جریان سیال و پرتحرک سرمایه گذاریهای مستقیم خارجی، امروزه جدیدترین نمود جهانی شدن اقتصاد است. در پرتوی جهانی شدن، سرمایهها با هدف کسب سود بیشتر به آسانی و با حجم عظیمی در سراسر جهان در حرکت میباشند و این جریان سیال زمینه ساز تحولات اقتصادی مهم در سراسر جهان و در نهایت پویایی و حیات سرمایه داری جهانی است. همان گونه که ذکر شد، یکی دیگر از ویژگیها و عناصر جهانی شدن اقتصاد در دوران کنونی، ادغام گسترده بازارهای مالی ملی و گسترش فعالیت بازارهای دیگر بینالمللی است. در واقع استقلال و کارکرد بازارهای مالی ملی در عصر جهانی شدن به شدت تحت تأثیر عوامل مالی و پولی بینالمللی کاهش مییابد و همچنین پیوستگی بازارهای مالی به ویژه بازار سهام و اوراق قرضه در میان کشورهای توسعه یافته به طور طبیعی مانع از دخالت بیش از حد دولت در ساختار این بازارها میشود و کشورهای ضعیف در اقتصاد جهانی مجبور به فعالیت در قالب فضاهای ایجاد شده از سوی بازارهای مالی و پولی بینالمللی می باشند؛ به عبارت دیگر، فعالیت و سازگاری در این فضا از الزامات جهانی شدن اقتصاد میباشد.[۴۶]
هرچند انتقادات زیادی نسبت به روند جهانی شدن وجود دارد و عدهای با اتکا به آمار موجود میکوشند نشان دهند که فرایندهای جهانی در واقع گسترش فاصله طبقاتی و اختلاف میان فقیر و غنی است، اما واقعیت نشان دهنده آن است که روند اقتصاد جهانی هم فرصت و هم تهدید پدید آورده است. اقتصاد جهانی در مجموع رشد کرده و آنهایی که از این شرایط بیشتر استفاده کردهاند، به سرعت موفق شدهاند و آنهایی که ساختارهای داخلیشان با آن ناهماهنگ بود دچار مخاطره شدهاند. در گزارش رسمی بانک جهانی[۴۷] در سال ۲۰۰۳ آمده است: جهانی شدن و رشد همگرایی اقتصادها و جوامع مختلف در سراسر جهان یکی از داغترین بحثهای اخیر در حوزه اقتصاد بینالملل بوده است. رشد سریع اقتصاد در کشورهای پرجمعیتی مانند چین و هند و بسیاری از کشورهایی که تا ۲۰ سال پیش فقیر بودهاند یک بعد مثبت جهانی شدن است. اما جهانی شدن، مخالفان بینالمللی فراوانی نیز دارد. زیرا آن را عامل نابرابری و تخریب محیط زیست میدانند.
جهانی شدن کمک کرده است تا فقیر در تعداد زیادی از کشورهای در حال توسعه کاهش یابد، اما باید به فقیرترین کشور جهان و کشورهایی که کاملاً به حاشیه رانده شدهاند کمک شود تا بتوانند سطح زندگی شهروندان خود را ارتقاء دهند… .
مطالعات نشان میدهد که کشورهای در حال توسعه همگرایی خود را با اقتصاد جهانی در طول دهه ۱۹۹۰ افزایش دادهاند و به سطح درآمد بالاتری رسیدهاند؛ امید به زندگی در آنها افزایش یافته و آموزش و پرورش رشد پیدا کرده است. این کشورها محل اسکان ۳ میلیارد نفر هستند و از میزان رشد ۵ درصدی بهرهمندند که در مقایسه با کشورهای توسعه یافته که میزان رشد آنها ۲ درصد بوده بسیار بیشتر است.
بسیاری از این کشورها مانند هند، چین، مجارستان و مکزیک سیاستها و نهادهای داخلی خود را به گونهای سازماندهی کردهاند که مردم آنها بتوانند از مزایای بازار جهانی استفاده کنند و سهم تجارت در تولید ناخالص داخلی آنها افزایش یابد، ولی تمام کشورها نتوانستهاند به گونه موفقی با اقتصاد جهانی همگرا شوند. این گزارش به ما میگوید که حدود ۲ میلیارد نفر به خصوص در منطقه صحرای آفریقا، خاورمیانه و اتحاد جماهیر شوروی سابق در کشورهایی زندگی میکنند که چنین وضعی دارند. این کشورها نتوانستهاند با اقتصاد جهانی همگرا شوند و نسبت به تجارت، تولید ناخالص داخلی آنها ثابت مانده یا کاهش یافته است. به طور متوسط در آنها فقر افزایش یافته و سطح تحصیلات و آموزش رشد اندکی به نسبت کشورهای جهانی داشته است.[۴۸]
بند دوم: جهانی شدن سیاست
جهانی شدن سیاست از جمله مواردی است که شتاب آن از ابعاد دیگر جهانی شدن به مراتب کندتر است. علت این امر را باید در ماهیت دولت ملی و نظام مرکب از دولت- ملتها جستجو کرد. مقصود از جهانی شدن سیاست این است که مسائل و مباحثی که قبلاً به حوزه داخلی و حیطه حاکمیت تعلق داشتند، با گذشت زمان ابعاد جهانی بیشتری پیدا میکنند.[۴۹] به عبارت دیگر، جهانی شدن سیاست عبارت است از، روند حرکت از دولت ملی به سوی حاکمیت جهانی و پیدایش سیاست جهانی یکپارچه.
با گسترش جهانی شدن سیاست، مفهوم و نحوه اعمال حاکمیت ملی تغییر یافته و پیوند متقابل میان دولتها گسترش مییابد. در این شرایط، رویدادها، تصمیمات و فعالیتهای سیاسی در یک نقطه از جهان، عواقب مهمی برای سیاست کشورهای دیگر دارد و تفکیک سیاستهای داخلی و خارجی از یکدیگر به سختی امکانپذیر خواهد بود.[۵۰]
جهانی شدن سیاست یکی از پیامدهای پیشرفت تکنولوژیک، جهانیشدن اقتصاد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق است و هرچند که با اعمال سیاستهای واحد توسط کلیه بازیگران بینالمللی فاصله زیادی وجود دارد ولی زمینه اولیه آن در دهه های ۸۰ و ۹۰ مهیا گردید. روی کار آمدن میخائیل گورباچوف و سیاست تنشزدایی وی با غرب که در قالب نظریه «خانۀ مشترک اروپایی» ارائه گردید، باعث ختم برخوردهای ایدئولوژیک و تفاهم بیشتر در امور سیاسی و بینالمللی شد. وابستگی متقابل اقتصادی کشورها نیز نقش مؤثری در گرایش به پیروی از سیاستهای مشابه ایجاد کرد. مذاکرات حکومتها در جهت دستیابی به چهارچوبهای مشترک، گام مؤثری در این زمینه بود. از سوی دیگر، کشورهایی که فاقد ابزار لازم جهت دفاع از منافع ملی و امنیت ملی خود بودند، به این نتیجه رسیدند که مشارکت در روند جهانی شدن سیاست، باعث کاهش شکنندگی و صدمه پذیری آنان میگردد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که عوامل ذیل در آماده ساختن زمینه برای جهانی شدن سیاست مداخله دانستهاند:
۱- ظهور بازیگران جدید در صحنه بینالمللی: ظرف سی سال آخر سده بیستم، تعداد بازیگران بینالمللی افزایش چشمگیری داشته است. تعداد دولتهای مستقل از ۱۷۶ دولت در سال ۱۹۸۰ به ۱۹۸ دولت در سال ۲۰۰۰ رسید.
این امر عمدتاً از استقلال ممالک تحت استعمار، تجزیه دولتها بر اثر قومیتگرایی و تجزیه بر اثر توافق حاصل شد. سازمانهای غیردولتی از تنوع و تعداد بیسابقهای برخوردار شدند و شرکتهای فراملی یا چند ملیتی که با توجه به تمرکز ثروت انبوه نزد آنها توانستند سیاستها و رفتار دولتهای متنوع خود و سایر حکومتها را تحتالشعاع اهداف و منافع خود قرار دهند.[۵۱]
۲- پیشرفت تکنولوژیک، زمانی که امریکا در دهه ۸۰ طرح جنگ ستارگان را مطرح کرد حتی دولتهای متحد آن کشور به دلیل پیچیدگیهای فنی با تردید به آن مینگریستند، اما گذشت زمان و پیشرفت در طرحهای مربوطه سبب متقاعد شدن رهبران شوروی سابق در زمینه برتری تکنولوژیک آمریکا و به نتیجه رسیدن مذاکرات خلع سلاح گردید. استفاده از ماهوارهها و وسایل الکترونیک دیگر در کسب اطلاعات نظامی و جاسوسی، تولید تسلیحات پیشرفته، پروژههای مشترک تولید سلاح، تحول اساسی در صنایع الکترونیک و سایر عوامل سبب گردید که صنایع مهم در اختیار گروه محدودی از کشورها قرار گیرد که تشابه و مراتب زیادی در سیاستهای بینالمللی آنها وجود داشت و در بین آنها آمریکا از موقعیت ویژهای برخوردار بود.[۵۲]
۳- خاتمه برخوردهای ایدئولوژیک: خاتمه برخوردهای ایدئولوژیک بین شرق و غرب و تعدیل برخوردهای شمال و جنوب به دلیل وابستگی متقابل اقتصادی باعث شد که کشورهای در حال توسعه، رغبت بیشتری به پیروی از الگوهای جهانی برای دسترسی به توسعه پایدار کنند. به تبع آن کشورها نیز مواضع نزدیکتری به یکدیگر اتخاذ کرده و به خط مشی حاکم جهانی توجه نمودند. قوانین و مقررات در سازمانهای بینالمللی تدریجاً از بار ارزشی تهی شده و چارچوب اجرایی مشترکی برای هم تدوین کردند. طبیعی است که قوانین و مقررات بازی حاکم بر روابط بینالملل برای کشورهایی که خواهان افزایش مشارکت در روند جهانی شدن بودند، نوعی محدودیت رفتاری ایجاد میکرد که بعضی از ممالک آن را بطور ارادی و برخی دیگر بصورت اجباری پذیرفتند.
۴- موفقیت پیمانهای منطقهای: تشکیل و تحول جامعه اقتصادی اروپا، آسه آن، نفتا و… تجزیه مثبتی در زمینه تفویض اختیارات به نهادهای فراملی و استفاده از اقتدار دسته جمعی حاصله بود و نشان داد که در یک نظام تصمیمگیری جمعی هرچند که از استقلال رأی و عمل تک تک آحاد کاسته میشود اما اقتدار حاصله به مراتب بالاتر از قدرت انفرادی دولتها بوده و میزان بهره برداری آنها در درجهای بالاتر قرار میگیرد. هماهنگی و همسویی فکری پیمانی منطقه زمینهساز استقبال آنها از روند جهانی شدن گردید.[۵۳]
در مجموع، به طور خلاصه میتوان اثرات جهانی شدن سیاست را در موارد زیر دانست:
ـ کاهش نقش دولت و کمرنگ شدن مفهوم دولت- ملت
ـ شدت گیری روندهای منطقهگرایی و ایجاد حریمهای حمایتی در مقابل موج تجارت جهانی
ـ ورود بازیگران جدید در عرصۀ تأثیرگذاری بر روند تصمیمسازی و تصمیمگیری سیاسی در سطح ملی و جهانی
ـ گسترش ارتباطات و رسانههای جهانی
ـ گسترش فعالیت شرکتهای فراملی و تسهیل انتقال افراد، اندیشهها، کالاها و خدمات
ـ پیوند خوردن امنیت کشورها به یکدیگر
ـ گسترش سازمانهای فراملی (منطقهای – جهانی)
ـ مطرح شدن مفهوم میراث مشترک بشریت
ـ پذیرش افراد، علاوه بر دولتها به عنوان اشخاص حقوق یبن الملل
ـ پیدایش موضوعات مشترک جهانی[۵۴]. [۵۵]
بند سوم: جهانی شدن فرهنگ
فرهنگ در شمار آن دسته از واژهها و مفاهیم علوم اجتماعی و انسانی است که هرچند کاربرد بسیاری دارد، اما اتفاق نظر چندانی بر سر تعریف آن نیست. پژوهشگران و نظریهپردازان تعریفهای متفاوتی از فرهنگ عرضه کردهاند که گاهی حتی در تضاد با یکدیگر قرار دارد. این گوناگونی و تفاوت گسترده گرچه تا اندازهای از دیدگاه و برداشتهای متفاوت پژوهشگران سرچشمه میگیرد، ولی در عین حال پیچیدگیهای اجتماعی هم دلالت دارد که تحدید، تعریف و مفهوم بندی جنبههای گوناگون آن آسان نیست.[۵۶]
«لووی»[۵۷]، «مالینوفسکی»[۵۸]، «تالکوت پارسونز»[۵۹] و بسیاری دیگر از اندیشمندان تعاریف پرشمار و گوناگونی از فرهنگ ارائه میدهند. لووی فرهنگ را، مجموعه چیزهایی که افراد از جامعه خود به صورت میراثی از گذشته و از راه آموزش و پرورش رسمی و غیر رسمی فرا میگیرند، تعریف کرده است. مالینوفسکی به روشی دیگر فرهنگ را تعریف کرده است؛ او فرهنگ را دربردارنده همه عناصری میداند که برای برآوردن نیازها شکل گرفتهاند. فرهنگ، کلیت یکپارچهای از ابزارها و کالاهای مصرفی، ویژگیهای اجتماعی گوناگون و پیشهها، باورها و رسمهای بشری است.[۶۰]
پس از ذکر تعاریفی از فرهنگ، این سؤال مطرح میشود که منظور از جهانی شدن فرهنگ چیست؟
یکی دیگر از ابعاد جهانی شدن، بعد فرهنگی و تأثیر آن بر ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دولت ملتهاست. بسیاری از نویسندگان و تحلیلگران، جهانی شدن را بیشتر با تکیه به بُعد فرهنگی آن مورد توجه قرار دادهاند.
از بعد فرهنگی، جهانی شدن بیشتر ناظر بر فشردگی زمان و مکان و پیدایش شرایط جدید برای جامعه جهانی و جهانی شدن فرهنگ است. تمرکز این بعد از جهانی شدن بر تأثیراتی است که فرهنگ جهانی بر هویتها و فرهنگهای ملی و محلی بر جای میگذارد و احیاناً موجب شکلگیری و گسترش فرهنگی خاص در عرصه جهانی میشود که هرگونه محدودیت فرهنگی زندگی اجتماعی را تعدیل میکند یا از میان برمیدارد و فرهنگی جهانی را شکل میدهد.
جهانی شدن فرهنگ و تصور اندیشه فرهنگ واحد جهانگیر، پیشینهای طولانی دارد. از امپراطوریهای باستان مانند چین یا روم که چنین برنامهای داشتند تا ادیان جهانگستر همچون مسیحیت و اسلام که اهدافشان معطوف به همه انسانها بوده و دغدغه جهانگیر شدن داشتهاند و حتی ایدئولوژیهای سوسیالیستی سن سیمون و مارکس و دیگران که بر شکلگیری جامعه و فرهنگ جهانی استوار است، همگی به دنبال خلق فرهنگی برتر و فراگیر در سطح جهانی بودهاند.
تأثیر ابزار و وسایل ارتباطی در کمرنگ کردن مرزها و شکلگیری فرهنگهای فراملی و فرامحلی بسیار موثر بوده است. همانگونه که در مقاطعی از تاریخ، استفاده از کاغذ، چرخ و جادهها موجب حرکت در مسیری شد که آنتونی گیدنز آن را جدایی زمان از مکانی خاص نامید و توان قابلیت این ابزار موجب تسریع ارتباطات و سبب نزدیک شدن فاصلهها شد و توان دولتها را برای تسلط بیشتر به مناطق حاشیهای و افزایش قدرت خویس بالا برد. در مقاطع دیگری از تاریخ، ابزار دیگری چون ساعت مکانیکی و پول در این عرصه موثر بودند؛ چنان که به تعبیر مارشال مک لوهان ساعت با تقسیمبندی زمان، به تقسیم کار کمک کرد و پول سبب افزایش سرعت و حجم روابط افراد شد و بدین شکل، هر دو وسیله در خدمت تجدید سازمان مکان از طریق زمان و جهانی شدن قرار گرفتند.
در مقاطع بعدی تاریخ، این نقش را به تدریج ابزار و اختراعات دیگری ایفا کردند و هر یک تحولات نوینی را در عرصه جهانی شدن فرهنگ، نوید دادند. در عصر حاضر نیز با پیدایش وسایل ارتباطی نوین همچون رسانههای الکترونیکی، جهانی شدن فرهنگ بار خاص خود را پیدا کرده و آثار تسریع کننده ارتباطات الکترونیکی و حمل و نقل سریع، موجب ایجاد تأثیر ساختاری شده است که مک لوهان آن را «انفجار اطلاعات» مینامد. از نظر او، این انفجار به معنی تجمع تمام تجارت انسانی در یک حالت، به نحوی که هر انسانی میتواند حوادث و مناظری را که بسیار دورتر از وی هستند احساس و امور مربوط به دیگر افراد بشر را مشاهده کند. وی نام این پدیده جدید را «دهکده جهانی» میگذارد.[۶۱]
جهانی شدن فرهنگ در حقیقت حاصل دو روند قبلی بوده و تا اندازه زیادی در ارتباط با پیشرفت فن آوری ارتباطی متحول گردید. توسعه روز افزون رسانههای گروهی و ارائه برنامههای متنوع تلویزیونی از طریق ماهوارهها، گسترش چشمگیر استفاده از رایانههای شخصی، آموزش یکسویه اینترنت به زبان انگلیسی، رواج برنامههای نرم افزاری، امکان دریافت فیلم، موسیقی، کتاب و نشریات توسط شبکههای جهانی اطلاعات، همه و همه به افزایش تشابهات فرهنگی کمک کردهاند. به عبارت دیگر چنانچه روابط متقابل و تأثیر مناسبات تولیدی و فرهنگ جامعه مورد مطالعه قرار گیرد میتوان استنتاج کرد که آزادی تجارت باعث تغییر مناسبات تولیدی در سطح جوامع شده و به تبع آن ارزشهای فرهنگی نیز تدریجا متحول خواهد گردید.
رابرتسون جهانی شدن را «احساس یکی شدن» میداند. احساس یکی شدن، طریق دیگری است برای بیان این مطلب که جامعه بشری در حال هویت سازی نوینی است. اگر هویت سازی نوینی انجام میگیرد، اجبارات هویتها و فرهنگهای پیشین مورد تهدید قرار گرفتهاند. فرهنگهای پیشین توسط پسوند «ملی» تعریف میشوند، اما جهانی شدن این مفهوم را دربردارد که عامل ملی در فرایند فرهنگ سازی رفته رفته کارکرد خود را از دست میدهد، پس احساس تعلق داشتن به یک فرهنگ ملی رو به ویرانی میرود. به عبارت دیگر جهانی شدن در حوزههای مختلف از جمله در حوزه فرهنگی، موجب نوعی واگرایی و همزمان موجب همگرایی شده است. از سوی دیگر احساس یکی شدن یا هویت سازی جهانی، نقش کلیدی در جهانی شدن یک واگرایی فرهنگ در سطح ملی و یک همگرایی فرهنگ در سطح کلان و جهانی در حال شکلگیری را دارد.[۶۲]
در مجموع محورهای اصلی در جهانی شدن فرهنگ را میتوان این چنین برشمرد:
ـ افزایش پیوند بین فرهنگهای متعدد در سطوح محلی یا خرد.
ـ توان مطرح کردن و مطرح شدن فرهنگهای کوچکتر با بهره گرفتن از نظامهای ارتباطی نوین، که موجب خودشناسی و احیای فرهنگها میشود و بدین وسیله فرهنگهایی که پیشتر حاشیهای تلقی میشدند، یعنی حضور فرهنگی در سطح جهان نداشتند، امروزه به بازیگران و فرهنگ سازان موثر مبدل شدهاند.
ـ ترسیم و شکل گیری فرهنگ بر اساس تاریخ فرهنگها و پدیدههای بیرونی یا محیطی.
ـ رابطه دیالکتیکی بین فرهنگ بومی و جهانی یا در سطح گستردهتر، پیوند بین ابعاد محلی و جهانی فرهنگ.
ـ شکل گیری مشترکات فرهنگی در سطح جهانی همراه با نمایان شدن تفاوتهای فرهنگی در درون جوامع.
ـ وجود منابع متعدد هویت سازی که منجر به چند فرهنگی شدن فرد میگردد.[۶۳]
فصل دوم:
جهانی شدن حقوق بشر
دولت با موسسات
(مناقصات دولتی)
رابطه دولت با سازمانها و موسسات تجاری به صورت الکترونیک انجام می شود
G2G
تعاملات بین دولتها
یک دولت با دولت دیگر می تواند از طریق شبکه و به صورت الکترونیکی انجام شود
M-C
تجارت با موبایل
افراد از طریق تلفن و یا تلفن همراه می توانند به شبکه متصل و از این طریق به انجام تعاملات و پردازش تجاری بپردازد
“باتوجه به اشکال مختلف تعامل دولت با خویش، شهروندان، کسبه و تجار وکارمندان که ارائه گردید نه تنها موجب یکپارچه شدن دولت با خود و جامعه میشود بلکه باعث میگرددکه دولت بر منابعی تاکید داشته باشد که بیشتر مورد نیاز است. دولت الکترونیک باعث گسترش فرهنگ خود خدمتی[۱] میشود و شهروندان قادر میشوند تا آنجا که ممکن است به خود کمک کنند و از هزینه ها و اتلاف وقت خود بکاهند (نوبخت و بختیاری، ۱۳۸۷، ۱۱).
با عنایت به اینکه ضرورت ایجاد دولت الکترونیک برای تمام حکومتها افزایش رضایت شهروندان وسهولت ارائه خدمات به کلیه اتباع کشور است و یکی از دغدغه های مردم با دستگاه های اداری وبخش غیر دولتی، تبادل اطلاعات اداری وهویتی و دریافت تاییدیه های معتبر و غیر قابل انکار و باکمترین زمان وهزینه میباشد لذا لازم است تدابیر اجرای خواست مردم و دولت توسط قانونگذار ومجری و ناظرقانونی بصورت مدون ومتقن اتخاذ گردد تا از هدر رفتن منابع وامکانات مردم و دولت بصورت صحیح واجرای غیر تکراری امورجلوگیری شود (مومنی، ۱۳۸۰، ۲۴).
۱-۲ بیان مساله
با عنایت به اینکه براساس بند ۱ قسمت “ج” ماده ۴۶ قانون برنامه پنجم توسعه که مقرر داشته: کلیه دستگاه های اجرائی مکلفند تا پایان سال دوم برنامه نسبت به ارسال و دریافت الکترونیکی کلیه استعلامات بین دستگاهی و واحدهای تابعه آنها با بهره گرفتن از شبکه ملی اطلاعات و رعایت امنیت اقدام نمایند.
باتوجه به الزام قانونی برای تبادل اطلاعات و استعلام الکترونیکی بین دستگاه های دولتی، ضروری بنظر میرسد وضع موجود و فرایند اجرای استعلام اطلاعات مورد نیاز دستگاه های دولتی از یکدیگر (A2A) بررسی و مورد ارزیابی قرار گیرد و از روند پیشرفت برنامه پنجم توسعه و سطح دستیابی به اهداف دولت الکترونیک در این زمینه با توجه به انتظارعملکرد مثبت و تعویق احتمالی سیستم دولتی و سوء جریان با فرض عدم امکان سنجی مورد نیاز این پژوهش نسبت به امکان سنجی اجرای استعلام الکترونیک بین دستگاه های دولتی استان مرکزی اقدام نماید. لیکن بدلایل ذیل که جامعه کنونی ما با آن دست به گریبان است وسبب اتلاف منابع انرژی و انسانی بسیار میگرددکه به برخی از آنها اشاره میشود، لازم است بررسی امکان سنجی تبادل داده ها از نظر سخت افزاری – نرم افزاری و زیرساخت فنی در بین دستگاه های دولتی استان مرکزی صورت پذیرد.
۱- استعلام دستگاه های اداری درخصوص موارد متعددبا اعزام متقاضی ودرخواست مکتوب به دستگاه های دولتی دیگر سبب صرف هزینه و اتلاف وقت متقاضی و کارکنان دستگاه های دولتی میباشد که بصورت میانگین اگر فرایند تهیه مرقومه استعلام در هر اداره ۴ساعت زمان صرف شود وبا در نظر گرفتن مسافت درون شهری در استان مرکزی برای رفت و آمد متقاضی حداقل برای هر استعلام ۸ساعت (معادل یک نفرروز اداری) وقت صرف خواهد شد ومیانگین تعداد استعلام کتبی دستگاه های اداری از یکدیگردر هر سال حداقل ۱۰۸۰۲۴۰ نفرساعت در۴۰دستگاه مورد تحقیق جهت استعلام دستگاه های اداری استان از یکدیگر میشود و سبب حذف گردش فیزیکی مکاتبات وحذف اعزام متقاضی به دستگاه های اداری دیگر میگردد.
۲- اعزام متقاضی جهت دریافت پاسخ استعلام، سبب تردد وسایل نقلیه و به تبع آن مصرف سوخت بیشتر، استهلاک وسایل نقلیه، صرف هزینه، آلودگی محیط زیست وتغییرنامطلوب آب و هوا،تهدید بهداشت و سلامت عمومی میگرددکه در صورت اجرای استعلام الکترونیک بین دستگاه های اداری سبب کاهش تردد متقاضیان، کاهش مصرف سوخت و به تبع آن حفظ محیط زیست واکوسیستم و افرایش سلامت جسمی عمومی جامعه وکاهش آلودگی آب و هوا میگردد. باعنایت به اینکه تعداد ۳۷۷۰ فقره استعلام دستگاه های استانی از مراجع بالادستی در سال داشته که ۲۷/۶ درصد کل استعلامها می باشد و ۲/۴۷درصد استعلامها که تعداد۲۸۴۰۰ فقره استعلام است از طرف واحدهای صف به استان صورت می گیرد و۲۸۰۰۰فقره استعلام که برابر ۵۳/۴۶درصد است بین دستگاه ها ی دیگراتفاق می افتد وجمع کل استعلامهای سالانه بین ۴۰ دستگاه استانی حدود ۶۰۱۷۰ فقره میباشد و تعداد مراجعات برای ۴۰ دستگاه دولتی حدود۱۲۴۵۱۵ فقره است که بصورت میانگین برای هر استعلام ۲ مراجعه حضوری صورت گرفته است که با توجه به حداقل مسافت سفر شهری برای هر استعلام را ۱۰کیلومتر سفر شهری و۲روز هم زمان صرف شده باشد مقدار ۴۵/۱لیتر بنزین به ازای۱۰کیلومتر مسافت طی شده معادل ۱/۰گرم در کیلومتر هیدروکربن، ۰۹/۱گرم درکیلومترمنوکسید کربن و ۰۲۷/۰گرم درکیلومتر اکسیدنیتروژن وارد هوای آلوده مینماید که درمقایسه شهر اراک با وضعیت مناطق دیگری مثل تهران، اروپا و آمریکا آلودگی بیشتری دارد (سلیمانی و همکاران،۱۳۹۳، ۵۹). و دو روز هم معادل هرروز حداقل دستمزد ۲۰۰۰۰۰ ریال زمان صرف شده باشد جمعا برای ۶۰۱۷۰ فقره استعلام معادل ۸۷۲۴۶۵۰۰۰ریال سوخت خودرو مصرف شده است وباحداقل دستمزد ۲۴۹۰۳۰۰۰۰۰۰ریال اتلاف وقت صرف شده و ۱۷۸/۱۰۶کیلوگرم مواد آلاینده سوخت وارد محیط زیست شده است.
۳- باتوجه به لزوم کنترل و ارزیابی های مدیریت از حجم مکاتبات ورودی و خروجی دستگاه ها و نوع استعلام جهت ارزیابی و تصمیم گیری باید کاربران نسبت به جمع آوری اطلاعات مورد نیاز ازسیستمهای مستقل حداقل روز قبل خواسته را مطرح نمود تا اطلاعات مورد نیاز سیستمهای منفرد جمع آوری و تخلیص وبه مدیریت ارائه گردد و اغلب مستلزم صرف وقت و انتقال خواسته به مبادی اجرایی ابلاع گردد تا نسبت به تهیه گزارش اقدام نمایند اما با اجرای شبکه استعلام الکترونیک امکان کنترل سیستماتیک و دریافت گزارشات لحظه ای گردش اطلاعات، از صحت اطلاعات موجود نیز اطمینان حاصل گردد. با توجه به جدول تجمیع استعلامها در بین ۴۰دستگاه استانی، استعلام واحدهای صف از استان و استعلام از دیگر دستگاههابیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده اند.
جدول ۱-۲ جمع بندی تعداد استعلام دستگاه ها از یکدیگر
درصدتجمعی
درصد
فراوانی
نوع استعلام
۲۷/۶
۲۷/۶
۳۷۷۰
استعلام از مراجع بالادستی
۴۷/۵۳
۲۰/۴۷
۲۸۴۰۰
استعلام واحدهای صف ازاستان
در ادامه، ارزیابی الگوریتم پیشنهادی را به ازاء هر یک از معیارهای مطرح شده برای هر کدام از مجموعههای دادهای، ارائه کرده و تحلیل خواهیم نمود.
۴-۵-۱- معیار دقت
همانطور که گفته شد معیار دقت، دقت الگوریتم خوشهبندی را در قرار دادن اشیاء داده در خوشهها مورد ارزیابی قرار میدهد. مقدار این معیار عددی بین صفر و یک است و مقدار بالاتر بیانگر دقت و یا خلوص بیشتر خوشهبندی است. ما این معیار را برای هر یک از خوشهبندیهای نهایی تولید شده، محاسبه نموده و الگوریتم پیشنهادی را با ۴ الگوریتم دیگر در نمودارهای مختلف مقایسه خواهیم نمود. هر یک از شکلهای ۴-۲ تا ۴-۵ ارزیابی معیار دقت را به ترتیب برای مجموعههای دادهای iris، glass، vehicle و segment به ازاء ۵ الگوریتم نشان میدهند.
شکل ۴-۲ ارزیابی معیار دقت برای مجموعه دادهای iris در دو حالت با تعداد خوشههای ۳ و ۴
شکل ۴-۳ ارزیابی معیار دقت برای مجموعه دادهای glass در سه حالت با تعداد خوشههای ۴، ۶ و ۸
شکل ۴-۴ ارزیابی معیار دقت برای مجموعه دادهای vehicle در دو حالت با تعداد خوشههای ۴ و ۸
شکل ۴-۵ ارزیابی معیار دقت برای مجموعه دادهای segment در دو حالت با تعداد خوشههای ۵ و ۷
ارزیابی معیار دقت برای الگوریتم COHD و مقایسه آن با دیگر الگوریتمها، نشان میدهد که این الگوریتم از دقت بیشتری نسبت به ۴ الگوریتم دیگر برخوردار است. البته همانطور که در شکل ۴-۳ نشان داده شده است الگوریتم COHD برای مجموعه دادهای glass در خوشهبندیهایی با تعداد خوشهی ۶ و ۸ نتوانسته است به دقت بیشتری نسبت به دیگر الگوریتمها دست یابد. علت این مسئله وزن اختصاص داده شده به خوشهبندیهای اولیه بر اساس شاخص DB است، با توجه به اینکه برای مجموعه دادهای glass، خوشهبندیهایی با دقت بیشتر دارای شاخصDB با مقدار کمتر نمیباشند. از اینرو، خوشهبندی نهایی نیز از دقت کمتری برخوردار خواهد شد.
۷الگوریتم MCLA برای مجموعه دادهای glass با تعداد خوشهی ۸ دارای خروجی نمیباشد. به همین علت در ارزیابیهای انجام شده برای این الگوریتم، مقداری به ازاء معیارهای مختلف مشخص نشده است. دلیل عدم پاسخگویی الگوریتم MCLA در این وضعیت به علت اینکه پیادهسازی آن توسط شخص دیگری صورت گرفته است، برای ما مشخص نمیباشد.
۴-۵-۲- شاخص Davies-Bouldin
همانطور که گفته شد شاخص DB میزان فشردگی و تفکیک شدگی خوشهها را نشان میدهد. مقدار این شاخص هر چه کوچکتر باشد بیانگر فشردگی بیشتر خوشهها و تفکیک شدگی مناسبتر آنها خواهد بود. مقدار محاسبه شده برای این شاخص در بازهی مشخصی قرار نمیگیرد و عددی بزرگتر از صفر و مثبت میباشد. ما این معیار را برای هر یک از خوشهبندیهای نهایی تولید شده، محاسبه نموده و الگوریتم پیشنهادی را با ۴ الگوریتم دیگر در نمودارهای مختلف مقایسه خواهیم نمود. از آنجا که مقدار این شاخص بازهی مشخصی ندارد به ازاء هر خوشهبندی با تعداد خوشهی K یک نمودار مستقل ترسیم شده است. هر یک از شکلهای ۴-۶ تا ۴-۹ ارزیابی شاخص DB را به ترتیب برای مجموعههای دادهای iris، glass، vehicle و segment به ازاء ۵ الگوریتم نشان میدهند.
شکل ۴-۶ ارزیابی شاخص DB برای مجموعه دادهای iris در دو حالت با تعداد خوشههای ۳ و ۴
شکل ۴-۷ ارزیابی شاخص DB برای مجموعه دادهای glass در سه حالت با تعداد خوشههای ۴، ۶ و ۸
شکل ۴-۸ ارزیابی شاخص DB برای مجموعه دادهای vehicle در دو حالت با تعداد خوشههای ۴ و ۶٫ مقدار این شاخص برای الگوریتم HGPA با تعداد خوشههای ۴ و ۶ به ترتیب ۹۳٫۹۱۰ و ۸۲٫۰۸۲ میباشد که به دلیل تفاوت بسیار با دیگر مقادیر در نمودار ترسیم نشده است.
شکل ۴-۹ ارزیابی شاخص DB برای مجموعه دادهای segment در دو حالت با تعداد خوشههای ۵ و ۷
ارزیابیهای انجام شده برای شاخص DB نشان میدهد که خوشهبندیهای بدست آمده با بهره گرفتن از الگوریتم COHD از فشردگی و تفکیک شدگی مناسبتری نسبت به ۴ الگوریتم دیگر برخوردار است.
نمونه گیری فرآیندی است که طی آن تعدادی از واحدها به گونه ای برگزیده می شوند که معرّف جامعه بزرگتری که نمونه از آن انتخاب شده است، باشد (خاکی، ۱۳۸۶،ص۲۷۲).
برای نمونهگیری روش های گوناگونی از جمله روش نمونه گیری بیقاعده، روش نمونه گیری تصادفی ساده، روش نمونه گیری تصادفی طبقهبندی شده نظامدار، روش نمونه گیری خوشهای، روش نمونه گیری سهمیهای و روش نمونه گیری ترکیبی وجود دارد (سکاران،۱۳۸۶، ص۲۹۴-۲۹۵).
در این تحقیق از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است.
۳-۸ تعیین حجم نمونه
اینکه حجم یا اندازه نمونه چقدر باشد، سؤال مهمی است. چرا که انتخاب نمونه بزرگتر و یا کوچکتر، سبب اتلاف منابع می شود و یا پژوهشگر را به نتایجی فاقد استفاده عملی می کشاند. در این تحقیق با بهره گرفتن از فرمول جامعه نامحدود تعداد نمونه مورد نظر انتخاب شده است:
n : تعداد نمونه
اندازه متغیر در توزیع طبیعی که از جدول مربوط در سطح احتمال مورد نظر استخراج می شود که در تحقیق حاضر با توجه به در نظر گرفتن سطح اطمینان ۹۵ در صد مقدار آن برابر ۹۶/۱ است.
P و qبرابر ۵/. در نظر گرفته می شود.
? میزان خطا در نمونه گیری می باشد که در این تحقیق با توجه به میانگین خطاهای تحقیقات گذشته، برابر ۰۵/۰ در نظر گرفته شده است.
بنابراین تعداد نمونه برابر ۳۸۵ نفر می باشد
۳-۹ روش و ابزار جمع آوری داده ها
روش های جمع آوری داده ها به دو دسته تقسیم می شود؛ یکی روش های مستقیم؛ نظیر مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه و دیگری روش های غیرمستقیم؛ نظیر استفاده از اسناد و مدارک.
در این تحقیق فقط از روش مستقیم پرسشنامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است.
پرسشنامه
با توجه به اینکه پرسشنامه ها به دو دسته باز و بسته تقسیم می شود: پرسشنامه های بسته مستلزم دادن پاسخهای کوتاه یا انتخاب یک پاسخ از میان چند گزینه است؛ اما پرسشنامه های باز یا نامحدود مستلزم پاسخ آزاد پاسخ دهنده است که با کلمات خود آن را بیان می کند. نوع پرسشنامه مورد استفاده در این تحقیق از نوع بسته می باشد. در پرسشنامه تحقیق حاضر، از یکسری سؤالات بسته با طیف پنج گزینه ای لیکرت۲ استفاده شده است. بدین ترتیب پاسخگو برای پاسخ دادن به هر کدام از سؤالات پرسشنامه باید یکی از گزینه ها را انتخاب نماید و علامت بزند. از طرفی ساختار پرسشنامه شامل سه بخش است؛ در بخش مقدماتی، عنوان، معرفی پژوهش و هدف از انجام آن برای پاسخگو بیان شده است. برای بخش دوم تعدادچهار سؤال در موردمتغیر های جمعیت شناختی جنسیت، سن، شغل، میزان تحصیلات و تعداد دفعات خرید از فروشگاه پاسخگویان در نظر گرفته شده است. در بخش سوم یکسری سؤال بسته برای گردآوری اطلاعات طراحی گردیده است.
نحوه توزیع پرسشنامه
پس از تهیه و تدوین پرسشنامه نخستین مرحله در گردآوری اطلاعات، تعیین چگونگی توزیع و جمع آوری پرسشنامه است. برای این کار دو روش متداول است؛ یکی به صورت تحویل مستقیم (حضوری) پرسشنامه به پاسخ دهندگان و دیگری پست کردن پرسشنامه ها.
در این تحقیق به دلیل اینکه نمونه مشتریان فروشگاه ها بودند پرسشنامه ها به طریق حضوری توزیع و جمع آوری گردید.
نحوه امتیازبندی پرسشنامه
در سؤالات پرسشنامه از مقیاس پنج گزینه ای لیکرت برای گرفتن نظرات پاسخگویان استفاده شده است. نحوه امتیازبندی این سؤالات در جدول (۳-۱) آمده است.
جدول (۳-۱): نحوه امتیازبندی به گزینه های پرسشنامه
کاملاً موافق | موافقم | تا حدی موافق | مخالف | کاملاً مخالف |
۵ | ۴ | ۳ | ۲ | ۱ |
جدول ۳-۲ رابطه میان سؤالات پرسشنامه و فرضیه های تحقیق
مؤلّفه | سؤالات |
شکل ۲-۲: چگونگی به تعادل رسیدن قیمت پیشنهادی خرید و فروش (فدایی نژاد،۱۳۷۸)
در نمودار شماره (۲-۲) نیز همچنان قیمت تعادلی برقرار میباشد اما در بازار واقعی این قیمتهای معاملاتی است که مورد توجه قرار میگیرد. این قیمتها، تفاوت پیشنهاد خرید و فروش بازارسازهاست. قیمتی که بازارساز اوراق بهادار را میخرد، قیمت پیشنهادی خرید و قیمتی که با آن اوراق بهادار را میفروشد، قیمت پیشنهادی فروش نامیده میشود. اختلاف بین این دو قیمت، شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش خواهد بود. اگر بیشتر از یک بازارساز وجود داشته باشد، تفاوت بالاترین قیمت پیشنهادی خرید و پایینترین قیمت پیشنهادی فروش را شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش بازار مینامند و نقطۀ تعادلی جایی بین قیمت پیشنهادی خرید و فروش بازار قرار میگیرد. معامله زمانی رخ میدهد که بالاترین قیمت پیشنهادی خرید و پایینترین قیمت پیشنهادی فروش برابر باشند. در یک بازار مالی سازمان یافته ، نقش بازارسازان ایجاد جریان دوطرفه قیمت برای پیشنهاد خرید و پیشنهاد فروش در تمام شرایط میباشد. به طور خلاصه، بازارسازها مسئولیت تنظیم بازار را به عهده خواهند داشت و برای اجرای این وظیفه آنان باید موجودی مناسبی از اوراق بهادار را داشته باشند تا بتوانند نوسانات قیمتها را کنترل نمایند. نگهداری موجودی برای این افراد هزینههایی در بر خواهد داشت که از طریق اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش اوراق بهادار، این هزینهها را جبران میکنند. در نمودار شماره (۲-۲) درآمد بازارسازان به صورت هاشور زده نشان داده شده است. در واقع به بیان ریاضی میتوان گفت که (Pa-Pb)Q درآمد بازارسازان میباشد. هزینهها و ریسک عملیات بازارسازها به ویژگیهای خاصی از قبیل افت و خیز بازار و یا وسعت بازار[۳۶] ، عمق بازار[۳۷] و انعطاف پذیری بازار[۳۸] بستگی دارد. در ضمن، ریسک عملیات بازارسازی به تعداد افرادی که بر اساس انگیزه ی اطلاعاتی و نه انگیزه ی نقدینگی اقدام به انجام مبادله مینمایند، بستگی دارد. در نمودار شماره ی (۲-۳) به این رابطه پرداخته میشود (فدایی نژاد،۱۳۷۸).
اگر در بازاری به حد کافی برای اوراق بهادار، حجم خرید و فروش به قیمت تعادلی وجود داشته باشد میتوان گفت که این بازار دارای وسعت کافی میباشد و به عبارت دیگر ، روان[۳۹] است. بازارهایی که تعداد خریداران و فروشندگان در آن کم است به بازارهای کم رمق[۴۰] معروف میباشند. نقدینگی اوراق بهادار به درجه ی روان بودن بازار بستگی دارد. شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش در یک بازار روان، کم تر از شکاف قیمت پیشنهادی در بازار کم رمق میباشد زیرا در بازارهای روان، حجم معاملات بالاتر و ریسک آن نیز کمتر است (فدایی نژاد،۱۳۷۸).
بازاری دارای عمق است که قیمت پیشنهادی خرید و فروش بازارساز نزدیک به قیمت تعادلی باشد که تغییرات قیمت در چنین بازاری غالباً پیوسته میباشد. اما در بازار کم عمق[۴۱] تغییرات قیمت به صورت جهشی و ناپیوسته میباشد. تغییر قیمتها در بازارهای عمیق پایینتر از تغییر قیمتها در بازارهای کم عمق میباشد. بنابراین ریسک بازارسازها در بازارهای عمیق کمتر از بازارهای کم عمق است. اگر بازار عمیق باشد اوراق بهادار نیز دارای قابلیت برگشت زیاد خواهد بود. نمودار شماره ی (۲-۴) یک بازار کم رمق (Thin) و کم عمق (Shallow) را نشان میدهد (فدایی نژاد،۱۳۷۸).
شکل ۲-۳: وسعت و عمق بازار
شکل ۲-۴: بازار کم رمق و کم عمق
۲-۱۱-۲-معیار نسبت گردش معاملات
نسبت گردش، فراوانی یا تعداد دفعات تکرار معاملات دارایی را اندازه گیری می کند و با نقد شوندگی بازار رابطه ای مثبت دارد. هرچه نسبت گردش معاملات (تعداد سهام معامله شده به تعداد سهام منتشر شده و فروش رفته) بزرگ تر باشد، نقد شوندگی بازار نیز بیش تر است و برعکس. نسبت گردش با معیار تفاوت قیمت های پیشنهادی خرید و فروش رابطه ای معکوس دارد. زیرا هر چه معیار اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش بزرگ تر باشد، منجر به کاهش فراوانی یا تعداد دفعات تکرار معاملات سهام در بازار می شود (جاستین و همکاران[۴۲]،۲۰۰۷)
۲-۱۱-۳-معیار عدم نقد شوندگی آمیهود[۴۳]
آمیهود (۲۰۰۲) برای محاسبه ی نقدشوندگی معیار تازه ای معرفی نمود که از طریق استفاده از داده های روزانه در رابطه با بازده و حجم معامله، قابل ارزیابی است. این معیار برابر با نسبت قدر مطلق بازده ی روزانه ی سهام به حجم معامله در روز است.
رابطه (۲-۱۳)
در این معیار R و V به ترتیب برابر با بازده و حجم در روز d از ماه t است و days برابر با تعداد روزهای معامله ی سهام i در ماه t است. همان طور که مشاهده می شود، در این معیار برای محاسبه ی نقدشوندگی به حجم معاملات و تعداد روزهای معامله ی یک سهم توجه شده است. این بدان معنی است که اگر حجم معاملات سهمی پایین باشد، یا در طی یک دوره ی زمانی مشخص تعداد روزهای معاملاتی آن کم باشد، در نتیجه ی آن سهم از نقدشوندگی پایینی برخوردار است (آمیهود،۲۰۰۲).
معیار نقد شوندگی آمیهود بر این اساس استوار است که اگر قیمت سهام در واکنش به حجم کوچکی از معاملات سهام به مقدار قابل توجهی تغییر کند، سهام از نقد شونگی پایین تری برخوردار است (یعنی اندازه معیار عدم نقد شوندگی آمیهود برای آن بالا است). پس معیار عدم نقد شوندگی آمیهود واکنش قیمت بازار سهام را نسبت به جریانات سفارش اندازه گیری می کند (ویرال و پدرسن[۴۴]،۲۰۰۵).
۲-۱۱-۴- معیار نسبت حجم معاملات به تغییر پذیری
معیار حجم معاملات به تغییرپذیری کم تر مورد استفاده قرار می گیرد. برای محاسبه ی این معیار، نسبت گردش بر انحراف معیار بازدهی بازار سهام تقسیم می شود. بازارهایی که از نقد شوندگی بالاتری برخوردار هستند، این توانایی را دارند که حجم بالای معاملات را بدون مواجه شدن با نوسانات عمده در قیمت، اداره کنند. با توجه به توضیحاتی که در رابطه با معیار عدم نقدشوندگی آمیهود گفته شد، می توان نتیجه گرفت که مقدار بالاتر این معیار با نقد شوندگی بالاتر بازار و مقدار پایین تر آن با نقد شوندگی کم تر بازار مرتبط است. در بازار های نو ظهور که بازار از ثبات کم تری برخوردار است، این معیار در پیش بینی ارتباط موجود بین نقدشوندگی و بازده ی سرمایه، کاربرد بیشتری دارد (جیانگ و همکاران[۴۵]، ۲۰۰۳).
۲-۱۲- ریسک نقدشوندگی
در هر بازار مالی با توجه به گستردگی و عمق بازار، ابزارهای متنوعی جهت سرمایه گذاری وجود دارد. سرمایه گذاران، با عنایت به بازده و ریسک دارایی ها، سرمایه گذاری می کنند. نرخ تنزیل یا نرخ بازده ی مورد انتظار هر دارایی، نشانگر بازده از دست رفته تحت شرایط ریسک مساوی ناشی از تحصیل آن دارایی است. به دلیل طبعیت ریسک گریزی، سرمایه گذاران به دنبال دارایی هایی هستند که بتوانند به سادگی آن را به نقد تبدیل کنند و یا در ازای تحمل این ریسک، بازده اضافی کسب کنند. این موضوع، ریسک نقدشوندگی سهام را در ذهن خریدار متبلور می سازد.
ریسک نقدشوندگی که گاهی با عنوان ریسک نقدینگی از آن یاد می شود؛ به اواسط دهه ۸۰ میلادی باز می گردد. این موضوع به رغم ریشه ای بودن آن، همچنان جزء تحقیقات جدید در زمینه مدیریت مالی محسوب می شود. هر چند که طی همین مدت اندک نیز افراد بسیاری به مطالعه این موضوع پرداختند و نتایج متفاوتی را ارائه نمودند. با این وجود هر چه ریسک نقدشوندگی سهام بیشتر باشد، آن سهم برای سرمایه گذار جذابیت کمتری دارد، مگر اینکه بازده ی بیشتری عاید دارنده آن گردد (یحیی زاده فر و خرمدین،۱۳۸۷). بنابراین، مفهوم ریسک نقدشوندگی نقش به سزایی در تصمیم گیری ها ایفا می نماید که ممکن است تاثیر منفی بر ارزش سهام بگذارد. این ریسک زمانی اتفاق می افتد که قیمت سهام در واکنش به حجم معاملات کم، تغییرات زیادی داشته باشد (مارشال و یانگ[۴۶]، ۲۰۰۶).
در این رابطه، پاستور و استامباگ[۴۷] (۲۰۰۳) یک مدل تجربی قیمت گذاری دارایی طراحی کرده اند که ریسک نقدینگی را با توسعه مدل سه متغیره ی طراحی شده توسط فاما و فرنچ[۴۸] (۱۹۹۳) برای محاسبه ی عامل نقدینگی بازار مطرح می نماید. این مدل به شرح رابطه (۲-۱۴) می باشد:
رابطه (۲-۱۴)
در این رابطه:
ri,t : بازده ماهانه اضافی نسبت به نرخ بازده ی بدون ریسک سهام i در ماه t
MKT، SMB و HML به ترتیب صرف ریسک بازار، عامل اندازه و نسبت ارزش دفتری به بازار در مدل فاماو فرنچ (۱۹۹۳) می باشد.
LIQ : معیار نقدینگی بازار در ماه t
نقدینگی ماهانه برای سهام i در ماه t از طریق رگرسیون زیر به دست می آید:
رابطه(۲-۱۵)
d=1,……D
: حجم معاملات سهام شرکت i در روز d در ماه t
: بازده ی سهام شرکت i در روز d در ماه t
: بازده ی مازاد (نرخ بازده ی مازاد بر نرخ بدون ریسک) روزانه که به شرح رابطه (۲-۱۶) محاسبه می گردد:
رابطه(۲-۱۶)
که در رابطه فوق
: میانگین بازده ی بازار در روز d در ماه t.
: بازده ی سهام شرکت i در روز d در ماه t است که طبق رابطه (۲-۱۷) محاسبه می شود:
رابطه(۲-۱۷)
: نرخ بازده ی سهم شرکت i در دوره ی t.
:قیمت سهم شرکت i در دوره ی t.
: قیمت سهم شرکت i در دوره ی t-1.
:منافع مالکیت سهم شرکت i در دوره ی t (سود نقدی هر سهم).
: درصد سهام جایزه ی شرکت.
(مبلغ اسمی هر سهم در ایران ۱۰۰۰ ریال می باشد).
: نقدینگی ماهانه ی بازار که برابر با میانگین موزون نقدینگی شرکت ها در هر ماه است که به شرح رابطه (۲-۱۸) محاسبه می شود:
رابطه (۲-۱۸)
برای محاسبه ی تغییرات غیر منتظره در نقدینگی بازار، رگرسیون رابطه (۲-۱۹) اجرا می شود:
رابطه (۲-۱۹)
در جایی که