۱-گاه برای جدا کردن گروه های مختلف دینی و مذهبی از یکدیگر بوده مثلا محله یهودیان، زرتشتیان، مسلمانان
۲-برای جدا کردن گروه های قومی مختلف، محله ترک ها، کردها
۳-در بسیاری از شهر ها جدایی طبقات نیز جدایی محله را همراه داشته محله اغنیا و محله فقرا
۴-گاه برای سهولت و اداره شهر ها آن ها را به محلاتی تقسیم می کردند
۵- گاه مسایل نظامی سیاسی باعث تقسیم بندی ها در شهرها می شده مثلا ارگ شهر و محل حاکم نشین
۶-جدایی شغلی نیز محلاتی را گاه بوجود آورده است محله مسگر ها، محله گازرها و غیره
۷-گاه عوامل طبیعی مانند وجود رودخانه، تپه و غیره علت جدایی محلات یک شهر بوده است (پاپلی یزدی تحقیقات جغرافیایی، ش۴).
بنابر این محلات با گروه های تعریف شده اجتماعی و قلمرو مشخص و محیط فیزیکی معین و کنش های متقابل کارکردی و اجتماعی و هویت شناخته شده توسط ساکنین تعریف می شوند. محلات در شهر های کهن فاقد مرز مشخص (به وسیله شبکه معابر)بوده اند و هر محله دارای قلمرو فضایی خاص که هر چه به محلات مجاور نزدیک می شده این قلمرو بیشتر رنگ می باخت تا اینکه به آهستگی به قلمرو فضایی محله مجاور وارد می شده. در این شهر ها گذر به عنوان مهم ترین نشانه در شناسایی محله قابل تشخیص بوده و در گذر محله خدمات محله ارائه می شده و مرکز زندگی عمومی محله به شمار می رفته و در نتیجه گذر محله که مرز محله و قلب محله و عنصر شاخص آن بوده و محل عرضه خدمات و فضای عمومی محله بوده است. الگوی محله و گذر در شهر قدیم (مجله آبادی،ش۸۹:۱۷)اما در شهرسازی معاصر در پی ورود اتومبیل به زندگی شهری تغییر زیادی در بافت کهن شهری روی داد. برش های غیر اصولی بافت کهن شهری دگرگونی های زیادی در چهره شهر ها به وجود آورد. ظهور عنصر خیابان و انتقال بسیاری از فعالیت ها به کنار خیابان و تسلط کامل اتومبیل به محیط محله ای و آسیب های روانی و اجتماعی در محلات را شاهد هستیم الگوی محله و خیابان در شهر معاصر (مجله آبادی،ش۱۷:۸۹)مقایسه محلات در گذشته و معاصر؛ محله تقسیمات شهری سنتی در گذشته شهر های ایران بوده است. نحوه ایجاد و پذیرش محله به عنوان واحد های تقسیماتی در معلول عوامل اجتماعی، اقتصادی و کالبدی زمان گذشته و به عبارت دیگر الگوی رفتاری مردم می باشد. این الگو های رفتاری ابتدا خصوصیات کا لبدی فضایی زندگی را شکل می داده و سپس با مرز بندی بین آنها و ایجاد قانون مندی های لازم به فضای زندگی شکل مطلوب را می داده است. مقایسه محله و واحد های تقسیماتی فعلی تحت هر نامی از قبیل: واحد همسایگی، ناحیه، منطقه، حوزه و مانند آن گویای این واقعیت است که محله گذشته از عملکرد تقسیماتی خود در شهر دارای خصوصیات مستقل عملکردی و منسجمی بوده است که امروزه در هیچ یک از تقسیمات شهری نظیر آن مشاهده نمی شود. این خصوصیات عبارت از شخصیت مستقل، قابل شناسایی، با هویت خود جوش که در ساکنان خود احساس تعلق و تعصب می آفریند و همین خصوصیات است که امروزه به عنوان نشانه ها و معیارهای مطلوب برای یک جامعه شهری ایده آل به شمار می رود .در حالی که تقسیمات فعلی اعم از واحد همسایگی، مجموعه آپارتمانی، کوی های کارمندی، شهرک های صنعتی که بنا بر علت اصلی وجودی شان که عموما ضرورت های صرفا اقتصادی است که فاقد آن خصوصیات می باشد محلات قدیمی شامل ارزش های اجتماعی، اخلاقی و نظارتی لازم بوده اند در حالی که تقسیمات فعلی فاقد آن ها هستند. تاثیر الگوی شهر سازی جدید بر واحد های تقسیماتی سنتی شهر های ما کاملا مشهود است. محلات ما در قالب قانون مندی و سلسله مراتب خاصی از ابعاد اجتماعی – اقتصادی اداره می شدند بدین سبب محلات دارای فضای تجاری (بازار، بازارچه، گذر) و فضای فرهنگی -اجتماعی ومذهبی (مسجد، آب انبار، حسینیه)و خدماتی مانند نانوایی و بقالی و… بوده است. اما با ورود اتومبیل و وسایل نقلیه و ضرورت تقسیمات مدیریتی جدید بافت قدیمی شهر ها به هم ریخته است .عناصر و ارزش ها ی دگرگون شده در محلات جدید عبارت است:
۱- دگرگونی بنیادی در شکل و بافت محله
۲- کم شدن فضای مفید مسکونی وفضای سبز وباز خصوصی
۳- تغییر شکل شبکه ارتباطی
۴- کم شدن مقیاس پیاده
۵- تغییر شکل و گسترش فعالیتهای محله ای
۶- از بین رفتن حجاب مسکونی
۷-کم رنگ شدن روابط اجتماعی
۸-کم رنگ شدن ارزش های فرهنگی (صمدی،۶۶:۱۳۷۳). جایگاه محله در شهر سازی معاصر ایران شیوه شکل گیری محلات در شهر های ایران همانند سایر شهر های دنیا بوده است.
شکل ارگانیک محلات در گذشته باعث تمایز وجدایی محلات توسط مرزهای سخت بوده است و دست رسی تنها از طریق یک شبکه محله ای صورت می گرفته است (سلطانزاده،۹۴:۱۳۷۵). وجود عناصر مصنوع کالبدی باعث تعریف شدن قلمرو ها در محلات بوده است .هم چنین شکل گیری مراکز محله ای با نهاد های افتصادی -اجتماعی مورد نیاز ساکنین برخورد ساکنین محلات را به حداقل می رساند (فلامکی،۱۳۳:۱۳۸۷) توسعه و دگرگونی در ساختار شهری جدید، به دنبال گسترش نهاد های افتصادی -اجتماعی به همراه مداخله شهر سازان در ساختار شهر به آشفتگی در قلمرو های شهر ها منجر گردید (فلامکی،۱۳۵:۱۳۸۷). بنابر این افزایش جمعیت و توسعه تکنولوژیکی ارتباطی، قلمرو ها را دارای پیچیدگی زیاد تری کرد و شهر سازی نوین جستجوگر ابزار ها و عناصر غیر فیزیکی و نمادین جهت تعریف قلمرو ها گردیده است. شهر سازی و شهر گرایی جدید و محلات محله در شهر به عنوان واحد پایه و اولیه سازمان کالبدی طی قرن ها به بقاء خود در سازمان شهری ادامه داده است .با وجود افزایش سیستم های فنی ارتباطی و شکل گیری جهان شهر ها و متروپل ها هنوز محلات به عنوان یک ضرورت برای تکامل انسان مطرح می باشد . به طور کلی شهر گرایی جدید محله هایی فشرده با کاربری مختلط و برخورد خوبی که با پیاده دارند و مناطقی با موقعیت و ویژگی مناسب و راهرو های کارکردی و زیبا که می توانند محیط های طبیعی و محله های ساخت انسان را با قالب، کلیتی پایدار و ماندنی انسجام بخشند (دوانی وپلززیبرک به نقل از مدنی پور،۱۰۷:۱۳۷۶)به طور کلی عناصر بنیادی سازمان دهی شهر گرایی جدید را محل و راهرو و منطقه تشکیل می دهد یک محله آرمانی باید این خصوصیات را داشته باشد:
۱-یک مرکز و یک لبه
۲-اندازه ی بهینه
۳-ترکیبی متعادل که شامل فعالیت های زندگی، کار، رفتن به مدرسه، عبادت و تفریح باشد
۴- شبکه خوب از خیابان های به یکدیگر مرتبط که مکان ساختمان هاو ترافیک را سازمان دهی می کنند
۵- اولویت دهی به فضا های عمومی و جای گیری مناسب ساختمان های شهری (دوانی وپلززیبرک به نقل از مدنی پور،۳۱۳:۱۳۷۶).
به طور کلی ساختار محله ای دارای مرز بندی یکی از خصوصیات شهر سازی جدید است. بنابر این شهر گرایی جدید به دنبال کشف دوباره ی سنت های برنامه ریزی و ایجاد مکان های اجتماعی و محله های به یاد ماندنی است. شهر گرایی جدید در پی تلاش به آمیختگی اجتماعی و محیطی و مکانی است. پس یکی از عناصر مهم شهر گرایی جدید محله و محله گرایی است. به طوری که اصول به کار رفته در طراحی یک محله شهری باید برای کل شهر به کار گرفته شود. هویت بخشی و مشارکت اجتماعی محله ای محله به عنوان یکی از زیر ساخت های ساختاری- کالبدی دارای اهمیت می باشد. ادامه حیات شهری دلیل بر اهمیت محله در تکامل اجتماعی –روانی شهر نشینان می باشد بنابر این محله تبلور کالبدی اجتماع و مرز های آن تبلور حریم ها و قلمرو ها می باشد. پس یکی از ویژگی های محیط شهری قابل زیست، وجود اجتماع مشارکتی در جامعه شهری می باشد. اجتماع شهری باعث می گردد که کنش متقابل اجتماعی و جامعه مدنی شکل می گیرد و واحد مکانی که این کنش ها عمدتا در آن شکل می گیرد محله می باشد. بنابر این توجه به بعد اجتماعی محله، قلمرو های اجتماعی و غیر کالبدی یکی از ضروریات محیط قابل زیست شهری است.
۲-۱۱- جمعیت و محله
در خصوص میزان جمعیت پذیری محله ها و ضوابط تعیین سقف حداقل و حداکثر آن، باید اذعان کرد که چه در رویکرد جدید و چه در رویکرد قدیم، ضابطه خاصی وجود نداشته است.
در این خصوص دانشمندان نظریه های متفاوتی ارائه کرده اند. به اعتقاد برخی از آنها حداقل جمعیتی که در بیشتر موارد موجب می شود یک اجتماع جمعیتی را محله بنامند، نمی تواند کمتر از دویست نفر باشند، اما حداکثر جمعیت یک محله دارای حد و میزان مشخصی نبوده و این امر با خصوصیات کالبدی، فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی یک شهر مرتبط است.
در رویکرد جدید برخی از دانشمندان نظیر کلرنس پری، اشتاین، رادبرن و… حد مطلوب جمعیتی یک محله را به توان ارائه خدمات، به ویژه خدمات آموزشی به جمعیت ساکن در آن می دانند. به عنوان مثال، پری معتقد است که جمعیت محله های مسکونی بر مبنای ضروریات و محدوده عملکرد یک مدرسه ابتدیی شکل می گیرد؛ و یا به قول اشتاین، جمعیت یک محله به اندازه گستره یک مدرسه ابتدایی می باشد. امروزه در ساخت شهرهای جدید، اعداد و ارقام خاصی را به کار می برند به گونه ای که اگر مساحت محلات را حدود ۶۴هکتار در نظر بگیرند، جمعیتی را که در آن پیش بینی می کنند، حدودأ بین ۱۰۰تا ۳۰۰نفر است (۱۹۹۲:۴۲،clarece).
۲-۱۲- روابط و ترکیب اجتماعی محلات
در جامعه شهری به هر وسعتی که باشد، مردم علاقمند هستند در مجاورت گروهی زندگی کنند که به لحاظ منزلت اجتماعی تا حدودی برابرند، یعنی مثل خودشان هستند. از این رو می بینیم که محلات شهر از یکدیگر بسیار متفاوتند. گروه های کم درآمد در محله های عقب مانده زندگی می کنند و گروه های پر درآمد، محلات و حومه های سالم و زیبای شهر را انتخاب کرده اند. طبقه متوسط شهری جای مخصوص به خود دارد. جامعه شهری از حوزه های اجتماعی متفاوت و پیچیده ای تشکیل می شود. خانواده های شهری به هر طبقه ای تعلق داشته باشند، هنگام انتخاب محله مسکونی تحت تأثیر چهار عامل مهم قرار می گیرند:
۱)میزان درآمد
۲)ساخت خانواده
۳)پایگاه اجتماعی
۴)علاقه به جا به جایی (شکویی،۴۲:۱۳۶۰).
محلات مسکونی در شهرهای ایران دارای حوزه های اجتماعی مختلفی بوده اند. تفاوتهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و… آنها را به صورت مشخص از یکدیگر جدا می کرده است.
هر محله در محدوده خود دارای برخی تأسیسات و تجهیزات مورد نیاز زندگی روزمره ساکنین نظیر دکان ها، آب انبارها، بازارچه، مساجد، حسینیه ها، حمام های عمومی، سقاخانه، مدارس و داروخانه ها است که تنها مردم محله می توانند به آسانی در همه روزها از آنها بهره مند شوند.
به طور کلی می توان گفت که محلات شهری از لحاظ ساختار اجتماعی از یک استقلال و ویژگی خاص اجتماعی برخوردار هستند.
از مهمترین عوامل بر هم زننده پیوند محلات، نظیر اندازی بین گروه های مردم، می توان از عامل مذهب در ابعاد اقتصادی نام برد. تاریخ شهرهای قدیمی شاهد وقوع حوادث مهمی در این زمینه بوده استو مثلأ در تاریخ اصفهان ذکر شده است که در سال ۵۶۰هجری قمری میان شافعیان و حنفیان جنگی به مدت یک هفته به وقوع پیوست که در اثر آن به عده زیادی کشته و مجروح شدند (مهدوی،بی تا:۱۲).
گاه بین افراد یک صنف به دلیل دارا بودن شغل یکسان، نوعی پیوند اجتماعی و صمیمیت ایجاد می شد و دکان داران را به ویژه در اجرای مراسمی خاص نظیر مراسم مذهبی ماه محرم و عزاداریها، جشن ها و اعیاد، به صورت دسته های جداگانه دور هم جمع می کرد. در اینجا شغل و هدف مشترک، پیوند دهنده بین افراد هر صنف به شمار می رفت.
ترکیب اجتماعی محلات در بستر زمان تابع عوامل مختلفی بوده است، اما به طور کلی عوامل اقتصادی و اجتماعی نقش تعیین کننده ای در شکل گیری ترکیب اجتماعی محلات یک شهر بر عهده داشته اند. به عنوان مثال، در ایران ترکیب اجتماعی ساکنان بسیاری از محله های واقع در شهرهای پیش از اسلام، کما بیش تحت تأثیر نظام اجتماعی و طبقاتی آن زمان، از گروه ها و قشرهایی همانند و منسجم تشکیل یافته بود. اعضای هر گروه اجتماعی در محله ای معین زندگی می کردند (کیانی،۳۶۷:۱۳۶۵).
در سرزمین های اسلامی، شهر مجموعه ای از محله های متجانس و همگن است که براساس روابط مناسب، شکل و وابستگی های قومی، مذهبی، حرفه ای یا سرزمینی در مکان مشخص مجتمع شده و هدایت و اصالت خود را سالها به همین صورت نگه داشته اند (مشهدی زاده،۲۲:۱۳۷۵).
۲-۱۳- شرایط اجتماعى و فیزیکى محله
شرایط فیزیکى و اجتماعى محله و منطقه مسکونى هر یک به نحوى بر میزان رضایت از روابط همسایگى تاثیر می گذارند. در شهر هاى ممالک در حال توسعه و شهر هاى غربى، با تبعیت از پایگاه اجتماعى- اقتصادى، کارگران ساختمانى، مهاجرین روستایى، دست فروشان، کارمندان و…، هر یک محله ویژه خود را دارند چرا که از پایگاه اقتصادى - اجتماعى یکسانى بهره مند هستند؛ البته این بدان معنا نیست که مثلا در یک محله کارگرى، کارمندى زندگى نمى کند بلکه مراد این است که اکثریت ساکنین محله ها به یک پایگاه اجتماعى – اقتصادى معین تعلق دارند. روش هاى محله بندى در گذشته سبب مى گردید تا قلمرو هاى مختلف شهر و محله و حتى اجزاى کوچک تر همچون خانه، معابر و ساختمان هاى عمومى براى شهروندان معنا دار و تعریف شده باشند. بر خلاف فضا ها و عناصر شهر هاى معاصر که فاقد معنا هستند و نمى توانند ارزشى را به انسان القا کنند و نه احساس تعلقى را در انسان به وجود مى آورند. فضا ها و عناصر شهر هاى تاریخى نه تنها براى ساکنان که حتى براى تازه واردان نیز داراى معنا و هویت بودند (نقى زاده،۳۱:۱۳۷۶).
یک بررسى از محله اى که ترافیک سنگین حاکم بر آن بود نتایج زیر را نشان مى دهد:
هریک از افراد توانسته بودند تنها ۴ دوست در سراسر محله بیابند در حالى که در محله ها آرام با ترافیک سبک، این تعداد به ۹ نفر افزایش یافته بود، زیرا ترافیک سنگین، سبب دورى گزینى خانواده ها، جوانان و کودکان از خیابان ها و کوچه ها و پناه بردن به خانه ها مى شود و این وضع روابط همسایگى و دوستى را تضعیف مى کند (شکویى،۵۰:۱۳۸۳).
۲-۱۴- مدیریت محله و ساختار آن در شهرها
یکی از موضوعات مهم و مورد توجه برنامه ریزان شهری، چگونگی مدیریت شهر و عناصر فضایی آن است. محله هم که یکی از مهمترین عناصر فضایی شهرها است، از لحاظ ساختار مدیریتی در طول زمان، دارای ویژگی خاصی بوده است که در اینجا به اختصار مورد توجه قرار می گیرد. به طور کلی اداره محله ها و نظم بخشیدن به امور داخلی و خارجی آنها از دو طریق کلی صورت می گرفت:
دانلود مطالب پایان نامه ها با موضوع تحلیلی بر نقش کاربری های مذهبی در شکل ...