، در مورد نماء مستوفات، بی تردید، شخص متصرف ، ضامن است ؛ خواه تصرف عدوانی باشد (غصب)و خواه غیرعدوانی ؛ مانند مورد مقبوض به عقد فاسد؛ ولی در نماء غیرمستوفات، گروهی از فقها ، معتقد به ضمان نیستند.( موسسه فقه شیعه، بیروت، ١۴١٠ ه . ق)
ولی بنابر مشهور، فقهای امامیه ، استیلای بر نماء را به طور کلی مانند سلطه بر اعیان می دانند و اعتقاد دارند که غصب د ر این زمینه نیز تحقق می یابد و غاصب ، ضامن نماء مستوفات و غیرمستوفات است (محقق حلی ،بی تا، جلد ٢، ص۳۸۷ ).
نماء، از نظر عرف ، دارای وجود اعتباری، ارزشمند و تابع مالکیت اعیان و در نتیجه قابل غصب است و سیره ی عقلا این حقیقت را به وضوح ثابت میکند. (عمید زنجانی، ۱۳۸۲،ص ١٣). فقه های امامیه در موردضمان منافع عین مغصوبه منافع را به دودسته تقسیم کرده اند : مستوفات وغیر مستوفات.
منظور از منافع مستوفات منافعی است شخص از استیلای بر مال دیگری از آن بهره مند می گردد مثل اینکه اتومبیل دیگری را بردارد وسوار شود.
منظور از منافع غیر مستوفات : آن دسته از منافعی است که شخص متصرف به استیلای خود برمال بهره برداری مالک را از آن سلب کرده است وخود هم بهره مند نشده است مانند اینکه شخصی اتومبیل دیگری را در پارکینگ خود نگهداری کند. مستند اصلی فقهای مشهور امامیه نسبت به ضمان نماء، اعم از مستوفات و غیرمستوفات، عموم قاعده ی « علی الید » است؛ زیرا اولاً : نماء ، عموماً مال محسوب می شوند و بنابراین ، مستقلاً می توانند مشمول مفاد کلمه « نماء» ماموصولی در حدیث « علی الید » باشند. ثانیاً نماء به تبع عین، تحت سلطه و استیلای متصرف قرار می گیرند و بنابراین در عهده ی متصرفند و باید به صاحبش برگردانده شوند ؛ خواه استیفا شده یا نشده باشند .(محقق داماد، بی تا ، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۶).
شیخ انصاری ، نظریه مشهور را مورد انتقاد قرار داده و شمول قاعده علی الید را بر نماء، مخدوش می داند. ایشان نسبت به این که نماء از مصادیق مال است، تردید نداشته؛ اما در مورد شمول مفهوم و مفاد واژه ی «اخذت» می گویند . حصول منفعت در ید متصرف از طریق قبض عین، موجب صدق «اخذ» نیست.» به نظر ایشان ، آنچه اخذ شده، عین است و نماء غیرمستوفات، مأخوذ نشده است. (انصاری، بی تا، نشر مرتضی،).
در پاسخ به ایراد مذکور ، گفته شده است که مراد از اخذ، همان سلطه و استیلاءاست و این مفهوم نسبت به نماء ، از طریق سلطه بر عین، ممکن است و صدق عرفی سلطه بر نماء با تحقق سلطه بر عین محقق می شود و لذا چنانچه ضمان نماء را بدانیم، با اشکالی مواجه نخواهیم شد. به نظر ایشان، اگر با توجه «ید» مستند به قاعده به استدلال شیخ، شمول قاعده علی الید بر نماء و استقرار ضمان ید بر شخص متصرف قابل تردید باشد ، باز هم نظریه ی ضمان نماء، بدون مستند نخواهد بود؛ زیرا تفویت نماء، مستند به عمل شخص متصرف است و بنابراین ، مستند به قاعده ی اتلاف و تسبیب ، قابل مطالبه خواهد بود و علاوه بر آن، قاعده احترام نیز می تواند مستند ضمان نماء درخصوص نماء مستوفات باشد. .(محقق داماد، ۱۳۸۶، چاپ پانزدهم،)
با وجود این، نظر شیخ انصاری خالی از قوت نیست و ایرادات مطروحه بر نظر ایشان ، وارد به نظر نمی رسد، زیرا در غصب نماء، غاصب ، منافع غیرمستوفات را اخذ و غصب نمیکند؛ او عین مال را غصب می کند که با ضمان غاصب نسبت به عین، مسئولیت او نسبت به اتلاف نماء مستوفات نیز تحقق می یابد. برخی از فقها، در عدم ضمان غاصب نسبت به نماء، استدلال می کنند که «ید» به معنی استیلا و سیطره است و این امر ، تنها نسبت به اشیایی که در عالم خارج موجود هستند ، محقق می گردد؛ در حالی که منفعت، امری است که وجود خارجی نداشته و تدریجاً و با انهدام جزء قبلی به وجود می آید و اگر هم قبول کنیم استیلاء برآن محقق می گردد، نسبت به نماء است که ایجاد گردیده و به فعلیت رسیده است، و اطلاق ید بر نماءی که تحقق نیافته و در آینده ایجاد خواهد شد ، ناصحیح است. (نراقی، ١٣٩۶ ه .ق ، جلد ٢،)
ملاحظه می شود که این فقیه نیز، ید بر نماء به فعلیت رسیده را به طور ضمنی پذیرفته اند. برخی از فقها ، نماء را قابل غصب می دانند؛ اینان در ردّ نظر قبلی استدلال می کنند:
« ایشان ید را به معنی استیلایی که یک نوع رابطه و نسبت و اضافه بین مستولی و مستولی علیه می باشد، تلقی کرده و معتقدند که چون هر اضافه، نیاز به مضاف و مضاف الیه دارد که باید موجود باشد، در تصرف بر نماء، مستولی که متصرف و یک طرف اضافه است ، موجود می باشد؛ اما منفعت که یک امر معدوم و طرف دیگر اضافه است(مستولی علیه) موجود نیست؛ بنابراین «ید» رخ نمی دهد و استیلاء «ید» در مورد نماء که امر معدوم و غیر موجودند ، تحقق نمی یابد. در جواب این مؤلف باید گفت که «اضافه ید » را نباید اضافه ی مقولیه ، دانست . در اضافه ی مقولیه ، ناچار می بایست دو طرف موجود باشند ؛ همچون رابطه بین پدر و فرزند اضافه ید را باید اضافه اعتباری و قراردادی دانست .» بنابراین ، این فقها به جریان قاعده ی «ید» نسبت به هر آنچه که تحت استیلاء شخص است ، رأی داده اند؛ خواه از اعیان باشد یا از نماء یا از حقوق یا غیر آنها برخی از فقها، نماء غیرمستوفات را دارای مالیت دانسته و دلیل آن را تعیین عوض ، برای این نماء در عقد اجاره دانسته و از این رو، غاصب را ضامن این نماء می دانند. (عمید زنجانی۱۳۸۲، نشر میزان،). از آنچه گفته شد ، برمی آید که در مورد ضمان غاصب نسبت به نماء مستوفات، کمتر تردیدی وجود دارد؛ زیرا این نماء، مالیت داشته و قابل اخذ میباشند؛ لیکن در مورد نماء غیر مستوفات، از آنجا که اخذ و سلطه بر این نماء توسط غاصب صورت نمیگیرد، همگام با شیخ انصاری ، باید قائل به عدم ضمان نسبت به این نماء بود . البته اگر بخواهیم قائل به ضمان غاصب نسبت به این نماء باشیم، استناد به قاعده ی علی الید وجاهت نخواهد داشت؛ لیکن شاید بر اساس قاعدهی اتلاف، بتوان غاصب را ضامن این نماء قلمداد کرد.
۱-۴- اهداف تحقیق
بررسی احکام نماء و منافع بیع در فقه اسلامی .
بررسی احکام نماء و منافع بیع در حقوق ایران .
بررسی احکام مربوط به نماء و منافع در بیع در فقه اسلامی و حقوق ایران چگونه است؟
۱-۵- فرضیات تحقیق
فقهای امامیه نماء و منافع بیع را متعلق به خریدار می دانند.
قاعده تلف مبیع قبل از تسلیم را نمی توان در مورد تلف نمائات آن ، پیش از تسلیم اجرا کرد .
۱-۶- روش تحقیق
این تحقیق یک تحقیق نظری است که به صورت کتابخانه ای از منابع کتابخانه،کتابخانه های دیجیتال، نمایه نشریات ،مقالات مربوط و فضای مجازی وب جمع آوری شده و کلیه مطالب و اطلاعات با بهره گرفتن از فیش برداری کتاب ها و نشریات تخصصی ،نمایه نشریات و مقالات گردآوری شده است.
۱-۷- پیشینه تحقیق
شیخ انصاری مواردی را به عنوان نقض برعکس قاعده ذکر کردند من جمله اینکه«و یمکن نقض القاعده ایضا بحمل المبیع فاسدا(مثل گاو یا شتری که حامله است) ،عل یما صرح به فی المبسوط و الشرائع و التذکره و التحریر:من کونه مضمونا علی المشتری(زیرا حمل جزء نیست بلکه مستقل است لذا مال بایع می باشد و بایع خود حامل را فروخته نه حمل را)،خلافا للشهیدین و المحقق الثانی و بعض آخر تبعا للعلامه فی القواعد،مع ان الحمل غیر مضمون فی البیع الصحیح؛بناء عل یانه للبائع(زیرا در واقع حمل نماء آن حیوان است).و عن الدروس توجیه کلام العلامه بما اذا اشترط الدخول فی البیع،و حینئذ لا نقض علی القاعده»شکی نیست که حمل نماء حامل می باشد مثل میوه که نمائ درخت است لذا هر کسی که مالک حامل است مالک حمل او نیز می باشد منتهی بحث در این است که آیا حمل جزئ حامل است یا اینکه جزء او نیست و مستقل می باشد؟در بعضی از حیوانات شکی نیست که حمل جزء آنها می باشد لذا نیازی به ذکر و شرط آن نیست مثل مرغ و تخم مرغ منتهی بحث ما(حمل جزء است یا جزء نیست) در حمل حیوان می باشد،که اگر جزء باشد داخل در مبیع و متعلق به مشتری است و دیگر ذکر و شرط ان لازم نیست اما اگر جزء نباشد و مستقل باشد دیگر داخل در مبیع نیست لذا نیاز به ذکر و شرط دارد که اگر شرط شود متعلق به مشتری است و اگر شرط نشود متعلق به بایع می باشد( انصاری ، بی تا ، ج ۲ ، ص ۲۹۸). شهید ثانی در شرح لمعه در این رابطه فرماید:«الحمل یدخل فی بیع الحامل مع الشرط ای بشرط دخوله لا بدونه فی اصح القولین. والقائل بدخوله مطلقا ینظر الی انه کالجزء من الام،و فرع علیه عدم جواز استثنائه…الی آخر کلامه».اصح القولین آن است که حمل جزء حامل نیست بلکه مستقل است و نیاز به ذکر و شرط دارد لذا در صورت عدم شرط متعلق به بایع می باشد،و اما در مقابل قول دیگر است که می گوید حمل جزء حامل است و نیاز به شرط ندارد که در این صورت متعلق به مشتری است البته ممکن است که در این صورت در زیادی ارزش و قیمت حامل تاثیر داشته باشد،خلاصه اینکه شهید آخر الامر می فرماید که حمل مستقل است و مع الشرط داخل درحامل می باشد( شهید ثانی ، ۱۳۹۰، ج۳ ، ص ۲۷۰).
صاحب جواهر در ص ۱۵۴ از جلد ۲۴ جواهر ۴۳ جلدی می فرماید: که حمل مستقل است و اگر شرط نشود متعلق به بایع می باشد و اگر کسی حمل را مثل جزء حقیقی حامل بداند چنین چیزی و اضحه المنع می باشد خصوصا که در شرع برای آن حمل احکامی ذکر شده وثل تحریر یعنی فروختن امه به شرط اینکه بچه اش حر باشد و یا مثل تدبیر یعنی اینکه شرط کند و یا وصیت کند که:انت حر بعد وفاتی، و خلاصه اینکه صاحب جواهر می فرماید که ما از ادله شرعیه استفاده کردیم که حمل استقلال دارد لذا اگر شرط نشود چون که نماء مبیع است متعلق به بایع می باشد ولی اگر شرط شود متعلق به مشتری می باشد.خوب علی ای حال اگر بگوئیم حمل جزء حامل است و هم در عقد صحیح و هم در عقد فاسد جزء آن می باشد فلذا لا یضمن فی البیع الصحیح بخصوصه و لا یضمن فی البیع الفاسد بخصوصه،اما اگر حمل را مستقل از حامل بدانیم که حق همین است در این صورت اگر شرط شود در هر دو (صحیح و فاسد)یضمن،و اگر شرط نشود در هر دو(صحیح و فاسد)لا یضمن،بنابراین با بیانی که عرض شد نقضی به قاعده وارد نمی شود منتهی چونکه شیخ مقداری از هر دو قول(۱:حمل جزء حامل است ۲:حمل جزء حامل نیست و مستقل است)را اخذ کرده و به سراغ ریشه بحث نرفته به مشکل برخورده خوب و اما چهارمین اشکالی که شیخ به عکس قاعده وارد کرده این است که«و یمکن النقض ایضا بالشرکه الفاسده،بناء علی انه لا یجوز التصرف بها،فاخذ المال المشترک حینئذ عدوانا موجب الضمان»( شیخ انصاری، بی تا ، ج ۲۴ ، ص ۱۵۴ به بعد).
وجوهی برای تحقیق شرکت تصور شده من جمله اینکه گاهی شرکت قهریه ای است مثل مالی که مشترکاٌ به هم حیازت کرده اند و یا مثل مالی که مشترکاٌ به آنها به ارث رسیده،اما گاهی شرکت اختیاریه می باشد مثل شراکت در تجارت،خلاصه اینکه شرکت یعنی اینکه یک مالی بین دو نفر یا بیشتر مشاع باشد.
شیخ اعظم می فرماید که در شرکت اختیاریه ی صحیحه تصرف هر کدامشان در مال مورد شراکت جائز است و لازمه اش ان است که اگر تصرف کردند و تعدی و تفریط نکردند ضامن نیستند(یعنی لایضمن بصحیحه)،اما اگر همین شرکت فاسد شود چونکه صاحب مال اذن نداده دیگر تصرفشان جائز نیست و لازمه اش آن است که اگر تصرف کردند ولو اینکه تعدی و تفریطی هم نکند و تلف سماوی هم باشد باز ضامن می باشند (همان منبع).
در جواب این نقض عرض می کنیم که اگر شرکت فاسد هم بشود ولی باز با اجازه و اراده و خواست خودش به دیگری تحویل داده و نگفته که تصرف نکن یعنی جواز تصرف و عدم جواز تصرف متوقف بر شرکت صحیح نیست بلکه متوقف بر اذن ان شخص می باشد فلذا ولو اینکه شرکت فاسد باشد باز اگر آن شخص اذن داده باشد هر دو(صحیح و فاسد)ضمان نیست اما اگر اذن نداده باسد در هر دو(صحیح و فاسد)ضمان می باشد بنابراین دیگر عکس قاعده نقض نمی شود( همان منبع).
در خصوص قاعده تلف مبیع قبل از تسلیم د رنمائات فقها معتقدند:قاعده تلف مبیع قبل از تسلیم را نمی توان در مورد تلف نمائات ان،پیش از تسلیم اجرا کرد،بنابراین هر گاه شخصی ۱۰ راس گاو خریدری نماید و گاوها قبل از تسلیم تولید مثل کند،و تعدادی از گوساله ها از بین بروند،خسارت آنها به بایع وارد نمی شود و ید بایع نسبت به آن ها برخلاف اصل مبیع،امانی است، نه ضمانی،(حر عاملی،۱۴۱۴؛شیخ طوسی،۱۳۸۷ق؛محقق حلی۱۴۰۸؛۱۳۷۸ق).
اگر چه در خصوص بیع مطالب فراوانی د رکتب و مقالات فقهی و حقوقی وجود دارد اما د رخصوص نماء در کتب فقهی در زیر مجموعه بحث بیع مطالب از جانب فقها بیان گردیده است.اما بحث مستقلی که بتواند به جنبه یا جنبه هایی از نماء بپردازد به نگارش در نیامده است.
در کتاب لمعه دمشقیه شهید اول ترجمه عیسی ولایی(۱۳۸۹)،آمده است:نماء و افزوده هایی که در فاصل میان عقد بیع و اجازه در مبیع حادث می شود متعلق به مشتری خواهد بود و اگر ثمن معین باشد نماء آن برای بایع است.در جای دیگر چنین می فرماید:اگر در مبیع نماء و زیادتی حادث شده باشد از آن مالک خواهد بود(شهید اول،۱۳۸۹،ص۱۶)
محقق حلی(۱۳۷۴)درکتاب شرایع الاسلام ابن احمد یزدی جلد سوم چنین می فرماید:«نماء تابع عین بوده و اگر عین مال ملتقط شد،نماء هم مال او می شود اگر عین باقی ماند در ملک صاحبش،چنان که اگر قصد امانت کند،نماء هم باقی مانده بر ملک صاحبش.(محقق حلی،۱۳۷۴،ج۳،ص۱۴۱۹).
۱-۸- تعاریف پژوهش
نماء در لغت:
نماء در لغت به معنای زیادی ، منافع و سود همچنین در جاهای دیگر مترادف ثمره هم می باشد.(دهخدا، ۱۳۵۳،جلد۴،ص ۶۰).
نماء در اصطلاح فقهی :
در اصطلاح فقهی تعریفی از آن نشده ولی به طور کلی نماء به مالی گویند که به تدریج از عین استفاده می شود.(کاتوزیان، بی تا، چاپ دهم، شماره ۲۵).