عنوان علامت اختصاری
پلیپیرول PPy
پلیپیرول کت شده بر روی پلی ونیل الکل PPy/PVA
غلظت تعادلی Ce(ppm)
غلظت در زمان Ct(ppm)
غلظت اولیه Ci (ppm)
ضریب همبستگی r2
ثابت لانگمویر Kl (l/mg)
ثابت فرندلیچ Kf (mg/g)
ثابت دوبینین ـ رادشکویچ kad (mol2/kj2)
ثابت معادله موریس-وبر Kid (mg.g-1.min-0.5)
ثابت معادله شبه درجه یک k1 (۱/min)
ثابت معادله شبه درجه دو k2 (g.mg-1.min-1)
حجم محلول V (lit)
زمان t (min)
ثابت معادله فرندلیچ (شدت جذب) n
ثابت تعادل ترمودینامیکی Kc
ظرفیت جذب در زمان qt t(mg/g)
ظرفیت جذب در تعادل qe (mg/g)
ظرفیت اشباع ایزوترم تئوری qs (mg/g)
فهرست جدول ها
عنوان صفحه
جدول (۱-۱):طبقه بندی ومثال هایی از رنگ ها بر اساس حضور کروموفورها……..۱۳
جدول (۱-۲):گروه بندی کاربردی رنگ ها……………………………………………………۱۴
جدول (۱-۳):انواع آلاینده ها در فاضلاب نساجی………………………………………….۱۸
جدول (۱-۴):مزایا و معایب روش های حذف رنگ……………………………………….۲۸
جدول(۱-۵):شرایط بهینه برای PPy و کامپوزیت هایش………………………………….۴۰
جدول (۳-۱):وسایل و تجهیزات……………………………………………………………….۵۳
جدول(۳-۲):مواد شیمیایی……………………………………………………………………….۵۳
جدول(۳-۳):مشخصات متیل اورانژ……………………………………………………………۵۴
جدول(۴-۱)مقایسه مدل های سینتیکی جذب متیل اورانژ……………………………….۷۵
جدول(۴-۲ )مقایسه مدل های ایزوترم جذب متیل اورانژ……………………………… ۷۹
جدول(۴-۳):مقایسه مقدار جذب جاذب های مختلف برای رنگ متیل اورانژ
( پلی پیرول خالص ، جاذب و پلی وینیل الکل)…………………………………………..۸۰
فهرست شکل ها
عنوان صفحه
شکل (۱-۱):تجزیه یک رنگ آزو ……………………………………………………………………………..۲۱
شکل (۱-۲):اکسیداسیون یک رنگ آزو فنولیک توسط آکاز…………………………………………….۲۲
شکل(۱-۳):زغال ها رنگ بر…………………………………………………………………………………….۳۱
شکل(۳-۱):ساختار متیل اورانژ………………………………………………………………………………….۵۵
شکل (۳-۲):ساخت جاذب پلی پیرول وپلی پیرول/ پلی وینیل الکل…………………………………۵۸
شکل (۳-۳):تهیه محلول های شاهد ………………………………………………………………………….۵۸
نمودار(۴-۱)تصویر FTIR از پیرول خالص…………………………………………………………………۶۳
نمودار (۴-۲)تصویر FTIR ازپلی وینیل الکل خالص…………………………………………………….۶۳
نمودار (۴-۳)تصویر FTIR از کامپوزیتPPY/PVA…………………………………………………….63
شکل (۴-۱) شکل تصویر SEM برای جاذب پلی پیرول ……………………………………………..۶۶
شکل( ۴-۲) تصویر SEM برای کامپوزیت پلی پیرول بر روی پلی وینیل الکل با بزرگنمایی های مختلف………………………………………………………………………………………………………………….۶۷
شکل (۴-۳) تصویر SEM برای کامپوزیت پلی پیرول بر روی پلی وینیل الکل با بزرگنمایی های
مختلف…………………………………………………………………………………………………………………..۶۷
نمودار(۴-۴):منحنی تغییرات درصد میزان حذف رنگ نسبت به pH های مختلف………………..۶۸
نمودار(۴-۵) منحنی تغییرات درصد میزان حذف رنگ نسبت به زمان های مختلف………………..۶۹
از آنجا که احساس امنیت و آرامش در زندگی زناشویی با نیازها و انتظارات و توافق همسران از یکدیگر مطابقت دارد، می توان برای توضیح بیشتر همین موضوع از نظریه های تعارض زناشویی – که بیان کننده تضاد و عدم سازگاری بین همسران است- کمک گرفت.
تعارض زناشویی از ریشه (confliger) به معنای برخورد کردن و مبارزه کردن گرفته شده است. هرگاه دو یا چند گروه به جهات تخالف در اندیشه یا منافع در حال تعارض آشکار و عدم توافق آمیخته با خشونت قرار گیرند با وضعی مبتنی بر کشمکش مواجه خواهیم بود. هنگامی که دو فرد به عنوان زوج با هم زندگی میکنند، تعارض بروز خواهد کرد. به دلیل ماهیت تعامل زوجها اوقاتی پیش می آید که یا عدم توافق مشاهده می گردد یا نیازها برآورده نمی شود. در نتیجه همسران نسبت به همدیگر احساس خشم، ناامیدی، نارضایتی میکنند. (برنشتاین، ۱۳۷۷ : ۱۴۴)
در هنگام دعوا زن و شوهر به خود و طرف مقابل صدمه می زنند و جالب آن است که در مقام مقایسه وجود اختلاف نظرها به تنهایی چندان صدمه زننده نیستند ولی طرز بیان و روشی که در هنگام ابراز اختلاف به کار برده میشود بسیار آسیب رسان است. جر و بحث ها معمولا به دلایل اقتصادی، برنامه ریزی زندگی، ارزش های فردی یکدیگر، تصیم گیری خانوادگیف تربیت کودکان و سایر مسئولیت های مهم با هم به دعوا می کشد. آنچه دعوا می گوییم ناراحت کننده نیست بلکه نحوه گفتارها ناراحت کننده است. (صادقی، ۱۳۸۶ : ۱۰۴-۱۰۲)
یونگ و لانگ (۱۹۹۸ به نقل از سعیدی و همکاران، ۱۳۸۵) تعارض زناشویی را ناشی از واکنش نسبت به تفاوت های فردی می دانند و زمانی که آن قدر شدت یابد که احساس خشم، خصومت، کینه، نفرت، حسادت و سوء رفتار کلامی و فیزیکی در روابط آن ها حاکم شود و به حالات تخریب و ویرانگری درآید، نشان دهنده حالتی غیرعادی است.
هر خانواده برای خود دسته ئی از قواعد و اصول پدید می آورد و نقش هایی متنوع برای اعضا تعیین می کند. قواعد،الگوها، ارزش ها، و ویژگی های هر خانواده از آنِ همان خانواده است که از نسلی به نسلی دیگر منتقل میشود. هر فرد آن ها را از خانواده ی اصلی خویش به ارث می برد، آن ها را با خود می کشاند، و با آن ها به آن سوی ازدواج گام می نهد. در واقع هر کدام از همسران (زن یا مرد) میراث های خانوادگی یا انتظاراتی را با خود دارند که از نسل های قبل ارث برده اند. (ثنایی، ۱۳۷۸)
فرایند تعارض زمانی به وجود می آید که یکی از طرفین رابطه احساس کند طرف مقابلش بعضی از مسائل مورد علاقه او را سرکوب می کند (توماس، ۱۹۷۶، گریف و براین ، ۲۰۰۰)
در صورتی که جریان اجتماعی به طور کامل تحقق نیابد یا مرد و زن به گونه های مختلفی اجتماعی شوند، در زندگی انتظارات متفاوتی از یکدیگر خواهند داشت و این تفاوت انتظارات موجب اختلاف آنها خواهد شد و تحولات اجتماعی موجب پیدایش ارزش های اجتماعی مختلف میشود. تغییرارزشها در درون خانواده تعارض و ناسازگاری بین زن و شوهر را تشدید می کند. (رجب زاده و دیگران، ۱۳۸۴ : ۶۷)
افراد در صورتی که به گونه های مختلف اجتماعی شوند ( وجود محیط های اجتماعی مانند شهر و روستا … ) یا از اقلیت ها و اقوام مختلف باشند ،با فرهنگ و ارزش ها و الگوهای عمل متفاوت در زندگی این افراد انتظارت متفاوتی از یکدیگر خواهند داشت.
انتظارات: الگوهای عملی هستند که هریک از دو طرف، دیگری را موظف به تحقق آنها می داند و در صورتی که طرف مقابل آنها را محقق نسازد موجب اختلاف و درگیری میشود. چنین افرادی ازدواج موفقی با هم نخواهند داشت اگر به عادتواره ها و تفاوت ارزشها و هنجارهای موجود در ابتدای انتخاب زوج دقت ننمایند یا این موارد را مدنظر قرار ندهند. چون عادتواره میتواند عاملی برای ایجاد درگیری و تعارض میان زوجین شود. (رجب زاده و دیگران ، ۱۳۸۴ : ۶۳۰-۶۲۹)
تعارض های زناشویی عمده را می توان در هفت دسته بنیادی جای داد: کاهش همکاری؛ کاهش رابطه جنسی؛ افزایش واکنش های هیجانی؛ جداسازی امور مالی از یکدیگر؛ حمایت جویی از فرزندان؛ افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود؛ و کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر. (براتی، ۱۳۷۵)
-
- رضایت زناشویی
رضایت از زندگی زناشویی ناشی از بسیاری از عوامل همچون خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده زن یا شوهر است. از آنجا که ایجاد چنین عواملی میتواند با وجود و یا عدم احساس امنیت روانی رابطه داشته باشد و بر آن تاثیرگذار باشد، از نظریه های رضایت زناشویی برای شفاف کردن بیشتر متغیر احساس امنیت روانی بین همسران استفاده نموده ایم.
ترنهلم و یانسن (۱۹۹۶) ارتباط زناشویی را فرآیندی می دانند که در آن زن و شوهر به صورت کلامی و به صورت غیرکلامی مثل گوش دادن، حالات چهره و ژست های مختلف با همدیگر تبادل احساسات و افکار را انجام میدهند. رضایت از زندگی زناشویی سهم عمده ای در تداوم زندگی و تربیت نسل بعدی دارد ( فاتحی زاده و احمدی: ۱۳۸۴)
الیس (۱۹۹۲) رضایت زناشویی را از احساسات مرتبط با خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده زن یا شوهر ناشی می داند. الیس نقش تفکر در رضایتمندی زناشویی را مهم دانسته است و نادیده گرفتن علائق و طرز تفکر طرف مقابل را موجب دلسردی و ناکامی در رابطه زناشوئی می داند. به نظر گارسیا (۱۹۹۹) رضایتمندی در سه سطح اصلی مطرح میشود:
الف) رضایت زوج از ازدواج
ب) رضایت از زندگی خانوادگی
ج) رضایت کلی از زندگی.
تحقیقات اخیر نشان داده اند که احترام متقابل، همخوانی باورهای زوج، سن ازدواج، مدت زمان زندگی مشترک، و تعداد فرزندان در رضایتمندی زناشویی موثر است (فنکور و هیزمن، ۲۰۰۰؛ میراحمدی زاده و همکاران، ۱۳۸۲؛ فاتحی زاده و احمدی، ۱۳۸۴؛ صیادپور، ۱۳۸۳؛ ناصحی و همکاران، ۱۳۸۳)
- عوامل موثر در رضامندی زناشویی:
در بررسی عوامل موثر در رضامندی زناشویی می توان به موارد مهمی اشاره کرد که در ذیل به آنها اشاره میشود:
ارتباط: مهمترین عامل آسیب پذیری خانواده، بروز سوء تفاهمها و سوء ارتباطات است. بنابراین هریک از زوجین به سهم خود مسئولیت دارند که از به وجود آمدن سوء تفاهم و سوء ارتباطات پیشگیری کنند (به پروژه ۱۳۷۴). ارتباط صمیمانه بین زوجین یکی از عوامل مهم در رضات زناشویی است. به عقیده پاتریک، رضایت از میران درجه محبت و علاقه، عامل مهم و موثر در رضایت زن و شوهر است. (مسترز ۱۹۵۹ به نقل از احمدی ۱۳۸۳)، که به طور استادانه ای ازدواجهای موفق را مطالعه کرده به این نتیجه رسیده است که طول باهم بودن و مدت صمیمی بودن نیست که موفقیت ازدواج را تضمین می کند، بلکه عمق وشدت ابراز عشق و علاقه است که میتواند تضمین کننده ازدواج باشد. میزان خود افشایی تعیین کننده میزان صمیمیت در بین افراد است، بین زنان و مردان در ادراک صمیمیت و رضایت زناشویی تفاوت وجود داردو زنان بیش از مردان قادرند به طور بارزتر درباره موضوع صمیمت صحبت کنند، یک ارتباط صمیمی زنان را به سوی رضایت و خشنودی بیشتر از رابطه زناشویی سوق میدهد. در صورتیکه مردان اثرات رابطه صمیمی را فراتر و به حوزه های دیگری از عملکرد سوق میدهند ( روزبهانی، ۱۳۷۸: ۷۰)
مردان تعاملات جنسی را برای افزایش صمیمت عاطفی استفاده میکنند در حالیکه زنان نیاز به صمیمیت عاطفی دارند تا صمیمیت جنسی، همچنین زوجینی که از صمیمیت بالایی برخوردارند هماهنگی بالایی بین فعالیتهای جنسی که تمایل دارند و فعالیتهای جنسی که تمایل دارند و فعالیتهای جنسی که تجربه میکنند، گزارش میدهند. سایر جنبه های صمیمیت نیز عبارتند از به هم پیوستگی رفتاری، ارضای نیازها، تعلق و وابستگی عاطفی (احمدی، ۱۳۸۳ : ۲۰)
اعتماد و صداقت: اعتماد به معنای احترام متقابل به یکدیگر و پذیرش تفاوتهاست. اعتماد بین دو نفر نیازمند زمان است و این نیز نیازمند هماهنگی بین زوجین است، زن و شوهر برای وصول اعتماد و اطمینان کامل نسبت به یکدیگر در درجه اول موظفند از انجام هر نوع رفتاری که موجب سوء تفاهم می گردد شدیدا اجتناب کنند و همچنین از ابراز کلمه یا جمله ای که در طرف مقابل شک و تردید ایجاد می نماید پرهیز کنند، اعتماد نیز در اثر صداقت ایجاد میشود. (تبریزی، ۱۳۸۶: ۳۳)
ابراز محبت: ابراز فعالانه محبت و سایر عواطف مثبت با تداوم رضایتمندی از رابطه در ارتباط است، در مقابل الگوهایی از قبیل اهانت کردن، بیزاری، ترس یا کناره گیری عاطفی از همسر پیش بینی کننده فروپاشی رابطه بوده و گامهایی در جهت جدایی هستند. ( روزبهانی، ۱۳۷۸: ۷۱)
همکاری: زن و شوهر زمانی احساس رضایت از زندگی زناشویی دارند که شوهر در کارهای خانه همکاری کند، رضایت زناشویی هنگامی که زن و شوهر از نقش زن در خانه انتظار نقش جنسیتی دارند، پایین است
مسایل جنسی: همان طور که انتظار می رود همیشه رابطه قوی بین رضایتمندی از رابطه و فعالیت و رضایت جنسی وجود دارد. این پیوند قوی احتمالا نشان میدهد که عوامل مشابهی هم بر کارکرد رابطه جنسی و هم بر کارکرد کلی رابطه تأثیر می گذارد. برای مثال، تعامل بین زوجین هم رضایتمندی از رابطه و هم رضایت جنسی را پیش بینی می کند، رابطه جنسی شامل احساس و رفتاری است که منجر به بروز لذت در فرد و شریک جنسی او می گردد. در بهترین شرایط رابطه جنسی رابطه عشق دو طرفه ای است که در آن هریک از طرفین سعی می کند طرف مقابل را به حداکثر لذت و ارضاء برساند. در بدترین شرایط رابطه جنسی رابطه یک طرفه ای است که در آن یک طرف رابطه برای لذت بردن فرد دیگر را تحت فشار و صدمه گذاشته و علی رغم میل او رابطه برقرار می کند. (تبریزی، ۱۳۸۶: ۳۲)
توجه و علاقه: تمایل و توجه یعنی باور داشتن و این باور را انتقال دادن به زوج، یعنی اینکه تو برایم مهم هستی و به آنچه برای تو اتفاق میافتد بها می دهم و مراقب تو هستم. دو نشانه مهم تمایل و توجه به همسر، توجه به رفاه او و آمادگی برای کمک و حمایت از اوست (نجاتی، ۱۳۶۰)
مسایل مالی و اقتصادی: فشارهای اقتصادی نیز در زمره عوامل مهم، در بروز ناهماهنگیهای زناشویی است، زن وشوهری که تحت فشار روانی و اقتصادی هستند، با انواع مسایل در حال مبارزه هستند. این عامل فشار، تعارضات زناشویی و مشکلات موجود زناشویی را آشکار می سازد. در طول زمان، وجود فشار مالیف ارتباط زن و شوهر را به طور قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار میدهد. (تبریزی، ۱۳۸۶: ۳۴)
حمایت متقابل: برای تداوم رضامندی در رابطه، حمایت متقابل از یکدیگر مهم است. این حمایت میتواند عملی (مانند کمک کردن به یکدیگر در انجام مسئولیتهای مربوط به هریک) یا عاطفی باشد (مانند گوش دادن همدلانه به درددلهای همسر)، میزان حمایتهای عاطفی و عملی که زوجین به یکدیگر ابراز میکنند به طور قابل توجه ای رضایت مندی از رابطه را در عرض سالهای اولیه ازدواج پیش بینی می کند.( نجاتی، ۱۳۶۰ : ۲۰)
تحلیل رفتگی زناشویی: "مالاچ پینز” (۱۹۹۶)، تحلیل رفتگی زناشویی را چنین تعریف می کند که عبارت است از: حالتی از رنج که در آن افرادی که دارای عشق رمانتیک هستند به آن دچار می شوند و این حالت زمانی رخ میدهد که آنها فکر میکنند که با تمام سعی و تلاشی که دارند ارتباط بین آنها و همسرانشان آن طور که تصور میکنند نمی باشد. تحلیل رفتگی از زناشویی به عنوان یک حالت تحلیل رفتگی و خستگی جسمانی و روانی تعریف شده است که ریشه آن در ناسازگاری بین انتظارات و واقعیات میباشد. یعنی انتظارات نقش اساسی را در به وجود آمدن این حالت دارند. ( نجاتی، ۱۳۶۰ : ۲۱)
همانطور که قبلا نیز ذکر شد، ما برای مفهوم سازی و توضیح احساس امنیت روانی بین همسران در زندگی مشترکشان از نظریات انسجام خانوادگی، تعارض زناشویی و رضایت زناشویی استفاده نمودیم.
از آنجا که انسجام خانوادگی، میزان تعهد عاطفی و همبستگی بین اعضای یک خانواده خصوصا همبستگی بین زن و شوهر را می رساند، از این نظریه برای توضیح بیشتر احساس امنیت روانی بهره برده ایم. از آنجا که طبق نظریه های آورده شده در بخش انسجام خانوادگی، همسران در زندگی مشترک به واکنش صمیمی یا عاطفی همسر خود نیاز دارند و همچنین بسیاری از مشکلات جسمی، عاطفی، مسائل رفتاری، کمبود محبت و دلبستگی یعنی کمبود رابطه عاطفی گرم در محیط خانواده، میتواند ناشی از عدم انسجام خانوادگی به عنوان معیار حمایت کننده کنش و ورابط متقابل همسران باشد، بر احساس امنیت و آرامش روانی بین همسران تاثیرگذار است. از این رو از نظریه های انسجام خانوادگی برای شفاف سازی بعد احساس امنیت روانی استفاده نمودیم.
همچنین همانطور که در نظریه ها نیزآمد، رضایت زناشویی از احساسات مرتبط با خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده زن یا شوهر ناشی میشود. (آلیس، ۱۹۹۲، به نقل از تبریزی) بنابراین از نظریه های رضایت زناشویی که بیانگر نیازها، انتظارات و روابط عاطفی بین همسران است، برای توضیح احساس امنیت روانی بین همسران که بیانگر صمیمیت، عاطفه و همدردی بین همسران است مورد استفاده قرار گرفت.
علاوه بر این، از نظریه های تعارض زناشویی که بیانگر احساس خشم، ناامیدی و نارضایتی زوجین نسبت به یکدیگر است برای توضیح احساس امنیت روانی بهره بردیم. وجه مشترک این دو مفهوم حس آرامش و امنیتی است که در صورت وجود خشم و ناامیدی از ادامه زندگی مشترک بروز می کند. بنابراین میتواند شفاف کننده مبحث احساس امنیت روانی بین همسران در زندگی مشترک باشد.
احساس امنیت نسبت به تداوم زندگی مشترک
در این پژوهش برای توضیح بعد احساس امنیت نسبت به تداوم زندگی زناشویی به عنوان یکی از شاخص های متغیر وابسته از نظریه های دلزدگی زناشویی بهره جستیم. زیرا به نظر میرسد کسانی که احساس امنیت را در زندگی زناشویی خود تجربه میکنند کمتر دچار دلزدگی زناشویی شده و نسبت به تداوم آن امید دارند. از جمله مخاطرات ازدواج و روابط بین زن و شوهر دلزدگی زناشویی است. دلزدگی زناشویی وضعیت دردناک فرسودگی جسمی، عاطفی و روانی است که کسانی را که توقع دارند عشق رویایی و ازدواج به زندگی شان معنا ببخشند را متاثر می سازد. دلزدگی زناشویی هنگامی بروز می کند که زوجین متوجه می شوند علیرغم تمام تلاشهایشان، رابطه شان به زندگی معنا نداده و نخواهد داد ( ون پلت، ۲۰۰۴، پاینز، ۱۹۹۸؛ به نقل از شاداب، ۱۳۸۱) انباشته شدن سرخوردگی و تنش های زندگی روزمره سبب فرسایش روانی می شوند و سرانجام به دلزدگی منجر می شوند.
دلزدگی زناشویی :
بسیاری از همسران زندگی مشترک خود را با عشق آغاز میکنند. در این زمان هرگز به این موضوع نمی اندیشند که روزی ممکن است شعله عشق آنان به خاموشی گراید. الیس (۱۳۷۹) عنوان می کند زوج هایی که به تازگی ازدواج کرده اند، کمتر به این فکر می افتند که ممکن است زمانی عشق افسانه ای آن ها کمرنگ شود و این درست زمانی است که دلزدگی آغاز شده است. دلزدگی از عشق یک روند تدریجی است و به ندرت به طور ناگهانی بروز می کند. در واقع صمیمیت و عشق به تدریج رنگ می بازد و به همراه آن احساس خستگی عمومی عارض میشود. در شدیدترین نوع آن دلزدگی برابر است با فروپاشی رابطه (پاینز، ۱۳۸۱).
دلزدگی عبارت از، از پا درافتادن جسمی، روانی و عاطفی است که از عدم تناسب بین توقعات و واقعیت ها ناشی میشود. دلزدگی با علائمی از قبیل از پادرافتادن جسمی نشانگانی مانند احساس خستگی، کسالت، بی حالی سدردرهای مزمن، دردهای شکمی، کم اشتهایی و پرخوری را به دنبال دارد. از پادرافتادن عاطفی با احساس آزردگی، عدم تمایل به حل مشکلات، ناامیدی، غمگینی، احساس تهی بودن، بی معنایی، افسردگی، احساس بی کسی، احساس بی انگیزگی، در دام افتادگی، بیهودگی، آشفتگی عاطفی و حتی انگیزه های خودکشی مشخص میشود (فراموا به نقل از ویتا کروکیت، ۱۳۷۵) و از پادر افتادگی روانی که به شکل کاهش خودباوری، نظر منفی نسبت به همسر، احساس یاس و سرخوردگی نسبت به همسر، ناکامی در مورد خود و دوست نداشتن خود مشخص میشود (راد و راد، ۱۳۸۷: ۱۰۴-۹۹)
عوامل زیادی در بروز دلزدگی زناشویی نقش دارند. یکی از این عوامل توقعات غیرمنطقی و غیرواقع بینانه است. افراد مختلف در برخورد با محیط، روش های متفاوتی دارند. ممکن است یک محیط به نظر کسی پرتنش و مضطرب کننده باشد ولی از منظر شخصی دیگر هیجان انگیز و سراسر چالش باشد. دلزدگی زوج ها به سازگاری آنان با باورهایشان بستگی دارد. از نظر بک (۱۳۷۹) وقتی زن و شوهر از عشق و شیفتگی فاصله می گیرند، هر حادثه ی دلسرد کننده ای برای توجیه برچسب زدن منفی به همسرشان کافی به نظر میرسد. شوهر در این شرایط حتی اگر یک بار حساسیت نشان نداد یک فرد بی احساس تلقی میشود. اگر زن ولو یک بار انتظار محبت شوهر را برآورده نکند نامهربان میشود.
جکسون، والدرسون و مور، (۱۹۸۰)، به نققل از یانگ و لانگ، (۱۹۹۸) با تاکید بر نقش ارتباط منطقی در جلوگیری از بروز دلزدگی زناشویی تاکید میکنند و شایع ترین مشکلی را که زوج های ناراضی مطرح میکنند عدم موفقیت د ربرقراری رابطه منطقی دانسته اند. چنانچه اگر همسران نیازهای خود را مطرح نکنند و یا در ارتباط با یکدیگر به نیازهای هم پی نبرند و به راه حل مثبتی جهت دستیابی به نیازهایشان نرسند، استرس، ناکامی، سرخوردگی، خشم و نهایتا دلزدگی بروز پیدا می کند. استاکرت و بورسیک (۲۰۰۳) رابطه بین باورهای ارتباطی و سبک وابستگی (احساس امنیت، اشتیاق دوسویه و کناره گیری) و نارضایتی در ارتباط متقابل را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که افراد ناایمن (کسانی که بین اشتیاق و کناره گیری قرار دارند) باورهای ارتباطی غیرمنطقی تری نسبت به کسانی که شیوه دلبستگی ایمن دارند، نشان داده اند. دو شیوه وابستگی ناایمن و پیوستگی قوی، با باورهای غیرمنطقی رابطه معنی دار دارد و عدم رضایت از ارتباط نیز با باورهای غیرمنطقی رابطه دارد. (راد و راد، ۱۳۸۷: ۱۰۲-۹۹)
۲-۹- نظریه های مرتبط با متغیر مستقل تحقیق: اعتماد بین همسران
از آنجایی که مفهوم اعتماد یکی از مفاهیم و زیرمجموعه سرمایه اجتماعی محسوب میشود، در ابتدا نظریه های مرتبط به سرمایه اجتماعی آورده شده و پس از آن به نظریه های اعتماد اشاره میشود.
- تعاریف سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی را میتوان مجموعهای از ارزشها یا هنجارهای غیررسمی مشترک میان گروهی از افراد دانست که با یکدیگر همکاری میکنند. اگر اعضای این گروه انتظار داشته باشند که همگی رفتار معقول و صادقانهای داشته باشند، آنگاه به یکدیگر اعتماد خواهند داشت. اعتماد همانند نیرویی است که باعث میشود هر سازمان یا گروهی به شکل کارآمدتر فعالیت کند. تمام جوامع، دارای سرمایه اجتماعی هستند. تفاوت واقعی میان آنها «شعاع اعتماد» میباشد یعنی اصول همکاری همانند صداقت، روابط متقابل را میتوان میان گروههای کوچک مبادله کرد اما نمیتوان همین تبادل را با دیگران در یک جامعه انجام داد. «فوکویاما» استدلال می کند که توانایی یک جامعه برای رقابت در بازارهای جهانی مشروط به اعتماد به نفس اجتماعی است: «جوامعی که دارای اعتماد به نفس پایینی هستند در وضع نامساعدی قرار دارند زیرا در نهادهای اجتماعی رو به توسعه، بزرگ و پیچیده کارایی کمتری خواهند داشت. (شهامت، ۱۳۸۶: ص ۵۱)
اعتماد اجتماعی یکی از ابعاد مهم سرمایه اجتماعی است، اعتماد دارای دو بعد امنیت شخصی و انتظار همکاری و سود متقابل است. اعتماد و همکاری با بعد اول سرمایه اجتماعی یعنی آگاهی ارتباط مستقیم دارد. اعتماد و همکاری با بعد اول سرمایه اجتماعی یعنی آگاهی ارتباط مستقیم دارد. اعتماد راه را برای تعامل اجتماعی و پیدایش عرصه عمومی باز می کند. در جوامعی که فاقد اعتماد اجتماعی و همکاری متقابل بین افراد هستند گسیختگی و شکافهای ژرفی میان گروه های اجتماعی مشاهده می گردد. در چنین جوامعی باید انتظار پرانوایای گسترده اجتماعی باشیم. همچنین روابط کلینتالیستی (clientelisty) فرصت طلبی، انزوا، بی نظمی … رشد می یابد. اعتماد به نفس مقوله ای اکتسابی است که از طریق آموزش اجتماعی حاصل میشود. (علاقه بند، ۱۳۸۵، ص ۳)
نیز توسعه قابل توجهی یافته است. با این حال هنوز در مقایسه با حیوانات خونگرم اطلاعات بسیار محدودی از مکانیسم های دفاع ایمنی در ماهیها و دیگر حیوانات خونسرد در دست است(علیشاهی، ۱۳۸۸). از اینرو و برای روشن شدن برخی تفاوت های اساسی سیستم ایمنی ماهیها با حیوانات خونگرم و بویژه با انسان در ادامه به چند ویژگی سیستم ایمنی ماهی ها اشاره مینماییم.
۱-۲-۲-۱٫ ویژگی سیستم ایمنی ماهیان
۱-۲-۲-۱-۱٫ مکانیسم های دفاع غیر لنفوئیدی
در ماهی مکانیسم های دفاع مختلفی در ایمنی غیر اختصاصی وجود دارد که شامل دو مورد زیر است:
سد دفاعی بافتهای پوششی
مولکولهای دفاع غیر اختصاصی هومورال
۱-۲-۲-۱-۲٫ سد دفاعی بافتهای پوششی ماهی
اولین خط دفاعی ماهی در برابر عوامل مهاجم ساختارهایی هستند که سدهای فیزیکی یا شیمیایی در مقابل هجوم این عوامل ایجاد مینمایند. اپیتلیوم پوست و آبشش مثالهایی از این موانع میباشند. اپیتلیوم طبیعی توسط لایه موکوسی که توسط سلولهای گلابی شکل ترشح میشوند، پوشیده می شود. لایه موکوسی (گلیکوپروتئین ها، پروتئوگلیکان ها و پروتئینها) تشکیل یک لایه، بین بدن ماهی و محیط خارجی میدهد. مهمترین عمل موکوس ممانعت از چسبیدن و تثبیت باکتری ها، قارچ ها و انگلها به سطوح اپیتلیالی میباشد. میزان ترشح موکوس ممکن است در پاسخ به عفونت یا محرکهای فیزیکی و شیمیایی افزایش یابد. فاکتورهای ضدمیکروبی مثل لایزوزیم و باکتریولیزین در موکوس پوست ماهی وجود دارند. کمپلمان نیز به عنوان یکی از سیستمهای ضدمیکروبی مهم در موکوس پوست مورد توجه واقع شده است. بر خلاف موجودات خونگرم پوست ماهی فاقد لایه مرده شاخی میباشد(Iwama et al., 1996; Magnadottir, 2006).
۱-۲-۲-۱-۳٫ مولکولهای دفاع غیراختصاصی هومورال
سرم، موکوس و تخم ماهی، حاوی مواد مختلفی است که به صورت غیراختصاصی باعث ممانعت رشد میکروارگانیسمهای بیماریزا میشوند. این مواد اغلب پروتئین یا گلیکوپروتئین بوده، بسیاری از آنها همتا و معادلی در خون و همولنف بیمهرگان دارند.
بسیاری از اجزای سرم در شرایط مختلف واکنش های متنوعی را در برابر آنتی ژن ها نشان می دهند. وقتی ماهی در معرض آنتیژنی قرار میگیرد، بسیاری از اجزای سرم به همراه ایمونوگلوبولینها، با آن واکنش میدهند. سرم نرمال حیوانات حاوی انواعی از مولکولها میباشد که با آنتیژنها بصورت غیر اختصاصی وارد واکنش شده و واکنش ایجاد شده جدا از واکنش پادتن ها باآنتی ژن است. این اجزای ایمنی هومورال شامل، پروتئینهای فاز حاد، لایزوزیم، اینترفرون، کمپلمان، پروپردین، لیزین، آگلوتینین، لکتین، تریپسین، سایتوکین، پرسیپیتین[۴]، پروتئین باند شده با یونهای فلزی[۵] و بازدارندههای پروتئیناز[۶] و ایکوزانوئیدها میباشند. در بین موارد فوق به دو مورد لایزوزیم و کمپلمان که در آبزیان تفاوت بیشتری با حیوانات خونگرم دارند اشاره میکنیم(Swain et al., 2006).
۱-۲-۲-۱-۴٫ لایزوزیم
لایزوزیم که قبلاً به عنوان مورامیداز یا اِن – استیل مورامید گلیکانوهیدرولاز معروف بوده است، یک آنزیم موکولیتیک با منشاء لکوسیتی است که خاصیت دفاعی در برابر تهاجم میکروبها دارد. این آنزیم به طور وسیعی در طبیعت گسترش داشته و در ترشحات مختلف حیوانات مثل موکوس، بزاق و بسیاری از بافتها مثل خون و نیز در واکوئلهای سلولهای گیاهی یافت میگردد. لایزوزیم باعث شکسته شدن پیوند (۴-۱)بتا، بین ان- استیل مورامیک اسید و ان – استیل گلوکوزامین در دیواره سلولی (لایه پپتیدوگلیکان) باکتریهای گرم مثبت گردیده، بدین وسیله از تهاجم این باکتریها ممانعت بعمل میآورد(Tribst et al., 2008).
باکتریهای گرم منفی مستقیما توسط لایزوزیم آسیب نمیبینند؛ هرگاه دیواره سلولی باکتریهای گرم منفی در اثر عملکرد کمپلمان، تخریب گردد و آنزیمهای دیگر به لایه پپتیدوگلیکان باکتری دسترسی یابند، لایزوزیم نیز بعلت دسترسی به پپتیدوگلیکان غشاء، به طور موثری، فعالیت می کند. علاوه بر عملکرد ضد باکتریایی، این آنزیم باعث افزایش بیگانه خواری توسط سلولهای بیگانه خوار، به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم( بوسیله اثر اپسونین ها)، میگردد(Wang & Zhang, 2010).
این آنزیم همچنین به ساختارهای حاوی مورامیک اسید حمله کرده و گلیکوکیتین را هیدرولیز می کند. لایزوزیم اثر تخریبی محدودی نیز روی کیتین (یک پلیمر خطی از ان- استیلگلوکوزامین) که جزء مهمی از دیواره سلولی قارچها و اسکلت خارجی بعضی بیمهرگان است دارد. حداکثر فعالیت لایزوزیم در pH حدود ۶-۷میباشد. نقطه ایزوالکتریک آن بین pH 10/5-11 و وزن مولکولی آن حدود۱۴/۴۰۰ دالتون میباشد. فعالیت بالای این آنزیم در برابر میکروکوکوس لیزودایکتیکوس[۷] در بافتهای لمفوئیدی الاسموبرانشها و پلاسمای ماهیان استخوانی یافت شده است. البته فعالیت این آنزیم در طحال کمتر است. تولید لایزوزیم در ماهی، همانند پستانداران به طور عمده در نوتروفیلها، منوسیتها و مقدار کمتری در ماکروفاژها انجام میگیرد(Magnadottir, 2006). لایزوزیم دارای خصوصیات زیر میباشد:
سلول میکروکوکوس لیزودایکتیکوس را لیز نماید.
توسط سلولز پوشیده شده با کیتین جذب گردد.
پروتئینی با وزن مولکولی پایین باشد.
در pH اسیدی و دماهای بالا پایدار بوده و در شرایط قلیایی غیرفعال گردد.
چون اطلاعات اولیه در مورد لایزوزیم پرندگان حاصل گردیده است، خانواده این آنزیم کلاسیک به تیپ [۸]C(تیپ مرغی) معروف گردیده است. بافتهای غنی از لایزوزیم ماهی شامل کلیه قدامی، پوست، آبششها، لوله گوارش و تخم میباشند. افزایش همزمان لایزوزیم سرم با افزایش تعداد نوتروفیلها و منوسیتهای موجود در گردش خون گویای ترشح لایزوزیم توسط این سلولها میباشد. دو نوع لایزوزیم (تیپ ۱ و تیپ ۲) که از کلیه ماهی قزلآلای رنگینکمان جداسازی گردیده است، فعالیت ضدباکتریایی دارند. تیپ ۱ لایزوزیم قزل آلا در برابر ۷ باکتری گرم منفی مؤثر میباشد، در صورتیکه لایزوزیم سفیده تخممرغ استاندارد فقط در برابر برخی باکتریهای غیربیماریزا مؤثر میباشد. لایزوزیم ماهی خاصیت ضدباکتریایی طبیعی بیشتری در مقایسه با لایزوزیم پستانداران دارد، و نه تنها در برابر باکتریهای گرم مثبت بلکه در برابر باکتریهای گرم منفی (در فقدان کمپلمان) نیز مؤثر است. فصل، جنسیت، بلوغ جنسی، دمای آب، استرس و عفونت، سطح لایزوزیم سرم ماهیها را تحت تأثیر قرار می دهند. سطح لایزوزیم سرم ماهی در فصل تابستان بالاتر از زمستان بوده که می تواند به علت پیشگیری از عفونتهای آئروموناسی باشد. به همین صورت نرها و مولدین در حال تخمریزی بالاترین فعالیت لایزوزیم را دارند(علیشاهی، ۱۳۸۸).
ایمنسازی ماهی با آنتیژنها، باعث افزایش تیتر آنتیبادی و لایزوزیم میگردد، تیتر آنتیبادی و فعالیت لایزوزیم نسبت مستقیمی با هم دارند. چنین افزایشی در سطح آنزیم می تواند تحت تأثیر افزایش جمعیت گلبولهای سفید در طی تکوین پاسخ ایمنی باشد؛ بنابراین عفونت باعث افزایش تعداد لوکوسیتها شده و می تواند لایزوزیم سرم را افزایش دهد، از اینرو میزان لایزوزیم سرم می تواند ارزش تشخیصی برای تعیین وضعیت بیماری در ماهی داشته باشد(Iwama et al., 1996; Magnadottir, 2006).
۱-۲-۲-۱-۵٫کمپلمان
کمپلمان یک فاکتور هومورال ایمنی ذاتی بوده و نقش مهمی در حفظ کارایی سیستم ایمنی و حذف عوامل بیماریزای مهاجم ماهی دارد. کمپلمان بیش از ۲۰جزء دارد که برخی از اجزای کمپلمان در ماهی هنوز گزارش نشده است. ولی شباهتهای زیادی بین سیستم کمپلمان در ماهی و حیوانات خونگرم وجود دارد. فعالسازی کمپلمان از طریق یکی از مسیرهای سهگانه زیر انجام میگیرد.
مسیر کلاسیک وابسته به آنتیبادی[۹] (CCP)
مسیر آلترناتیو مستقل از آنتیبادی (ACP)
مسیر لکتین[۱۰]
در ماهیان استخوانی حضور هر سه مسیر تایید شده است ولی نکته جالب اینجاست که در ماهیها فعال سازی کمپلمان از طریق مسیر آلترناتیو بسیار بیشتر از مسیر کلاسیک انجام میگردد. به عبارت دیگر فعالیت کمپلمان در ماهی کمتر تحت تاثیر واکنش مستقیم بین آنتی ژن و آنتی بادی است و به همین خاطر هر چند تولید پادتن در ماهی کمتر از حیوانات خونگرم انجام میگیرد ولی فعالیت کمپلمان بیشتر از حیوانات خونگرم است. بطور کل سیستم ایمنی اختصاصی در ماهی ضعیف بوده و بیشتر بار دفاعی بدن در ماهی بعهده سیستم دفاع غیر اختصاصی است(Boshra et al., 2006).
راه کلاسیک
راه لکتین
راه جانبی
فعال سازی
مسیر کمپلمان
به کارگیری سلولهای التهابی
اپسونیزاسیون عوامل پاتوژن
کشتن عوامل پاتوژن(لیز،….)
شکل ۱-۳ تصویر شماتیک از مسیر کمپلمان
۱- ۳٫ محرک های ایمنی در آبزیان
جدول۱- ۱ تقسیم بندی محرک های ایمنی در آبزیان (; Sakai,1999علیشاهی، ۱۳۸۳)
نوع ماده | نمونه محرک ایمنی در آبزیان |
۱) اجبار مادی داخلی: معمولاً از تظاهر خصوصیات جسمی و ارگانیسم مرتکب جرم نشأت میگیرد، مانند کسی که تحت تأثیر خستگی زیاد به خواب رفته بدون اختیار مرتکب جرم شود.
۲) اجبار مادی خارجی: مقصود از این اجبار آن است که عامل خارجی باعث سلب قدرت اراده و قصد مرتکب، شود این عوامل، ممکن است ناشی از حوادث طبیعی، چون طوفان و سیل، زلزله و امثال آن باشد که مثلاً مانع حضور به موقع شاهدی در دادگاه شوند. [۱۱]
ب) اجبار معنوی و اقسام آن:
به طور کلی اجبار معنوی به عواملی اطلاق میشود که روان مرتکب را مختل ساخته او را مجبور به ارتکاب جرم میکند. علت معنوی اجبار هم ممکن است داخلی یا خارجی باشد.[۱۲]
۱) اجبار معنوی داخلی: اجباری است که ریشه و علت آن در خود فرد وجود دارد و عبارت است از فشار عاطفی و هیجانی که فرد را به طرف ارتکاب جرم سوق میدهد. از نظر قضایی جرایم ناشی از فشار عاطفی و هیجانی چون خشم، عشق، دشمنی و انتقام و امثال آنها نمیتوانند موجب عدم مسئولیت کیفری مرتکب جرم شوند ولی در موارد استثنایی هرگاه شدت هیجان و اختلال روانی به حد غیرقابل کنترل برسد و به صورت حالت جنون در نزد مرتکب جرم ظاهر شود.
۲) اجبار معنوی خارجی: مراد از اجبار معنوی خارجی آن است که عامل خارجی قدرت اراده و قصد مرتکب جرم را به کلی مختلف سازد و عبارت است از وادار کردن دیگری به ارتکاب جرم با تهدید یا تخویف یا تحریک شدید یا تلقین.[۱۳]
مانند اینکه کسی دیگری را تهدید کند که اگر فلان مطلب را در دادگاه فشا کند او را خواهد کشت. بدیه است که تهدیدی که موجب سلب اراده مرتکب میشود باید از نظر زمان و مکان و موقعیت و سایر خصوصیات فردی به حدی باشد که اختیار و قدرت تصمیمگیری مرتکب را زائل گرداند.
برای آن که تهدید باعث زوال مسئولیت خرابی گردد باید شرایطی داشته باشد:
اولاً: آن که عمل انجام شده عرفاً تهدید تلقی شود، پس برای مثال مستخدم یک منزل و یا کارمند اداره نمیتوانند به این عنوان که نسبت به ارباب یا رئیس خود علاقه و احترام خاصی قائل هستند، پیشنهاد یا توصیه آنان را در ارتکاب جرم، یک نوع اجبار معنوی تلقی و ادعای سلب مسئولیت جزایی را از خود بنماید، مگر در صورتی که ارباب خانه یا رئیس اداره عملاً تهدیدی هم به عمل آورده باشند.
دوم: آنکه تهدید باید غیرقانونی و غیر مشروع باشد بدین ترتیب اگر شخصی که از بزهکاری شخص دیگر، که هنوز کشف نشده، اطلاع یافته به او بگوید که اگر فلان عمل عمل مجرمانه را انجام ندهد جریان جرم ارتکابی او را به اطلاع پلیس میرساند، این گفته و بیان از نظر اینکه غیرقانونی نیست مسئولیت جزایی مرتکب عمل مجرمانه را از بین نمیبرد.
بالاخره شرط سوم آن است که تهدید آزادی اراده را به طور کلی سلب کرده باشد بدین ترتیب اگر شخص تهدید شده باشد تهدید را نادیده بگیرد و یا پس از شروع به ارتکاب جرم امکان نادیده گرفتن تهدید بوجود آید و با این وصف شخص تهدید شده جرم را با اتمام برساند، مسئولیت جزایی زائل نخواهد شد.
در لغت به معنای وادار کردن و در اصطلاح عبارت است از وادار کردن دیگری بر انجام یا ترک عملی که از آن کراهت دارد.[۱۴] حملالغیر علی ما یکره راغب.
با توجه به تعریف اکراه هر نوع صدمه و اعمال فشار غیرقابل تحملی که از ناحیه اکراه کننده به منظور وارد کردن دیگری به انجام کار یا ترک وظیفهای صورت میگیرد ممکن است به صورت عملیات عینی و محسوس بر روی تهامی اعضا جسمی اکراه شده تحقق پیدا کند و یا اینکه از طریق تهدید به هتک موقعیتهای خانوادگی یا اجتماعی و شغلی مورد علاقه اکراه شده و یا بستگان او محقق شود، از این نظر اکراه را میتوان به اکراه مادی و معنوی تقسیم کرد.
الف) اکراه مادی
عبارت است از وادار کردن دیگری به انجام کار یا ترک وظیفهای از طریق صدمه و فشار مستقیم نسبت به جسم و اعضاء عینی اکراه شده مانند اینکه کسی دست دیگری را با زور و عنف گرفته و او را وادار کند که علیرغم میل و رضای خود از حساب جاریش چک به مبلغ ده میلیون ریال در وجه حامل امضاء کند، بنابراین اگر اکراه، مستقیماً از طریق اعمال زور و صدمه بدنی اکراه شود و از ناحیه اکراه کننده حاصل شود آن را اکراه مادی یا فیزیکی مینامند.
بعضی از فقها و شارحان اسلامی در آثار خود بدون اشاره به تقسیم بندی اکراه مادی و معنوی در بحث راجع به شرایط اکراه معتقدند که یکی از شرایط تحقق اکراه آن است که عملیات اکراه آن نیز اکراه کننده نسبت به اکراه شونده باید با تهدید همراه شود.
برعکس، گروهی دیگر از فقها و صاحبنظران اسلامی با تمسک و استناد به دادستان عماریاسر و امتناع او از سبب پیامبر و شرک نسبت به خداوند متعال که کفار برای وادار کردن او به پذیرفتن خواستههایش او را با زور به زیر آب فرو بردند – معتقدند که: مجرد تهدید برای تحقق اکراه کفایت نمیکند، بلکه باید تهدید اکراه شده با عملیات مادی و ایراد صدمه و آزار از قبیل زیرآب فرو بردن، مضروب یا مجروح کردن و سایر آزار بدنی اکراه شده همراه باشند تا اکراه، محقق شود.
ولی مشاهیر فقهای منأخر در آثار خود ضمن اشاره به نظریات گذشتگان صریحاً اظهارنظر کردهاند که همراه بودن اکراه با تهدید شرط تحقق اکراه مادی نیست بلکه کافی است که اکراه شده مطمئن شود که اکراه کننده در وضع و معاقی است که توانایی به اجرا درآوردن آزار موردنظر خود را دارد و او از ضرر و زیان آن آزار در امان نیست.[۱۵]
ظاهراً قانونگذار نیز در تدوین قانون تعزیرات به پیروی از نظریه اخیر فقها، حکم ممنوعیت و قابل مجازات بودن اکراه مادی را در ماده ۶۶۸ قانون مذکور با استعمال کلمه اکراه، در عداد کلمات جبر و قهر و یا تهدید به شرح ذیل تشریع و پیشبینی کرده است:
هر کس دیگری را به جبر و قهر و یا اکراه و تهدید ملزم کند به اینکه نوشته یا سندی بدهد یا نوشته یا سندی را امضاء یا مهر کند و یا سند یا نوشتهای که مال خود اوست و یا سپرده به اوست بدهد به حبس از دو ماه تا دو سال محکوم میشود.[۱۶]
ب) اکراه معنوی
عبارت است از وادار کردن دیگری به انجام کار یا ترک وظیفهای، از طریق اعمال تهدید به هتک حیثیت یا شرف و آبرو و یا افشای سری نسبت به اکراه شده و یا بستگان او. مانند کسی دیگری را تهدید کند که اگر مطابق نظر او اقدام ننماید، عکسهای رسوا کنندهاش را منتشر کرده در اختیار مقامات صلاحیتدار قرار خواهد داد. و یا اینکه دیگری را تهدید میکند که اگر مطابق نظر او اقدام ننماید جرم جعل ارتکابی فرزند وی را که هنوز کشف نشده و او از آن مطلع است به مقامات قضایی اعلام خواهد کرد. بنابراین هرگاه اکراه از طریق اعمال تهدید محقق شود آن را اکراه معنوی مینامند.
بعضی از دانشمندان و شارحان اسلامی، در آثار خود ضمن اشاره به اکراه مادی مجرد تهدید را برای تحقق اکراه معنوی کافی دانسته و معتقدند که اکراه معنوی آن است که به مجرد تهدیدی که در آینده تحقق یافت و اکنون انتظار میرود، محقق خواهد شد.[۱۷]
قانونگذار، حکم ممنوعیت و قابل مجازات بودن اکراه معنوی را به عنوان پدیده جزایی در ماده ۶۶۹ قانون تعزیرات با استعمال و به کار گرفتن لفظ تهدید به شرح زیر تشریع و پیشبینی کرده است.
هرگاه کسی دیگری را به هر نحو تهدیدی به ضررهای شرفی، مالی، آبرویی یا افشای سری نسبت به وی و بستگان کند اعم از اینکه به وسیلهی تقاضای وجه یا مال یا تقاضای انجام امر یا ترک فعلی نموده باشد یا ننموده باشد به مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه یا زندان از دو ماه تا دو سال محکوم خواهد شد.
به همین مناسبت قانونگذار، تحقق این شرط را در مسائل کیفری در متن ماده ۵۴ ق.م.ا. صریحاً با عبارت هرگاه کسی بر اثر اکراه که عادتاً قابل تحمل نباشد – بیان کرده و همچنین در قانون مدنی تحت تاثیر فقه اسلامی، این شرط را در ماده ۲۰۲ به شرح ذیل پیشبینی و مورد تاکید قرار داده است.
اکراه به اعمالی حاصل میشود که موثر در شخص باشعوری بوده و او را نسبت به جان یا مال یا آبروی خود تهدید کند به نحوی که عادتاً قابل تحمل نباشد.
استعمال کلمه «عادتاً» در مادتین مذکور، مبین آن است که قانونگذار تشخیص موثر بودن اکراه را در مسائل کیفری و مدنی موضوعاً وظیفهی قاضی دادگاه دانسته است، در هر مورد دادگاه با توجه به شرایط و اوضاع و احوال قضیه و همینطور بر اساس عرف و طرز تلقی و معیارهای معمول و عادی جامعه و خصوصیات جسمی و روانی اکراه شده، تصمیم مقتضی اتخاذ کند. به سخن دیگر ضابطهی تشخیص فشار و تهدیدی که عادتاً غیرقابل تحمل باشد به دو عامل زیر بستگی خواهد داشت:
اولاً: قاضی و دادگاه باید ضوابط و معیارهای معمول و متعارف توده مردم را برای تشخیص تحقق یا عدم تحقق اکراه، مورد توجه قرار دهند.
ثانیاً: در هر مورد باید شرایط و اوضاع و احوال قضیه و وضع جسمی مرتکب را از نظر سن و جنس و سایر خصوصیات اخلاقی و روانی به هنگام ارتکاب جرم درنظر بگیرند.
در امور مدنی اثر حقوقی اکراه عدم فاقد بودن عقود و معاملات است (ماده ۹۹۵ ق.م.ا) و اعتبار آنها موکول به اجازه اکراه شونده (مکره) بعد از زوال کراهت است (ماده ۲۰۹ق.م.ا.).
اما در امور کیفری اکراه در پارهای از جرایم تحت شرایط خاص از عوامل رفع مسئولیت کیفری است. عوامل رافع مسئولیت کیفری یا موارد رفع مسئولیت ناشی از علل غیرقابل انتساب کیفیاتی هستند نفسانی و درونی که به موجب آن به رغم وقوع جرم و اجتماع عناصر متشکله جرم به جهت علل مذکور جرم به مرتکب منتسب نمیگردد و در نتیجه شخص مبری از مسئولیت و کیفر میگردد ولی مسئولیت مدنی فاعل باقی است. البته چون برخلاف علل موجه جرم، خود جرم تحقق یافته لذا معاونین و شرکا جرم اگر خود در شرایط اجبار نباشند قابل تعقیب و مجازاتند اما تشابه این دو در آن جا ظاهر میشود که هرگاه اجبار معنوی و اکراه مشروع باشد مثلاً ناشی از احترامی است که فرزند برای پدر قائل است تقصیر و مسئولیت جزایی زائل شده و در نفوذ و اعتبار قراردادها خللی وارد نمیگردد. اجبار معنوی بیرونی تحت دو موقعیت متمایز تهدید و تحریکپذیری قابل بررسی.
۱) تهدید دیگری
مصداق بارز عامل معنوی تهدید است و مقصود تهدیدی است که آزادی اراده به طور موقت کاملاً سلب کند وعرفاً نیز تهدید تلقی شود. به طور کلی استناد به اجبار مادی و یا اکراه باری معافیت کیفر به عهده مرتکب جرم استو اوست که باید ثابت کند برای اجتناب از یک خطر قریبالوقوع ناگزیر از ارتکاب جرم شده است.
۲) ارتکاب جرم با تهدیدی دیگری
جایی که خود مرتکب جرم مورد تحریک و تلقین به ارتکاب جرم واقع شده و مأمورین کشف جرم خود محرک مرتکب برای انجام جرم شوند و او را وادار کنند که مرتکب جرم گردد. مثلاً اداره مبارزه با مواد مخدر پیشنهاد خرید مواد را به قیمت گزاف بدهد و زمینهی لازم جهت ارتکاب جرم را فراهم کند در این موارد چون تحریک کننده قصد واقعی به انجام معامله را نداشته بدین لحاظ واقع نمیشود لذا جرم فروشنده تنها حمل مواد مخدر خواهد بود نه فروش آنها. در این قبیل که نیروی خارجی بر اراده مرتکب عمیق میشود وقتی جدی و شدید باشد ممکن است از موارد رفع مسئولیت کیفری و معافیت از مجازات تلقی شود این تحریک نه از عوامل موجه جرم است و نه از معاذیر قانونی بلکه تحت عنوان اکراه به شرط آن که موجب زوال اراده آزاد و مختار شده باشد قابل طرح است، ولی اگر تحریک، اراده مرتکب را به طور کامل زائل نکرده باشد ممکن است فقط از موارد تخفیف دهنده کیفر مرتکب باشد.
شرایط تحقق اکراه و اجبار معنوی عبارت از موارد ذیل می باشد:
الف) عرفاً تهدید شناخته شود: بر فرض مثال یک مستخدم به جهت اجرای دستور ارباب خود با این توجیه که مجبور به انجام کاری شده نمیتواند مرتکب جرم گردد زیرا عرف فرض مذکور را اجبار تلقی نمیکند.
ب) نامشروع بودن تهدید: تهدید باید به ناحق علیه دیگری صورت گیرد. تهدید به امر قانونی مانند افشای جرم زائل کننده مسئولیت کیفری نیست.
ج) غیرقابل مقاومت بودن: ماده ۵۴ ق.م.ا. با عبارت عادتاً قابل تحمل نباشد به این شرط اشاره کرده است. البته باید شرایط اکراه کننده و اکراه شونده مثل شخصیت، سن، جنس، قدرت دنی را نیز مدنظر قرار داد. پس نمیتوان در مورد همه به یک شیوه عمل نمود و تشخیص آن با دادگاه است.
شرایط دیگری نیز برای تحقق اکراه ذکر شده است مثل این که شخص باید تعیین کند که اکراه کننده به تهدید خود عمل میکند. تهدید باید به فعل یا ترک فعلی بینجامد که جرم محسوب شود.[۱۸]
شرط زوال مسئولیت کیفری در اجبار و اکراه
قانونگذار در ماده ۵۴ مقرر میدارد:. در جرایم موضوع مجازات های تعزیری یا بازدارنده هر گاه کسی بر اثر اجبار یا اکزاه که عادتا قابل تحمل نباشد مرتکب جرمی گردد مجازات نخواهد شد.
با توجه به ماده مذکور، برای اینکه اجبار و اکراه باعث زوال مسئولیت کیفری از متهم گردد باید دارای شرایطی باشد که اهم آن عبارتند از:
الف) جرائم قابل تعزیر یا بازدارنده
اولین شرطی که مقنن برای تحقق اجبار و اکراه مورد تأکید قرار داده، آن است که جرم ارتکابی از انواع جرائم تعزیری یا بازدارنده باشد.
بدین ترتیب فقط اجبار و اکراهی موجب زوال مسئولیت کیفری میشود که در جرائم تعزیری و یا بازدارنده پذیرفته شده و در جرائم دیگر باید به مباحث مربوط به آن مراجعه شود. برای نمونه میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
۱) اکراه در زنا
عوامل درونی مؤثر برجذب منابع
عوامل درونی شامل عواملی است که تحت کنترل موسسه مالی و اعتباری است ، بهطور نمونه: عوامل خدماتی، عوامل مالی، عوامل ارتباطی و انسانی، عوامل فیزیکی و عوامل وابستگی سازمانی .
عوامل بیرونی مؤثر برجذب منابع
عوامل برونسازمانی عوامل غیرقابلکنترل موسسه مالی و اعتباری است ، بهطور نمونه:نرخ تورم، نرخ رشد عرضه پول، درآمد ملی، رشد اقتصادی، نرخ رشد تولید ناخالص داخلی و سیاستهای بانک مرکزی .
امروزه شرایط و موقعیت بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری با یکدیگر یکسان نیست و ممکن است عوامل تأثیرگذار بر تجهیز منابع پولی حتی برای هر یک از شعب یک موسسه مالی و اعتباری متفاوت باشد. عوامل فنآوری اطلاعات و ارتباطات، مهارت، نیروی انسانی شاغل ، تنوع و کیفیت خدمات ، رضایت مشتریان از کارکنان و مطلوبیت محیط داخلی و محل استقرار شعب در بانکداری نوین ابزارهای مهمی هستند که برای جذب بهینه منابع پولی از آنها استفاده میشود .
نقش پیشبینی در تعیین اهداف جذب منابع و ارزیابی عملکرد
نظارت و ارزیابیهای زیادی در سازمانها و واحدها انجام میشود که اگر معطوف به هدف نباشد اتلاف منابع خواهد بود . هدفها هستند که به ارزیابی معنی و جهت میبخشند . بدون هدفگذاری ارزیابی مقدور نیست ، زیرا هدف ارزیابی میزان تحقق اهداف است اگر اهداف معین و مشخص نباشند ارزیابی امکانپذیر نخواهد بود. ارزیابی عملکرد فرایندی است که نتایج را با اهداف مورد مقایسه قرار داده و فاصله را معین میکند. شاخصها و معیارهای ارزیابی عملکرد باید بر اساس اهداف پیشبینیشده تدوین گردند . برای تشریح بهتر موضوع مثالهای ذیل ارائه میگردد:
مثال ۱: فرض کنیم موسسه مالی و اعتباریX در تاریخ ۰۱/۰۱/۱۳۹۳ یک شعبه جدیدی به نام a افتتاح می کند و طی یک سال عملکرد شعبه در بخش منابع به شرح جدول شماره ۲-۱ هست:
جدول شماره ۲- ۱: عملکرد واقعی-هدفگذاری به روش معمولی(روش جاری) –هدفگذاری بر اساس۱۵۰% پیشبینی .
ارقام به میلیون ریال) | شروع فعالیت | منابع پایان سهماهه اول |
منابع پایان سهماهه دوم |
منابع پایان سهماهه سوم |
منابع پایان سهماهه چهارم |
هدفگذاری معمولی(روش جاری) | ۰ | ۲۰,۰۰۰ | ۲۵,۰۰۰ | ۳۰,۰۰۰ | ۴۵,۰۰۰ |
هدفگذاری بر اساس۱۵۰%پیشبینی | ۰ | ۱۰,۰۰۰ | ۲۵,۰۰۰ | ۴۰,۰۰۰ | ۵۵,۰۰۰ |
مانده منابع واقعی | ۰ | ۱۵,۰۰۰ | ۲۰,۰۰۰ | ۳۵,۰۰۰ |