پساماده گرایی
نقش های جنسیتی
اولویت های حزبی
سطح اجتماعی
کیفیت جامعه
تداوم پذیری
حفظ سرمایه طبیعی و انسانی
همبستگی اجتماعی
تقویت روابط و پیوندها
ساختار اجتماعی
جمعیت شناسی
طبقه اجتماعی
اشتغال
جدول ۶-۲: کیفیت زندگی و تغییر اجتماعی در دو سطح فردی و اجتماعی
۱۱-۵-۲- کیفیت اجتماعی
«رویکرد کیفیت اجتماعی در سال ۱۹۹۷ در بیانیه آمستردام، از سوی ۷۴ نفر از آکادمیسین های حوزه های سیاستگذاری اجتماعی، جامعه شناسی، علوم سیاسی، حقوق و اقتصاد مطرح گردید و بسرعت توسعه یافت.» (فیلیپس،۱۷۶:۲۰۰۶) و امروزه شاید به لحاظ تئوریک و عملیاتی، مهمترین سازه کیفیت زندگی اجتماعی باشد. این رویکرد شاید به دلیل وجود دو هدف مشترک یعنی بهبود همبستگی اجتماعی و مبارزه با مطرودیت اجتماعی، شباهت های زیادی با رویکرد کیفیت فراگیر زندگی دارد. کاهش نابرابری ها هسته ی اصلی نگرش این دو رویکرد به کیفیت زندگی است و هر دو معطوف به نوعی سیاستگذاری اجتماعی هستند که در راستای تحقق عدالت اجتماعی تلاش دارد.
این رویکرد را می توان به عنوان یک بازنگری انسانی در مطلوبیت گرایی و ارزیابی کیفیت زندگی براساس درآمد و ثروت به شمار آورد که درون مایه اصلی آن امکانات و توانایی های مالی و روابط اجتماعی است.
فیلیپس (۲۰۰۶)دو تفاوت عمده را میان این رویکرد و رویکرد کیفیت فراگیر زندگی شناسایی می کند:
این رویکرد بیشتر اقتصادی است تا اجتماعی
کیفیت اجتماعی یک سازه تئوریک است به عبارت دیگر به عنوان یک ابزار سیاستگذاری در راستای پیشبرد عدالت اجتماعی، نه تنها به لحاظ تئوریک واضح و کاربردی است بلکه به عنوان یک سازه تئوریک، جامع و منطقی است؛سازه های که کیفیت زندگی را تفسیر می کند.
در این چارچوب کیفیت زندگی عبارت است از دامنه ای که شهروندان قادر به مشارکت در زندگی اجتماعی و اقتصادی جامعه شان، تحت شرایطی هستند که بهزیستی و توانایی بالقوه آنها بهبود می یابد. «کیفیت اجتماعی که از سوی شهروندان تجربه می شود مبتنی بر شرایط زیر است:
درجه تامین اجتماعی- اقتصادی
دامنه ادغام (شمولیت) اجتماعی
دوام و شدت همبستگی و انسجام اجتماعی بین نسل ها
سطح خودمختاری و توانمندسازی شهروندان (نول،۶۲:۲۰۰۲).
تأمین اجتماعی- اقتصادی دامنه ای است که در آن افراد از منابع کافی برخودارند که این امر به دستاوردهای اقدامات حمایتی جامعه، نظام ها و موسسات اجتماعی به عنوان زمینه هایی برای اجرای فرایند خود- تحقیق افراد بستگی دارد. بر این اساس می توان دو جنبه را برای تأمین اجتماعی- اقتصادی در نظر گرفت، یکی تمامی اقدامات رفاهی که نیازهای شهروندان (درآمد، حمایت اجتماعی و بهداشت)، امنیت اساسی زندگی روزانه( امنیت غذایی، مسائل محیط زیست، امنیت کاری) و آزادی درونی، تأمین و عدالت اجتماعی را تضمین می کند و دیگری افزایش شانس های زندگی افراد شامل توسعه ی قلمرو انتخای افراد. به طور کلی ابعاد تأمین اجتماعی- اقتصادی عبارتست از منابع مالی، مسکن و محیط زیست، بهداشت و مراقبت های درمانی، کار و آموزش.
عامل دوم یعنی ادغام اجتماعی دامنه ای است که افراد قادرند به نهادها و روابط اجتماعی دسترسی داشته باشند. این امر به مشارکت و فرایند ادغام در هویت های جمعی و واقعیت هایی که خود- تحقیقی را تعیین می کنند، مربوط می شود. ادغام اجتماعی با اصول برابری و انصاف و علل ساختاری آنها ارتباط دارد و دغدغه اصلی آن در واقع عنصر شهروندی است که در حوزه های حقوق شهروندی، بازارکار، خدمات خصوصی و عمومی و شبکه های اجتماعی مشارکت داوطلبانه دارند.
همبستگی اجتماعی نیز ویژگی ای است مبتنی بر هویت ها، ارزش ها و هنجارهای مشترک که از یک سو با انسجام به عنوان پایه ای برای هویت های جمعی ارتباط دارد و از سوی دیگر با فرآیندی که شبکه های اجتماعی و زیر ساخت های اجتماعی این شبکه را ایجاد و پشتیبانی می کند، در ارتباط است.
توانمند سازی اجتماعی به عنوان عامل چهارم محدوده ای است که در آن قابلیت شخصی افراد و توانایی فعالیت آنها از طریق روابط اجتماعی ارتقاء می یابد. توانمند سازی اجتماعی در واقع عبارتست از تحقق قابلیت ها و شایستگی های انسان در خصوص مشارکت کامل در فرایند های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی.
۱۲-۵-۲-سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی
در خصوص سازه سرمایه اجتماعی باید عنوان نمائیم، بااینکه از مطرح شدن سازه سرمایه اجتماعی به طور جدی، مدت زیادی نمی گذرد ولی طی سالهای اخیر به خاطر نقشی که این سرمایه در ایجاد و تقویت سرمایه های اقتصادی، انسانی و فیزیکی دارد از جانب حوزه های مختلف علوم انسانی مورد توجه قرار گرفته است.
اولین بار واژه سرمایه اجتماعی توسط هنی که در آموزش و پرورش ایالت ویرجینیای آمریکا خدمت می کرد به کار برده شد. او معتقد بود که سرمایه اجتماعی به ابعادی مانند: حسن نیت، رفاقت، دوستی و همدردی، داد و ستد میان افراد و خانواده اشاره دارد. او برداشتی محدود از مفهود سرمایه اجتماعی داشته و آن را تنها در قالب روبط درون گروهی مورد توجه قرار داده است. در سال ۱۹۶۱ جین جاکوب در اثری تحت عنوان، مرگ و زندگی شهر های بزرگ آمریکایی، مفهوم سرمایه اجتماعی را در معنی شبکه های اجتماعی که می توانند نقش کنترل اجتماعی را ایفاء نمایند بکار برد. به نظر او شبکه های اجتماعی فشرده در قلمرو های قدیمی و مختلط شهری صورتی از سرمایه اجتماعی را تشکیل می دهند که در ارتباط با نظافت و بهداشت محیط، عدم وجود جرم و جنایت خیابانی و دیگر تصمیمات مرتبط با بهبود کیفیت زندگی در مقایسه با مسئولین نهادی و رسمی نظافت و امور امنیتی و انتظامی، مسئولیت بیشتری از خود نشان می دهند.
۱۳-۵-۲-کیفیت زندگی شهر و برنامه ریزی
آرزوی بهبود کیفیت زندگی شهری در مکانی مشخص و برای شخص یا گروه مشخص، کانون توجه مهمی برای برنامه ریزان است. همچنین می توان اظهار کنیم که اقدام به برنامه ریزی بصورت فعالیتی عمومی و همگانی، به طور بالقوه ای می تواند کیفیت زندگی شهروندان را به وجود آورد.
کتاب کلاسیک فرید من(۱۹۸۷)درباره ی برنامه ریزی در حوزه ی همگانی و عمومی، این موضوع را به طور زیادی روشن می سازد که برنامه ریزان مسئولیت قابل توجه ای برای همکاری و شرکت در ایجاد جوامع آزاد، قانون مدار و مسئول بر عهده دارند، جوامعی که در آنها انتخاب های پیچیده و مرکب ارزیابی و سنجیده شده و برنامه های مناسب آن اجرا و تکمیل شده اند. چنین برنامه هایی عواقب و نتایج مستقیمی هم بر جنبه های خصوصی و هم جنبه های عمومی و همگانی زندگی شهروندان در زمینه ی کیفیت زندگی شان دارد. (Massam,2002)
برنامه ریزان شهری، دولت مردان، سیاست مداران، سازمانهای غیر دولتی و (نیز) عموم مردم می کوشند تا فرایند و خروجی های برنامه ریزی را، در جهت تغییر شرایط و بالا بردن کیفیت زندگی تحت تأثیر قرار دهند و کالبد و محیط اجتماعی را فراهم کنند که در آ« کیفیت زندگی ارتقاء یابد.
مطالعه کیفیت زندگی در برنامه ریزی شهری به گستره وسیعی از فرض هایی متکی است که گستردگی آن ها به اندازه ی گوناگونی است که در کیفیت زندگی میان افراد، گروه ها یا مکان ها می تواند تشخیص داده شود و تدابیر تجویز شده می تواند یا باید تفاوت ها را ریشه کن نماید. به هر حال میان برنامه ریزان شهری و سیاست گذاران درباره ی تدقیق معنای کیفیت زندگی، اجزای منفردی که کیفیت زندگی را در بردارند و روشی که از طریق آن برنامه های ویژه، کیفیت زندگجی را بهبود می بخشند، توافق اندکی وجود دارد. در عین حال گزارشات و پروژه های برنامه ریزی شهری بسیاری به مفهوم کیفیت زندگی شهری اشاره می شود، چه به عنوان نتیجه و حاصل پروژه و چه به عنوان بررسی وضعیت موجود.
در واقع استفاده از مفهوم کیفیت زندگی شهری در برنامه ریزی حداقل می تواند در دو مرحله از فرایند برنامه ریزی مورد استفاده قرار بگیردو مرحله اول جایی است که برنامه ریزان می خواهند چشم انداز صحیح و قابل اطمینانی از وضعیت موجود شهر داشته باشند. در واقع در این مرحله برنامه ریزان در پی آن هستند تا اولویت ها و مسائلی را که از اهمیت بیشتری برخوردار هستند به طور ویژه مورد توجه قرار بدهند، که بررسی ابعد مختلف کیفیت زندگی شهری می تواند راهنمای مناسبی برای آنها در این مرحله نیز بررسی اثراتی که این بر نامه ها و پروژه ها بر روی ابعاد مختلف کیفیت زندگی شهری می توانند داشته باشند، راهنمای مناسبی را برای برنامه ریزان و تصمیم گیران بوجود می آورد. در واقع برنامه ها و پروژه هایی می توانند سودمندی و کارآیی داشته باشد که در نهایت منجر به بالا بردن کیفیت زندگی شهری شود و به خصوص برخی ابعاد آن را که بیشتر مورد توجه برنامه ریزان شهری می باشد، ارتقاء دهد.
۱۴-۵-۲-ابعاد کیفیت زندگی شهری
تعداد زیادی از محققان همانند مک کال(۱۹۷۵)، مایرز (۱۹۸۷)، دیوید سن و کاتر(۱۹۹۱)، اوبرین و ایدی(۱۹۹۱)، گری سون و یونگ (۱۹۹۴)، دینر و ساهه (۱۹۹۷)، تراک و اتالک (۲۰۰۱)، در مورد ادبیات کیفیت زندگی، بررسی و مرور کرده اند و در این مورد موافقت وجود دارد که تعریفی پر معنی از کیفیت زندگی می بایست به رسمیت شناخته شود که : این مفهوم دو بعد مرتبط و پیوسته دارد یعنی یک بعد روان شناختی و یک بعد محیطی.
گری سن و یونگ (۱۹۹۴) اشاره می کنند به نظر می رسد یک توافق و اجماع وجود داشته باشد که در تعیین کیفین زندگی دو سری بنیادی از اجزاء و فرآیندها در تعامل می باشند: آنهایی که به یک فرایند روان شناختی داخلی وابسته اند و یک احساس رضایت مندی و یا کامروایی را ایجاد می کنند و آنها که شرایط بیرونی هستند و فرایند های داخلی را بر می انگیزند. راجع به بعد اول، عبارات دیگری بکار رفته اند، مثلاًکیفیت زندگی شهری، کیفیت زندگی اجتماعی، کیفیت محیطی (Massam,2002)
۳-۱- مقدمه
تحقیق فعالیتی است که برای شناخت پدیده های جهان و کاهش موارد تردید و عدم اطمینان انجام می شود. هر تحقیق و پژوهش با یک مسئله آغاز میگردد. به دنبال مسئله تحقیق سوالاتی در ذهن محقق بوجود می آید که می بایست در صدد پاسخگویی به آن باشد و به این ترتیب فرضیات پدید می آیند که مورد آزمون قرار می گیرند. بنابراین وظیفه اصلی و اساسی هر محقق، بررسی و پژوهش جهت پاسخگویی به سوالات تحقیق و نتیجه گیری با بهره گرفتن از داده های جمع آوری شده در این خصوص می باشد. برای تحقق این منظور اصول و روش هایی علمی طراحی شده و محققان می بایست با توجه به نوع تحقیق و الزامات آن، روش و ابزار مناسب تحقیق را انتخاب و بوسیله آن اقدام به جمع آوری اطلاعات نماید، سپس با توجه به داده های گردآوری شده، در خصوص رد یا تایید فرضیات و پاسخگویی به سوالات تحقیق اقدام نماید.
در این فصل با توجه به نیازهای تحقیق به معرفی روش پژوهش، تکنیک و ابزار جمع آوری اطلاعات، جامعه آماری، شیوه نمونه گیری و چگونگی آزمون فرضیات و بررسی و تحلیل داده های گردآوری و … تحقیق پرداخته می شود.