جرم سرقت از منازل را به عنوان یکی از نارهنجاریهای اجتماعی کاهش دهد. ضرورت انجام این تحقیق از چند جنبه قابل تامل است از جنبه نظری این تحقیق به پیشرفت تخصصی درزمینه پیشگیری از جرم و جنایت از طریق پیشگیری مکانی و طراحی محیطی کمک می کند. از آنجا که تحقیق حاضر با تکیه بر مبانی نظری موجود در جهانبینی پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی و برنامهریزی انجام میگیرد به نوبه خود باعث توسعه مبانی نظری موضوع فوق میگردد موضوعی که در ادبیات برنامهریزی شهری کشور کمتر بدان پرداخته شده است.
ارزش عملی و روش شناسی این تحقیق در ارائه الگوها و روشهایی است که جهت برخورد با جرائم شهری به ویژه جرم سرقت منازل و چگونگی پیشگیری از آن جرم در مناطق مختلف شهرها از طریق آشنایی با شرایط محیطی (ویژگیهای شهرسازی و معماری) و شناخت الگوهای رفتار مکانی سارقین به لحاظ ویژگیهای فردی مورد استفاده قرار داده است لذا این تحقیق گامینو در جهت کاهش انحرافات اجتماعی در شهرهاست.
-۴-۱ اهداف تحقیق
تاثیرات نابهنجار وقوع سرقت منازل در جامعه و نارضایتی شهروندان و مسئولین امنیتی و انتظامی شهرستان شهرکرد در پیجویی این جرم انگیزهای شد تا مهمترین عوامل موثر بر انتخاب مکان ارتکاب جرم از سوی مجرمان (سارقین منازل) در شهرستان شهرکرد در سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۳ که از نرخ جرم قابل توجهی نسبت به سایر جرایم برخوردار است مورد بررسی علمی قرار گیرد تا بستر و زمینهی لازم را در جهت ارتقاء عملکرد ناجا دراین خصوص فراهم آورده و با توجه به خلاء مطالعاتی که در زمینههای فوق وجود دارد، بتواند منجر به مستند سازی تجارب و رویههای مطلوب درکشف سرقت منازل ونیزارائه الگوی رفتار ومکانی مجرمان برای مسئولین انتظامیعلی الخصوص کارآگاهان گردد. پدیده سرقت منزل یکی از معضلات عمده اجتماع میباشد برای پیشگیری از وقوع آن باید عوامل آن را مطالعه و شناسایی کرد زیرا بدون تشخیص و شناسایی مشکلات و موانع پیشگیری نمیتوان برای جلوگیری ازسرقت برنامهریزی کرده و راهکارهایی ارائه داد.
شناخت و تبیین عوامل موثر بر انتخاب مکان ارتکاب جرم ازسوی سارقین منازل، در بین سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۳ هدف اصلی این تحقیق میباشد.
شناخت شگردهای سارقین و تبیین عوامل موثر در انتخاب مکان ارتکاب جرم از سوی آنان.
شناخت الگوهای رفتار مکانی مجرمان مختلف به لحاظ ویژگیهای فردی در سرقت از منازل.
آشنایی با شرایط محیطی(ویژگیهای شهرسازی و معماری) و ارتباط آن با فراوانی وقوع جرم سرقت از منازل و ارائه راهکارهای مناسب جهت مبارزه با سارقین منازل.
۱-۵- سوالات تحقیق:
آیا بین شرایط محیطی محل وقوع جرم، طرح و نقشه ی قبلی سارقین، موقعیت زمانی ارتکاب جرم، خصوصیات و ویژگیهای فردی سارقین و انتخاب مکان ارتکاب جرم از سوی سارقین منزل در شهرستان شهرکرد رابطهی معناداری وجود دارد؟
آیا بین شرایط محیطی محل وقوع جرم و انتخاب مکان جرم از سوی سارقین رابطه وجود دارد؟
آیا بین طرح و نقشه ی قبلی سارقین و انتخاب مکان جرم از سوی آنان رابطه وجود دارد؟
آیا بین موقعیت زمانی، خصوصیات و ویژگیهای فردی سارقین و انتخاب مکان جرم سرقت رابطه وجود دارد؟
۱-۶-فرضیه های تحقیق:
بین شرایط محیطی محل وقوع جرم، طرح و نقشه ی قبلی سارقین، موقعیت زمانی ارتکاب جرم، خصوصیات و ویژگیهای فردی سارقین و انتخاب مکان ارتکاب جرم از سوی سارقین منزل در شهرستان شهرکرد رابطهی معناداری وجود دارد.
بین شرایط محیطی محل وقوع جرم و انتخاب مکان جرم از سوی سارقین رابطه وجود دارد.
بین طرح و نقشه ی قبلی سارقین و انتخاب مکان جرم از سوی آنان رابطه وجود دارد.
بین موقعیت زمانی، خصوصیات و ویژگیهای فردی سارقین و انتخاب مکان جرم سرقت رابطه معناداری وجود دارد.
۱-۷- پیشینه تحقیق
در زمینه جرم و پدیده سرقت تاکنون مطالعات زیادی توسط افراد، گروه ها، مکاتب و مؤسسات مختلف صورت گرفته است اما بررسی به عمل آمده از مراکز علمی و پژوهشی، به ویژه پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران، وابسته به وزارت علوم و تحقیقات و فناوری مشخص شد هیچ تحقیقی در خصوص بررسی عوامل موثر بر انتخاب مکان ارتکاب جرم از سوی سارقین منزل در شهرستان شهرکرد به ثبت نرسیده و تحقیقی صورت نگرفته است با این حال به تحقیقاتی که مرتبط با موضوع پژوهشی صورت گرفته اشاره ای گذرا میگردد.
۱-۷-۱-پیشینه مطالعات جغرافیایی جرم
ریشه تحقیق در مورد تاثیر محیط جغرافیایی بر رفتار انسانی را باید ابتدا در افکار بقراط یونانی جستجو کرد که بین سالهای ۴۶۰-۳۷۷ قبل از میلاد مسیح میزیسته است این دانشمند به پزشکان توصیه میکرد که وضع اقلیمی، فصول، باد و هوا و. .. را مطالعه کنند و به تاثیر آنها توجه داشته باشند.(رضا مظلومان، ۱۳۸۲، ۲۹۵) بعد از بقراط، ارسطو فیلسوف یونانی به مطالعه در این زمینه پرداخت و به مفهوم محیط زیست اشاره کرد او در حقیقت از دانشمندان پایه گذار و پیشرو تحقیقات محیط جغرافیایی بود.
ساموئل کینگ۱[۲] خاطر نشان میسازد اندیشه تاثیر قاطع محیط طبیعی در امور مربوط به بشر از زمان ارسطو آغاز شده است. (جعفریان، ۱۳۸۶، ۳۰). ابن خلدون که اورا منتسکیوی عرب نامیده اند، زندگی اجتماعی را چیزی جز یک پدیده طبیعی نمیداند. به استدلال او شرایط و احوال و دگرگونیهای اجتماعات متفاوت بیشتر از محیط جغرافیایی و آب و هوا سرچشمه میگیرد. (کینیا، ۱۳۶۹، ۴۶۸) منتسکیو نیز تاکید دارد محیط جغرافیایی در صفت جسمانی و فضائل روانی انسان اثر فراوان دارد. (کینیا، ۱۳۶۹، ۴۶۸) لامارک[۳] به تشکیل سیستمی که مبتنی بر بیولوژی بود پرداخت و اثبات کرد که قدرت و نفوذ محیط از همه عوامل موجود بیشتر است. (همان)
راتزل[۴] به عوامل طبیعی توجه کامل داشت و تحت تاثیر او بود که مکاتب جغرافیای انسانی در انگلستان و آمریکا و فرانسه تشکیل شد. (همان) در نیمه اول قرن نوزدهم اولین کسی که به صورت علمی به مطالعه در اهداف رابطه محیط جغرافیایی با جرم پرداخت کتله[۵] بلژیکی بود. او با الهام از آمار فرانسه، تاثیر حرارت و محیط جغرافیایی به این نتیجه رسید که هر فرد همیشه تحت تاثیر عوامل جغرافیایی در معرض برخی گرایشهای جرم زا قرار میگیرد. (مرشدی، ۱۳۸۸، ۵)کتله[۶] از اولین محققانی بود که ضمن توجه به صفات و خصوصیات فردی و شرایط اقتصادی و اجتماعی، بیشتر زمان وقوع جرایم و مخصوصاً محل ارتکاب آنها را مورد مطالعه قرار داد. (همان)
سپس گری[۷] فرانسوی تحت تاثیر کتله به بررسی رابطه گرما و سرما و محیطهای مختلف با جرم پرداخت و اثبات کرد محیط جغرافیایی در نوع و نرخ جرایم بسیار موثر است. (همان). شکوفایی و رونق مطالعات اکولوژیکی جرم از اوایل قرن بیستم به ظهور مکتب شیکاگو باز میگردد.
مهمترین مطالعات در این مورد توسط جامعه شناسان مکتب شیکاگو، پارک[۸]، برگس[۹] و مکنزی[۱۰] در سال۱۹۲۵ انجام گرفت. آنها در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که ویژگیهای مکانی شهرها در وقوع جرایم بسیار موثر است. (شاو و مک کی ۱۹۴۲، برگس ۱۹۲۵، تراشر ۱۹۲۷).
لوئیسورث نیز طبق مطالعاتی که در دهه۱۹۳۰ انجام داد نشان داد که خصوصیات فیزیکی و مکانی شهرها اثر بسیار مهمیبر وقوع جرایم مختلف دارد. در بین اکولوژیستهای شیکاگو، شاو[۱۱] و مککی[۱۲] در سال ۱۹۲۹ اولین کسانی بودند که عوامل موثر بر جرایم مختلف را در شهر شیکاگو مشخص کردند. آنها در مطالعات خود ازمدل منطقهای از شکل شهری که توسط پارک و برگس ارائه شده بود استفاده کردند و نشان دادند که بالاترین نرخ جرایم و بزهکاری در مرکز شهر و بخش تجاری شهر به وقوع میپیوندد. (کوهن، ۲۰۰۰، ۶).
علاوه بر این مطالعات بسیاری در مورد رابطه بین جرم و مکان تحت تاثیر مکتب شیکاگو انجام گرفت که برخی از آنها به شرح زیر است: تراشر[۱۳] در سال ۱۹۲۷ در مورد گانگسترهای خیابانی شهر شیکاگو به مطالعه پرداخت او دریافت که حوزه عمل خلافکاران خیابانی در منطقه در حال تحول شهر شکل میگیرد.در سال ۱۹۹۹ نیز کوهن[۱۴]، انگبرگ[۱۵] و تیتا[۱۶] مطالعات اکولوژیکی دیگری را از تبهکاران خیابانی انجام دادند.
آنها دریافتند که نواحی که در آن باندهای خیابانی شکل میگیرند از میزان اجتماعی بسیار پایینی برخوردار است به نظر آنها دستههای خیابانی (گانگسترها) بیشتر در محلاتی که میزان ارتکاب جرایم در آنها بالا است شکل میگیرد. (جعفریان، ۱۳۸۶، ۳۱) تونی[۱۷]، سیمل[۱۸] و دورکهایم[۱۹] در اوایل قرن بیستم در مطالعه سکونتگاه ها و جوامع شهری به این مهم پرداختند که چرا شهرهای بزرگ نسبت به شهرهای کوچکتر از نرخ بالای جرایم برخوردارند. چرا بعضی محلات شهر نسبت به محلات دیگر آن میزان نرخ بزهکاری بالاتری دارند.(کلارک، ۱۹۹۷، ۳۰) لافون[۲۰] و میشو[۲۱] در شهر گروئل فرانسه درباره مسکن، محله، شهر و سازگاری نوجوانان همان شهر به مطالعه پرداختند. این دو پژوهشگر این نکته را روشن ساختند که به طور کلی بزهکاری نوجوانان و ناسازگاری آنان یک تابع محلی است و اغلب آن را باید در محلههایی با خانههای محقر و ناسالم و کوی کارگران مشاهده نمود. (کی نیا، ۱۳۶۹، ۷۰۳)در چند دهه گذشته نیز مطالعات بسیار زیادی در مورد بوم شناسی بزهکاری [۲۲] انجام گرفته است از جمله میتوان به مطالعات جفری۱۹۷۱، هریس ۱۹۷۴، پایل، ۱۹۷۴، نیومن ۱۹۷۲، رایز ۱۹۸۶، رنجرت ۱۹۸۶، برانتیگهام ۱۹۸۱، کلارک ۱۹۹۷، ویسبرگ ۱۹۹۵، تیلور وهارل ۱۹۹۶، پرکینز ۱۹۹۳ اشاره کرد.(مولتز، ۲۰۰۰، ۶۰)
۱-۷-۲- پیشینه جغرافیای جرایم شهری:
اولین مطالعات پیرامون رابطه مکان و بزهکاری به شیوه نوین علمی در نیمه اول قرن نوزدهم میلادی و با بهرهگیری از نظریه اکولوژی اجتماعی آغاز شد و” کتله ” و” گری” از پیشروان این مطالعات بودند سپس این روند به وسیله دیگر اندیشمندان پیرو مکتب اکولوژی اجتماعی شیکاگو همچون “شاو ” و “مک کی” در اوایل قرن بیستم میلادی دنبال شد. لیکن از چند دهه قبل به ویژه از دهه ۱۹۶۰ به بعد توجه وعلاقه فزایندهای نسبت به مطالعه نقش محیط در بزهکاری و در نقطه مقابل تاثیر شرایط محیطی در پیشگیری جرم شکل گرفت خانم “جاکوبز” از جمله پیشروان این ایده بود وی در اثر معروف خود تحت عنوان “مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکا” که درسال۱۹۶۱ انتشار یافت بحث مهم نوع طراحی شهرها و تاثیر آن در کاهش بزهکاری و همچنین تاثیر مراقبتهای طبیعی و معمولی مردم درپیشگیری جرم را مطرح نمود.(توکلی، ۱۳۸۴، ۴۵)
شاید اثر جاکوبز در دهه ۱۹۶۰ را بتوان نقطه شروعی برای ارائه نظریات و رویکردهای جدید درزمینه رابطه مکان و بزهکاری مطرح نمود. علاوه بر این در سالهای بعد و به ویژه از دهه ۱۹۶۰ میلادی روشها و ابزار و فنآوریهای تحلیل و پژوهش پیرامون موضوع پیشگیری مکانی جرم بسیار توسعه یافت و همچنین میزان مطالعات در این ارتباط افزایش قابل ملاحظه ای یافت. (جعفریان، ۱۳۸۶، ۳۴) به نظر میرسد موارد زیر در این تحولات و اهمیت یابی موضوع یاد شده موثر بوده است:
الف – رشد شهرنشینی و به موازات آن افزایش بی رویه میزان جرم و جنایت در اکثر شهرهای جهان، اندیشمندان و جرم شناسان را به تفکر و چاره جویی برای مقابله با بزهکاری سوق داد.
ب – پیشرفتهای فنی ابزار تحلیل و پژوهش و از جمله همهگیر شدن استفاده از رایانه در تحقیقات، جنبش نرم افزاری، طراحی و تولید نرم افزارهای تخصصی تحلیل مکانی بزهکاری و استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) در امور پلیسی و قضایی جهت ذخیره سازی، تحلیل، تلفیق، پردازش و نمایش اطلاعات مجرمانه.
ج – توسعه علمی و ارائه تئوریهای مختلف و تحلیل مکانی بزهکاری؛ علاوه برموارد فوق دگرگونی مهم دیگر تغییر نگرش در سیاستهای پیشگیرانه برخی جرم شناسان و اندیشمندان جنایی است که عمدتاً طی دو دهه اخیر به وقوع پیوسته است. به نظر آنها جهت پیشگیری از جرم، به جای تاکید بر” بزهکار” بایستی مکان وقوع بزه و حذف فرصتهای مجرمانه در محیط جغرافیایی مورد توجه قرار گیرد. مطالعات جرم شناسی در گذشته بیشتر درپی فهم و درک این موضوع بود که چرا افراد درگیر بزه و آلوده به بزهکاری میگردند، همان گونه که برانتینیگهام در سال ۱۹۹۰ بیان میدارد جرمشناسی سنتی در پی شناخت مجرم و انگیزههای او در بزهکاری است حال اینکه میتوان بزه را بدون در نظر گرفتن انگیزههای فردی یا شخصی بزهکار مطالعه نمود و به جای مجرم و انگیزههای او، بزه وشرایط مکانی، آنچه مسلم است تمامیارتکاب بزه را مد نظر قرار داد. (برانتینگهام، ۱۹۹۶، ۱۹)
رفتارهای بشری که در مقطع مکانی و زمانی خاص رخ میدهد، در بستر مکانی و زمانی منحصر به فرد شکل میگیرند. نکته حائز اهمیت اینکه توزیع جغرافیایی جرائم تحت تاثیر متغیرهای محل و زمان وقوع بزه، مرتکب جرم و قربانی بزه قرار دارند. تحقیقات نشان میدهد در برخی مکانهای شهر به علت ساختار کالبدی ویژه و ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی ساکنین و استفاده کنندگان از این مکانها، امکان و فرصت بزهکاری بیشتر است به عکس در برخی محدودههای شهری به دلیل وجود موانع و شرایط بازدارنده، نرخ بزهکاری کاهش مییابد.(گرینبرگ، ۱۹۸۴، ۴۸) به همین دلیل بزهکاران در انتخاب محل به دنبال کم خطرترین و مناسبترین فرصتها و شرایط هستند و سعی میکنند مکانهایی را برای ارتکاب عمل مجرمانه خود برگزینند که امکان اقدام و پس از آن مخفی شدن یا فرار سهلتر و خطر دستگیری کمتر باشد. از این نظر طرفداران پیشگیری مکانی جرم معتقدند با برنامهریزی، طراحی و مدیریت مناسب شهرها میتوان امکانات محیطی تسهیل کننده وقوع جرم را از بین برد و از وقوع جرائم به میزان زیادی پیشگیری نمود. بنابه مراتب فوق در این مبحث مهمترین و در عین حال جدیدترین دیدگاههای موجود در زمینه نقش محیط جغرافیایی در وقوع بزهکاری بیان میگردد. (کلانتری، ۱۳۸۰، ۶۰).
۱-۷-۳-پیشینه مطالعات “پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی[۲۳]
توجه به علم برنامهریزی شهری و به کارگیری اصول آن در کاهش ناهنجاریهای اجتماعی از موضوعات جدیدی است که عمدتاً در کشورهای توسعه یافته و در طی دهه ۱۹۷۰ به بعد مطرح شده است. مهمترین این پژوهشها به شرح ذیل است:
اولین طرح کلی در مورد پیشگیری از جرم از طریق برنامهریزی شهری و طراحی شهری را در سال۱۹۶۱ جاکوبز[۲۴] در کتاب خود تحت عنوان ” مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکا ” مطرح کرد او معتقد بود نظارت معمولی شهروندان به قابلیت حیات شهر کمک خواهد کرد و با طراحی و برنامهریزی مناسب شهری میتوان امکان کنترل اجتماعی برای پیشگیری از جرم و جنایت را فراهم کرد. او کانون و محدوده بررسیهای جرایم را به ظراحی و برنامهریزی شهری نزدیک کرد.(ربکا ویدوم، ۱۹۹۷، ۵)
در سال۱۹۶۹جفری[۲۵] اولین کسی بود که عبارت"پیشگری از جرایم و جنایت از طریق طراحی شهری “را به کار برد. او به برنامهریزی شهری و طراحی ساختارهای شهری و واحدهای همسایگی به منظور کنترل کردن و پیشگیری از جرم و جنایت تاکید داشت. به نظر او مراقبتهای طبیعی شهروندان از طریق طراحی ساختمانها و فضاهای شهری عامل مهم کنترل جرایم شهری است.(کوزن، ۲۰۰۰، ۱۰)
در سال ۱۹۷۳ در راستای اندیشههای پیشگیری جرم از طریق طراحی و برنامهریزی شهری اسکارنیومن[۲۶] دیدگاه فضای مقاوم[۲۷] در برابر جرم (فضای قابل دفاع) را مطرح کرد. مطالعه نیومن پاسخی به میزان بالای جرایم در شهرهای آمریکا بود. وی دریافت با افزایش جرایم در نواحی داخلی شهرها نسبت زیادی از طبقه متوسط و مرفه جامعه از این بخشها به نواحی سالم و امن شهرها مهاجرت کردند. به اعتقاد او فضاهای مقاوم در برابر جرم امکان مناسبی برای بازساخت محیط مسکونی شهرها فراهم میآورد تا بدین وسیله محیط امن و سالمیدر شهرها برای زندگی ایجاد گردد. به نظر نیومن جرایم شهری نه به وسیله پلیس بلکه باید توسط مردم و ساکنین شهر کنترل شود. در واقع نظریه فضاهای مقاوم که اولین بار توسط نیومن ارائه گردید بر کنترل محیط و ناهنجاریهای شهری که توسط شهروندان تاکید دارد.(کوزن، ۲۰۰۰، ۲۲)
پل برانتینگهام[۲۸] و پاتریشیا برانتینگهام[۲۹] بر اساس تحقیقاتی که در سال ۱۹۸۱ درخصوص توزیع فضایی جرم با توجه به نوع کاربریها در شهرها انجام دادند، دریافتند فعالیتهای غیر قانونی بیشتر در نزدیک شریانهای اصلی حمل و نقل و شاهراهها متمرکز است. همچنین در مسیرهای بین میادین و چهارراهها که دارای عملکردهای گوناگون هستند، میزان بسیار بالایی از جرایم اتفاق میافتد. (کلارک، ۱۹۹۷، ۱۵) همچنین تحقیقات نشان میدهد وجود برخی کاربریها مثل مشروب فروشیها، مراکز خرید و فروش موادمخدر باعث بالا رفتن ناهنجاریها در سطح محلات میشوند.(بلاک، ۱۹۹۵، ۵) همانگونه که ملاحظه میشود، تحقیقات یاد شده در سطح جهان که عمدتاً طی سی سال گذشته صورت گرفته است، عرصه و میدان عمل نوینی را در بحث برنامهریزی و طراحی محیطی و تاثیر آن در کاهش جرم ایجاد نموده است. شایان ذکر است در کشور ما به دلیل تازگی و جدید بودن موضوع، مطالعات زیادی در خصوص رابطه مکان و جرم و همچنین پیشگیری جرم از طریق طراحی محیطی انجام نگرفته است و پژوهشهای مربوط به جرم و بزهکاری بیشتر در حوزه علوم جامعه شناسی، حقوق و روانشناسی انجام گرفته است تنها در حیطه رشته جغرافیای بزهکاری مطالعاتی چون بررسی نقش محیط جغرافیایی در وقوع جرم و قاچاق مواد مخدر در تهران (کلانتری، ۱۳۷۴)، بررسی جغرافیایی جرم و جنایت در مناطق شهر تهران (کلانتری، ۱۳۸۰)، جغرافیای تطبیقی پاتالوژی شهری (مافی، ۱۳۷۸) و همچنین در زمینه پیشگیری از طریق طراحی محیطی پژوهشی با عنوان فضاهای بدون دفاع (پودراتچی، ۱۳۷۹) انجام گرفته است.آنچه مسلم است جهت پیشگیری از وقوع جرم بایستی با عوامل ایجاد کننده و مولد جرم مبارزه نمود.تمامی اندیشمندان بر این نکته توافق دارند که زمان و مکان و انگیزه و توانایی مجرم در ارتکاب جرم سه عامل اصلی پیدایش رفتارهای مجرمانه میباشد. به عبارت دیگر عوامل ذاتی چون: جنس، سن، سوابق بیماری، عوامل ارثی و. .. عوامل روانی چون: ترس، بیماریهای عصبی و روانی، قدرت طلبی و. .. را از یک طریق و عوامل بیرونی یا ویژگیهای محیطی را از سوی دیگر موجب بروز انواع مختلف جرایم دانستهاند. بر این اساس تئوریهای مختلفی جهت تحلیل جرم[۳۰] شده است. از آنجا که مکان و شرایط فیزیکی محل در وقوع جرم تاثیر ویژه و غیرقابل انکار دارد، بخش مهمی از این نظریات و مکاتب بر پایه خصوصیات و شرایط فضایی و مکانی موثر در وقوع بزهکاری استوار شده است.(کردلو، ۱۳۸۴، ۲۳)
۱-۷-۴-منابع داخلی تحقیق
پایاننامه کارشناسی ارشد رشته فرماندهی و مدیریت انتظامی تحتعنوان «بررسی اثر بخشی آموزشهای همگانی پلیس در پیشگیری از سرقت منازل شهرکرد » توسط جناب سرهنگ رئیسی وانانی گرد آوردی شده است که یافتههای تحقیق مذکور عبارتند از:
الف) آموزش همگانی انتظامی قابلیت و توانایی لازم برای تغییر یا بروز رفتار مناسب داراست.
ب) آموزش همگانی نیروی انتظامیکه از طریق رسانهها و ابزار اثر گذاری در چارچوب ویژگیهای فرهنگی مخاطبان ارائه شده است توانسته است از میزان دستبرد سارقان از منازل شهرکرد بکاهد.
ج) در میان شیوههای مختلف آموزشهای ارائه شده بیشترین تاثیر را برنامههای تلویزیونی و بعد از آن اطلاعیههای نوشتاری داشته است.
د)برنامههای آموزش همگانی نیروی انتظامیبا توجه به وضعیت خاص خود باید شرایط پذیرش پیام و قابلیت اعتماد پذیری از سوی مخاطب را داشته باشد. (رئیسی وانانی، ۱۳۸۱)
پایاننامههای کارشناسی ارشد رشته فرماندهی و مدیریت انتظامیتحت عنوان «شناسایی و تحلیل کانونهای جرمخیز شهر زنجان با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) » توسط سرتیپ دوم پاسدارمهدی توکلی به راهنمایی دکتر محسن کلانتری گردآوری و تنظیم شده است که یافتههای تحقیق مذکورعبارتند از:
الف) با عنایت به نوع و میزان جرایم مورد بررسی، جداول و نمودارها و نقشههای مربوط به نحوه توزیع فضای بزهکاری در سطح شهر زنجان ملاحظه میگردد بیشترین فراوانی مربوطه به مصرف مواد مخدر، نزاع و درگیری، قاچاق مواد مخدر و کمترین میزان مربوط به جرم قتل نفس میباشد.
ب) توزیع جغرافیایی جرایم در سطح شهر نشان میدهد منطقه اسلام آباد (صفرآباد) با ۱۳ کانون و منطقه بی سیم با ۱۱ کانون بزهکاری مهمترین کانونهای جرمخیز شهر زنجان میباشد. (توکلی، ۱۳۸۴)
پایاننامه کارشناسی ارشد گرایش پیشگیری انتظامی تحت عنوان «نقش کاربری اراضی شهری در پیشگیری از جرم (مطالعه موردی شهر ابهر سرقت در سال ۱۳۸۴)» توسط سرگرد جعفر کردلو به راهنمایی دکتر محمدحسن جعفریان گردآوری و تنظیم شده است که یافتههای تحقیق مذکور عبارتند از:
الف) سرقت موتور سیکلت بیشترین فراوانی را در بین انواع سرقتها به خود اختصاص داده است. به عبارت دیگر۴۴ درصد از سرجمع وقوع مربوط به شاخص موتور سیکلت میباشد.
منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله بررسی عوامل موثر در انتخاب مکان جرم از سوی مجرمان