حضرت صدیقه طاهره دراین فراز اشاره میفرمایند خود قرآن حجّت است و بهوسیله قرآن هم به حجّتهای نورانی یعنی به سنت و عترت دست مییابید. حجیت عترت و سنت اهل بیت نیز از آیات قرآن کریم استفاده می شود. برای نمونه آنجا که میفرمایند: ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ[۶۳۰]
همچنین حضرت فاطمهدر این بخش متذکر میشوند واجبات بهوسیله قرآن تفسیر شده و محرّمات نیز بیان شده است. یعنی با مراجعه به قرآن، به واجبات، محرمات، شرایع واحکام حتمی و غیرقابل نسخ و ادله و براهینی که پشتوانه آنهاست دست پیدا میکنید.
«وَ بَیِّناتُهُ الْجالِیَهُ، وَ بَراهینُهُ الْکافِیَهُ»
توصیف «بینات» به «جالیه»، از باب توصیف مسندالیه و مفیدتأکید است. در این دو جمله نیز توصیف «بینات» به «جالیه»، و «براهین» به «کافیه» برای تأکید بیشتر است؛ زیرا «بینه» خود دلیل روشن و «جلاء» در مفهوم آن نهفته است. و در جمله «بَراهینُهُ الْکافِیَهُ» اشاره است به اینکه در قرآن کریم، برای هرکس به اندازه فهم و فراخور استعدادش دلیل هست[۶۳۱].
«فَضائِلُهُ المَندُوبَه»
در قرآن میتوان به فضیلتهایی دست یافت که بر آنها تأکید شده است؛ مانند نماز شب، نافلهها، استغفار در سحرگاهان و… .
به مستحب، مندوب نیز گفته شده؛ زیرا در شرع به آن دعوت شده است.
میتوان گفت خلاصه بیانات حضرت فاطمه در این بخش این است که باید توجه داشته باشید به اینکه اولاً شما مسئول هستید، و این مسئولیت شما منحصر به مسایل فردی نیست. باید این مسئولیتتان را بهوسیله قرآن بشناسید و قرآن حجت را بر شما تمام کرده است[۶۳۲].
۳٫۷٫۴٫ استنادهای قرآنی
۱٫۳٫۷٫۴٫ ناطق بودن قرآن
اولین ویژگی که حضرت صدیقه در سخن از ویژگیهای قرآن ذکر فرمودهاند، ناطق بودن است؛ یعنی قرآن به طور واضح بر مراد متکلم دلالت دارد. این خصوصیت قرآن کریم، بیانگر این مطلب است که مقاصد، اهداف و دستورات قرآن مانند نطق و بیان روشن است و جای هیچ ابهامی باقی نمانده است.
در قرآن کریم نیز، این کتاب با وصف ناطق توصیف شده است، که به این مطلب اشاره دارد:
… وَ لَدَیْنا کِتابٌ یَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ[۶۳۳]
هذا کِتابُنا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۶۳۴]
۲٫۳٫۷٫۴٫ نور بودن قرآن
«و النُّورُ السَّاطِعُ »
حضرت فاطمهدر معرفی قرآن کریم، به «نور» بودن آن اشاره میفرمایند که این توصیف نیز در کلام حضرت حق تعالی درباره قرآن کریم بیان شده است:
… قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبینٌ[۶۳۵]
مراد از نور در آیه مذکور قرآن مجید است[۶۳۶].
خداوند متعال در چند جای قرآن، از «قرآن» تعبیر به نور کرده است، از آن جمله فرموده:
وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ[۶۳۷] و نیز فرموده: فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا[۶۳۸] همچنین فرموده: وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً[۶۳۹].
۳٫۳٫۷٫۴٫ بیّنه بودن قرآن
«بَیِّنَهً بَصائِرُهُ»
حضرت فاطمه «بینه» بودن را خصوصیت دیگر قرآن کریم، معرفی میفرمایند که این ویژگی نیز در آیات شریفه قرآن و در وصف قرآن استعمال شده است. خداوند در این آیه شریفه میفرماید:
قُلْ إِنِّی عَلى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّی وَ کَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَیْرُ الْفاصِلین [۶۴۰]
که مفسران این «بینه» را عبارت از قرآن کریم میدانند؛ بهعنوان نمونه در تفسیر مجمع البیان ذیل این آیه شریفه به نقل از جبایى آمده است:
«جبایی گوید: یعنى مرا معجزهاى است که روشنگر نبوت من است. این معجزه قرآن است.»
در ادامه درباره ضمیر «کَذَّبْتُمْ» مینویسد:
«حال آنکه شما قرآن را تکذیب کردهاید.[۶۴۱]»
علامه طباطبایی نیز در تفسیر این آیه کریمه مینویسند:
« «بینه» به معناى راهنمایى با بیان روشن است، و معناى اصلى این ماده جدایى و کنار رفتن چیزى است از چیز دیگر، به طورى که دیگر اتصال و اختلاطى با هم نداشته باشند، … «بینه» را از این نظر بینه گفتند که به وسیله آن حق از باطل جدا گشته و به خوبى و به آسانى و بدون سختى و مشقتى مىتوان بر آن وقوف یافت.
و مراد از مرجع ضمیرى که در جمله وَ کَذَّبْتُمْ بِهِ هست، قرآن است، و از سیاق آیه چنین استفاده مىشود که مقصود از تکذیب، تکذیب بینهاى باشد که رسول خدا داراى آن است، به شهادت اینکه بعدا مىفرماید:ما عِنْدِی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ … زیرا که با انضمام این جمله خلاصه معنایى که از آیه استفاده مىشود این است: آن چیزى که خداى تعالى رسالت مرا به آن تایید نموده، همانا قرآن است که بینه رسالت من است، و شما آن را تکذیب مىکنید و معجزه و بینه دیگرى طلب مىنمایید … .
از این بیان به خوبى ظاهر مىشود که ضمیر مجرور در «به» به همان بینه برمىگردد، براى اینکه اگر چه مراد از تکذیب، تکذیب قرآن است، الا اینکه مراد از بینه هم همان قرآن است.[۶۴۲]»
أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْکِتابُ لَکُنَّا أَهْدى مِنْهُمْ فَقَدْ جاءَکُمْ بَیِّنَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَه[۶۴۳]
در این آیه شریفه نیز از قرآن کریم با عنوان «بینه» نام برده شده است.
همچنین در آیاتی چند از قرآن کریم، آیات قرآن با صفت «بینات» ذکر شده است:
وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ آیاتٍ بَیِّناتٍ وَ أَنَّ اللَّهَ یَهْدی مَنْ یُریدُ[۶۴۴]
لَقَدْ أَنْزَلْنا آیاتٍ مُبَیِّناتٍ وَ اللَّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ[۶۴۵]
این آیه کریمه نیز اشاره به بینشبخش بودن قرآن کریم دارد، که حضرت فاطمه در عبارت ذکر شده از خطبه شریفه بدان اشاره فرمودهاند:
هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَهٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُون[۶۴۶]
۴٫۳٫۷٫۴٫ رهبری و هدایتگری قرآن
«قائِداً اِلَى الرِّضْوانِ اِتِّباعُهُ»
کسی که دنبالهروی قرآن باشد، قرآن او را به سوی رضوان الهی رهبری میکند.
حضرت صدیقه طاهره در این بند اشاره دارند که نتیجه پیروی از قرآن، رضوان و خشنودی است و مقصود از رضوان می تواند «خشنودی خداوند» یا «بهشت» باشد.
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی هِیَ أَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنینَ الَّذینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبیراً[۶۴۷]
حضرت فاطمه در این فراز به رهبری و هدایتگری قرآن کریم اشاره میفرمایند که در آیه فوق نیز به وضوح به هدایتگری قرآن اشاره شده است. در این آیه بیان می شود قرآن به پایدارترین راه ها هدایت می کند، و نتیجه پیروی از هدایت و عمل صالح اجر بزرگ است. همچنین حضرت فاطمه نتیجه پیروی از قرآن را رسیدن به رضوان الهی بیان میفرمایند، که در قرآن کریم رسیدن به رضوان، با عنوان رستگاری عظیم تعبیر شده است.
… رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ[۶۴۸]
در آیه ذیل نیز به به هدایتگری قرآن کریم اشاره شده است:
یَهْدی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدیهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ[۶۴۹]
خداوند بهوسیله قرآن- و بهقولى بهوسیله پیامبر- کسانى را که از لحاظ قبول قرآن و ایمان و تصدیق پیامبر و پیروى احکام دین، تابع خشنودى او باشند به راههاى سلامت، هدایت مىکند[۶۵۰].
۵٫۳٫۷٫۴٫ نجاتبخش بودن استماع قرآن