قرآن:
آیاتی از قرآن کریم که در این راستا ذکر شده همگی مربوط به دروغ بستن به خدا، پیامبر (ص) و اولیای دین و یا تکذیب ایشان توسط کفار و ناآگاهان میباشد و آیهای که دلالت بر حرمت و ممنوعیت دروغ به طور مطلق نماید، در دست نیست. نمونه ای از این آیات، این آیه شریفه می باشد:
” و من اظلم ممن افتری علی ا… کذباً او کذب بآیاته انه لایفلح الظالمون”[۱۴۹]
چه کسی ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته(همتایی برای او قائل شده) و یا آیات او را تکذیب کرده است؟ مسلما ظالمان، رستگار نخواهند شد.
برخی از آیات نیز به حسب ظاهر بر ممنوعیت هر گونه دروغ دلالت می کند و مورد استدلال تنی چند از فقها قرار گرفته، مانند این آیه شریفه «انما یفتری الکذب الذین لایومنون بایاتا.. و اولئک هم الکاذبون»[۱۵۰]
تنها کسانی دروغ می بندند که به آیات خدا ایمان ندارند (آری) دروغگویان واقعی آنها هستند.
ولی در واقع فاقد چنین دلالتی میباشد چرا که تدبر در مضامین آیات قبلی مقصود بودن دروغ بر خدا و اولیای دین را اثبات می کند.
روایات:
اختلاف روایات و مضمون روایات موجود در ارتباط با مسئله کذب و نشر اکاذیب موجب آن گردیده است که علمای ما دچار اختلاف شده، جمعی این عمل را به طور کلی گناه کبیره بدانند،ولی دسته دیگر کبیره بودن گناه را در همه موارد انکار کرده و آن را با معیار آثار و پیامدهای دروغ میسنجند.
در نظر دسته دوم اگر نشر اکاذیب، پیامدهای سنگینی مثل ایجاد اختلاف بین مسلمانان یا وارد آوردن ضرر و آسیب به ایشان را در پی داشته و یا متضمن دروغ بستن بر خدا،رسول و پیشوایان دین باشد، گناه کبیره به شمار می آید و در غیر این صورت چنین عنوانی ندارد.[۱۵۱] از این رو به روایاتی از این قبیل متوسل میشوند:
از امام صادق(ع) نقل شده است: دروغ بستن بر خدا و پیامبر (ص) از گناهان کبیره است.[۱۵۲]
نقل شده است پیامبر (ص) خطاب به علی (ع) فرمودند:
” ای علی (ع) هر کس عمداً بر من دروغ ببندد جایگاهش در جهنم خواهد بود.”[۱۵۳]
” هر کس با نداشتن علم فتوا دهد، فرشتگان، آسمانها و زمین او را لعنت میکنند.”[۱۵۴]
از امام باقر(ع) در بیان زشتی دروغ، ضمن مقایسه آن با دیگر پلیدی ها نقل شده است:
“خداوند عزوجل برای بدی ها قفل هایی قرار داد، که کلید بازگشایی این قفل ها همانا شراب است، و دروغ از شراب بدتر است.”[۱۵۵]
در هر حال دروغ در همه صور گناهی کبیره است و روایات فوق و روایات دیگر نمیتواند تفصیل بین موارد دروغ را اثبات نماید: زیرا آن دسته از روایات که همانند سخن از کذب بر خدا و رسول به میان آورده، دلالت بر انحصار کبیره بودن کذب در موارد یاد شده ندارد،مگر آنکه مفهوم لقب را حجت بدانیم که البته محققین آن را نپذیرفته اند.
عقل:
در ممنوعیت و ناروایی عقلی نشر اکاذیب، برخی از بزرگان و حتی امام راحل (ره) مناقشه کردهاند. دلیل ایشان این است که در نظر عقل دروغگویی به خودی خود مذموم نیست، بلکه عقل با در نظر گرفتن مفاسدی که بر آن مترتب میشود دروغ را ممنوع میبیند، به همین جهت عقل دروغهایی را که پیامد منفی به دنبال نداشته باشد، هرگز مورد مذمت و ملامت قرار نمیدهد[۱۵۶].
ترویج بدعت در دین:
مفهوم بدعت:
بدعت از مصادیق کذب بر خدا و رسول است که ادله فراوان (از کتاب وسنت) بر حرمت آن دلالت دارد. به طور خلاصه می توان گفت بدعت عملی است، که دارای دو ویژگی باشد:
اول آن که اصل و اساسی در شریعت نداشته باشد و دوم آن که به عنوان طریق شرعی وانمود گردد.[۱۵۷]
مرحوم علامه مجلسی(ره) ضمن نقل حدیثی از رسول اکرم(ص) در خصوص ضلالت بودن هر نوع بدعت و این که هر ضلالتی رو به آتش دارد (… الا و کل بدعه ضلاله و کل ضلاله ففی النار) می گوید:
بدعت، هر رای یا حکم یا عبادتی است که شارع آن را نفرموده، نه به صورت خاص و نه در ضمن حکم عام، بنابراین، می توان سخن کسانی را که به تبعیت از عامه ( اهل تسنن) بدعت را همانند احکام خمسه، پنج قسمت کرده، دارای پنج حکم می دانند، سخن باطل دانست.[۱۵۸]
راه مقابله با بدعت گذاری رسانههای خبری و مطبوعات:
روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است، که در آن راهکار مقابله با بدعت گذاران را بیان فرموده اند:
“هرگاه پس از من گمراهان و بدعت گذاران را دیدید بیزاری خود را از ایشان آشکار سازید و بسیار مبهوتشان کنید و عیوبشان را بسیار یاد کنید تا دندان طمع خویش را در ایجاد تباهی در اسلام برکنند و مردم از ایشان گریزان شوند و از بدعت هایشان چیزی فرا نگیرند و جذب آنان نشوند، که خداوند به این عمل برای شما ثواب بسیار می نویسد و درجات شما را در آخرت بالا می برد.”[۱۵۹]
باهتوهم از ریشه لغوی بهته بهتاً می باشد و بهت به معنای دهش و تحیر می باشد و بهتان به معنای دروغی است که شنونده دروغ را به تحیر وا می دارد.[۱۶۰]
این کلمه به دو معنا مورد استعمال واقع شده است:
۱- به معنای جدال و اسکات خصم
۲- به معنای بهتان و افتراء
که علامه مجلسی دوم،ملا محسن فیض کاشانی و محمد صالح مازندرانی معنای اول را بکار بردهاند.[۱۶۱]
و آیه الله خویی، آیهالله گلپایگانی معنای دوم را استعمال کرده اند.[۱۶۲]
مواردی که نشر اکاذیب و اخبار دروغ مجاز است:
نشر اکاذیب در موارد اضطراری :
چون احکام شرعی مقید به عدم اضطرار هستند در شرایط اضطراری حکم الزامی از میان برداشته می شود و این مساله در مورد حرمت کذب هم وجود دارد.
یکی از دلایلی که بر جواز اظهار کفر (به دروغ) در صورت اضطرار دلالت میکند، این آیه شریفه است:
«الا من اکره و قلبه مطمئن بالایمان»[۱۶۳] که براساس آن مسلمان میتواند به دروغ ، عدم اعتقاد خویش را به باورهای اسلامی بیان دارد و تجویز دروغ در باب اعتقادات دینی به طریق اولی مجاز بودن دروغ در سایر موارد اضطراری را نتیجه میدهد.
مرحوم شیخ(ره) می فرماید: جواز دروغ در مقام ضرورت، امری است اجماعی.[۱۶۴] و اخبار و روایاتی که دلالت بر جواز دروغ در مقام اضطرار می کند ، بیشتر از حد شمارش است و ذکر این نکته ما را بس که قسم دروغ برای دفع ضرر بدنی یا مالی از گوینده یا از برادر دینی وی ، به حسب روایات، امری جایز قلمداد شده و روایات دال بر این مطلب به سر حد استفاضه یا تواتر رسیده است[۱۶۵].
روایات دارای این مضمون که خداوند همه محرمات را برای شخص مضطر تجویز نموده است و روایاتی که قسم دروغ را برای دفع ضرر بدنی یا مالی مجاز میشمارد، از ادله جواز دروغ در مورد ضرورت را تشکیل می دهد.
نشر اکاذیب در موارد تزاحم:
قاعده تقدم اهم بر مهم اقتضا میکند که براساس درجه اهمیت و ارزش مصلحتی که در اهم وجود دارد نیرو و امکانات به سمت اجرای آن متمرکز گردد و بر مصالحی که بدان پایه از اهمیت نمیرسند مقدم شود. بر همین اساس اگر نجات جان انسانی بسته به ورود در ملک دیگران و تصرف در اموال آنان باشد، حفظ جان انسان به دلیل حساسیتش لازم میگردد. و نه تنها شرع که عقل نیز برتری یافتن اهم را ایجاب میکند. توجه به این امر باعث شده است، که مواردی از دایره ممنوعیت نشر اکاذیب استثناء شوند که به طور مختصر به آنها پرداخته می شود.
الف) دروغ به منظور ایجاد همزیستی مسالمت آمیز بین اشخاص و گروه ها:
برخی متون فقهی نشراکاذیب برای اصلاح و ایجاد تفاهم بین فرد یا گروه مسلمانان را نه تنها تجویز بلکه توصیه میکنند.[۱۶۶]
نکته مهمی که در این بحث وجود دارد آن است که استثنای دروغ به منظور ایجاد صلح و آشتی و وفاق و همدلی، قابل تسری به فعالیتهای خبری و نیز عرصه اطلاع رسانی است،که بررسی شرایط و حدود آن در این نوشتار نمیگنجد.
ب) نشر اکاذیب در قالب اخبار و اطلاعات به انگیزه تأمین مصالح مسلمانان:
عنوان مصلحت از سایر عناوین که در گذشته مجوز نشر اکاذیب شمرده شده، عامتر میباشد و بدیهی است که اگر وجود مصلحت به معنای وسیع آن مجوز نشر کذب باشد، حجم وسیعی از اکاذیب و مجعولات در رسانههای خبری قابل انتشار خواهد بود. همان طور که برخی از فقها نیز به این نکته تصریح کردهاند که پذیرش جواز کذب به بهانه وجود مصلحت ، مردود است، زیرا این اعتقاد موجب آن خواهد بود که بیشتر اکاذیب و سخنان نادرست تجویز گردد[۱۶۷].
اما به طور کلی در مورد برخی از دروغ ها که مصلحت گفتن آن ها نسبت به مفسده دروغ اهم باشد، در آن موارد حرمت دروغ برداشته می شود اما چنان که گذشت تشخیص این موارد محتاج دقت و بررسی می باشد.
۳) نشر اخبار و اطلاعات نادرست برای فریفتن دشمن:
گاهی حکومت اسلامی و یا افراد ناگزیر میشوند که به منظور فریب دادن دشمنانی که چشم طمع به تمامیت ارضی یا استقلال و امنیت کشور اسلامی دوختهاند، اخبار و اطلاعات نادرست و مخالف واقع را منتشر سازند تا مقامات و مراکز تصمیم گیر دشمن با دستیابی به این اطلاعات ناصحیح، دچار اشتباه شوند و نتوانند به اهداف خود دست یابند.
روایاتی به این مضمون وجود دارد که نشر اکاذیب به انگیزه فریفتن دشمن جایز است.
از جمله در روایت معروف وصیت پیامبر اکرم (ص) به امیر مومنان آمده است: در سه جا دروغ نیکوست: نخست در مقام فریب دشمن (در حال جنگ)[۱۶۸] و …. همین متن در روایتی که امام صادق (ع) از پدرانش از پیامبر (ص) نقل فرموده است، مشاهده می شود[۱۶۹]. نیز در روایت عیسی بن حسان از امام صادق (ع) که قبلا هم نقل شد مشخص گردید که هر دروغی مورد بازخواست خواهد بود، جز در سه مورد و یکی از آن سه، مردی است که در جنگ برای فریب دشمن به نشر اکاذیب متوسل می شود[۱۷۰].
پژوهش های کارشناسی ارشد درباره : احکام خبر و خبررسانی در فقه امامیه- فایل ...