پیتردراکر
منبع دانش.
۱۹۹۴
شبکه ارتباطی دانش مدیریت
نخستین کنفرانس مدیریت دانش.
۱۹۹۴
شرکت بزرگ مشاوره
نخستین که سرویس های دانش مدیریت را به مشتری پیشنهاد کرد .
۱۹۹۵
استنفورد پال رومر
دانش به عنوان منبع بی پایان
۱۹۹۵
نوناکا و تاکوچی
کتاب شرکت دانش آفرین
۱۹۹۵
دروتی لئوناردبارتون
کتاب سرچشمه های دانش.
۱۹۹۶
انواع شرکت ها وشغل ها
انفجار پرسرو صدای الحاق ها و فعالیت ها .
ماخذ: کاویانی و نیازی ، ۱۳۸۶
واتسون (۲۰۰۲) در کتاب خود به سه مرحله مشخص در تمدن بشری و چهارمین مرحله ای که اخیراً مطرح شده است . اشاره می کند که عبارتند از عصر صنعت و عصر اطلاعات که در اواخر قرن بیستم آغاز شد. وی پیش بینی می نماید که قرن بیست ویکم شاهد توسعه جوامع بر مبنای ایده ها و خلاقیت باشد . وی پیتر دارکر، تافلر و سایرین نیز به طور ضمنی ظهور این پدیده را بشارت داده بودند (ویگ ، ۱۹۹۷). به طور خلاصه چهار عامل عمده در به بوجود آمدن این پدیده عبارتند از:
-
- دگرگونی مدل کسب و کار صنعتی که سرمایه های یک سازمان اساساً سرمایه های قابل لمس و ملی بودند ( امکانات تولید ، ماشین ، زمین و حتی نیروی کار ارزان ) به سمت سازمان هایی که دارایی اصلی آنها غیرقابل لمس بوده و بادانش، خبرگی و توانایی برای خلاق سازی کارکنان آنها گره خورده است . از زمان که حرفه ها به این نتیجه رسیدند که باید به طریقی دارایی خود را ارزش گذاری و هزینه ها را کنترل نمایند، دوره ای آغاز شدکه امتیاز رقابتی بر خلق دانش و استفاده موثر از آن استوار گشت (سی نت ،۲۰۰۴).
- افزایش فوق العاده حجم اطلاعات ، ذخیره الکترونیکی آن و افزایش دسترسی به اطلاعات ، به طور کلی ارزش دانش را افزوده است ، زیرا فقط از طریق دانش است که این اطلاعات ارزش پیدا می کند ، دانش همچنین ارزش بالایی پیدا می کند . زیرا به اقدام نزدیک تر است . اطلاعات به خودی خود تصمیم ایجاد نمی کند ، بلکه تبدیل اطلاعات به دانش مبتنی بر انسان هاست که به تصمیم و بنابراین به اقدام می انجامد (ویگ ، ۱۹۹۷).
- تغییر هرم سنی جمعیت و ویژگی های جمعیت شناختی که فقط در منابع کمی به آن اشاره شده است . بسیاری از سازمان ها در یافته اند که حجم زیادی از دانش مهم آنها در آستانه بازنشستگی است . این آکاهی فزاینده وجود دارد که اگر اندازه گیری و اقدام مناسب انجام نشود ، قسمت عمده این دانش و خبرگی حیاتی به سادگی از سازمان خارج شود (سی نت ، ۲۰۰۴).
- تخصصی تر شدن فعالیت ها نیز ممکن است خطر از دست رفتن دانش سازمانی و خبرگی به واسطه انتقال یا اخراج کارکنان را به همراه داشته باشد (همان منابع ، ۲۰۰۴).
زمانی که سازمان ها به سرعت به فناوری روی آوردند ، تصور کردند که قدرت فوق العاده رایانه ، سیستم ها وبانک های اطلاعاتی پیشرفته می تواند بر کلیه مشکلات سازمانی فائق آید ، بنابراین بخش های فناوری اطلاعات مرکز فعالیت های مدیریت دانش بودند . اما وقتی خبرگی و دانش نهفته انسان ها مرکز توجه واقع شد ، سایر رشته ها و بخش ها نیز به تدریج درگیر شدند . در بدو امر به مدیریت دانش فقط از بعد فناوری نگاه می شد و آن رایک فناوری می پنداشتند . اما بتدریج سازمان ها دریافتند که برای استفاده واقعی از مهارت کارکنان ، چیزی ماورای مدیریت اطلاعات مورد نیاز است. انسان ها در مقابل ابزارهای چاپی یا الکترونیکی ، در مرکز توسعه ، اجرا و موفقیت مدیریت دانش قرار می گیرند و همین عامل انسانی وجه تمایز مدیریت دانش از مفاهیم مشابهی چون مدیریت اطلاعات است ( بلر و دیگران ، ۲۰۰۲).
باتوجه به مطالب فوق ، در عمل اهداف مدیریت دانش را می توان به صورت زیر خلاصه کرد : ایجاد انباره دانش ، ارتقای دارایی های دانشی ، بهینه سازی فضای دانشی و مدیریت دانش به عنوان یک دارایی (داونپورت ودیگران ،۱۹۹۸).
۲-۲-۱مفهوم مدیریت دانش
تاکنون تعاریف مختلفی از مدیریت دانش ارائه شده است . مدیریت دانش ناظر برمجموعه ای از فرایند هاست که طی آن جریان دانش در یک جامعه به صورت مستمر و فزاینده هدایت می شود (سانتوس ودیگران ،۲۰۰۴).