“
سازگاری فرایند پیوسته ای است که در آن تجربیات یادگیری اجتماعی شخص باعث ایجاد نیازهای روانی میگردد و نیز امکان کسب توانایی و مهارت هایی را فراهم میسازد که از آن می توان به ارضاء آن نیازها پرداخت ، ( هاشمیان ، ۱۳۸۷ ) .
به عبارت دیگر ، فرایند سازگاری به وسیله کمبود و نیاز بر انگیخته می شود و تنش نامطلوبی ایجاد میکند . برای کاهش تنش ، فرد باید به طریقی واکنش نشان دهد و عمل او معمولا کوششی برای غلبه بر شی یا موقعیت تهدید کننده است . برای مثال اگر انسانی گرسنه باشد ، به تهیه یا به دست آوردن غذا نیاز دارد . فرد بعد از تلاشهای اکتشافی چندی که برای کاهش تنش انجام میدهد ، دیر یا زود ناچار است دست به انتخاب بزند . در موقعیت ایده آل ، واکنش انتخاب شده موجب ارضای نیاز می شود . در موقعیتی که زیاد ایده آل نباشد ، واکنش انتخاب شده ناکافی است و فرد احساس آرامش کامل نمی کند . میزان ارضای به دست آمده به این بستگی دارد که آیا فرد به هدف اصلی خود رسیده است یا هدفی را پذیرفته که کمتر ارضاء کننده است ، ولی هدفی است جانشین و به اندازه کافی معقولانه و یا در دستیابی به هر گونه هدفی با شکست روبرو شده است ، (شعاری نژاد،۱۳۸۰).
اساساً شخص سازگار[۱۱۳] ، شخصی است که میان خود و محیط مادی و اجتماعیش ارتباطهای سالم و درستی برقرار کند که نتیجه اش استقرار ثبات عاطفی برای خود او باشد ، (شعاری نژاد،۱۳۸۰).
۳-۱-سازگاری اجتماعی
روانشناسان ، سازگاری فرد را در برابر محیط مورد توجه قرار دادهاند و ویژگی هایی از شخصیت را بهنجار تلقی کردهاند که به فرد کمک میکنند تا خود را با جهان پیرامون خویش سازگار سازد ، یعنی با دیگران در صلح و صفا زندگی کنند ، و جایگاهی برای خود به دست آورد ، ( اتکینسون و هیلگارد ، ۱۳۷۰ ؛ ترجمه ی براهنی و همکاران ) .
در این میان سازگاری اجتماعی انعکاسی از تعامل فرد با دیگران ، رضایت از نقش های خود و نحوه ی عملکرد در نقش ها است که به احتمال زیاد تحت تاثیر ، شخصیت قبلی ، فرهنگ و انتظارات خانواده قرار دارد ، ( ویزمن[۱۱۴] ، ۱۹۷۵ ؛ به نقل از کشورپناه ، ۱۳۹۲ ) .
سازگاری اجتماعی به این گفته می شود که افراد یا گروه ها ، رفتار خود را بهتدریج و از روی عمد یا غیرعمد تعدیل کنند تا با فرهنگ موجود سازگاری نمایند ، مانند رعایت عادتها ، عرف و تقلید و… (شعاری نژاد،۱۳۸۰). در تعریف یمینی دوزی سرخابی (۱۳۷۱)، سازگاری اجتماعی عبارت است از مکانیسمهایی که توسط آن ها یک فرد توانایی تعلق به یک گروه را پیدا میکند . بنابرین سازگاری اجتماعی ، بروز تغییراتی در فرد است ، ( خدایاری فرد و همکاران ، ۱۳۸۱ ) .
۳-۱-۱-سازگاری اجتماعی دانش آموزان در مدرسه :
مدرسه با آنکه واسطه انتقال دانش و مهارت فنی است ولی تاثیرات بسیار فراتری بر افراد اعمال میکند . مدرسه ضمن اجتماعی کردن افراد ، به همسازی آنان با اخلاق اجتماعی ، از طریق انتقال ارزشها ، هنجارها و نگرشهای اجتماعی مطلوب و مناسب توجه خاص دارد این امر ، یعنی همساز کردن افراد با اخلاق اجتماعی ، ممکن است به گونه ای که در مدارس اتفاق می افتد خیلی صریح و عمدی و یا آن گونه که غالباٌ در سطح دانشگاه رخ میدهد. ضمنی و غیر عمدی باشد. به بیان دیگر ، مدارس از لحاظ سازگاری فردی – اجتماعی دانش آموزان نقش مهمی به عهده دارد ، ( درتاج و همکاران ، ۱۳۸۸ ) .
مجموع واکنشهایی که توسط آن ، یک دانش آموز ساختار و رفتار خود رابرای پاسخی موزون به شرایط جدید ( مدرسه ) و به فعالیتهایی که آن محیط از دانش آموزان خواهد خواست تغییر دهد ، سازگاری اجتماعی دانش آموزان نامیده می شود . بنابرین هر عامل یا عواملی که این پاسخگویی را در این محیط دچار مشکل کند ، زمینه ای برای ناسازگاری او در این محیط فراهم خواهد ساخت . به این ترتیب ضوابط سازگاری مدرسه ای دانش آموزان باید در این محیط و فعالیتهای مطرح در آن جستجو گردد. دانش آموزی که بتواند به این ضوابط ( اجرای برنامه ای مشخص ، قبول قواعد انضباطی خاص ، رعایت قاعده بندی مطرح در روابط انسانی درون مدرسه ای و…) پاسخ مثبت دهد (طبیعی) و سازگار قلمداد خواهد شد ، ( درتاج و همکاران ، ۱۳۸۸ ) .
در زمینه سازگاری اجتماعی دانش آموزان در مدرسه صاحبنظران معتقدند که کودکان دچار مشکلات رفتاری بایستی یک و یا تمامی صفات زیر شدیداًٌ و به مدت طولانی داشته باشند:
۱-ناتوانی در ایجاد و یا حفظ روابط رضایت بخش بین شخص با همکلاسی ها معلمان .
۲-ناتوانی در ایجاد و یا حفظ روابط رضایت بخش بین شخص با همکلاسی ها و معلمان .
۳-انواع رفتارها و یا احساسات نامناسب در شرایط معمولی .
۴- حالت مشخص غمگینی و افسردگی
محققین ، ناسازگاری کودک در مدرسه را در موارد زیر مشاهده کردهاست:
۱-ناتوانی دانش آموز در موفقیت تحصیلی در زمان قانونی .
۲-ناتوانی دانش آموز در موفقیت در یک یا همه ی فعالیتهای یادگیری اولیه شامل خواندن ، نوشتن و حساب کردن .
۳-ناتوانی دانش آموز در پاسخگویی به انتظارات ارتباط یافته مدرسه – خانواده ، ( درتاج و همکاران ، ۱۳۸۸ ) .
۳-۱-۲-عوامل مؤثر بر سازگاری اجتماعی :
در یک دسته بندی کلی می توان چهار عامل را در بروز ناسازگاری رفتار کودکان و نوجوانان ، معرفی کرد:
الف- عوامل پزشکی : اختلالات ممکن است به علت احساس محرومیت ، فقدان یا نقص عضو یا حسی از حواس پنجگانه باشد .
ب- عوامل تربیتی : با توجه به نظریات روان پویایی ، رفتارگرایی و سایر نظریه های روان شناسی ، چگونگی رابطه اعضای خانواده با کودک و بخصوص مادر در سالهای اول زندگی ، از اساسی ترین عوامل رشد شخصیت شناخته شده است . هر گاه اختلال در این روابط عاطفی ایجاد شود بالطبع امنیت عاطفی کودک مختل می شود ، و در نتیجه آثار آن در رفتار کودک منعکس میگردد .
ج- عوامل ارثی : کودک پاره ای از خصایص والدین را به ارث میبرد و مسلماًً این استعداد را خواهد داشت که روزی مانند والدین خود به اختلالات رفتاری مبتلا شود . اما مسلم است که ما رفتار بزهکارانه را به ارث نمی بریم و آنچه به ارث برده می شود ، ساختمان بدنی ، مزاج و گرایش به اجرای عمل در راهی خاص و آمادگی شخصی برای رفتار بزهکارانه است . این آمادگی سرشتی بر اثر برخورد با عوامل محیطی نامناسب ظاهر میگردد و در این مرحله است که آثار متقابل و مکمل عواملی مانند نیروهای بیولوژیکی و اجتماعی در ناسازگاری مشخص میگردند .
د-عوامل محیطی و اجتماعی : تغییرات سریع و بزرگ اجتماعی مانند بیکاری ، جنگ ، از هم پاشیدگی کانون خانواده ، فقر و گرسنگی ، اعتیاد و تماس دائمی با معیارهای اخلاقی و فرهنگی مغایر با معیارهای خانوادگی احتمالاً به ناسازگاری کودک می انجامد . علاوه بر محیط خانواده مدرسه و اجتماع ، باید از نقش وسایل ارتباط جمعی ( سینما ، تلویزیون ، رادیو ، ویدئو ، مطبوعات و تئاتر ) نیز یاد کرد ، ( میلانی فر ، ۱۳۸۶ ) .
۳-۲-سازگاری فردی
سازگاری فرایند پیوسته ای است که در آن تجربیات یادگیری اجتماعی شخص باعث ایجاد نیازهای روانی میگردد و نیز امکان کسب توانایی و مهارت هایی را فراهم میسازد از آن طریق می توان به ارضاء آن نیازها پرداخت ، ( نویدی ، ۱۳۸۵ ) .
۳-۳-دیدگاه نظری درباره سازگاری و ناسازگاری :
نظریه زیستی – اجتماعی سازگاری:
“