هـ ـ اوراق تجاری کوتاه مدت
اوراق تجاری که شرکت های تولیدی منتشر می کنند نوعی منبع وجوه یا مصرف وجوه تلقی می شوند. معمولا شرکت های به اصطلاح غیرمالی( مثل شرکت های تولیدی) از این اوراق تجاری به عنوان نوعی وسیله تامین مالی استفاده می کنند.
و ـ بدهی های جاری و کوتاه مدت
شرکت ها در فعالیت های روزانه خود اعم از خرید مواد اولیه ممکن است تمام وجوه مواد خریداری شده را در همان روز پرداخت نکنند و به عنوان بدهی در حسابهای آنها ثبت شود این گونه فعالیتهای تامین مالی که در اکثر شرکت ها به دفعات اتفاق می افتد را بدهی های جاری و کوتاه مدت می گویند.
ز ـ ذخیره مالیات
در پایان سال مالی و بعد از محاسبه سود(زیان)، در صورتی که نتایج عملیات شرکت منتج به سود شده باشد، میبایست مطابق قوانین مالیاتی و به جهت رعایت استانداردهای حسابداری، اقدام به محاسبه ذخیره مالیات بردرآمد نمود. در صورت وجود سود مشمولی مالیات ، با اعمال نرخهای مربوطه طبق قوانین مالیاتی، ذخیره مالیات بردرآمد شرکت محاسبه می شود.
شرکت ها هنگام نیاز به منابع مالی جدید می توانند از طریق استقراض یا واگذاری قسمتی از مالکیت شرکت، منابع مورد نیاز خود را تامین نمایند. هر شرکت در راستای تشخیص منابع مالی مناسب باید هزینه منابع مختلف تامین مالی را مشخص کرده و آثاری را که منابع مالی بر ریسک و بازده شرکت می گذارد تعیین نماید.
فصل دوم
ادبیات تحقیق
۲-۱ مقدمه
تامین مالی صحیح برای اجرای پروژه های سودآور می تواند در جهت افزایش ثروت سهامداران شرکت نقش اساسی ایفا نماید. افزایش ثروت سهامداران هدف نهایی موسسات انتفاعی است بدست آوردن سود بیشتر از طریق تغییر ترکیب ساختار سرمایه، بخصوص استفاده از استقراض برای دوره های زمانی بلندمدت، ازجمله مواردی است که شرکت ها به عنوان یک شیوه جهت دست یافتن به اهداف خود مد نظر قرار می دهند.
گرچه گروهی از متخصصین مالی براین عقیده اند که ارزش شرکت بستگی به عملکرد مدیریت دارد نه ساختار سرمایه، در مقابل توجه به صرفه جویی های مالیاتی ناشی از بهره بدهی ها گروهی از استادان مالی را متقاعده کرده است که استفاده از بدهی بلند مدت در تامین مالی شرکت ها یکی از راه های قابل توجه برای افزایش ارزش شرکت و در نتیجه افزایش ثروت سهامداران است. این ها معتقدند برای هر شرکت یک ساختار مطلوب سرمایه وجود دارد که در آن حالت ارزش شرکت حداکثر خواهد شد.
واحدهای تجاری برای انجام فعالیت های عملیاتی و سرمایه گذاری خود نیاز به وجه نقد دارند. تامین مالی می تواند از منابع مختلف صورت گیرد. هر منبع مالی دارای تاثیرات خود بربازده و مخاطرات صاحبان واحد انتفاعی است. صاحب نظران از یک دیدگاه منابع مالی را به کوتاه مدت، منابع میان مدت و منابع بلند مدت تقسیم می کنند.
منابع کوتاه مدت ما نند وجوه دریافتنی از بانک های تجاری ،موسسات بیمه، موسسات اعتباری و… که در مدت کمتر از یک سال بازپرداخت یا تصفیه می شوند. منابع میان مدت نیز معمولا از همان موسسات دریافت می شود، سررسید آنها دارای مدتی طولانی تر( عموما بین یک سال تا پنج سال) می باشد.
منابع بلند مدت دریافت و جهاز محل انتشار سهام عادی و ممتاز و انتشار اوراق قرضه بلند مدت و نیز اجاره های بلند مدت است که یا سر رسید ندارد یا در مدتی طولانی تر بازپرداخت می شوند. از یک دیدگاه دیگر منابع بلند مدت خود به دو بخش تقسیم می شوند: منابع داخلی و منابع خارجی.
دکتر شباهنگ با ذکر چهار منبع اصلی تامین مالی شامل استقراض، انتشار سهام عادی، انتشار سهام ممتاز و استفاده از سود انباشته می باشد، آنها را به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم کرده است. بطوری که استقراض ، انتشارسهام عادی و انتشار سهام ممتاز را به عنوان منابع خارج از موسسه و استفاده از سود انباشته را به عنوان منبع داخلی معرفی می نماید ( شباهنگ، ۱۳۸۴ ، ۲۱۵).
۲-۲ ویژگی های روش های تامین مالی
استقراض و انتشار سهام ممتاز یا سهام عادی دارای یک ویژگی مشترک می باشند یعنی منابع تامین وجه، خارج از واحد انتفاعی و عملیات آن قرار دارند در حالی که سود انباشته معرف یک منبع داخلی تامین مالی است، مادام که مدیریت وا حد انتفاعی بتواند اشخاص را برای سرمایه گذاری در واحد انتفاعی یا اعطای اعتبار و وام به آن متقاعد کند، از لحاظ تامین وجوه از منابع خارجی محدودیتی وجود نخواهد داشت اما سود انباشته، یک منبع داخلی واحد انتفاعی است و مبلغ آن به سودهای سنواتی تحصیل شده توسط واحد انتفاعی پس ازکسر سودهای توزیع شده محدود می شود.
تامین مالی از طریق انتشار سهام عادی و استفاده از سود انباشته نیز از یک لحاظ ویژگی مشترک دارند زیرا هر دو معرف وجوه اعطایی توسط صاحبان واحد انتفاعی (در مقایسه با اعطا کنندگان، اعتبار و وام و سهامداران ممتاز) می باشد. تحقیقات انجام شده در مورد روش های تامین مالی واحد انتفاعی بزرگ در کشورهای صنعتی نشان می دهد که در درجه اول، منبع اصلی تامین مالی سود انباشته است در درجه دوم و پس از سود انباشته، استقراض منبع عمده وجوه مورد نیاز واحدهای انتفاعی محسوب می شود. اگر چه سهام عادی و سهام ممتاز در مقایسه با دو منبع اول، وجوه کمتری را تامین می کنند اما این دو منبع از دیدگاه واحد انتفاعی در یک دوره معین حائز اهمیت است ( شباهنگ، ۱۳۸۴، ۲۱۶).
عوامل موثر در تامین نوع وجوه
معیارها و عواملی وجود دارند که تعیین می نمایند وجوه مورد نیاز را از چه طریق می توان بدست آورد و این عوامل با توجه به وضعیت موسسه مشخص می نماید که از چه نوع وجوهی استفاده گردد و با توجه به شرایط اقتصادی وضعیت صنعت و شرکت به هر کدام از عوامل موثر در تعیین نوع وجوه وزنی داده می شود ، و این عوامل آزادی مدیریت را برای انتخاب ترکیبی از بدهی و سهام محدود می نماید به فرض اگر مدیرت بخواهد وام بیشتر بگیرد ولی عرضه کنندگان منابع ممکن است به این نتیجه برسند که این کار ( دادن وام) ریسک بیشتری برای آنها در بردارد، در نتیجه برنامه های مدیریت براساس این عوامل محدود می شود و باید سعی کرد که بین خوا سته های مدیریت و شرایط وضع شده به وسیله عرضه کنندگان منابع مصالحه ای ایجاد نمود، عوامل و معیارهای موثر در تعیین نوع وجوه عبارتند از:
تناسب[۷]
این عامل اشاره می کند به اینکه بایستی بین وجوه بدست آمده با ماهیت و نوع دارایی بکار گرفته شده به وسیله آن تناسب داشته باشد یعنی بایستی برای افزایش سرمایه در دارایی های ثابت از سهام و بدهی های بلند مدت استفاده نمود.
به عنوان یک قاعده ی کلی تامین مالی برای دارایی های جاری پایدار و داراییهای ثابت همانند بدهی بلند مدت سهام انجام می گیرد، دلیل تامین مالی دارایی های پایدار با وجوه پایدار این است که این نوع جریانات نقدی از این دارایی ها بدست می آیند که می توانیم از آن در بهبودی که دارایی ثابت سرمایه گذاری کنیم.
درآمد[۸]
یکی از اهداف مدیریت در برنامه ریزی مالی با بهره گرفتن از انواع وجوه، این است که در آمد سهامداران عادی را افزایش دهد. بوسیله ی استفاده از اهرم مالی می توانیم بفهمیم استفاده از ان وجوه مساعد بوده یا خیر، بوسیله ی مقایسه ی درآمد هر سهم در سطوح مختلف درآمدی در مواقعی که درصد متفاوتی از بدهی سهام را مورد استفاده قرار می دهیم، درباره نوع وجوه و اینکه آیا درآمد هر سهم را افزایش می دهند قضاوت نماییم که درباره ی تاثیر اهرم مالی بردرآمد هر سهم در قسمت های بعدی به تفضیل توضیح داده شده است.
ریسک[۹]
سهامداران عادی آخرین گروهی هستند که حق مشارکت در سود و دارایی های شرکت (درموقع ورشکستگی) دارند. لذا وقتی یک شرکت ورشکست شد آنها اولین کسانی هستند که احساس خطر می نمایند زیرا ابتدا باید سهم طلبکاران و سهامداران ممتاز پرداخت گردد و آن چه باقی می ماند بین سهامداران عادی تقسیم می گردد. این حقیقت که سهامداران هنگام انحلال شرکت آخرین گروهی هستند که از دارایی های موسسه سهم می برند متضمن مفهوم مشارکت سهامداران در ریسک شرکت می باشد.
پس مدیریت بایستی در تامین وجه مورد نیاز به گونه ای عمل کند که بتواند ریسک های شرکت را در سطحی قابل کنترل نگه دارد. سودآوری و در نتیجه ارزش بازار هر شرکتی تا حد زیادی در گرو قدرت و توانایی آن شرکت در باقی ماندن در میدان رقابت است و توانایی شرکت در بهره برداری از فرصت های سودآور در گرو شیوه ای است که شرکت می تواند از تخصص ها و مهارتها و آگاهی های نیروهای متخصص خود بهره جوید.
قبول یا پذیرش ریسک های سنگین ( که باعث کاهش دوام امتیازات شرکت خواهد شد) می تواند بر روابط گروه های ذی نفع در شرکت آثار معکوس داشته باشد و در نتیجه دارایی هایی که حاصل فعالیت شرکت بوده است به مخاطره افتد لذا به دنبال افزایش ریسک کل شرکت جریانات نقدی عملیاتی به خاطر کاهش فروش و یا افزایش هزینه های عملیاتی کاهش خواهد یافت.
بنابراین اگروضع به گونه ای باشد که یکی از اجزای تشکیل دهنده ی ریسک افزایش یابد مدیریت سعی خواهد کرد تا زمانی که هزینه ی رهایی از ریسک بیش از حد نیست آن را از بین برده، یا آن را به شخص دیگری منتقل نماید. پس می توان گفت که مدیریت بایستی با توجه به ریسکی که هر کدام وجه در برخواهد داشت از آن برای تامین مالی استفاده نماید.
کنترل[۱۰]
کنترل شرکت نیز مورد علاقه و توجه سهامداران می باشد. چنانچه اکثریت سهام یک موسسه در حال حاضر در تملک تعداد اندکی از سهامداران باشد که واحد مزبور را کنترل نمایند حفظ این کنترل در تصمیم گیری های مرتبط با انتخاب بین روش های مختلف تامین مالی و هر یک از روش ها برآن مورد توجه خاص قرار خواهد گرفت، اما شرکت های بزرگ که سهامداران متعددی دارند، معمولا عامل کنترل تاثیر چندانی برتصمیمات مالی نخواهد داشت. ( شباهنگ، ۱۳۷۲ ، ۲۲)
پس می توان گفت اگر حفظ کنترل برای سهامداران عادی موضوع مهمی باشد آنها ترجیح می دهند که قسمت عمده منابع مالی مورد نیاز شرکت را از طریق وام با انتشار سهام ممتاز بدست آورند زیرا این گروه ها دارای نقش بسیار کمی به جز در مو ارد استثنایی که در کنترل شرکت دارند. البته زیاد از وام درتامین مالی این احتمال را افزایش می دهد که شرکت در سال های آتی بتواند اصل و فرع وام را بازپرداخت نماید، لذا احتمال توقیف دارایی ها از طرف طلبکاران افزایش پیدا میکند و ریسک ورشکستگی شرکت افزایش پیدا می کند و به این ترتیب برای کاهش این ریسک شرکت بوسیله ی انتشار سهام عادی برای تامین وجوه مورد نیاز خود کنترل را کاهش می دهد.
قابلیت انعطاف[۱۱]
به تاثیر تصمیمات جاری تامین مالی مختلف تامین مالی در دوره های آتی اشاره دارد. استفاده از یک روش تامین مالی مشخص در زمان حاضر ممکن است روش های تامین مالی قابل استفاده در زمان های آینده را محدود کند. مثلا استفاده از یک فقره تسهیلات مالی در حال حاضر می تواند محدودیت هایی را از لحاظ استقراض مجدد در آینده برای شرکت تحمیل و آن را ناگزیر کند تا به منظور تامین وجوه مورد نیاز، روش ارزان و سهام عادی را مورد استفاده قرار دهد به این ترتیب چنانچه واحد انتفاعی در سال آینده تامین مالی از منابع خارجی را انتظار داشته باشدتصمیم مربوط در حال حاضر وانتشار سهام در سال آینده از یک سو و انتشار سهام در حال حاضر واستقراض درآینده از سوی دیگر خواهد بود.
شرکت ها علاوه بر نیازمندی های پولی ، برای تامین مالی پروژه های سرمایه ای مورد انتظار، به در اختیار داشتن منابع احتیاطی تامین مالی و ظرفیت استقراض نیز اهمیت می دهند تا بتوانند به موقع از مزایای فرصت های غیرمنتظره بهره مند شوند یا در مقابل زیان های غیرمترقبه پایداری کنند.
زمانبندی[۱۲]
زمانبندی نیز یکی ازعوامل بسیار مهم و با اهمیت در تحلیل روش های تامین مالی محسوب می شود اهمیت عامل مزبور به نوسانات بازار سهام و اوراق قرضه بستگی دارد و هر چه این نوسانات شدید تر باشد اهمیت عامل زمان بندی نیز بیشتر خواهد بود. نکته قابل توجه این است که وضعیت بازار سرمایه، عامل مهمی در انتخاب نوع روش تامین مالی می با شد به فرض اگر ببینیم که در آینده حالت تورم وجود دارد بهتر است برای تامین وجوه مورد نیاز از منابع بلندمدت بخصوص وام( اوراق قرضه) استفاده گردد. درموقع رکود بهتر است از منابع کوتاه مدت استفاده گردد( اریچ هلترن،۲۰۰۵ ، ۳۰۹ -۳۰۳).
۲-۳ عوامل موثر در انتخاب استراتژی تامین مالی:
بطور کلی در انتخاب یک استراتژی مناسب جهت تامین مالی مورد نیاز می بایست به موارد زیر توجه شود:
۱- مورد مصرف منابع
۲- هزینه وریسکی که در هر یک از روش های تامین مالی وجود دارد و تاثیرآن برهزینه سرمایه موسسه
۳- ساختار مالی موسسه ( نسبت بدهی ها به حقوق صاحبان سهام)
۴- شرایط بدهی های فعلی موسسه ( سررسید بدهی های موجود)
۵- شرایط اختصاصی هر یک از طرق تامین منابع ( نوع تضمین و یا وثیقه مورد نظر اعطا کنندگان اعتبار و شرایط خاص سرمایه گذاران و حقوق اختصاصی مورد نظر آنان)
۶- شرایط اختصاصی و چشم انداز تحولات احتمالی در آن
■ سایر عناصر
____________
قصهی۱۲۳- به دنبال فلک
* خلاصهی قصه
روزی مردی بدبخت و فلک زده به دنبال فلک رفت تا از او در مورد سرنوشتش بپرسد. در راه به گرگی رسید. گرگ از او خواست در مورد علت سردردش از فلک بپرسد. مرد رفت تا به پادشاهی رسید. پادشاه از او خواست در مورد شکستهای پیاپیاش از فلک بپرسد. مرد رفت تا به کنار دریا رسید. ماهی بزرگی قبول کرد که مرد را به آنطرف دریا برساند، به شرطی که مرد در مورد خارش دماغ ماهی از فلک سوال کند. مرد رفت تا به فلک رسید. فلک به صورت باغبانی و مشغول آبیاری کرتهای زمین بود. مرد از او پرسید: «این کرتها مال چه کسی است؟» باغبان جواب داد : «مال آدمهای روی زمین است». مرد کرت خود را تشنه دید، بیل را از فلک گرفت و سر آب را به سوی کرت خود گردانید. آنگاه سوالات گرگ، پادشاه و ماهی را از فلک پرسید. فلک جواب داد: « آن ماهی لعلی در دماغش گیر کرده، اگر با مشت روی سرش بزنند، لعل بیرون میآید و او خوب میشود. پادشاه زنی است که لباس مردان پوشیده، اگر شوهر کند دیگر شکست نمیخورد. دوای درد سر گرگ هم مغز آدم احمق است». مرد رفت تا به ماهی رسید. جواب فلک را به او گفت. هرچه ماهی اصرار کرد که با مشت بزند و لعل را بردارد، مرد قبول نکرد. مرد رفت تا به پادشاه رسید. جواب فلک را به او گفت، پادشاه هرچه اصرار کرد که مرد با او ازدواج کند و به جای او به پادشاهی بنشیند، مرد قبول نکرد. مرد رفت تا به گرگ رسید. جواب فلک و ماجرای خود را نقل کرد. گرگ ناگهان پرید و گردن مرد را به دندان گرفت، مغز سرش را را خورد و گفت: «از تو احمقتر کجا میتوانم گیر بیاورم؟»
■ عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
_____________
¨ کنشهای اساطیری
- سخن گفتن با حیوانات
(رجوع شود به قصهی ۷ )
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
______________
■ عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
این قصه، قصهی حماقت آدمهایی است که با نادانی به بخت خود پا میزنند. در این قصه مردی به دنبال فلک میرود تا سرنوشتش را عوض کند؛ اما به عوض آنکه از شرایط پیش رو برای تغییر سرنوشت خویش استفاده کند، همهی آنها را با حماقت از دست میدهد. نکتهی قابل توجه در این قصه حضور فلک در هیئت یک باغبان است و برخلاف تصور مرد سرنوشت افراد به دست خودشان است نه فلک. زمانی که مرد آب را به سوی کرت خود بازمیگرداند، شرایطی پیش رویش قرار میگیرد که استفاده از آنها زندگیاش را تغییر میدهد؛ اما وی به خاطر حماقت زندگیاش را از دست میدهد. شخصیت دیگری که در قصه به آن اشاره میشود، زنی است که بدون ازدواج به پادشاهی میماند که مدام شکست میخورد، گویی در قصه ازدواج را راه تکامل و پیروزی دانسته است.
¨ آداب و رسوم
___________
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
_____________
■ عناصر روانشناسی
______________
■ باورهای عامیانه و خرافی
_____________
■ سایر عناصر
__________
۳-۱۲۴-بهرام قهرمان
* خلاصهی قصه
در شهر یزد پیله وری زندگی میکرد. پس از مدتی زن پیله ور پسری زایید. اسم او را بهرام گذاشتند. بهرام در کودکی پدرش را از دست داد. در هیجده سالگی بهرام، مادرش سماور نقرهاش را فروخت تا بهرام با پولش کار پدرش را ادامه دهد. روز اول مادرش صد درهم به وی داد. بهرام در بازار چند جوان را دید که درحال زدن گربهای بودند، بهرام پول را داد و گربه را از دست آنها نجات داد. روز دوم مادرش دوباره صد درهم به وی داد. بهرام این بار هم با پولش جان سگی را از دست چند بچه نجات داد. روز سوم مادرش صد درهم باقیمانده را به وی داد تا به بازار برود و چند پیلهی ابریشم بخرد. بهرام اینبار هم با پولش جان ماری را نجات داد. مار که فرزند سلطان مارها بود. بهرام را پیش شاه مارها برد و شاه مارها در عوض تشکر از بهرام انگشتر حضرت سلیمان را به وی داد. شاهزادهی مارها به بهرام گفت که با این انگشتر هر چه بخواهد فورا فراهم میشود؛ اما باید مراقب باشد که انگشتر به دست فرد نااهل نیفتد. بهرام با کمک انگشتر زندگی مرفهی برای خود فراهم کرد. قصری بزرگ، بهترین اسبها، بهترین لباسها و مطبوعترین غذاها را برای خود آماده کرد. آنگاه مادرش را به خواستگاری دختر حاکم فرستاد. حاکم شروط سنگینی را پیش پای بهرام گذاشت. بهرام با کمک انگشتر همهی شروط را انجام داد. روز عروسی، آنها یکی از رسوم عروسی را که موجب شگون عروسی میشد، فراموش کردند. آن طرف کوهها، شاهزادهی تاتار عاشق دختر حاکم بود و چون از ازدواج وی مطلع شد. پیرزنی را مامور کرد تا راز بهرام پیلهور را آشکار کند و دختر حاکم را با خود بیاورد. پیرزن با ترفندی وارد قصر بهرام شد و از طریق زن بهرام راز انگشتری حضرت سلیمان را فهمید. پیرزن در فرصتی انگشتر را برداشت و به شاهزادهی تاتار داد. شاهزادهی تاتار با کمک انگشتر قصر و زن بهرام را نزد خود آورد. همه چیز به ناگهان ناپدید شد، بهرام دوباره به پیلهوری روی آورد. روزی بهرام کنار دیواری نشسته بود، در این موقع گربه، سگ و مار که بهرام نجاتشان داده بود، آمدند و ماجرا را پرسیدند. وقتی آنها از ماجرای بهرام مطلع شدند با کمک دیگر حیوانات از راز پیرزن و شاهزاده تاتار مطلع شدند و به بهرام کمک کردند تا انگشتری را پس بگیرد. بهرام با کمک انگشتر جادویی قصر، زن و داراییاش را برگرداند. آنگاه دوباره جشن عروسی گرفتند و رسم را نیز به جا آوردند. بهرام هم انگشتر حضرت سلیمان را برای اینکه به دست آدم نااهل نیفتد، در عمیقترین نقطهی اقیانوس انداخت.
■ عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
_____________
¨ کنشهای اساطیری
- آزمون ازدواج
(رجوع شود به قصهی ۲۸)
- سخن گفتن با حیوانات
( رجوع شود به قصهی ۷ )
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
-مار
از موجودات اساطیری که جنبهی اهورایی دارد (رجوع شود به قصهی ۷۳ ). دراین قصه قهرمان باکمک پادشاه مارها، به انگشتر حضرت سلیمان دست مییابد که قدرت جادویی شگرف دارد و زندگی قهرمان را دگرگون میکند.
■ عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
در این قصه پسری پیله ور به خاطر کمک به حیوانات، صاحب انگشتر حضرت سلیمان میشود و به ثروت و مکنت میرسد. بهرام، پسر پیلهور، شخصیت رئوف و مهربان است که حتی در شرایط سخت هم خوبی را فراموش نمیکند و در سومین نیکی خود، پاداش میگیرد. در پایان قصه هم با کمک حیوانات دوباره زندگی خود را پس میگیرد. شاهزادهی تاتار و پیرزن ضد قهرمانهای قصه هستند که در پایان قصه بدون اینکه به مجازات خود برسند، رها میشوند. نکتهی قابل توجه در قصه، این است که قهرمان را ساکن شهر یزد میداند؛ اما پشت کوه سرزمین تاتار و نزدیک شهر اقیانوس عمیقی ذکر میکند. در حالی که شهر یزد به صورت کنونی نه شهری کوهستانی است و نه در کنار دریا واقع شده است. مادر بهرام، شخصیت دیگر قصه بسیار قانع است؛ به گونهای که وقتی بهرام با کمک انگشتر حضرت سلیمان صاحب ثروت و مکنت میشود، وی به خانهی گِلی خود قناعت میکند و حاضر به فروش یا خراب کردن خانهاش و زندگی در قصر بهرام نمیشود. زن بهرام، حاکم و وزیر از شخصیتهای فرعی قصه هستند. در میان این شخصیتها، تنها زن بهرام است که به دلیل افشاء راز بهرام در گسترش روند قصه تاثیرگذار است و مابقی نقش چندانی ندارند.
¨ آداب و رسوم
از رسومی که در قصه به آن اشاره میشود و پیرامون ازدواج است، رسم دوختن لباس عروس و داماد با نخ قرمز توسط پیرزن پاکدلی است تا دهان مردم شیطان صفت بسته شود. این مطلب به نوعی اهمیت باکره بودن دختر در شب زفاف و شهادت پیرزنی پاک نهاد بر این امر را به ذهن متبادر میکند. این رسم هنوز در برخی نقاط ایران رواج دارد. «کنیزی پیر یا زنی مسن در بستر زفاف یک پارچهی بزرگ سفید نصب میکند که نمودار بکارت و دلیل خردمند بودن عروس در دوران دوشیزگی است و به خانوادهی عروس تحویل داده میشود» (ماسه، ۲۵۳۵ (۱۳۵۵): ۱۰۷).
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
در این قصه قهرمان فقیر با کمک نیرویی جادویی به ثروت و مکنت میرسد و بعد از رسیدن به ثروت با مراکز قدرت ارتباط میگیرد. در واقع عامل اصلی پیوند با مراکز قدرت و ثروت، ثروت است.
■ عناصر روانشناسی
این قصه به نوعی به تحلیل روانشناسی ازدواج و مراحل قبل و بعد آن پرداخته است. بهرام، قهرمان قصه، با کمک جانوران نیکخواه به مکنت میرسد. این جانوران و کمکهای آنها همانگونه که یونگ میگوید، در حقیقت نیروهای روانی درون فرد هستند که به فرد کمک میکنند (رجوع شود به قصهی ۲۰) تا به مرحلهی ازدواج برسد. سومین نیکی بهرام کمک به ماری است که در جعبهای گرفتار شده، مار در روانشناسی « حالت آغازینی است که ارزشهای مختلف و امکانات خیر و شر را در خود نهفته دارد. در نتیجه مار تنها رمز غریزه نیست، بلکه علاوه برآن دارای معنایی عرفانی و مذهبی نیز هست. از این لحاظ مار مظهر لیبیدو، پویایی و زایندگی روان است» (ستاری ،۱۳۵۱، ۱۶: ۲۸). مار به بهرام کمک میکند تا به انگشتر حضرت سلیمان دست یابد. «انگشتر و حلقه نشانهی پیوند، وصلت، رشتهای ناگسستنی، قبول زندگانی و نیز نماد زندگانی آتی جفتی است که زناشویی میکنند» (دوبوکور، ۱۳۷۶: ۹۶). در واقع نیروهای لیبیدو به فرد کمک میکنند تا آمادهی ازدواج و قبول زندگانی شود؛ اما نیروهای ناخودآگاه هنوز به این مرحلهی آمادگی نرسیدهاند. کنجکاوی زن بهرام در مورد انگشتر و از دست دادن آن میتواند مؤید همین مطلب باشد.
کنجکاوی زن که همیشه با انجام مراسم و آیینی همراه است، ظاهرا کنجکاوی دربارهی اسرار زناشویی است. در برخی قصهها هم شوهری همسرش را ترک میگوید، چون زن نتوانسته رازدار باشد. پس از محبوب و معشوق پرسشی نباید کرد و معنای این منع و نهی نیز محترم شمردن محرمات زناشویی است» (ستاری، ۱۳۵۰، ۱۲ : ۳۵).
پس از طی مراحلی، تمام نیروهای خودآگاهی و ناخودآگاهی به مرحلهی آمادگی ازدواج و زناشویی میرسند. در نتیجه امر ازدواج و زناشویی به جایگاه اصلیاش که لیبیدو است، باز میگردد. « در تاریخ اساطیر مار مظهر رمزی اقیانوس یا آب روان است» ( ستاری،۱۳۵۱، ۱۴: ۳۷). در قصهی بهرام بعد از اینکه زندگیاش به روال عادی باز میگردد، انگشتر را به اقیانوس میاندازد.
■ باورهای عامیانه و خرافی
______________
■ سایر عناصر
_________
۳-۱۲۵-بهلول و موشهای آهنخوار
* خلاصهی قصه
موقعیت جدید ذره در هر بعد مطابق با معادله به روز رسانی موقعیت که در زیر ارائه شده است محاسبه میگردد:
position[ t+1]= position[t] + v[t]
که همانند پارامترهای معادله به روز رسانی سرعت، v[]سرعت ذره و position []محل فعلی ذره هستند که هر دو آرایه هایی به طول تعداد ابعاد مساله میباشند]۶۹[
۴-۸) گام های الگوریتم PSO استاندارد
مقداردهی اولیه
برای هر نمونه در جمعیت جاری، میزان شایستگی هر نمونه محاسبه شود و ب ا مقدار ذخیره شده در حافظه Pbest) ) مقایسه شده و بعنوان بهترین مقدار Pbest ذخیره شود .
بهترین جواب جمعیت جاری مشخص شود gbest))
برای هر نمونه در جمعیت مراحل زیر تکرار شود:
الف ( سرعت نمونه با استفاده ازرابطه بروز رسانی سرعت تنظیم شود.
ب) مکان هر نمونه با بهره گرفتن از رابطه بروز رسانی موقعیت بروزرسانی شود.
۵) به مرحله ۲ بروید.
در هر مرحله زمانی، این الگوریتم تکاملی چندین مرتبه (نسل) تکرار می شود. شرط خاتمه الگوریتم همگرایی تا حد معین و یا توقف بعد از تعداد معینی تکرار است.
۴-۹) شبه کد الگوریتم PSO
در این بخش شبه کد الگوریتم ارائه شده است که به صورت زیر میباشد]۷۰[
For each particle
Initialize particle
End For
Do
For each particle
Calculate fitness value of the particle fp
/*updating particle’s best fitness value so far)*/
If fp is better than pBest
set current value as the new pBest
End For
/*updating population’s best fitness value so far)*/
Set gBest to the best fitness value of all particles
For each particle
Calculate particle velocity according equation (v)
Update particle position according equation (p)
End For
While maximum iterations OR
minimum error criteria is not attained
۴-۱۰)طراحی الگوریتم پیشنهادی:
الگوریتم POS یک الگوریتم برمبنای جمعیت میباشد که بهینه سازی این روش الهام گرفته از پرواز دسته پرندگان میباشد. این تکنیک علاوه بر عملکرد مناسب دارای زمان محاسباتی مقرون به صرفه نیز میباشد.با توجه به این ویژگیها الگوریتم PSO در بین محققین توجه بسیاری را به خود جلب کرده است.
در الگوریتم PSO چند جواب به طور همزمان در کنار هم قرار میگیرند. هر جواب از میان مجموعه ای از جواب جستجو می شود درحالی که سیر جستجو از پرواز گله پرندگان الهام گرفته شده است. در ادامه یک الگوریتم بهبود یافته PSO که از ترکیب الگوریتم PSO و الگوریتم ژنتیک حاصل شده است برای بروزرسانی و بهبود ذرات استفاده میکنیم. توسعه های متعدد جهت بهبود عملکرد این الگوریم ترکیبی ارائه شده که در ادامه به آنها اشاره میکنیم:
برای نحوه نمایش جواب ها همانند نحوه نمایش جواب در الگوریتم ژنتیک می باشد.
اکثر الگوریتم های PSO از فرمولهای بروزرسانی برمبنای بهترین جواب ( Pbest-Gbest-based ) استفاده می کنند. در الگوریتم پیشنهادی جهت بروزرسانی ذرات از عملگرهای ژنتیکی استفاده میگردد.
جزییات الگوریتم PSO ترکیبی پیشنهادی به صورت زیر میباشد:
نحوه نمایش: نحوه نمایش جواب ها در این الگوریتم مشابه کروموزوم در الگوریتم ژنتیک می باشد که به صورت زیر تعریف می گردد.
نحوه نمایش جواب در الگوریتم مورد نظر شامل دو بخش می باشد که یک بخش مربوط انجام کارها روی ماشین ها و بخش دیگر مربوط به توالی کارها روی ماشین ها می باشد.
هر کروموزوم شامل یک ماتریس با ابعاد ( تعداد کار * تعداد ماشین ) می باشد که هر سطر این ماتریس مربوط به یک ماشین و ستون های آن نماینده کارها می باشند. هر سلول از این ماتریس شامل دو ارزش می باشد، یک ارزش ارائه دهنده بخش اول بوده که مشخص می کند که آیا کار مورد نظر روی ماشین مربوطه قرار دارد یا خیر که با یک عدد باینری نمایش داده می شود و ارزش دوم مربوط به بخش دوم می باشد که نشان دهنده الویت انجام کارها روی ماشین ها می باشد که با یک عدد در بازه [۰ ۱] نشان داده می شود. شکل— ساختار دو کروموزم را برای یک نمونه با ۴ کار و ۲ ماشین، ارائه می کند.
۰.۱
۰.۷
۰.۵
۰.۳
۰.۴
۰.۹
۰.۲
۰.۴
۰
یاد گیری کج رفتاری شامل آموختن فنون خلاف کاری و سمت و سوی خاص انگیزه ها، کشش ها و گرایش ها می شود.
سمت و سوی خاص انگیزه ها و کشش ها از تعریف های مخالف و موافق هنجارها یاد گرفته می شوند.
هر فرد به دلیل بیشتر بودن تعریف های موافق تخلف به نسبت تعریف های موافق با همنوایی با هنجارها کج رفتار میشوند.
پیوندهای افتراقی ممکن است از نظر فراوانی، دوام و رجحان متفاوت باشد.
فرایند یاد گیری کج رفتاری از طریق تعامل با کج رفتاران و همنوایان ساز و کارهای مشابهی با هر نوع یادگیری دیگر دارد.
کج رفتاری را که خود تجلی نیازها و ارزش های کلی است نمی توان با همین نیازها و ارزش های کلی تبیین کرد (سخاوت، ۱۳۸۱ :۹۳ ).
۳-۷- چارچوب نظری تحقیق
چارچوب نظری تعیین کننده اساس یک مطالعه اجتماعی است. محقق به وسیله چارچوب نظری برای خود یک زاویه نگرش به مساله مورد بررسی انتخاب می نماید. به عبارت دیگر از این طریق او مشخص می نماید که باید بر روی چه نکاتی تاًکید نموده و چگونه پدیده مورد نظر را مطالعه کند و به دنبال چه ارتباطی میان متغیرهای موجود در رابطه با آن بگردد (لهسایی زاده ، ۱۳۸۵ :۲۴-۲۳ ).
در تحقیق حاضر با توجه به مبانی نظری مطرح شده، مشاهده می نماییم که هریک از نظریه ها از زاویه ای خاص، بخشی از مساله ناهنجاری پوششی ما مورد تبیین قرار می دهند و گاه این نظریات دارای همپوشانی آشکاری نیز می باشند. اکنون با توجه به مبانی نظری مطرح شده و با توجه به هدف این پژوهش (بررسی عوامل مرتبط با ناهنجاری پوششی ) و همچنین ارزیابی مطالعات انجام شده در این حوزه برای تبیین ناهنجاری پوششی از نظریه کنترل اجتماعی به عنوان چارپوب نظری تحقیق استفاده می کنیم.
این نظریه رفتار انحرافی را ناشی از ضعف در کنترل اجتماعی و درون می داند و به نقش متغیرهای خانواده، مدرسه، گروه همسالان، دین، تحصیلات و … در کنترل رفتار انحرافی توجه دارد. مساله اصلی در نظریه کنترل اجتماعی این است که چگونه فرد خود را با هنجارهایی که بر او تحمیل شده اند، تطبیق می دهد و چگونه در برابر فشارهای گروهی یا در برابر توقعات و انتظارات هم نوعانش خود را سازگار می سازد؟ گاه می شود که تسلیم نیروهای خشن یا صورت های منعطف تر فشار، الزام می شود، لیکن در اکثر موارد کاری جز سازگاری و انطباق خود نمی کند. یعنی در واقع وجه نظر خود را تغییر می دهد، از توقعات خود می کاهد، منابع رضایت و خشنودی خود را جا به جا می کند و نظایر این کارها را انجام می دهد (نیاز به سازگاری یا میل به اجتناب از ناموزونی شناخت ) تا از این طریق انسجام گروهی خود را حفظ نمایند و تمام این ها به واسطه حضور مستقیم یا غیر مستقیم مکانیسم های نظارت اجتماعی ( نظیر خانواده، مدرسه، دوستان، وسایل ارتباط جمعی ،…) است که بر رفتار افراد حاکم بوده و هنجارها را تنظیم می نمایند.» (لازارسفل ،۱۳۷۶: ۱۲۷ ).
فرض اصلی این نظریه آن است که انسان ها موجودات سیری ناپذیری هستند ، و به همین علت همواره نیازمند نظارت می باشند، بنابراین کنترل اجتمایی فرآیندی است که جهت سازگاری و عدم ناسازگاری افراد جامعه اعمال می گردد. بنابراین می توان گفت که این اهرم اجتماعی بوسیله منابع مادی و نمادین سعی در ایجاد همنوایی و نظم در جامعه دارد (ستواه، ۱۳۸۷ : ۱۳۴-۱۳۳ ).
بنابر اعتقاد هیرشی [۵]، همه انسان ها به خاطر طبیعت شان قادر به ارتکاب جرم می باشند. ولیکن افرادی که به گروه های اجتماعی چون خانواده ، مدرسه و همسالان وابسته تر هستند ، کمتر امکان دارد اعمال بزهکارانه انجام دهند. هیرشی مهمترین عنصر بستگی اجتماعی[۶] را وابستگی[۷]، یعنی داشتن محبت و حساسیت به دیگران می داند. او عناصری چون پایبندی[۸] به قراردادهای اجتماعی، در آمیختگی [۹] فعالیت های اجتماعی و اعتقاد [۱۰] به جامعه را نیز جهت درونی کردن ارزشها و هنجارها ضروری می داند.
۳-۸- مدل مفهومی و تجربی تحقیق
در علوم اجتماعی، مدل سازی بخش جدایی ناپذیری از تحقیق میباشد. مدل ها هم راهنمای طرح پژوهش هستند و هم در توسعه ی نظریه ها نقش سبزایی ایفا می کنند. مدل چارچوبی را برای مطالعه ایجاد می کند که از طریق آن می توان فرضیه ها تحقیق را استخراج نمود و همچنین سؤالات مطرح شده را مورد ارزیابی قرار داد (دلبرت وسالکین، ۲۰۰۲ : ۴۶ نقل شده در مقدس و همکاران ، ۱۳۸۷ : ۵ ). مدل مفهومی تحقیق دیاگرامی است که نشانگر روابط مفاهیم مرتبط با مساله مورد بررسی بر طبق چارچوب نظری تحقیق می باشد. مدل مفهومی این مطالعه به صورت زیر می باشد:
۳-۸-۱- مدل مفهومی
این مدل براساس مفاهیم مطرح در چارچوب نظری تحقیق طرح شده است و رابطه متغیرهای مستقل را در سطح نظری با متغیر وابسته نشان می دهد.
شکل شماره ۳-۱ : مدل مفهومی تحقیق
۳-۸-۲- مدل تجربی تحقیق
شکل شماره ۳-۲: مدل تجربی تحقیق
۳-۹- فرضیات تحقیق
بین نظارت خانواده و بروز ناهنجاری پوششی رابطه وجود دارد.
بین نظارت مدرسه و بروز ناهنجاری پوششی رابطه وجود دارد.
بین وابستگی به دوستان و بروز ناهنجاری پوششی رابطه وجود دارد.
بین تاًثیر رسانه های جمعی و بروز ناهنجاری پوششی رابطه وجود دارد.
بین تحصیلات پدر و بروز ناهنجاری پوششی رابطه وجود دارد.
بین تحصیلات مادر و بروز ناهنجاری پوششی رابطه وجود دارد.
بین بعد خانوار و بروز ناهنجاری پوششی رابطه وجود دارد.
بین درآمد خانواده خانواده و بروز ناهنجاری پوششی رابطه وجود دارد.
بین پس انداز خانواده و بروز ناهنجاری پوششی رابطه وجود دارد.
بین شغل پدر و بروز ناهنجاری پوششی رابطه وجود دارد.
بین شغل مادر و بروز ناهنجاری پوششی رابطه وجود دارد.
بین قومیت و بروز ناهنجاری پوششی رابطه وجود دارد.
بین توجه به فرایض مذهبی و بروز ناهنجاری پوششی رابطه وجود دارد.
بین محل تولد و بروز ناهنجاری پوششی رابطه وجود دارد.
بین محل مدرسه و بروز ناهنجاری پوششی رابطه وجود دارد.
فصل چهارم
روششناسی تحقیق
۴-۱- مقدمه
امروزه محققان شاخه های مختلف علوم اجتماعی، موضوعات تحقیقاتی را نه تنها از دیدگاه های نظری متفاوت ، بلکه با انواع گوناگون روشهای تحقیق نیز مورد مطالعه قرار می دهند (بروروهانتر، ۱۹۹۰ : ۹ ).
در تحقیقات علمی روش شناسی به مجموعه ای از قوانین، تکنیک ها و رویکردهایی که در جامعه علمی مورد استفاده قرار می گیرند اطلاق می شود. علمی بودن روششناسی به معنای برقراری ارتباط منظم و سازمان یافته بین سطح نظری و حقایق اجتماعی است. در این مسیر پارادایمهای علوم انسانی، چگونگی حرکت محقق (روش تحقیق) را تعیین می کنند. بر این اساس می توان گفت: اکتشاف مربوط به پارادایم تفسیری، تبیین مربوط به پارادایم اثباتی و ایجاد تحول مربوط به پارادایم انتقادی است ( ایمان، ۱۳۸۸: ۱۹-۱۴ ). بدین ترتیب مطالعه حاضر با رویکردی کمی در پارادایم اثباتی، و از طریق فرضیه سازی سعی در تبیین مساًله ناهنجاری پوششی دارد.
در این فصل به معرفی روش تحقیق، جامعه آماری ، نمونه مورد مطالعه، شیوه نمونه گیری، ابزار سنجش، نحوه جمع آوری اطلاعات، شیوه تجزیه و تحلیل داده ها و تعریف متغیرهای مستقل و وابسته این تحقیق خواهیم پرداخت.
۴-۲- روش تحقیق
در رویکردهای کمی تحقیق یک راهبرد ابزاری به شمار می آید. بنابراین در عرصه جامعه شناسی پیمایش اجتماعی به عنوان روش تحقیق مطرح می گردد ( ایمان ، ۱۳۸۸ : ۱۲۴ ). در تحقیق حاضر نیز با توجه به جامعه آماری بزرگ و سعی بر جمع آوری داده ها از تعداد محدودی به عنوان نمونه مطالعه از روش پیمایش اجتماعی استفاده شده است. پیمایش جهت جمع آوری داده ها باید محدود به پرسشهایی باشند که مردم قادر به پاسخگویی به آنها هستند (بیکر ،۱۳۸۶ : ۲۴ ).
۴-۳- جامعه آماری و نمونه مورد مطالعه
«جامعه آماری مجموعه ای از افراد هستند که یک یا چند صفت مشترک دارند» (ساعی ، ۱۳۸۱ :۲۶ ).
از جمله درک حمایت سازمانی، فرایند جامعه پذیری، فرهنگ سازمانی مشارکت، اندازه سازمان، ساختار ارتباطات و تأثیر روابط گروهی و رابطه با رهبر (مثل انسجام گروه، وابستگی متقابل وظایف، سبک رهبر ، ارتباطات رهبر)
۲-۴-۸-۴- عوامل فرا سازمانی (محیطی)
مانند فرصتهای شغلی جایگزین، پایگاه اجتماعی شغلی و سازمان، روابط اجتماعی، علایق خانوادگی، منطقه جغرافیایی محل خدمت ( ملازمیان ،۱۳۸۷).
۲-۴-۹- دیدگاههایی در مورد کانونهای تعهد سازمانی
۲-۴-۹-۱- دیدگاه ریچرز
ریچرز اعتقاد دارد در درون سازمان تنها درک تعهد سازمانی مهم نیست بلکه توجه به کانون های تعهد نیز الزامی است. ریچرز تعهد کارکنان را شامل تعهد به مدیریت عالی سرپرستان، گروه کاری، همکاران و مشتریان سازمان دانسته و معتقد است که کارکنان میتوانند به این کانونها، با توجه به درجه انطباق اهداف و ارزشهایشان به طور متفاوتی متعهد شوند(بورنینگ و همکاران ،۱۹۹۳).
۲-۴-۹-۲- دیدگاه بکر و بلینگس
برای طبقهبندی کانونهای تعهد، بکر و بیلینگس بین کسانی که متعهد به سطوح پایین سازمان همچون گروه کاری و سرپرست مستقیم هستند و کسانی که عمدتاً متعهد به سطوح بالای سازمان مثل مدیریت ارشد و سازمان در کل بودند تمایز قائل شدند(دیویس اسنلی،۱۹۸۴).
با ترکیب هر کدام از این سطوح بالا و پایین آنها چهار دیدگاه متمایز را مطرح کردند:
افرادی که تعهد کمی هم به گروههای کاری و سرپرستان و هم به مدیریت ارشد و سازمان دارند که به آنها عنوان بی تعهد دادند. بر عکس افرادی که به هر دو کانون تعهد بالایی را نشان دادند، متعهد نامیده شدند در بین این دو گروه افرادی هستند که به سرپرست و گروه کاریشان کاملاً متعهد اما به مدیریت عالی و سازمان متعهد نیستند که به عنوان افراد متعهد جزئی (محلی) در نظر گرفته میشوند و کسانی که به مدیریت ارشد و سازمان کاملاً متعهد ولی به سرپرست و گروه کاریشان متعهد نیستند که به آنها افراد متعهد کلی (جهانی) میگویند(استیفن،۱۳۸۵).
۲-۴-۱۰- عوامل مؤثر برتعهد سازمانی
در تحلیل عوامل موثر بر تعهد سازمانی و همچنین اثرات و پیامدهای آن ، به طور خاص از دو مدل نظری می توان بهره گرفت. مودی و همکاران (۱۹۸۲) در مدل نظری خود چهار دسته و گروه از پیش شرط های تعهد سازمانی را بیان نموده اند : ۱) ویزگی های شخصی و فردی همچون سن ، جنس ، میزان تحصیلات ، نژاد ، سابقه خدمت ، تأثیر قابل توجهی در میزان تعهد فرد به سازمان متبوعش دارد .۲) ویژگی های مرتبط با نقش همچون حیطه ی شغل یا چالش شغلی ، تضادنقش و ابهام از دیگر عوامل مرتبط با تعهد سازمانی تلقی می شود. ۳) ویژگی های ساختاری همچون بعد و اندازه سازمان ، میزان تمرکز و رسمیت سازمانی ،حیطه ی کنترل و نظارت ، معرف عواملی هستند که موجب تعهد سازمانی پرسنل می شوند . ۴) تجربیات کاری که در طول زندگی کاری فرد در سازمان رخ می دهد (مایر و هرسکوویچ[۹۸]،۲۰۰۰).
۲-۵-مبانی نظری خودکارآمدی
بسیاری از رفتارهای انسان با سازوکارهای نفوذ برخود[۹۹] ، برانگیخته و کنترل می شوند. در میان مکانیسم های نفوذ برخود، هیچ کدام مهمتر و فراگیرتر از باور به خودکارآمدی شخصی نیست(باندورا[۱۰۰]،۱۹۹۷). اگر فردی باور داشته باشد که نمی تواند نتایج مورد انتظار را بهدست آورد، و یا به این باور برسد که نمی تواند مانع رفتارهای غیرقابل قبول شود، انگیزه او برای انجام کار کم خواهد شد. اگرچه عوامل دیگری وجود دارند که به عنوان برانگیزنده های رفتار انسان عمل می کنند، اما همه آنها تابع باور فرد هستند(کانگر و همکاران[۱۰۱]،۱۹۸۸).
از دیدگاه باندورا، خودکارآمدی میزان باور فرد به توانایی خود در سازماندهی و اداره منابع مورد این باورها بر آرزوها و میزان - نیاز عمل برای تولید دستاوردهای تعیین شده است تعهد به آن ها، کیفیت تفکر تحلیلی و استراتژیکی، سطح انگیزش و پشتکار در رویارویی با سختی ها، گریز از مصیبت، اسنادهای علی برای موفقیت یا شکست و آسیب پذیری از استرس و افسردگی تأثیرگذار است(باندورا،۱۹۸۶).
۲-۵-۱- مفهوم خودکارآمدی
خودکارآمدی[۱۰۲] از نظریه شناخت اجتماعی[۱۰۳] آلبرت باندورا (۱۹۹۷) روانشناس مشهور، مشتق شده است که به باورها یا قضاوت های فرد به توانائی های خود در انجام وظایف و مسئولیت ها اشاره دارد. نظریه شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علّی سه جانبه رفتار، محیط و فرد است. این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فردی(عوامل شناختی، عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردها ی روان شناختی اشاره دارد، تأکید می کند. بر اساس این نظریه، افراد در یک نظام علّیت سه جانبه بر انگیزش و رفتار خود اثر می گذارند. باندورا (۱۹۹۷) اثرات یک بعدی محیط بر رفتار فرد که یکی از فرضیه های مهم روان شناسان رفتار گرا بوده است، را رد کرد. انسان ها دارای نوعی نظام خود کنترلی و نیروی خود تنظیمی هستند و توسط آن نظام برافکار، احساسات و رفتار های خود کنترل دارند و بر سرنوشت خود نقش تعیین کنندهای ایفا می کنند.
باندورا (۱۹۹۷) مطرح می کند که خود کارآمدی، توان سازنده ای است که بدان وسیله، مهارت های شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف، به گونه ای اثربخش ساماندهی می شود. به نظر وی داشتن دانش، مهارت ها و دستاوردهای قبلی افراد پیش بینی کننده های مناسبی برای عملکرد آینده افراد نیستند، بلکه باور انسان در باره توانائی های خود در انجام آنها بر چگونگی عملکرد خویش مؤثر است. بین داشتن مهارت های مختلف با توان ترکیب آنها به روش های مناسب برای انجام وظایف در شرایط گوناگون، تفاوت آشکار وجود دارد. “افراد کاملاً می دانند که باید چه وظایفی را انجام دهند و مهارت های لازم برای انجام وظایف دارند، اما اغلب در اجرای مناسب مهارت ها موفق نیستند” (باندورا ۱۹۹۷ ).
خودشناسی از طریق پردازش مهارت های شناختی، انگیزشی و عاطفی که عهده دار انتقال دانش و توانائی ها به رفتار ماهرانه هستند، فعال می شود. بهطور خلاصه، خودکارآمدی به داشتن مهارت یا مهارت ها مربوط نمی شود، بلکه داشتن باور به توانایی انجام کار در موقعیت های مختلف شغلی، اشاره دارد. باور کارآمدی عاملی مهم در نظام سازنده شایستگی انسان است. انجام وظایف توسط افراد مختلف با مهارت های مشابه در موقعیت های متفاوت بهصورت ضعیف، متوسط و یا قوی و یا توسط یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات باورهای کارآمدی آنان وابسته است. مهارت ها می توانند به آسانی تحت تأثیر خودشکی[۱۰۴]یا خود تردیدی قرار گیرند، درنتیجه حتی افراد خیلی مستعد در شرایطی که باور ضعیفی نسبت به خود داشته باشند، از توانائی های خود استفاده کمتری می کنند. به همین دلیل، احساس خودکارآمدی، افراد را قادر می سازد تا با بهره گرفتن از مهارت ها در برخورد با موانع، کارهای فوق العاده ای انجام دهند(باندورا ۱۹۹۷).
بنابراین، خودکارآمدی درک شده عاملی مهم برای انجام موفقیت آمیز عملکرد و مهارت های اساسی لازم برای انجام آن است.
۲-۵-۲- اهمیت وضرورت خودکارآمدی
باندورا(۱۹۷۷)مقتعد است که انتظارات کارآمدی از نظر اهمیت ، عمومیت وقوت متفاوتندمثلآً از نظر اهمیت موقعی که تکالیف براساس سطح دشواری مرتب شده باشند انتظارات کارآمدی افراد مختلف ممکن است به تکالیف ساده یا تکالف متوسط و یا پیچیده محدود شود . از نظر عمومیت بعضی تجارب انتظارات تسلط محدودی را خلق می کنند و بعضی یک احساس کارآمدی عمومی تری را می سازد که به موقعیتهای دیگر نیز گسترش می یابند . از نظر قوت ، انتظارات ضعیف براحتی بوسیله تجارب مخالف خاموش می شوند اما افرادی که انتظارات قوی دارند در تلاشهای سازشی خود مقاومت بیشتری دربرابر تجارب مخالف دارند .
باندورا (۱۹۷۷)افراد را از نظر کارآمدی شخصی به دو دسته تقسیم می کند : افرادی که دارای کارآمدی شخصی بالا هستند وافرادی که دارای کارآمدی شخصی پایین هستند . وی معتقد است اشخاصی که دارای کارآمدی سطح بالایی هستند،بیشتر می کوشند ، بیشتر موفق می شوند و از کسانی که سطح کارآمدی آنها پایین است پشتکار بیشتری از خود نشان می دهندو ترس کمتری را تجربه می کنند . چون افراد دارای خود کار آمدی بالابرامور کنترل بیشتری دارند، عدم اطمینان کمتری را تجربه می کنند ، زیرا افراد از رویدادهایی که برآنه کنترل ندارند می ترسند ودر نتیجه از آنها نامطمئن هستند . یک فرد با خود کارآمدی بالا پشتکار و مقاومت بیشتری در تکالیف نشان می دهد و جهت گیری تشویقی دارد و یک فرد با خود کارآمدی پایین این احتمال هست که اجتناب و جهت گیری تنبهی و یک انجام ناقص از تکالیف را نشان دهد.
یکی دیگر از جلوه های مسئله خود کارآمدی ، تأثیر آن بر موفقیت یا عدم موفقیت است . افراد موفق معتقدند که می توانند به شکل موفقیت آمیز عمل نمایند و در واقع نیز چنین هستند . خود کارآمدی بر دشواری اهداف انتخاب شده توسط فرد تأثیر میگذارد بطوری که افراد دارای خودکارآمدی بالا به انتخاب اهداف چالش انگیز و دشوارتر می پردازند . علاوه بر این خودکارآمدی بر میزان سعی وکوششی که فرد در یک فعالیت از خود نشان می دهد و مدتی که فرد می تواند در برابر کارها و تکالیف مشکل استقامت و پایداری نشان دهد ، تأثیر می گذارد . یک حس قوی خود کارآمدی نه تنها انجام خوب کارها را تسهیل می کند بلکه فرد را به ایستادگی و پایداری در برابر شکست و ناکامی یاری می دهد . بعلاوه قضاوت افراد در مورد توانایی های خود ، در چگونگی تفکر و احساس آنها درباره یک تکلیف یا یک کار ، انتظارات آنها در مورد انجام یک کار و اینکه چگونه آن را به پایان خواهند رساند تأثیر می گذارد(باندورا، ۱۹۹۶).
۲-۵-۳-مبانی روان شناختی خودکارآمدی
خودکارآمدی مستلزم در نظر گرفتن عنصر هشیاری است. هشیاری عنصری است که در روانشناسی شناختی مورد تأکید می باشد. هشیاری در این حوزه ناظر به ابعاد شناختی تعامل فرد با محیط پیرامون است که در ان فرد آگاهانه به شناخت می رسد. تأکید بر این عنصر به عنوان منشا شکل گیری مبحث خودکارآمدی در بین مکتب های مختلف روان شناسی متفاوت بوده است. در روانشناسی آزمایشی وونت با محدود ساختن موضوع روانشناسی به تجربه هشیار و اعلام اینکه روان شناسی علم مبتنی بر تجربه است توانسته دامنه روانشناسی را از بحث های مربوط به روح نامیرا و بدن میرا بزداید. او با تأکید بر استعداد خودسازی انسان، نظام خود را اراده گرایی خواند که به صورت عمل یا اراده کردن تعریف شده است (اسمیت و هووی[۱۰۵]،۲۰۰۷).
به رغم تأکید وونت بر اراده گرایی به معنی کاربرد عنصر هشیاری در عمل، این عنصر بعد از او در مکتب ساخت گرایی تیچنر به فراموشی سپرده شد. در رویکرد تیچنر عناصر یا محتواهای ذهنی و پیوند مکانیکی آنها از طریق فرایند تداعی پذیرفته شده بود، اما خبری از اراده گرایی وونت نبود (شولتز و سیدنی[۱۰۶]، ۲۰۰۹). از نطر تیچنر، هدف روان شناسی مطالعه کل تجربه هشیار بود. بعد از ساخت گرایی، مکتب کارکردگرایی زمینه را برای احیای مجدد هشیاری فراهم کرد. کارکردگرایی با کارکرد ذهن یا استفاده از آن توسط موجود زنده در سازگاری با محیط خود سروکار دارد و پرسش بنیادی آن این است که فرایندهای ذهنی چه کاری انجام می دهند؟ این مکتب زمینه را برای رشد مکتب رفتارگرایی در روان شناسی فراهم کرد. رفتارگرایی در شکل اولیه و جدیدش با آن همه شهرت و تأثیر از سوی تعدادی از روانشناسان از جمله تعدادی که خود را رفتارگرا می نامیدند، مورد انتقاد قرار گرفت. آنها انکار کلی فرایندهای ذهنی یا شناختی (به ویژه هشیاری) را مورد سئوال قرار دادند و نهضت جدیدی با نام رویکرد یادگیری اجتماعی یا رویکرد رفتاری – اجتماعی شکل دادند. این مکتب وجه مشخصه سومین مرحله یعنی نورفتار گرایی جدید در رشد مکتب فکری رفتارگرایی است نبود (رمضانی نژاد و همکاران ،۱۳۹۰).از مهم ترین نماینده های این نحله آلبرت بندورا و جولیان راتر هستند.
بندورا با تأکید بر کنش وری انسان در رابطه ضروری و متقابل بین سه ضلع انسان، محیط و رفتار رابطه نتقابلی را به تصویر کشید که در آن هویت و شخصیت فرد در حین کنش متقابل و مفهوم هستی شناختی «ارتباط» تبلور می یابد. فرد در موقعیت جدید و با توسل به معیارهای عملکرد که به تدریج برای او به باور و عقیده تبدیل می کند.
۲-۵-۴- اثرات خودکارآمدی بر کارکردهای روان شناختی
۲-۵-۴-۱- اثر خودکارآمدی بر سطح انگیزش
خودکارآمدی درک شده نقش تعیین کننده ای بر خود انگیزشی[۱۰۷]افراد دارد. زیرا باور خودکارآمدی بر گزینش اهداف چالش آور، میزان تلاش و کوشش در انجام وظایف، میزان استقامت و پشتکاری در رویارویی با مشکلات و میزان تحمل فشارها اثر می گذارد .باور خودکارآمدی از طریق این تعیین کننده ها بر رفتار انسان نقش اساسی را ایفا می کند(باندورا،۲۰۰۰). برخی تعیین کننده ها به شرح زیر است:
۱) انتخاب اهداف: خود کارآمدی به عنوان یک عامل تعیین کننده مهم انتخاب اهداف پرچالش و فعالیت های دشوار فردی عمل می کند. یک فرد معمولاً اهدافی را انتخاب می کند که در کسب موفقیت آمیز آنها، سطح معینی از توانایی را داشته باشد. براین اساس، افراد از فعالیت های که توانایی انجام آنها را ندارند، اجتناب می کنند، این اجتناب به نوبه خود می تواند برای افراد در انجام فعالیت های چالش برانگیز و میزان تقویت مثبت بازخوردهای حاصل از آن محدودیت ایجاد کند. افرادی که به کارآمدی خود باور دارند، اهداف چالش انگیز را انتخاب می کنند و از تجارب تهدید آمیز اجتناب می کنند و افراد با کار آمدی پایین از رویارویی با تکالیف، وظایف و اهداف مشکل پرهیز می کنند. افراد خود کار آمد بر اساس اهداف انتخابی، خود را موظف به تعیین معیارهای عملکرد کرده و پس از آن به مشاهده و قضاوت درباره نتایج عملکرد خود می پردازند و درصورت مشاهده ناهمخوانی بین سطوح واقعی و مطلوب عملکرد، آنان احساس نارضایتی کرده و این محرکی برای تعیین و اصلاح عمل در آنهاست. افراد از طریق انتخاب ها بر جریان زندگی شخصی و شغلی خود اثرمی گذارند. آنان از موقعیت ها، فعالیت ها و بهطور کلی انتخاب هایی که باور دارند بیش از حد توان آنهاست، اجتناب می کنند و آن دسته از فعالیت هایی را انتخاب می کنند. که باور دارند می توانند از عهده آنان برآیند. افراد دارای احساس خودکارآمدی بالا، موقعیت ها و اهدافی را انتخاب می کنند که ممکن است، ولی خارج از توان آنان نیست. باورهای خودکارآمدی در انتخاب های افراد همچون انتخاب رشته، حرفه، کلاس های پیشرفته تأثیر دارد و نقش مهمی در آینده شغلی و شخصی دارد.
۲) کسب نتایج یا پیامدهای مورد انتظار: خودکارآمدی، همچنین نقش مؤثری در پیامدهای بالقوه مشوق ها و بازدارنده های مورد انتظار دارد. پیامدهای قابل پیش بینی، عمدتاً به باورهای افراد در توانایی انجام فعالیت ها در موقعیت های مختلف وابسته است. افراد دارای کارآمدی بالا انتظار پیامدهای مطلوب از طریق عملکرد خوب را دارند ولی افراد دارای کارآمدی پایین، انتظار عملکرد ضعیفی را از خود دارند و در نهایت نتایج منفی یا ضعیفی را بهدست می آورند.
باندورا (۱۹۹۷) اظهار می کند که فعالیت های بی شماری وجود دارد که اگر به خوبی انجام شوند، پیامدهای مطلوبی به دنبال دارند، ولی آن فعالیت ها توسط افرادی که به توانایی های خود در انجام موفقیت آمیز شک می کنند، پیگیری نمی شوند. بالعکس افراد با کارآمدی بالا، انتظار دارند با تلاش های خود موفقیت هایی کسب کنند و با وجود پیامدهای منفی به آسانی منصرف نمی شوند. بنابراین، نظریه خود کارآمدی بیان می کند که باور فرد به توانائی های خود، رفتارهای موردنیاز برای کسب نتایج مثبت مورد انتظار را ایجاد می کند و موجب می شود که فرد برای بهکارگیری رفتار خود تلاش های مضاعفی انجام دهد.
۳) اجرای اهداف: کارآمدی درک شده نه تنها در انتخاب اهداف بلکه بر اجرای آنها نیز اثر می گذارد. انجام یک تصمیم به هیچ وجه به افراد اطمینان نمی دهد که رفتارهای موردنیاز را بهطور موفقیت آمیز انجام دهند و در مواجهه با مشکلات، استقامت و پایداری داشته باشند. یک تصمیم گیری روانی به یک عمل روانی مشتق شده از باور کارآمدی بالا، نیاز دارد. شخص باید یک خود کرداری (عملکردی) را به یک خود عزمی اضافه کند، و گرنه، تصمیم گیرنده اندیشه و تفکر را بهکار نگرفته است. باور به کارآمدی شخصی همچنین به رفتار انسان شکل میدهد که آیا از فرصت ها استفاده می کند و یا از حضور آنان در شرایط مختلف زندگی جلوگیری بعمل می آورد و وجود موانع و مشکلات را دشوارتر می سازد. افراد با خودکارآمدی بالا بر فرصتهای ارتقاء شغلی و غلبه بر موانع متمرکز میشوند، با ابتکار و پشتکار عنان کنترل بر محیط ومحدودیت ها را بدست می گیرند. افرادی که دچار خودشکی میشوند، بر موانع و محدودیت ها کنترل کمی دارند و یا اصلاً کنترل ندارند و به آسانی تلاش های خود را بیهوده می شمارند. آنان از فرصت های محیطی کم استفاده می کنند(واتن و کیم [۱۰۸]،۱۹۹۸).
۴) میزان تلاش: خودکارآمدی درک شده بر میزان تلاش برای انجام یک وظیفه اثر می گذارد. افراد ی که به کارآمدی خود باور دارند برای غلبه بر موانع و مشکلات تلاش های مضاعفی می کنند. در مقابل افرادی که به شایستگی های خود شک می کنند و یا باور کارآمدی ضعیفی دارند، هنگام رویارویی با مشکلات، موانع و شکست ها تلاش کمی می کنند و یا منصرف می شوند و یا اینکه راهحل های پایین تر از حد معمول ارائه می دهند و این افراد علت شکست را به ناتوانی خویش نسبت می دهند. در آن موقع توجه آنان به جای حل مسئله، متمرکز بر فقدان شایستگی خود است. ولی افراد با کارآمدی بالا علت شکست را تلاش و کوشش کم میدانند(باندورا،۱۹۹۱).
۵) میزان استقامت و پشتکار: خودکارآمدی درک شده در میزان استقامت، جدیت و پشتکار فرد در نیل به اهداف مورد انتظار در برخورد با موانع، اثر می گذارد. افراد کارآمد در مواجهه با رویدادهای دشوار، استقامت و پشتکار زیادی به خرج می دهند و از منابع مختلف فردی و محیطی بازخوردهای مثبت می گیرند که آن بازخوردها به نوبه خود به عنوان تقویت کننده یا قدرت دهنده به خودکارآمدی عمل می کنند. برعکس، افراد با خودکارآمدی پایین، و یا افرادی که در کسب نتایج مورد انتظار تلاش نمی کنند، بازخوردهایی که نشانگر عدم توانمندی آنان در انجام وظایف است، دریافت می کنند(باندورا ۱۹۹۷).
۶) استرس و فشار روانی: خود کارآمدی بر میزان استرس و فشار روانی و افسردگی ناشی از موقعیت های تهدید کننده اثر میگذارد. افراد با کارآمدی بالا در موقعیت های فشار زا سطح فشار روانی خود را کاهش می دهند. ولی افراد دارای خودکارآمدی پایین، در کنترل تهدیدها، اضطراب بالایی را تجربه می کنند و عدم کارآمدی خود را گسترش می دهد و بسیاری از جنبه های محیطی را پر خطر و تهدید زا می بیند که این امر می تواند موجب استرس و فشار روانی فرد شود. افرادی که باور دارند می توانند تهدیدها و پافشاری های بالقوه را کنترل کنند، عوامل آشفته ساز را به ذهن خود راه نمی دهند و و در نتیجه بهوسیله آنها آشفته نمی شوند(اسپریتزر و گریتچن[۱۰۹]،۱۹۹۵).
۷) خودتنظیمی: افراد، دارای نظام خود تنظیمی هستند. خود تنظیمی آنان را قادر می سازد تا بر افکار، احساسات، انگیزش و رفتار خود کنترل داشته باشند. انسان از درجه و میزان کنترل بر زندگی و رفتار خود، ادراکاتی دارد. افراد تلاش می کنند بر رویدادهایی که زندگی را تحت تأثیر قرار می دهند کنترل داشته باشند. با اعمال نفوذ بر موقعیت ها میتوان آینده مطلوب داشت و از نتایج نامطلوب ممانعت بهعمل آورد.
۲-۵-۴-۲- تأثیرخودکارآمدی بر عواطف
موفقیت و پیروزی هر انسانی در زندگی، کسب و کار، دوست یابی و یا هر اقدام دیگر، حاصل تصور و نگرش مثبت شخصی او از خویشتن است. این نگرش مثبت است که فرد را به سوی موفقیت میکشاند و برعکس نگرش منفی از خود و دیگران باعث می شود که ذهن انسان به جای استفاده از فرصتها، صرف فکر کردن به مشکلات شود که در درازمدت می تواند اثرات سوء دیگری در رفتار خلق و خوی ما با دیگران داشته باشد(برومند و همکاران ،۱۳۹۱).
تجربه های ناشی از موفقیت و یا شکست کارکنان در طول سال های خدمت، تصورات آنان را در رابطه با توانائی های شان نسبت به انجام وظایف شغلی تحت تأثیر قرار می دهد. اگر کارمند معتقد باشد که قبلاً وظیفه مشابهی را با موفقیت انجام داده است، احتمالاً با وظایف و فعالیت های بعدی بیشتر با نگاه مثبت برخورد خواهد کرد و اگر با شکست مواجه شده باشد با تکالیف بعدی با نوعی نگاه منفی روبهرو خواهد شد. باندورا معتقد است که حل یک مسئله یا موفقیت در انجام یک وظیفه خاص، تجربه هیجانی را ایجاد می کند که موجب تمایل و گرایش به درگیر شدن برای رسیدن به حد تسلط در مسایل آینده در افراد می شود و احساس کارآمدی آنان را افزایش می دهد(کویین وگریتچن و اسپرتزر[۱۱۰]،۱۹۹۷).
این پژوهش به بررسی نقش سلامت عمومی و تاب آوری بر تعهدسازمانی با توجه به کنترل کنندگی خودکارآمدی کارکنان کرمان خودرو، پرداخته است . از آنجا که پژوهش های زیادی در داخل و یا خارج در رابطه با موضوع حاضر صورت نگرفته است بنابراین در اینجا به اشاره تعدادی از تحقیقاتی که به گونه ای با موضوع مورد بحث مرتبط هستند اکتفا شده است.
۲-۵-۵- مبانی جامعه شناختی خودکارآمدی
در نظریه های جامعه شناسی به طور کلی و به صورت سنتی دو رویکرد کلان نگر و خرد نگر وجود دارند. در رویکردهای کلان بیشتر تمرکز مطالعه و بررسی بر روی مسائل انتزاعی و نظام های اجتماعی در مقیاس بزرگ است، در حالی که در رویکردهای خردنگر بیشتر بر روابط متقابل فرد و گروه های کوچک پرداخته می شود. از آنجا که موضوع مورد بررسی ما خودکارآمدی و ایده خود بر اساس نظر بندورا در یک فرایند پویای تعاملی با نقش فاعلی انسان و تأثیر پذیری و تأثیر گذاری اش بر محیط و خروجی عمل خود «رفتار» شکل می گیرد، اکثر نظریه های خرد به عنوان مبنای نظری خودکارآمدی مورد بررسی قرار می گیرند. خودکارآمدی در حین کنش وری انسان متولد می شود. لذا، کنش انسان، پایه اجتماعی عمل کارآمدانه او محسوب می شود. زیرا در حین کنش موقعیت انسان به عنوان فاعل شناسا می تواند تثبیت شود. نظریه کنش متقابل به صورت خام در آراء زیمل[۱۱۱] و وبر[۱۱۲] متولد و در آرای کولی[۱۱۳] و به خصوص مید[۱۱۴] به بلوغ می رسد. وبر بین رفتار و کنش تمایز قائل است. او معتقد بود کنش نتیجه ی فرایندی آگاهانه است، اما رفتار بدون فکر یا با فکر کمتر روی می دهد. کانون توجه او کنشی است که در آن اندیشه میان محرک و پاسخ دخالت می کند. به عبارت دیگر، وبر به موقعیت هایی علاقه مند بود که در آن مردم به آنچه انجام می دهند، معنا بدهند. معنا دهی به رفتار سرآغاز ایجاد انگیزه برای بازگرداندن عنصر هشیاری به رفتار است که در نتیجه آن خود به عنوان پیشوند شناختی کارآمدی حالت فاعلی به خود می گیرد. از دیگر دغدغه های وبر، عقلانیت است. وی بر مبنای عقلانیت خواهان معنادهی رفتار است و در صدد بازسازی شخصیت انسان و کنش اجتماعی بر اساس آن می باشد. عقلانیت در دیدگاه وبر چند وجهی است که دو وجه آن عملی و نظری است. عملی بودن ناظر بر شیوه ای از زندگی فرد است که در آن اعمال دنیوی و تأثیرات آن را بر خود ارزیابی کند. افرادی که عقلانیت عملی را به کار می برند، واقعیت ها و ضرورت های مورد توافق جامعه را می پذیرند و برای مواجهه مشکلاتی که در طول زندگی ایجاد می شوند، مناسب ترین راه را در نظر می گیرند (زیمرمن[۱۱۵]،۱۹۹۵).
۲-۶-پیشینه پژوهش