۲ – ۱۳ تأثیر خانواده
بدون تردید، خانواده نخستین آموزشگاه و پرورشگاه انسان محسوب میشود و انسان آیین زندگی و شیوهی زندگی کردن را در نخستین خاستگاه، یعنی خانواده یاد میگیرد؛ زیرا انسان تمام رفتارها را یاد میگیرد. پس باید همه رفتارها را در مراحل گوناگون زندگی به او آموزش داد. باید گفت که همه چیز از خانواده شروع میشود، اگرچه همه امور به خانواده ختم نمیشود. پس از خانواده نوبت به نهادهایی مانند مدرسه و مسجد میرسد. بنابراین میبایست همه برنامهها و فعالیتها در وهلهی نخست، خانواده محور باشد و بیشترین تمرکز و توجه به خانواده معطوف شود (بهپژوه،۱۳۹۲، ص۳۲). چرا که خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماع و نخستین مدرسه و مهد اصلی تربیت است (امیرحسینی،۱۳۸۴، ص۳).
عادت به مطالعه همانند بسیاری از عادات دیگر، در دوران کودکی شکل میگیرد (محسنی کبیر،۱۳۷۷، ص۱۳۸). پس لازم است که در امر مطالعه، توجه زیادی به خانوادهها شود؛ چرا که کودکان اولین تجربه ارتباط اجتماعیشان را از پدر و مادر خویش میآموزند (امیرحسینی،۱۳۸۴، ص۵). همچنین روانشناسان عقیده دارند که بسیاری از عادتهای انسانها در درون خانواده شکل میگیرد و اگر کودک عادت به مطالعه را در درون خانواده کسب نکرده باشد، مشکل است که کودک را در آینده به کتاب و مطالعه علاقمند کرد. بنابراین، لازمه داشتن کشوری توسعهیافته و شهروندانی آگاه، توجه به خانواده به عنوان نخستین و مهمترین نهاد اجتماعی است.
نقش خانواده در ایجاد عادت به مطالعه از گهواره آغاز میشود و لالاییها اولین پیونددهنده کودک با ادبیات به شمار میآید. این اشعار ساده که گاهی حتی کلام آن با کودک هیچ رابطهای ندارد، هم احساس امنیت را به او انتقال میدهد و هم زمینهساز اولین ارتباطهای انسانی است. قصهگویی میتواند وسیلهای برای خلق لحظات لذتبخش باشد و هم کودک را در بخشی از میراث ادبی سرزمینش سهیم کند. داستان خوانی یکی دیگر از روشهایی است که کودکان را قبل از ورود به مدرسه با خواندن تصاویر آشنا میکند و سبب ایجاد تجربههای مشترک بین آنها و بزرگسالان میشود که یکی از مهمترین تبعات اجتماعی آن، نزدیک کردن اعضای خانواده به یکدیگر است. بردن کودکان به نمایشگاهها و فروشگاههای کتاب را نیز میتوان در دستور کار قرارداد تا کودکان فرصت یابند در میان کتابهای متنوع سیر کنند. همچنین بردن و عضو کردن کودکان در کتابخانههای عمومی نیز میتواند به روند رشد مطالعه در کودکان کمک کند. عادت به مطالعه یک امر اکتسابی است و کودک این را از والدین خود میآموزد (وبسایت تبیان زنجان،۱۳۹۳).
مارترینزپونز[۳۲] معتقد است که والدین خود تنظیم گر میتوانند از طریق فراهم کردن تسهیلات لازم برای یادگیری (از قبیل تخصیص زمان لازم برای مطالعه، تهیه مکان مناسب و منابع مورد نیاز جهت مطالعه) و نشان دادن (ارائه الگو یا سرمشق) چگونگی و چرایی استفاده از راهبردهای خود تنظیمی در موقعیتهای عینی و تشویق و پاداش، میتوانند فرزندان خود را در فعالیتهای یادگیری و نهایتاً عملکرد تحصیلی یاری رسانند. به اعتقاد وی رابطه علّی میان خودتنظیمی والدین و خودتنظیمی فرزندان وجود دارد (صمدی، ۱۳۸۳، ص۱۶۱). امروزه به اثبات رسیده است که کودکانی که والدینشان به طور مستمر، کتاب و نشریات مطالعه میکنند بیش از کودکان آن والدینی که علاقهای به مطالعه نشان نمیدهند، تمایل و انگیزه به مطالعه دارند و از فهم و درک بالا و دانش واژگان بیشتری برخوردارند (محسنی کبیر، ۱۳۷۷، ص۱۳۹).
ساندر[۳۳] و اپتسین[۳۴] معتقد هستند که موفقیت دانش آموزان در گرو درآمد یا وضعیت اجتماعی والدین نیست، بلکه میزان توانایی والدین در ایجاد فضایی است که دانشآموزان را به یادگیری، تعاملات بالا و منطقی تشویق کند و همچنین، انتظار از موفقیت و شغل آینده، به میزان مشارکت والدین در آموزش بچهها در جامعه و مدرسه بستگی دارد.
میبینیم که خانواده عامل بسیار مهمی محسوب میشود تا جامعهای آگاه و اهل مطالعه داشته باشیم. پژوهشگرانی که به مقایسه فرزندان پرورشیافته در محیطهای مختلف خانوادگی پرداختهاند، اغلب مشاهده کردهاند که فرزندان خانوادههای قاطع برای همیشه از نمرات شایستگی روانی و پیشرفت تحصیلی بالا برخوردار هستند و در مقایسه با سایر افراد، فشار روانی کمتری را متحمل میشوند، اما نوجوانان خانوادههای مسامحهگر، از لحاظ شایستگی اجتماعی، پیشرفت تحصیلی و سازگاری روانی، در پایینترین سطح قرار دارند و مهمتر اینکه این کاستیها در طول زمان افزایش مییابد (فولادچنگ و لطیفیان، ۱۳۸۷).
۲ – ۱۴ تأثیر نهادهای تربیتی
بعد از خانواده، بیشترین زمانی را که افراد یک جامعه بسیاری از لحظات خود را در آن سپری میکنند، مدرسه میباشد. در این قسمت، به نقشی که مدرسه میتواند در علاقمند کردن دانش آموزان به مطالعه و رفتن به کتابخانه ایفا کند، میپردازیم.
پس از خانواده، دشوارترین وظیفه در اشاعه کتابخوانی در هر جامعهای بر عهده مدارس و نظام آموزش و پرورش آن جامعه است. اگر دانش آموز در مدرسه با کتاب آشنا شود و لذت مطالعه، خودآموزی و افزایش معلومات عمومی را درک کند و به مطالعه خو بگیرد، در تمام دوران زندگی، از کتاب دست نمیکشد. در نظام آموزشی، سه کارکرد مهم نقش اساسی دارند: خواندن، نوشتن و حساب کردن. در طول دوران آموزش، فرد تحت آموزش از سالهای اول، توانایی خواندن را میآموزد و در ادامه به درک مطالب خواندهشده و در نهایت به نوشتن میرسد (وبسایت جامعهشناختی،۱۳۹۲).
مدرسه و جامعه با کمک خانواده میکوشند ارزشهای موجود و قابلقبول را از راه تعلیم و تربیت به کودکان تلقین کنند تا بدین وسیله، هم فرد و هم جامعه از آنها بهرهمند گردند. چرا که عموماً فراگیری ارزشهای آموزشی، از طریق تصمیمات رسمی و یادگیری ارزشهای تربیتی بیشتر از راه مشاهده، تقلید و شرکت در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی صورت میگیرد (سامانیان،۱۳۷۶، ص۳۵).
تاکید بیش از حد آموزگاران بر روی مهارت خواندن و استفاده از تک منبعها، سبب شده که دانشآموزان از مطالعه، لذت کافی نبرند و آن را بیشتر برای رفع تکلیف انجام دهند (وبسایت جامعهشناختی،۱۳۹۲). در واقع، معلمین و والدین باید به این نکته مهم توجه داشته باشند که تنها از راه مدرسه و کتابهای درسی نمی توان کودکان و نوجوانان را برای موفقیت در حل مشکلات گوناگون و پیچیده زندگی آماده ساخت (وبسایت گروههای آموزشی راهنمایی تحصیلی ناحیه یک،۱۳۹۲).
صاحبنظران معتقدند که میزان مطالعه و روی آوری به مواد خواندنی و آموزش مناسب و در نهایت میزان اطلاعرسانی، با فراهم آوردن رغبتها و انگیزه های مناسب، از مهمترین شاخصهای رشد و توسعه است. میتوان گفت که رشد و گسترش اطلاعات و کتابخانه های آموزشگاهی و مراکز اطلاعرسانی، با رشد و پیشرفت دانش و اندیشهی کودکان و دانش آموزان، پیدایش تعالی و نوآوری در آنان و بالندگی جامعه آنها رابطه مستقیم دارد (مجیدی،۱۳۷۹).
برخی از والدین و مربیان تصور میکنند که عادت به مطالعه امری ذاتی و وراثتی است که تنها بعضی افراد به دلیل داشتن آن شرایط به آن روی میآورند و دیگران نمیتوانند اهل مطالعه باشند. پژوهشهای اخیر در زمینه تعلیم و تربیت ثابت کرده است که عادت به مطالعه یک امر اکتسابی است؛ یعنی همان طور که یک کودک خواندن و نوشتن را یاد میگیرد، میتواند مطالعه را هم بیاموزد. پس باید مطالعه را به او آموخت و او را به خواندن عادت داد (اشرفی ریزی،۱۳۸۷).
پژوهشهای ۳۰ سال گذشته نشان میدهد که ایجاد علاقه به مطالعه در کودکان به رشد اجتماعی و احساسی آنها منجر خواهد شد و آنها را در بزرگسالی از ۸۰ درصد آسیبهای اجتماعی دور خواهد کرد (برزین،۱۳۹۱، ص۳۹). مدرسه یکی از مکانهایی است که کودکان میتوانند در آن علاقهمندی به مطالعه پیدا کنند و شاهد شکوفایی جامعه و به تبع آن رونق کتابخانههای عمومی باشیم.
در پژوهشی که توسط اتحادیه ملی سواد[۳۵] در سال ۲۰۰۸ به صورت پرسشنامهای انجام شد، از دانشآموزان درباره نوع مطالعهای که در مدرسه به آنان پیشنهاد میشود، پرسیده شد و نتیجه این پژوهش نشان داد که افراد جوان برخلاف انتخابهای مطالعاتیشان، معتقدند که بزرگسالان در مدرسه، آنان را به خواندن کتابهای داستانی، علمی و شعر تشویق میکنند. دختران بیش از پسران اظهار کردند که بزرگسالان در مدرسه، آنان را به مطالعه کتابهای داستانی و شعر تشویق میکنند (کلارک[۳۶]، اوزبورن[۳۷] و اکرمن[۳۸]،۱۳۸۸، ص۲۲).
برخورداری مدرسه از یک کتابخانه زنده و پویا، مدیریتی مدبر و معلمانی اهل کتاب و مطالعه، مناسبترین شیوه برای گرایش بچهها به کتابخوانی است. معلمانی که حداقل ماهی یک بار، کتابی تازه و مفید برای دانشآموزان معرفی میکنند یا برای تشویق آنان کتاب هدیه میدهند، بیشترین نقش را در ایجاد نگرش مثبت و عادات مطلوب فرهنگی در میان کودکان و نوجوان دارند. بنابراین، برای رسیدن به این مهم، معلمان باید با جدیت تمام از طریق راههای مختلف، دانشآموزان را به مطالعه عادت دهند. داشتن و تقویت کتابخانههای آموزشگاهی عاملی بسیار مهم در این راه تلقی میشود (تشویق به کتابخوانی دانشآموزان،۱۳۸۹). ادواردز[۳۹] در کتابش به نام باغ زیبا و گله حیوانات میگوید: مدرسه و کتابخانه باید مثل دو روح در یک قالب کار کنند تا بتوانند از تکتک دانشآموزان مطالعه کنندگانی کامل تربیت کنند (زیارنیک[۴۰]،۱۳۹۰، ص۱۰).
۲ – ۱۵ شرایط اقتصادی کاربران
در کشورهای غربی، گروهی از مردم که از سطح اقتصادی- اجتماعی بالایی برخوردارند بیش از بقیه اقشار از امکانات کتابخانه عمومی بهرهمند میشوند. در واقع، کتابخانههای عمومی در کشورهای انگلیسیزبان، متهم به عرضه خدمات به گروههای متوسط مردم میباشند؛ بنابراین، معلوم میگردد که فرصتهای آموزشی کلید موفقیتهای اجتماعی- اقتصادی مردم و انگیزه اصلی در استفاده از منابع کتابخانهها در سراسر طول زندگی افراد است (استفن پارکر[۴۱]،۱۳۹۰ص۱۵۶).
بنابراین اگر نابرابریهای اقتصادی به عنوان عاملی در مراجعه و عدم مراجعه افراد جامعه به کتابخانههای عمومی باشد؛ دولت میبایست برای جلوگیری از نتایج زیانبار عدم مراجعه افرادی که به خاطر مشکلات اقتصادی به کتابخانه مراجعه نمیکنند، تدابیر لازم را در نظر بگیرد. هرچند کتابخانههای عمومی، به عنوان دانشگاه مردم در پی آن هستند که دسترسی به اطلاعات را برای تمامی افراد جامعه بدون هیچ محدودیتی امکانپذیر کنند؛ ولی در این راه از پشتیبانی دولت برای ارائه امکانات مناسب به افرادی که دچار محرومیتهای اقتصادی میباشند، بینیاز نیستند.
«کتابداران توسعه جامعه[۴۲]» در گفتگو با افراد، بلافاصله از موانعی میشنیدند که افراد در هنگام تلاش برای دسترسی به خدمات کتابخانهای، تجربه میکنند. اولین مانع در استفاده از کتابخانه، تأثیر جریمههای کتابخانه بود. اثر جریمههای کتابخانه را نباید دست کم گرفت. چنانچه یکی از اعضای کتابخانه گفته است: «من به مدت پنج سال از کتابخانه استفاده نمی کردم، چون فکر می کردم جریمه شده ام. سرانجام جرأت کردم و به کتابخانه برگشتم و دیدم که در تمام این مدت، هیچ جریمه ای نداشتم»(پیتمن و وینسنت). میبینیم که این کاربر، به خاطر ترس از یک جریمهای که احتمالاً توانایی پرداخت آن را نداشته است، به کتابخانه مراجعه نمی کرده است. از این قبیل مشکلات مالی که به عنوان سدی در برابر مراجعان کتابخانههای عمومی محسوب میشود، بسیار زیاد است مانند پرداخت حق عضویت، هزینه تمدید کارت عضویت، جریمه گم کردن کتاب، جریمه واردکردن خسارت به منابع کتابخانه و مواردی از این قبیل.
یک راه حل پیشنهادی برای کم کردن این مشکل (مشکلات اقتصادی که باعث عدم مراجعه به کتابخانه میگردد)، این میتواند باشد که شرایط اقتصادی مراجعان کتابخانه را از سازمانهایی مثل سازمان یارانه کشور استعلام کرد تا در صورتی که کاربری با مشکل مالی مواجه است تسهیلات ویژهای به این افراد داده شود تا حداقل، مشکلات اقتصادی در عدم مراجعه کاربران به کتابخانههای عمومی تا حدودی برطرف گردد و دیگر اینکه در برگههای ثبتنام، میتوان از کاربران وضعیت مالی آنها را جویا شد که در این صورت نیز راه حل مناسبی برای این مشکل بوجود میآید.خلاصه اینکه از روشهای گوناگونی میتوان به وضعیت اقتصادی کاربران برای ارائه خدمات ویژه، آگاه شد.
تمامی کتابداران نهاد کتابخانههای عمومی کشور به این مسئله واقف میباشند که در مناسبتهای خاصی مثل: ۲۲بهمن، هفته کتاب، و مناسبتهایی از این قبیل که عضویت در کتابخانههای عمومی بصورت رایگان است؛ شاهد عضویت چند برابری افراد جامعه، نسبت به روزهایی که عضویت تمام بهاء است، هستیم. همچنین، در برخی مناسبتهای خاص، مثل ماه رمضان که جریمهها بخشیده میشود، بسیاری از کاربران در رابطه با این موضوع احساس خشنودی میکنند. حتی بسیاری از موارد در کتابخانهای که نگارنده مشغول به فعالیت است، همواره این سؤال پرسیده میشود که آیا پولی بابت امانت بردن کتاب و سایر منابع باید بپردازند. همه اینها گواه این است که مشکلات اقتصادی میتواند به عنوان مانعی در مراجعه افراد جامعه به کتابخانههای عمومی باشد.
در واقع، کتابخانههای عمومی با تبلیغ درباره اینکه تمامی خدمات کتابخانه کاملاً رایگان هست (هر چند تنها برای محرومان اقتصادی) میتوانند آن دسته از مراجعانی که به خاطر مشکلات اقتصادی به کتابخانه مراجعه نمیکنند را به کتابخانه بکشانند؛ مانند کاری که اخیراً یکی از نشریات اف ای ام ای به مراجعان برای دریافت کمک توصیه کرده است: «برای استفاده رایگان از رایانه به کتابخانه عمومی مراجعه کنید»(مکلور و ایگور[۴۳]،۱۳۹۲، ص۱۱۳).
۲ – ۱۶ ساختار کتابخانه
۲ – ۱۶ – ۱ به لحاظ دسترسپذیری
خدمات کتابخانه، باید از لحاظ فیزیکی در دسترس همه اعضای جامعه باشد. لازمه این کار وجود ساختمانهای مناسب برای کتابخانه، تسهیلات خوب برای مطالعه و پژوهش و همچنین فناوریها و اوقات کافی برای دایر بودن کتابخانه است که برای استفاده کنندگان مناسب باشد. در ضمن، این کار مستلزم فراهم کردن خدمات برای افرادی است که قادر به مراجعه به کتابخانه نیستند (جیل[۴۴]، ۱۳۸۶، ص۴۳)؛ بنابراین، کتابخانههای عمومی برای ارائه خدمات مطلوب به تمامی اعضای جامعهای که به آن تعلق دارند، باید موانع را هموار کنند که یکی از این موانع میتواند ساختار فیزیکی کتابخانه باشد. برای مثال، یک فرد معلول که تمایل به استفاده از کتابخانه عمومی را دارد در صورتی که ساختار فیزیکی کتابخانه به گونهای باشد که ورود به ساختمان کتابخانه غیرممکن و یا با دشواری همراه باشد؛ احتمال اینکه این فرد از مراجعه به کتابخانه منصرف گردد بسیار زیاد است.
کاربر هر کتابخانه باید هنگام مراجعه و استفاده از کتابخانه کاملاً احساس راحتی کند و فضای کافی و مناسبی برای رفع نیازهای خود در کتابخانه داشته باشد. در طراحی ساختمان و فضای داخلی کتابخانه باید علاوه بر جاذبه بصری برای استفاده کنندگان، نیازهای آنان نیز در نظر گرفته شود (باجی و دیگران، ۱۳۸۸، ص۱۶۱).
بنابراین در طرح و نقشه کتابخانه بهتراست به توصیههای زیر توجه شود:
کتابخانه باید تغییرپذیر باشد، یعنی نقشه، ترکیب، وضعیت و کیفیت خدمات کتابخانه را بتوان به سادگی جرح و تعدیل کرد و تغییر داد؛
ساختار و بافت کتابخانه باید فشرده و جمع و جور باشد تا جابهجایی کتابها و مواد کتابخانه و تحرک کارمندان و خوانندگان به سهولت انجام پذیرد؛
کتابخانه باید در دسترس باشد، یعنی محوطه بیرونی و ورودی کتابخانه و بخشها و قسمتهای آن دارای نقشهای جامع و ساده و روان باشد، به طوری که نیاز کمتری به نصب راهنما احساس شود؛
کتابخانه باید قابلگسترش باشد، یعنی بزرگ کردن و گسترش دادنش در آینده با کمترین جداسازی و خرابی همراه باشد؛
کتابخانه باید گرایش به تنوع و تحول داشته باشد، یعنی جای مجموعه کتابها و جابهجایی آنها و ارائه خدمات به خوانندگان از آزادی عمل و انتخاب برخوردار باشد؛
مشخصه اصلی کتابخانه، فراهم آوری، سازماندهی و آماده سازی مواد برای استفاده است؛
کتابخانه باید راحت باشد تا بازده و کارایی استفاده از آن بالا رود؛
کتابخانه باید در محلی ثابت و دائمی باشد تا مواد کتابخانه از ایمنی بیشتری بهرهمند گردد؛
کتابخانه باید حفاظ و حصار داشته باشد تا بتوان آمد و رفت مراجعهکنندگان را کنترل و از گم شدن کتاب جلوگیری کرد؛
۱۰. کتابخانه باید اقتصادی باشد، یعنی با حداقل منابع مالی و کارکنان ساخته و اداره و نگهداری شود (عازم،۱۳۸۶، ص۴۴-۴۳).
۲ – ۱۶ – ۲ به لحاظ موقعیت کتابخانه
محل مناسب و مرکزیت برای کتابخانههای عمومی از اهمیت زیادی برخوردار است. کتابخانهای که در یک منطقه پرجمعیت واقع شده و دارای پارکینگ عمومی و فضای سبز باشد، قادر به جلب مراجعه کنندگان بیشتری از مسافتهای دور میباشد. معمولاً در شهرها برای هر فاصله ۲ تا ۳ کیلومتری یک کتابخانه کوچک لازم است و برای هر فاصله ۳ تا ۴ کیلومتری یک کتابخانه بزرگ (یارمحمدی، ۱۳۸۸، ص۳۷). کتابخانههای عمومی در شهرها باید در مرکز شهر و یا منطقه پرجمعیت و در مناطق روستایی جنب اداره پست و یا بانک و یا مراکز خرید و یا مراکز تعاونی تأسیس شود (عازم، ۱۳۸۶، ص۴۱).
از آنجائیکه کتابخانههای عمومی، مراکزی هستند که باید در دسترس تمامی افراد و اقشار جامعه قرار گیرند، تعیین مکانی که کتابخانه عمومی در آن واقع شود بسیار مهم است. پژوهشها نشان داده است که مکان، عاملی مهم برای کاربران میباشد و مکان مناسب باعث افزایش میزان استفاده از کتابخانه خواهد شد (دهداری راد و دیده گاه، ۱۳۸۸، ص۱۷۲).
با توجه به اینکه تمامی کتابخانهها و به طور ویژه، کتابخانههای عمومی با جامعه پیوندی ناگسستنی دارند، باید به لحاظ موقعیت مکانی، در جایی مستقر باشند که اعضای جامعه به وضوح قادر به شناسایی کتابخانه باشند و به لحاظ مسافت نیز فاصله اعضای جامعه با کتابخانه، آنقدر طولانی نباشد که دسترسی به کتابخانه زمان بر و با مشکلاتی همراه باشد.
۲ – ۱۷ مدیریت کتابخانه
تعاریف مختلفی از مدیریت ارائه شده است که برخی از آنها به شرح ذیل است:
مدیریت عبارت است از هماهنگ کردن منابع انسانی و مادی برای نیل به هدف؛
مدیریت را میتوان علم و هنر متشکل و هماهنگ کردن، رهبری و کنترل فعالیتهای دستهجمعی برای نیل به هدفهای مطلوب با حداکثر کارایی تعریف کرد؛
تصمیم گیری در مورد پذیرش یا رد درخواست اعتباری یک مشتری می تواند توسط تکنیک های قضاوتی و یا مدل های اعتبار سنجی صورت پذیرد. در تکنیک های قضاوتی، تحلیل گر بر اساس اطلاعات و سوابق گذشته و حال مشتری و مواردی از قبیل شهرت و اعتبار، توانایی باز پرداخت، وثایق و شخصیت متقاضی اعتبار وی را ارزیابی می نماید. در این شیوه ها تصمیم نهایی به عهده مدیران و یا کارشناسان اعتباری بانک خواهد بود که به مشتری تسهیلات پرداخت گردد یا خیر، این امر باعث افزایش وقوع خطا و اشتباه در تصمیم گیری شده و نمی توان ریسک اعتباری مشتری را تعیین نمود، در نتیجه ریسک اعتباری بانک افزایش خواهد یافت.
۱-۲- موضوع تحقیق و ابعاد آن
ارتباط صحیح بین نظام های مالی و تولیدی در هر کشوری از مهم ترین عوامل رشد و توسعه اقتصادی محسوب خواهد شد. بانک ها به عنوان بخش اصلی نظام مالی نقش اساسی را در تامین مالی در بخش های تولیدی تجاری و مصرفی و حتی دولتی به عهده خواهد داشت،
با توجه به ساختار اقتصادی کشور و به دلائلی هم چون عدم توسعه بازارهای سرمایه و سایر شبکه های غیر بانکی و قراردادی تامین مالی بخش های واقعی اقتصاد بر عهده شبکه بانکی کشور است. بنابراین بانک ها در صدد اعطای تسهیلات خود به شرکت هایی هستند که ضمن برخورداری از ریسک پایین بتوانند بازده متناسب با سود تسهیلات اعطایی را داشته باشند. این امر زمانی محقق می گردد که بانکها قادر به شناسایی مشتریان اعتباری خود اعم از حقیقی و حقوقی بوده و بتوانند آنها را براساس توانایی و تمایل نسبت به بازپرداخت کامل و به موقع تعهدات با بهره گرفتن از معیارهای مالی و غیر مالی مناسب، طبقه بندی نمایند زیرا تحت چنین سیستمی تسهیلات به متقاضیانی اعطا می شود که از ریسک اعتباری کمتری برخوردار بوده و احتمال بازپرداخت بدهی آنها در موعد مقرر بیشتر است.
با توجه به اینکه این وجوه می توانند به عنوان منبع مالی جهت اعطای تسهیلات بعدی مورد استفاده قرار گیرند، لذا نقش بسیار مهمی در افزایش سرمایه گذاری، رشد و توسعه اقتصادی کشور دارند. در بازاری که حاشیه سود بانک ها به دلیل تشدید رقابت همواره در حال کاهش بوده و همواره فشاری برای کاهش بیشتر هزینه ها احساس می شود. مدل های ریسک اعتباری با پیش بینی زیان های عدم بازپرداخت وام ها نوعی برتری نسبی برای بانک ها و نهادهای اعتباری ایجاد خواهد کرد. مدل های ریسک اعتباری با اندازه گیری ریسک می توانند با ایجاد ارتباط بخردانه ای بین ریسک و بازده امکان قیمت گذاری دارایی ها را فراهم سازد. همچنین مدل های ریسک اعتباری امکان بهینه سازی ترکیب پرتفوی اعتباری و تعیین سرمایه اقتصادی بانکها برای کاهش هزینه های سرمایه ای در این مقاله پنج سوال اساسی محوریت مقاله می باشد را فراهم خواهد ساخت.
۱-۳- اهمییت و ضرورت تحقیق
۱) جنبه جدید بودن تحقیق
این تحقیق از بعد موضوعی و همچنین روش های به کار گرفته شده متفاوت می باشد. به عنوان مثال در تحقیقی که در سال ۱۳۸۹ در شعب بانک کشاورزی انجام شد از روش تحلیلی پوششی داده ها و همچنین در تحقیقی که در بانک اقتصاد نوین صورت گرفته محقق تنها از شبکه عصبی به عنوان روش استفاده کرده است.
در این تحقیق با بهره گیری از دو روش لجستیک و شبکه عصبی سعی بر آن شده است تا با بهره گرفتن از روش های ذکر شده نتیجه تحقیق از دقت و اعتبار بیشتری برخوردار باشد.
۲) رفع مشکل توسط تحقیق
ریسک اعتباری بانک ها کاهش می یابد در نتیجه تسهیلات اعطایی به مشتریان افزایش می یابد.
۳) رفع ابهام توسط تحقیق
به کار گیری کدام مدل در ارزیابی ریسک اعتباری برای بانک ها کارآمدتر است.
۴) سازمان یا نهاد حمایت کننده
حامی این تحقیق بانک ملی ایران است.
۱-۴- بیان مسأله
۱-۴-۱- بیان مشکل
اگر چه بانک ها و موسسه های مالی با مخاطرات زیادی همچون ریسک های عملیاتی، بازار، نرخ بهره، منابع انسانی، کشور و… مواجهند اما با توجه به ماهیت فعالیت های آنها، ریسک اعتباری بیشترین نقش را در توان سودآوری آنها خواهد داشت، علیرغم ابداعات و نوآوری های موجود در نظام بانکی، ریسک عدم بازپرداخت وام از سوی وام گیرنده هنوز هم به عنوان دلیل عمده عدم موفقیت بانک ها محسوب می شود.
۱-۴-۲- ابعاد مشکل
از این جهت که معمولا ۸۰ درصد ترازنامه یک بانک تسهیلات اعطایی به مشتریان است. افزایش زیان اعتباری ناشی از عدم بازپرداخت وام و کاهش توان سودآوی بانک ها در دهه اخیر فکر اندازه گیری و کنترل ریسک اعتباری را گسترش داده است بنابراین جهت کنترل و مدیریت ریسک اعتباری بانک مهم ترین و اصلی ترین اقدام موثر که می توان انجام داد ارزیابی ریسک اعتباری مشتریان بانک با بهره گرفتن از روش ها و تکنیک های نو و جدیدمی باشد تا از این طریق از انتقال ریسک اعتباری مشتریان به بانک جلوگیری نمود.
برای اعطاء تسهیلات باید درجه اعتبار و قدرت گیرنده تسهیلات را در باز پرداخت اصل و سود تسهیلات اعطائی تعیین نمود، سیستم رتبه بندی و سنجش ریسک اعتباری مشتریان می تواند بانک را در طراحی پورتفوی اعتباری خود بر اساس رعایت اصل تنوع یاری دهد. همچنین در صنعت بانکداری یکی از موضوعات مهمی که همواره باید مد نظر مدیران و سیاست گذاران اعتباری قرار گیرد، مبحث مدیریت ریسک اعتباری است. به منظور مدیریت و کنترل ریسک مذکور، سیستم های رتبه بندی اعتباری مشتریان ضرورتی انکار ناپذیر است. چنین سیستمی بر اساس سوابق و اطلاعات موجود هر یک از مشتریان درجه ریسک اعتباری آنها را تعیین و آنان را براساس میزان ریسکی که متوجه بانک خواهند کرد رتبه بندی می نماید.
۱-۴-۳- جنبه های ابهام
آنچه که در اینجا برای سیستم بانک داری و به تبع آن برای کشور اهمیت دارد، آنست که قبل از اعطای تسهیلات به مشتریان، توان آنها را در بازپرداخت ارزیابی نماید. به بیان دیگر ریسک اعتباری مربوط به هر یک از دریافت کنندگان تسهیلات قبل از پرداخت وام بررسی و متناسب با آن اتخاذ تصمیم گردد. این امر زمانی محقق می شود که بانک ها قادر به شناسایی مشتریان اعتباری خود (حقیقی وحقوقی) بوده و بتوانند آنها را براساس توانایی و تمایل نسبت به باز پرداخت کامل و به موقع تعهدات طبقه بندی نمایند. بنابراین ارائه مدلی که بتواند ریسک اعتباری مشتریان را به نحو مناسبی تعیین کند، بانک ها را قادر خواهد ساخت از تسهیلات جمع آوری شده استفاده بهینه ای داشته باشند.
۱-۵- اهداف تحقیق
هدف اصلی
رتبه بندی مقایسه ای مشتریان بر مبنای مدل های رگرسیون لجستیک و شبکه عصبی
اهداف فرعی
رتبه بندی اعتباری مشتریان بر اساس مدل رگرسیون لجستیک
رتبه بندی اعتباری مشتریان بر اساس مدل شبکه عصبی
مقایسه نتایج دو مدل با یکدیگر
۱-۶- سوالات تحقیق
سوال اصلی
در رتبه بندی اعتباری مشتریان کدامیک از دو مدل رگرسیون لجستیک و شبکه عصبی از دقت، کارایی و عملکرد بهینه تری برخوردار است؟
سوالات فرعی
۱- نتایج حاصل از رتبه بندی اعتباری مشتریان بر اساس مدل رگرسیون لجستیک چیست؟
۲- نتایج حاصل از رتبه بندی اعتباری مشتریان بر اساس مدل شبکه عصبی چیست؟
۳- با مقایسه نتایج دومدل چه تفاوتی میان عملکرد آنها وجود دارد؟
۱-۷- فرضیه های تحقیق
با عنایت به ویژگی خاص روش های یاد شده در ارزیابی توصیفی و روش سرشماری در گردآوری داده ها در این تحقیق فرضیه ای طرح نشده و هدف پاسخ به سوالات تحقیق است.
۱-۸- تعاریف عملیاتی
اعتبارسنجی
اعتبار سنجی در مورد، مشتریان حقیقی و حقوقی بانک ها و مؤسسات مالی اعتباری مطرح می باشد و امکان شناخت بیشتر بانک ها را نسبت به وضعیت و توان مالی افراد جهت بازپرداخت تسهیلات دریافتی و دریافت خدمات بیشتر فراهم می کند. برای اعتبارسنجی مشتریان نظام هایی نظیر امتیازدهی اعتباری و رتبه بندی مشتریان اعتباری تدوین و توسعه یافته اند. (عرب مازار و روئین تن، ۱۳۸۵)
سیستم های هوش مصنوعی
از زمانی که سیستم های هوش مصنوعی نظیر شبکه های عصبی، و الگوریتم ژنتیک طراحی و معرفی شدند؛ استفاده از آنها در تحقیقات مالی، و از جمله رتبه بندی اعتباری مرسوم گشته و به سرعت در حال گسترش و نوآوری می باشد. کاربرد انواع مختلف شبکه های عصبی مصنوعی و الگوریتم ژنتیک و یا ترکیب آنها با قاعده های دیگر مثل منطق فازی و آمار بیزین، مدل های نیرومندی برای رتبه بندی اعتباری به وجود آورده است. (منصوری گرگری، ۱۳۸۷)
شبکه های عصبی پرسپترون (MLP )
نمودار شماره(۳-۲): درصد بارندگی فصلی ایستگاه سینوپتیک انزلی ۳۳
نمودار شماره(۳-۳): تعداد روزهای بارانی ایستگاه سینوپتیک انزلی ۳۴
نمودار شماره(۳-۴): میانگین دمای ماهانه ایستگاه سینوپتیک انزلی ۳۵
نمودار شماره(۳-۵):میزان متوسط دمای حداکثر و حداقل ایستگاه سینوپتیک انزلی ۳۶
نمودار شماره(۳-۶): متوسط تعداد روزهای یخبندان ایستگاه سینوپتیک انزلی ۳۷
نمودار شماره (۳-۷):متوسط ماهانه رطوبت نسبی ایستگاه سینوپتیک انزلی ۳۸
نمودار شماره(۳-۸):متوسط تعداد روزهای همراه با ابر ایستگاه سینوپتیک انزلی ۳۹
نمودار شماره(۳-۹): متوسط تعداد ساعات آفتابی ایستگاه سینوپتیک انزلی ۴۰
نمودار شماره (۳-۱۰ ):گلبادسالانه ایستگاه همدیدی انزلی ۴۱
نمودار شماره ( ۳- ۱۱):نمودار درصد توزیع فراوانی سرعت باد سالانه ۴۲
نمودار شماره (۳-۱۲):موقعیت بندرانزلی در اقلیم نمای دومارتن. ۴۴
نمودار شماره (۳-۱۳):اقلیم نمای آمبرژه ۴۵
نمودار شماره(۵-۱): نمودار برازش داده های باران کوتاه مدت انزلی با توزیع های آماری در بازه زمانی ۱۵
دقیقه ۶۶
نمودار شماره(۵-۲): نمودار برازش داده های باران کوتاه مدت انزلی با توزیع های آماری در بازه زمانی ۳۰
دقیقه ۶۶
نمودار شماره(۵-۳): نمودار برازش داده های باران کوتاه مدت انزلی با توزیع های آماری در بازه زمانی ۴۵
دقیقه ۶۷
نمودار شماره(۵-۴): نمودار برازش داده های باران کوتاه مدت انزلی با توزیع های آماری در بازه زمانی۶۰
دقیقه ۶۷
نمودار شماره(۵-۵): نمودار برازش داده های باران کوتاه مدت انزلی با توزیع های آماری در بازه زمانی۹۰
دقیقه ۶۸
نمودار شماره(۵-۶): نمودار برازش داده های باران کوتاه مدت انزلی با توزیع های آماری در بازه زمانی۱۲۰ دقیقه ۶۸
نمودار شماره(۵-۷): نمودار برازش داده های باران کوتاه مدت انزلی با توزیع های آماری در بازه زمانی۱۸۰ دقیقه ۶۹
نمودار شماره(۵-۸): نمودار برازش داده های باران کوتاه مدت انزلی با توزیع های آماری در بازه زمانی
۳۶۰دقیقه ۶۹
نمودار شماره(۵-۹): نمودار برازش داده های باران کوتاه مدت انزلی با توزیع های آماری در بازه زمانی۷۲۰
دقیقه ۷۰
نمودار شماره(۵-۱۰): نمودار برازش داده های باران کوتاه مدت انزلی با توزیع های آماری در بازه زمانی۱۴۴۰دقیقه ۷۰
نمودار شماره(۵-۱۱): منحنی شدت ،مدت و فراوانی(IDF ) با دوره بازگشت ۲۰۰ در ایستگاه انزلی ۷۱
نمودار شماره(۵-۱۲): منحنی شدت ،مدت و فراوانی(IDF ) با دوره بازگشت ۱۰۰ در ایستگاه انزلی ۷۱
نمودار شماره(۵-۱۳): منحنی شدت ،مدت و فراوانی(IDF ) با دوره بازگشت ۵۰ در ایستگاه انزلی ۷۲
نمودار شماره(۵-۱۴): منحنی شدت ،مدت و فراوانی(IDF ) با دوره بازگشت ۲۵ در ایستگاه انزلی ۷۲
نمودار شماره(۵-۱۵): منحنی شدت ،مدت و فراوانی(IDF ) با دوره بازگشت ۱۰ در ایستگاه انزلی ۷۳
نمودار شماره(۵-۱۶): منحنی شدت ،مدت و فراوانی(IDF ) با دوره بازگشت ۵ در ایستگاه انزلی ۷۳
نمودار شماره(۵-۱۷): منحنی شدت ،مدت و فراوانی(IDF ) با دوره بازگشت ۳در ایستگاه انزلی ۷۴
نمودار شماره(۵-۱۸): منحنی شدت ،مدت و فراوانی(IDF ) با دوره بازگشت ۲ در ایستگاه انزلی ۷۴
فهرست نقشه ها
عنوان صفحه
نقشه شماره(۱-۱):نقشه موقعیت محدوده مورد مطالعه ۱۰
نقشه شماره(۳-۱): موقعیت شهر بندر انزلی ۲۵
نقشه شماره(۳-۲): نقشه زمین شناسی انزلی ۲۷
چکیده
بارانهای کوتاه مدت به عنوان شکلی از بارشهای مایع است که به ناگهان میبارد و به سرعت نیز قطع میشوند. آگاهی از چگونگی وقوع و اثرات مخربای بارانها میتواند کمک بسزایی در انجام پروژههای عمرانی و کاهش خسارت بنماید. شهر بندرانزلی با توجه به شرایط اقلیمی و موقعیت جفرافیایی خاص خود همواره از حوادث و مخاطرات طبیعی آسیب دیده و میزان این خسارت قابل ملاحظه است. شناخت و آگاهی ما از بارشهای کوتاه مدت و چگونگی وقوع، شدت، مدت و تداوم آن در فواصل مختلف زمانی کمک بسزایی در جهت مقابله صحیح با آن نموده و منجر به به تصمیمگیری مناسب در ایجاد سازههای شهری و غیرشهری میشود.
در همین راستا پزوهش حاضر به منظور شناخت، قانونمند کردن و پیشبینی بارانهای کوتاه مدت در سطح انزلی صورت گرفته است. محدوده تحقیق شهر بندر انزلی است و دوره زمانی تحقیق ۳۰ ساله می باشد. نتایج نشان داد که تغییر میزان رگبار در بازههای مختلف زمانی صورت گرفته است. بدین ترتیب برحسب شدت بارش رخ داده بندر انزلی که بالاترین میزان بارندگی دربازه زمانی ۱۵ دقیقه و کمترین در بازه زمانی ۱۴۴۰ دقیقه بوقوع پیوسته است. همچنین برازش دادههای رگباری با توزیعهای مختلف آماری جهت تعیین معادلات اساسی برای پیشبینی حاکی از آن است که در بیشتر موارد(۸۴ درصد) میتوان از معادلات لگاریتمی درجه سوم استفاده کرد زیرا با کاربرد معادلات بدست آمده میتوان تخمین درستی از میزان رگبار در واحد زمان با دوره برگشت طرح ایجاد نمود.
واژگان کلیدی: بارانهای کوتاه مدت ۲۴ ساعته، شدت-مدت، ، SMADA ، مدل، شهر انزلی
مقدمه
بارش از جمله موهبت های الهی است که برای ادامه زندگی به آن نیاز مبرم داریم و ریزش آن به معنی تداوم حیات است. بسیاری از فعالیت های انسانی از جمله حمل و نقل، صنعت و از همه مهمتر کشاورزی مستقیماً به پدیده های بارشی اعم از باران، برف، تگرگ و … بستگی دارد. نحوه پراکندگی بارش بر روی زمین را عامل بوجود آورنده آن، یعنی عامل صعود و منبع رطوبت تعیین می کند. در جایی که این دو عامل با هم باشند حداکثر بارش رخ داده و در جایی که یکی از این عوامل به صورت کامل وجود نداشته باشد بارش اتفاق نمی افتد یا اینکه به حداقل ممکن می رسد. از این رو زمین را می توان به سه دسته : نواحی پرباران، نواحی کم باران و نواحی با بارش متوسط تقسیم بندی نمود (علیجانی و کاویانی، ۱۳۷۱)
ب:حروفی که یکی از معطوف یا معطوفٌ علیه را از جهت حکم به شکل مبهم و نامعیّن بیان می کنند و آنها عبارتند از :أو،أم، إمّا
ج:حروفی که حکم را از معطوف سلب می کنند و برای معطوفٌ علیه اثبات می نمایند، یا بعکس ؛ البته به طور مشخص و معیّن نه بطور مبهم و آنها عبارتند از :لا، بَلْ،لِکنْ
اقسام عطف:
العطفُ:إمّا ذو بیانٍ، أوْ نَسَقِ و الغرضُ الآنَ بیانُ ماسبقْ
فَذوالبیانِ :تابعٌ ،شبهُ الصِّفَه حقیقه القصد بِه مُنْکَشِفَهْ
عطف دو نوع است : یکی عطف نسق و دیگری عطف بیان
و عطف بیان تابعِ جامدی است که شبیه به صفت می باشد در روشن کردن متبوعش وعدم استقلال آن مانند:«أقْسَمَ باللهِ أبو حَفَصٍْ عُمَرْ » پس عمر، عطف بیان است؛ زیرا آشکار کننده ابو حفص می باشد:[۴۶]
و عطف نَسق تابعی است که بین او و بین متبوعش، یکی از حروفی که آنها را در زیر معرفی می کنیم، می آید مانند «اخْصُصْ بِوُدٍّ و ثناءٍ مَنْ صَدَقَ»
پس عطف مُطلقاً به واو و ثمَّ و فاء و حتّی و أم و أوْ می باشد مانند «فیکَ صِدقٌ و وَفَاء »[۴۷]
معانی اصطلاحات در حروف
۱-اباحه (در حروف ربط).
انتخاب یکی از دو چیز را نشان می دهد که جمع هر دو نیز جایز تواند بود،مثال:
یا وفا یا خبر وصلِ تو یا مرگِ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند.
(دیوان حافظ غزل ۱۸۹)
جالِسِ العلماءَ أوِ الزُّهَادَ.
(معانی حروف، دکتر رادمنش، ص ۱۷۵)
۲-ابتدای غایت ( در حروف اضافه و ربط) برآغاز زمان و مکان دلالت می کند.
الف- در حروف اضافه
از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان باشد کز آن میانه یکی کارگر شود.
ابتدای مکان
(دیوان حافظ ۲۲۶)
«لَمَسْجدٌ اُمّ اُسِّسَ عَلَی التّقوی مِن أوّلِ یَومٍ أحَقُّ أنْ تَقُومَ فیه» مسلماً مسجدی که براساس تقوی بنیان گذار ی شده است سزاوارتر است که در آن نماز کنی . (قرآن کریم،سوره توبه، آیه ۱۰۸)
و جاءَ مِن أقْصَی المدینهِ رجلٌ یَسعی. (از دورترین نقطه شهر مردی آمد که به سرعت حرکت می کرد).
ابتدای مکان (معانی حروف با شواهد از قرآن و حدیث، دکتر رادمنش، ص ۵۶)
۳-احتواء و تضمن (در حروف اضافه) بر مظروف و محتوای چیزی دلالت می کند مانند:
چه ساز بود که در پرده میزد آن مطرب که رفت عمر و هنوزم دماغ پرزهواست.
(حافظ، غزل ۲۲)
« وَ قَرْنَ فی بیوتِکُنَّ » (ای زنان پیامبر در خانه هاتان آرام گیرید.)
ظرفیت حقیقی (سوره احزاب آیه ۳۳ به نقل از معانی حروف با شواهد از قرآن و حدیث، دکتر رادمنش، ص ۶۶)
۴-اختصاص (در حرف اضافه)
چیزی را خاص چیز دیگر می کند، مثال:
طریق اولی آنست که حالی را دست و پای قدرتِ او از قصدِ خویش فرو بندم و بنگرم تا خود چه کار را ساخته بوده است. (مرزبان نامه دکتر خلیل خطیب رهبر ص ۶۸۴)
وَاُزلِفَتْ الجنَّهُ لِلْمُتَّقینَ (بهشت اختصاص به متقین دارد و بسوی آنان خواهد آمد. )(شعراء ،۹۱) (معانی حروف با شواهد از قرآن و حدیث، دکتر رادمنش، ص ۴۱)
۵-استبعاد (در حرف عطف)=
نشان می دهد که گردآمدن دو چیز با هم بعید و دور از امکان است.
من و انکارِ شراب این چه حکایت باشد.
غالباً این قدرم عقل و کفایت باشد.
(دیوان حافظ غزل ۱۵۸)
در کتب نحوی عربی حرف عطف به معنای استبعاد یافت شد.
۶-استثناء (در حرف اضافه):
بر خارج کردن اسمی از حکمی که در پیش رفته است دلالت می کند، مثال:
و می دانم که شوایبِ خیانت از مشارعِ دیانت تو دورست و الّا آن ننمایی که مقتضایِ وفا و امانت باشد،
(مرزبان نامه ،دکترخطیب رهبر،ص۱۵۶)
جاءَ الطلابُ ألّا سعیداً.
۷-استدراک:
برای رفع توهم به کار می رود و باز یافتن چیزی که ناگفته مانده می پردازد و بر دو گونه است.
الف:در حروف اضافه
خوشم آمد که سحر خسروِ خاور می گفت با همه پادشهی بنده توران شاهم
(دیوان حافظ، غزل ۳۶۱)
هَوَ لایَدْخُلُ الجنهَ لِسوءِ صنیعه عَلَی أنَّهُ لایَیأسُ مِنْ رحمهِ اللّهِ. ( او سبب بدی عملش به بهشت نمی رود؛ امّا حقیقت این است که از رحمت خدا هم نومید نیست. ) (معانی حروف، دکتر رادمنش، ص ۶۵)
ما ظَلَمْناهُم و لکن کانوا هُمُ الظّالمینَ.
(سوره زخرف،آیه ۷۶)
شکل (۲-۴). نظریۀ چشمانداز. (بادی، کین و مارکوس، ۲۰۱۰)
یکی از کاربردهای بسط تئوری چشمانداز کانمن و تورسکی (Kahneman and Tversky, 1979) به سرمایهگذاری، اثر تمایلاتی[۸۱] است. گرایش به نگه داری سهام بازنده (در زیان) و فروش سهام برنده به اثر تمایلاتی مشهور است که برای اولین بار توسط شفرین و استتمن (Shefrin and Statman,1985) ارائه شد. در تئوری چشمانداز، زمانی که سرمایهگذار با دو انتخاب ساده و سه پیامد تصادفی مواجه میشود، به صورت تابع ارزش S شکل رفتار میکند (شکل (۲-۴) را ملاحظه کنید).
این تابع ارزش مشابه با تابع مطلوبیت استاندارد است، با این تفاوت که به جای سطح ثروت، برحسب سود و زیان تعریف میشود. تابع در دامنه سود مقعر است و در دامنه زیان محدب است. همچنین، شیب تابع در دامنه زیان در مقایسه با دامنه سود، بیشتر است که به معنای زیان گریزی سرمایهگذاران است. موضوع کلیدی این تابع ارزش، نقطه مرجع است که سود و زیان نسبت به آن اندازه گیری میشود. معمولاً، موقعیت موجود به عنوان نقطه مرجع در نظر گرفته میشود. برای مثال، فرض کنید یک سرمایهگذار یک سهم را می خرد، با این اعتقاد که سهم بازده مورد انتظار کافی جهت توجیه ریسک آن را دارد. اگر قیمت سهم افزایش یابد و سرمایهگذار از قیمت خرید به عنوان نقطه مرجع استفاده کند، قیمت سهم تحدب بیشتری داشته و نشان دهنده ریسکگریزی بیشتر خواهد بود که مشخصه تابع ارزش سرمایهگذار است. در هر حال، احتمال دارد که بازده مورد انتظار سهم توجیه کننده ریسک آن باشد، لذا اگر سرمایهگذار انتظار خود از بازده سهم را کاهش دهد، امکان دارد که سهم خود را بفروشد. حال چنانچه قیمت سهم به جای افزایش، کاهش یابد، چه اتفاقی می افتد؟ در این حالت، تابع قیمت سهم مقعر شده و ریسکپذیری[۸۲] سرمایهگذار را منعکس میکند. در این حالت چنانچه بازده مورد انتظار به میزانی کاهش یابد که حتی تصمیم خرید اولیه را توجیه نکند، سرمایهگذار به نگه داری سهم ادامه خواهد داد. بنابراین، مشاهده میشود که انگیزه فروش سهم بسته به بازده واقعی تفاوت میکند. بهطور مشابه، یک سرمایهگذار را در نظر بگیرید که دو سهم مختلف را نگه داری میکند. قیمت سهم آلفا در مقایسه با قیمت خرید، افزایش داشته است، و قیمت سهم بتا در مقایسه با قیمت خرید کاهش داشته است. اگر سرمایهگذار نیاز نقدشوندگی داشته باشد و اطلاعات جدیدی از دو سهم نداشته باشد، به احتمال زیاد سهم آلفا که افزایش قیمت داشته است را به فروش می رساند (ODEAN, 1998)
کانمن و تورسکی (Kahneman and Tversky, 1979) بیان میکنند که افراد بسته به قرار داشتن در منطقۀ سود و زیان، رفتار متفاوتی از خود نشان میدهند. این موضوع پیشنهاد میکند که رفتار سرمایهگذار در شرایط مختلف بازار تغییر میکند (برای مثال، بازارهای صعودی یا نزولی[۸۳])، بدین معنا که بتا نیز تغییر میکند. اگر سرمایهگذاران در زمان زیان ریسکگرا باشند، انتظار میرود که بتا در شرایط نزولی بازار بزرگتر باشد. علاوه بر این، اگر سرمایهگذاران در زمان سود ریسکگریز باشند، انتظار میرود که بتا در شرایط صعودی بازار کوچکتر باشد. اگر بتا رفتار متغیر زمانی یا وابسته به الگو (رژیم) از خود نشان دهد، امکان دارد که رابطه ریسک و بازده به شیوهای که در دانش مالی و اقتصاد کلاسیک پیشنهاد میشود مثبت نباشد و در دورههای خاصی منفی باشد (Fama and French, 1992).
بهطور خلاصه، تئوری چشمانداز توسط کانمن و تورسکی (Kahneman and Tversky, 1979) و تورسکی و کانمن (Kahneman and Tversky, 1986) با اجزای کلیدی ذیل معرفی شد: (۱) تابع ارزشی که برای سود مقعر بوده و برای زیان محدب میباشد و برای زیان در مقایسه با سود دارای شیب بیشتری است و (۲) تبدیل (انتقال) غیرخطی مقیاس احتمال که بر احتمالات کوچک وزن بیشتری داده و بر احتمالات بالا و متوسط وزن کمتری میدهد. این اجزا منجر به ریسکگریزی در حالت سود و ریسکگرایی در حالت زیان میشود. اگر سرمایهگذاران مطابق با تئوری چشمانداز عمل کنند، بازده سهام در صورت مواجه شدن سرمایهگذاران با سود و زیان، رفتار متفاوتی از خود نشان خواهد داد. اگر سرمایهگذاران در موقعیت زیان ریسکگرا باشند و در موقعیت سود ریسکگریز باشند، در اینصورت بازدههای یک شرکت نوسان بالاتری در الگوی زیان (بازدههای منفی) در مقایسه با الگوی سود (بازدههای مثبت) از خود نشان میدهد. علاوه بر این، پراکندگی مقطعی بازدهها در الگوی زیان در مقایسه با الگوی سود بیشتر است. رفتار سرمایهگذار بتای شرکت را نیز تحتتأثیر قرار میدهد. اگر سرمایهگذاران در شرایط بازاری نزولی ریسکگرا باشند، بتاها در مقایسه با شرایط خوب بازار بالاتر خواهند بود.
۲-۲- پیشینه تحقیق
در طول چند دهه گذشته، علاقه روز افزونی به تحقیق درباره رفتار سرمایهگذار در بازارهای سرمایه شکل گرفته است. این تحقیقات بهطور خاص به این موضوع که چگونه و چه زمانی الگوی رفتاری ممکن است قیمت سهام را تحتتأثیر قرار دهد و بهطور عام به این موضوع پرداخته که بحث کارایی بازار چگونه تحتتأثیر قرار میگیرد. تمرکز در ادبیات موضوعی مالی رفتاری بر مطالعه عقلانیت سرمایهگذار و کاربردهای فرایندهای شناختی موجود در تصمیمگیری سرمایهگذاری در بازار سهام بوده است (Fromlet, 2001). واکنش های خاص ایجاد شده از ویژگی های رفتاری و روانی ممکن است با تصمیمگیری عقلایی نظیر اجتناب از زیان[۸۴] سازگار باشد (Kahnemann and Tversky, 1979; Tversky and Kahnemann, 1986). به عبارت دیگر، سرمایهگذاری با چنین ویژگی، ارزیابی ذهنی از دادههای تاریخی و متغیرهای بنیادی جاری خواهد داشت، اما همین رفتار میتواند نوسانات قیمتی را موجب شود که ضرروتاً به دلیل ورود اطلاعات جدید نباشد، بلکه به دلیل پدیده رفتار جمعی باشد (Thaler, 1991; Shefrin, 2000). در این رابطه، کالو و مندوزا (Calvo and Mendoza, 2000) مدلی ارائه کردند که در آن در صورتی که اطلاعات کسب شده مرتبط با شایعه بسیار هزینهبر باشد یا اینکه انحرافات از معیار بسیار بزرگ باشد، رفتار جمعی به وجود میآید. در زمینه بتاهای متغیر، بحث این محققان را میتوان در وضعیت ذیل کاربردی کرد. اگر شوکهای بزرگی در بازار وجود داشته باشد و سرمایهگذاران زمانی برای جمع آوری و تفسیر اطلاعات نداشته باشند (یا کسب اطلاعات هزینهبر باشد)، آنها از بازار پیروی میکنند که این رفتار منجر به بتاهای افزایش یافته در زمان شوکهای افراطی میشود.
فرضیهای که بازده سهام وابسته به بازده سبد سرمایهگذار بازار مشروط بر شرایط بازده خاص شرکتی است، مرتبط با ادبیات موضوعی است که نشان میدهد سهام و سبدهای سرمایهگذاری شاخص های بازار سهام، همبستگی مثبت بالایی در بازدههای نزولی در مقایسه با بازارهای صعودی دارند (Ang and Chen, 2002; Boyer, Kumagai and Yuan, 2006). علاوه بر این، تحقیقات بیشماری از تئوری ارزش حدی[۸۵] استفاده کرده و ساختار وابستگی متغیرها در حالت های حدی و نرمال را تجزیهتحلیل میکند (Patton, 2004). کانمن و تورسکی (Kahneman and Tversky, 1979) بیان میکنند که افراد بسته به سود و زیان، رفتار متفاوتی از خود نشان میدهند. این موضوع پیشنهاد میکند که رفتار سرمایهگذار در شرایط بازار مختلف تغییر میکند (برای مثال، بازارهای صعودی یا نزولی[۸۶])، بدین معنا که بتا نیز تغییر میکند. اگر سرمایهگذاران در زمان زیان ریسکگرا باشند، انتظار میرود که بتا در شرایط نزولی بازار بزرگتر باشد. علاوه بر این، اگر سرمایهگذاران در زمان سود ریسکگریز باشند، انتظار میرود که بتا در شرایط صعودی بازار کوچکتر باشد. بار و اسکولز (Baur and Schulze, 2010) گزارش کردند نقش وابسته به الگوء سهام منفرد را میتوان با بهره گرفتن از تئوری چشمانداز توضیح داد. همچنین، اگر بتا رفتار متغیر زمانی یا وابسته به الگو (رژیم) از خود نشان دهد، امکان دارد که رابطه ریسک و بازده به شیوهای که در دانش مالی و اقتصاد کلاسیک پیشنهاد میشود مثبت نباشد و برای دورههای خاصی منفی باشد (Fama and French, 1992). در این رابطه، محققانی نظیر کمپل (Campbell, 1987) برین و همکاران (Breen et al.,1989)، گلاستن و همکاران (Glosten et al., 1993) و لاتو و لاویگسون (Lettu and Ludvigson, 2002) رابطه بین ریسک و بازده را معکوس (منفی) یافتهاند. هاریزون و ژانگ (Harrison and Zhang, 1999) گزارش کردند که رابطه ریسک و بازده در بلندمدت مثبت است، اما در کوتاه مدت معنادار نیست. چیانگ و لی (Chiang and Li, 2012) از شیوه رگرسیون چارکی استفاده کرده و با تجزیه ریسک به ریسک پیشبینی شده و غیرمنتظره، رابطه مستقیم بین ریسک مورد انتظار با بازده مازاد و رابطه غیرمستقیم بین ریسک غیرمنتظره با بازده مازاد گزارش کردند، همچنین آنها رابطه بین ریسک و بازده را در دامنه های حدی بازده متفاوت گزارش کردند (رابطه معکوس در دامنه پایین و رابطه مستقیم در دامنه بالا).
مطالعات بیشماری از این فرضیه حمایت میکند که سرمایهگذاران سهام برنده را آسان تر از سهام بازنده میفروشند. هیسلر (Heisler,1994) توانست زیان گریزی را در نمونه کوچکی از سفته بازان بازار آتی نشان دهد. وبر و کامرر (Weber and Camerer,1995) شواهد آزمایشگاهی از اثر تمایلاتی ارائه کردند. هانگن و ماهیجا (Haugen, and Makhija, 1988) همبستگی مستقیمی بین تغییر قیمتی و حجم معاملات یافتند و برمر و کاتو (Bremer and Kato,1996) نیز همین همبستگی مثبت را در بازار سهام ژاپن پیدا کردند. همبستگی مثبت نوسان قیمت با حجم معاملاتی موجب میشود که سرمایهگذاران ترجیج به نگه داری سهام برنده داشته باشند و سهام بازنده را بفروشند، اما این همبستگی میتواند نتیجه ترجیحات معاملاتی خریداران نیز باشد (ODEAN, 1998). اخیراً آندریکو و پاپاکونستانتینو (Andrikogiannopoulou and Papakonstantinou, 2015) با بررسی یافتههای آزمایشگاهی در مسابقات شرطبندی که شباهت بسیاری با بازارهای مالی دارد، شواهدی از سؤگیری زیانگریزی (ریسکپذیری) و سؤگیری ریسکگریزی (سودگریزی) ارائه کردند و بیان کردند که تئوری چشمانداز میتواند چنین اثر تمایلاتی را توضیح دهد.
همچنین، تئوری چشمانداز کاربردهایی برای قیمتگذاری دارایی و حجم معاملات ارائه میکند. بدری و شواخیزاده (۱۳۸۹) با بررسی حجم معاملات و رابطه آن با نقاط مرجع، بیان کردند زمانیکه قیمت بالاتر از قیمت مرجع باشد، حجم معاملات افزایش مییابد و شواهدی ارائه کردند مبنی بر اینکه ﺣﺪاﻛﺜﺮ ﻗﻴﻤﺖ در یکسال ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﻧﻘﻄﻪ ﻣﺮﺟﻊ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاران در ﺑﻮرس اوراق ﺑﻬﺎدار ﺗﻬﺮان میباشد. در هر حال، مطالعات عموماً قادر نیستند که انگیزه رفتار فروش سهام برنده و نگهداری سهام بازنده پیرامون نقاط مرجع را تعیین کنند. یکی از رفتار معاملاتی مورد مطالعه اثر تمایلاتی است که نخست توسط شفرین و استتمن (Shefrin and Statman,1985) معرفی شد که در آن سرمایهگذاران سهامی سودآور خود را فروخته و سهام زیانده خود نگه می دارند. این اثر در بسیاری از بازارها و برای سرمایهگذاران حرفهای و غیر حرفهای مشاهده شده است. آدن (Odean,1998) به شواهدی از اثر تمایلاتی در بازار آمریکا دست یافت. گرینبالت و کلوهارجو (Grinblatt and Keloharju,2001) اثر تمایلاتی را در بازار فنلاند مشاهده کرد، و فنج و سیشولز (Feng and Seasholes,2005) نیز دریافتند که در بازارهای چین نیز شواهدی از اثر تمایلاتی وجود دارد. گرینبالت و کلوهارجو (Grinblatt and Keloharju,2001)، شاپیرا و ونزیا (Shapira and Venezia,2001)، ورمرز (Wermers,2003)، گراوی و مورفی (Garvey and Murphy, 2004)، و جین و اسچربینا (Jin and Scherbina,2011) نیز به شواهدی از اثر تمایلاتی در معاملات افراد حرفهای دست یافتند که به نمایندگی از شرکت های خود معامله می کردند. جنسو و مایر (Genesove and Mayer,2001) با بهره گرفتن از قیمت خرید به عنوان نقطه مرجع، اثر تمایلاتی را در بازار مسکن نشان دادند و هیث و همکاران (Heath et al. ,1999) نیز اثر تمایلاتی را در اعمال اختیار معامله سهام کارمندان پیدا کردند. در ایران نیز، رضازاده و فلاح شمش (۱۳۹۲) شواهدی از اثر تمایلی زیانگریزی در بورس اوراق بهادار تهران گزارش کردند. جهانگیری و همکاران (۱۳۹۳) شواهدی از رفتار جمعی در بازارهای صعودی و نزولی ارائه کردند. سرمایهگذاران ممکن است به دلیل سؤگیریهای رفتاری سهام بازنده را نگه داشته و سهام برنده را بفروشند. به عبارت دیگر، سرمایهگذاران ممکن است توابع ارزشی همانند تابع ارزش در تئوری چشمانداز داشته باشند یا اینکه ممکن است به اشتباه، انتظار برگشت قیمتها به میانگین خود را داشته باشند. همچنین دلایلی منطقی برای نگه دارای سهام برنده و فروش سهام برنده وجود دارد. (۱) سرمایهگذارانی که سبد بازار را نگه داری نمیکنند، ممکن است با فروش برخی از سهام که افزایش قیمت داشتهاند، واکنش نشان داده و تنوعبخشی را در سبد خود اعمال کنند (Lakonishok and Smidt,1986)؛ (۲) سرمایهگذارانی که سهام را به دلیل اطلاعات مثبت می خرند، ممکن است با افزایش قیمت سهام و با این اعتقاد منطقی که قیمت در حال حاضر منعکس کننده این اطلاعات است، سهام خود را بفروشند، و با کاهش قیمت سهام و با این اعتقاد که اثر این اطلاعات هنوز بر قیمت منعکس نشده است، سهام خود را نگه داری کنند (Lakonishok and Smidt,1986). در هر حال، کلیه توضیحات منطقی برای اثر تمایلاتی نظیر تعدیل مجدد سبد[۸۷]، یا بحث اطلاعاتی میتواند کاملاً توضیح دهنده این اثر باشد (Odean, 1998). لی و یانگ (Li and Yang, 2013) بیان میکنند که تئوری چشمانداز، توضیحی بالقوه برای اثر تمایلاتی است.
در تئوری چشمانداز به عنوان تئوری توضیح دهنده تصمیمگیری تحت عدم اطمینان، (۱) سرمایهگذاران پیامدها را بر حسب سطح ثروت کل ارزیابی نمیکنند، بلکه بر حسب ادراک خود از سود یا زیان نسبت به نقطه مرجع (نوعاً قیمت خرید)، ارزیابی میکنند. (۲) سرمایهگذاران حساسیت بیشتری به زیان در مقایسه با سود دارند (زیان گریزی)؛ و (۳) سرمایهگذاران در منطقه سود ریسکگریز بوده و در منطقه زیان ریسکپذیر هستند (حساسیت نزولی[۸۸] یا تحدب/تقعر تابع ارزش S شکل در تئوری چشمانداز) (Li and Yang, 2013).
ویژگی حساسیت نزولی تئوری چشمانداز که محققان از آن به عنوان مکانیزم اساسی اثر تمایلاتی یاد میکنند، بیان میکند که اگر سهام در سود باشد، سرمایهگذار ریسکگریز شده و به فروش آن سهام متمایل میشود و چنانچه سهام در زیان باشد، سرمایهگذار ریسکپذیر شده و سهام را نگه میدارد. در هر حال، مدلهای تئوریک اخیر پیشنهاد میدهد که ارتباط بین تئوری چشمانداز و اثر تمایلاتی پیچیدهتر است. از یک سو، کیل و همکاران (Kyle et al. ,2006) و هندرسون (Henderson, 2012) تصمیمات نقد کردن سهام را با تئوری چشمانداز تجزیه و تحلیل کردند و یافتند که رفتار سرمایهگذار پیروی کننده از تئوری چشمانداز، با اثر تمایلاتی سازگار است. از سوی دیگر، باربریز و ژیونگ (Barberis and Xiong,2009) و هنز و ولکک (Hens and Vlcek,2011) نشان دادند که تئوری چشمانداز غالباً اثر تمایلاتی معکوس[۸۹] پیشبینی میکند، بهطوری که در آن سرمایهگذاران تمایل دارند که سهام زیانده را سریعتر از سهام سودآور بفروشند. همچنین، در مطالعهای که اخیراً انجام شده است، بابریز و همکاران (Barberis and et al, 2014) شواهدی ارائه کردند مبنی بر اینکه مطابق با تئوری چشمانداز، سهامی که در گذشته بازده بالا (پایین) داشتهاند، بهطور متوسط در آینده بازده پایین (بالا) ارائه خواهد کرد. آنها آزمونهای خود را در ۴۶بازار بینالمللی سهام تکرار کردند و نتایج مشابهی گزارش کردند.
اینکه آیا تئوری چشمانداز اثر تمایلاتی را توضیح میدهد، بستگی به ویژگی های دارایی دارد و این موضوع یک بینش مهم است. بهطور خاص، باربریس و ژیونگ (Barberis and Xiong, 2009) بیان میکنند زمانی که بازده مورد انتظار بالا است، تئوری چشمانداز در پیشبینی اثر تمایلاتی با شکست مواجه میشود. هندرسون (Henderson, 2012) نیز نتیجهگیری کرد زمانی که بازدهها در طول زمان هبسمتگی مثبت دارند (پس از کسب بازده مثبت، سرمایهگذار انتظار افزایش دیگری در قیمت داشته و به احتمال زیاد سهام را نگه میدارد)، تئوری چشمانداز در توضیح اثر تمایلاتی با شکست مواجه میشود. علیرغم اهمیت ویژگیهای بازده، بازدهها در مدلهای موجود، برونزا فرض میشود، بهطوری که تمامی این مدلها در چارچوب تعادلی جزئی[۹۰] اجراء میشوند. این موضوع سوالی را به وجود میآورد که آیا زمانی که بازده دارایی بهطور درونزا توسط ترجیحات تئوری چشمانداز تعیین میشود، تئوری چشمانداز اثر تمایلاتی را پیشبینی میکند؟
این سوال بهطور خاص در دو بینش مطالعات مرتبط در ادبیات موضوعی قیمتگذاری دارایی اهمیت پیدا میکند. اول اینکه، جزء زیانگریزی تئوری چشمانداز برای توضیح صرف ریسک سهام بالای تاریخی مورد استفاده قرار گرفته است (Benartzi and Thaler, 1995; Barberis and Huang, 2001, 2007). دوم اینکه، اثر تمایلاتی به کار گرفته میشود تا مومنتوم قیمتی ایجاد کند، زیرا اثر تمایلاتی بین ارزش بنیادی و قیمت تعادلی فاصله انداخته و منجر به واکنش کمتر از اندازه به اطلاعات میشود (Grinblatt and Han, 2005; Frazzini, 2006; Shumway and Wu, 2006; Birru, 2011). در هر حال، در اصل هم صرف سهام بالا و هم مومنتوم قیمتی که به ترتیب در این نوع مطالعات مورد تأکید قرار میگیرد، موجب میشود که تئوری چشمانداز احتمال کمتری برای توضیح اثر تمایلاتی داشته باشد، درست همانند مدلهای تعادلی جزئی موجود (Barberis and Xiong, 2009; Henderson, 2012). بنابراین، مشاهده میشود بینش های ارائه شده توسط مطالعات با یکدیگر متضاد هستند. بهطور خلاصه، میتوان پیشینه تحقیقات در حوزه تئوری چشمانداز بهعنوان یکی از تئوریهای برجسته دانش مالی در جدول (۲-۱) خلاصه کرد.
جدول (۲-۱): خلاصه پیشینه تحقیقات در حوزه تئوری چشمانداز
محقق یا محققان | موضوع | نتایج |
کانمن و تورسکی (۱۹۷۹) | تصمیمگیری در شرایط ریسک: تئوری چشمانداز | رفتار متفاوت در منطقه سود و زیان |
تورسکی و کانمن (۱۹۸۶) | انتخاب عقلایی | تابع ارزشی که برای سود مقعر بوده و برای زیان محدب میباشد و برای زیان در مقایسه با سود دارای شیب بیشتری است. |
تالر (۱۹۹۱) | اقتصاد شبه عقلایی | نوسان قیمتی به دلیل رفتار جمعی سرمایهگذاران |
تورسکی و کانمن (۱۹۹۱) | زیانگریزی در انتخاب ریسکی | ارزش نهایی سود یا زیان با افزایش میزان سود یا زیان کاهش مییابد (منحنی Sشکل تئوری چشمانداز) |
فاما و فرنچ (۱۹۹۲) | ریسک و بازده: مدلهای قیمتگذاری | رابطه ریسک و بازده متناقض با یافتههای دانش مالی کلاسیک به دلیل بتای متغیر زمانی یا وابسته به الگو (رژیم) |