خیر
۰۴/۱
۳۱/۰
۸۲/۱۰
۱
۸۴/۲
۵۲/۱
۳/۵
۰۰۱/۰
بله
گروه مرجع
جدول و نمودار فوق بر اساس شانس نسبی (OR) نشان میدهد که به ازای یک سال افزایش سن کودک احتمال سوختگی ( ) ۰۵/۱ برابر کاهش یافته است. احتمال سوختگی در اتاق خواب ( ) ۷/۴ برابر نسبت به اتاق نشیمن بیشتر بوده است. همچنین به ازای یک سال افزایش سن مادر احتمال سوختگی ( ) ۰۵/۱ برابر کاهش یافته است. احتمال سوختگی در کودکانی که سطح تحصیلات پدران آنها دیپلم است ۵۹/۴ برابر نسبت به کودکانی که پدران آنها تحصیلات دانشگاهی دارند بیشتر میباشد. همچنین احتمال سوختگی در کودکان خانواده های با درآمد ماهانه کمتر از ۲۰۰ هزار تومان ۴۳/۳ برابر بیشتر از خانواده های با درآمد بیشتر از ۵۰۰ هزار تومان بوده است. به ازای یک واحد افزایش زیر بنای منزل احتمال سوختگی را ۰۱/۱ برابر افزایش و افزایش تعداد اتاق خواب ( ) ۵/۱ برابر احتمال سوختگی را کاهش داده است. همچنین داشتن آشپزخانه بدون در (اپن) ۴۵/۳ برابر احتمال سوختگی در کودکان را افزایش میدهد. در دسترس بودن مواد سوختی ۵۲/۶ برابر و مواد شوینده ۸۴/۲ برابر احتمال سوختگی را افزایش دادند. همچنین استفاده از محافظ در اطراف وسایل گرمازا احتمال سوختگی را ۲۷/۰ برابر افزایش داده است.
فصل پنجم
بحث و تفسیر نتایج پژوهش
در این فصل یافته های پژوهش بر اساس اهداف پژوهش مورد بررسی قرار گرفته و مشتمل بر چهار بخش تجزیه و تحلیل یافتهها، نتیجه گیری نهایی، کاربرد یافتهها و پیشنهادات جهت پژوهشهای بعدی میباشد.
این پژوهش با هدف تعییین عوامل مرتبط با سوختگی کودکان ۶-۱ سال مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور نشان دادن نتایج تحقیق و دستیابی به اهداف ویژه، یافته های پژوهش در قالب ۱۳ جدول و ۷ نمودار تنظیم شده است.
به منظور دستیابی به هدف ویژه اول ” تعیین توزیع فراوانی سوختگی کودکان ۶-۱ سال” نتایج حاصل در جدول شماره (۱) بیانگر آن است که اکثریت (۴/۹۱ %) نمونه های مورد پژوهش سابقه سوختگی نداشتند و اکثراً (۶/۳۲ %) سوختگی در اندام تحتانی، (۷/۶۹ %) سوختگی درجه دو و (۶/۶۴ %) سوختگی کمتر از ۱۰ درصد داشتند، بیشترین (۴/۷۹% ) علت سوختگی نیز مایعات داغ بود. در تحقیقی که چن و همکاران[۸۶] (۲۰۱۰) با هدف “تعیین عوامل خطر سوختگی در کودکان شهری کشور بنگلادش” بر روی کودکان ۴-۱ سال انجام دادند، بیان کردند که وقوع سوختگی در اندام فوقانی شایعتر بود (۷۰). نتایج حاصل از پژوهش نگویان و همکاران (۲۰۰۸) در انگلیس با هدف “تعیین شیوع سوختگی کودکان زیر یک سال” نیز نشان داد که سوختگی در اندامهای فوقانی شایعتر بوده است (۲۶). اما در پژوهش زین و همکاران (۲۰۰۶) با هدف “تعیین مشخصات کودکانی که دچار سوختگی شدند” در چین نشان داد که سوختگی در قسمت فوقانی قفسه سینه شایعتر بود (۳۲). پتریدو و همکاران (۱۹۹۸) در نتایج تحقیق خود با هدف “تعیین عوامل خطر سوختگی کودکان"، اعلام کردند که اکثر کودکان سوختگی درجه دو (۵/۶۱ %) داشتند (۶۶). چن و همکاران (۲۰۱۰) بیان کردند که حد اقل درصد سوختگی در کودکان (۲ %) و حد اکثر (۷۰ %) با میانگین و انحراف معیار ۰۴/۱۳±۳۵/۱۸ بود (۷۰). نتایج بررسی ناترر (۲۰۰۹) با هدف “تعیین مکانیسم و راه های پیشگیری از سوختگی کودکان” شهر لوزان سویس نیز نشان داد که (۶۹ %) از کودکان سوختگی کمتر از ۵ درصد و (۳۶%) کمتر از ۱ درصد داشتند (۳۱). نتایج تحقیق ترابیان و همکاران (۲۰۰۹) با هدف “تعیین شیوع و علت سوختگی کودکان شهر همدان” نشان داد که (۷/۷۱ % ) از موارد سوختگی به علت مایعات داغ بوده است (۶۵). سلکو و همکاران (۲۰۰۹) در نتایج مطالعه خود با هدف تعیین “عوامل خطر در صدمات سوختگی کودکان"، سوختگی با مایعات داغ را شایعتر گزارش کردند (۶۴).
به نظر پژوهشگر قرار دادن سفره غذا و سینی چای بر روی زمین که ریشه در فرهنگ مردم دارد میتواند عاملی باشد که سبب برخورد کودک با آن در زمان راه رفتن و دویدن شده و در نتیجه وقوع سوختگی در اندام تحتانی بیشترگردیده است، در حالیکه در کشورهای دیگر که استفاده از میز و صندلی در منزل رایجتر میباشد، کودک با کشیدن رو میزی بیشتر دچار سوختگی در اندام فوقانی شده است. همچنین دسترسی کودک به ظروف حاوی مایعات داغ مانند قوری، سماور، کتری، قابلمه در منزل بیشتر است به همین علت سوختگی با مایعات داغ شایعتر میباشد.
همچنین نتایج جدول (۱) نشان داد که اکثریت (۶/۴۴ %) نمونه های مورد پژوهش خوددرمانی با آب سرد در منزل داشتند و بیشتر (۹/۶۲ %) کودکان بصورت سرپایی تحت درمان قرار گرفتند. در این رابطه اسوکیو و همکاران (۲۰۰۹) با هدف تعیین اپیدمیولوژی سوختگی، مرگ و میر ناشی از آن و همچنین راه های پیشگیری از سوختگی دریافتند که ۱۸ درصد از بیماران قبل از پذیرش در بیمارستان با آب سرد خود درمانی نمودند (۶۰). نتایج پژوهش کاراوز[۸۷] (۲۰۱۰) در ترکیه با هدف “تعیین مواد مختلفی که در زمان بروز سوختگی بر روی زخم استعمال میشود” نشان داد که (۶/۳۹ %) از واحدهای مورد پژوهش خوددرمانی با آب سرد داشتند (۷۱). مطالعه هانسن[۸۸] و مچام[۸۹] (۲۰۰۶) در آفریقا تحت عنوان “واکنش آلرژیک به تخم مرغ در زمان بروز سوختگی” نشان داد که استعمال تخم مرغ بر روی زخم سوختگی در کودکان ۱۳ ماهه بیشتر بوده است (۷۲).
به نظر میرسد آب سرد اولین و آسانترین مادهای است که در زمان حادثه در دسترس است و بدیهی است که استفاده از آب سرد رایجتر باشد. بطوریکه اسملتزر (۱۳۸۸) مینویسد خیس کردن محل سوختگی با آب سرد بهترین کمک اولیه میباشد (۳۸).
در ادامه نتایج جدول (۱) بیانگر آن است که اکثریت (۵/۴۸ %) موارد سوختگی در فصل تابستان، (۶/۶۰ %) روز غیر تعطیل و (۱/۱۳ %) بین ساعت ۲۰- ۱۸ رخ دادهاند. در همین راستا چن و همکاران (۲۰۱۰) گزارش کردند که وقوع سوختگی در فصل تابستان (۴/۴۹ %) شایعتر بود (۷۰). مطالعهای که موکارجی و همکاران[۹۰] (۲۰۰۱) با هدف “تعیین شیوع سوختگی کودکان کراچی هند” انجام دادند، وقوع سوختگی در سه ماه زمستان را (۶/۵۳ %) گزارش کردند (۷۳). در مطالعات نیکرک و همکاران[۹۱] (۲۰۰۴) با هدف تعیین “توزیع و الگوهای صدمات سوختگی در آفریقای جنوبی” بیشترین زمان وقوع سوختگی کودکان زیر ۱۲ سال در فصل پاییز و در ماه های سپتامبر و اکتبر گزارش نمودند (۳۴). یافته های القطن[۹۲] و الزهرانی[۹۳] (۲۰۰۹) با عنوان “سوختگیهای مرتبط با سنتها، عادات اجتماعی، فعالیتهای مذهبی و جشنها” در عربستان سعودی بر روی کودکان زیر ۱۰ سال نشان داد که وقوع سوختگی در واحدهای مورد پژوهش در روزهای تعطیل بیشتر بوده است (۷۴). نتایج دلگادو (۲۰۰۲) با هدف “تعیین عوامل خطر سوختگی کودکان در کشور پرو” نشان داد که اوج شیوع سوختگی در فصل تابستان و زمان تعطیلات مدارس (۰۵/۰ > P) بوده است (۲۸). در حالیکه مطالعهای که گلدمن[۹۴] و دانیل[۹۵] (۲۰۰۶) با هدف “تعیین صدمات سوختگی کودکان اسرائیلی” انجام دادند، دریافتند که وقوع سوختگی در روز تعطیل هفته (شنبه) کمتر بوده است (۶). در رابطه با ساعت وقوع حادثه، چن و همکاران (۲۰۱۰) بیشترین موارد سوختگی را بین ساعات ۸-۴ عصر گزارش نمودند (۷۰). نتایج تحقیق اسوکیو و همکاران (۲۰۰۹) نیز نشان داد که وقوع سوختگی در ساعات ۶ و ۸ صبح و ۶ و ۸ شب بیشتر بود (۶۰).
به نظر پژوهشگر شاید وقوع بیشتر سوختگی در فصل تابستان به دلیل زمان نمونهگیری باشد زیرا نمونه گیری از اول مرداد آغاز گردید و در پایان دی ماه تعداد حجم نمونه مورد نظر به اتمام رسید.
در روزهای غیر تعطیل معمولاً مادران تنها در منزل هستند و در زمان اشتغال به امور خانهداری، از کودک غافل شده و احتمال بروز سوختگی در این ایام افزایش مییابد. در ارتباط با ساعت حادثه، به نظر پژوهشگر ساعت ۶ تا ۸ شب زمانی است که مادر مشغول آماده کردن شام میباشد در نتیجه کمترین توجه را به کودک دارد. همچنین اغلب در این ساعات همه اعضای خانواده حضور دارند و مشغول صحبت بایکدیگر میباشند و از کودک غافل میشوند. زیرا برای پیشگیری از حوادث تحت نظر گرفتن دقیق کودک امر اساسی است (۲۲) و حوادثی که در اثر عدم نظارت والدین بر کودک مخصوصاً کودکان زیر ۳ سال اتفاق میافتد جزء موارد سهل انگاری محسوب میشود (۱).
همچنین نتایج جدول (۱) نشان داد که (۹/۴۲ %) از واحدهای مورد پژوهش در زمان وقوع حادثه همه اعضای خانواده حضور داشتند. در همین راستا مطالعه زین و همکاران (۲۰۰۶) نشان داد که ۷/۶۳ درصد از سوختگیها در زمانی که کودکان تنها بودند رخ داده است (۳۲). نتایج دلگادو و همکاران (۲۰۰۲) بیانگر آن است که بیشتر کودکان (۷/۵ %) در زمان وقوع سوختگی تنها بودند (۲۸).
از آنجایی که در زمان حضور همه افراد خانواده، هر عضوی به گمان اینکه یکی دیگر از اعضای خانواده مراقب کودک میباشد، از کودک غافل شده و درنتیجه احتمال وقوع حادثه افزایش مییابد و دیگر اینکه در زمانی که همه اعضاء دور هم جمع میشوند، مشغول گفتگو با یکدیگر شده و از کودک غافل میگردند.
بیشترین (۹/۴۲ %) مکان وقوع سوختگی آشپزخانه بود (جدول ۱). نتایج حاصل از پژوهش نگویان و همکاران (۲۰۰۸) نشان داد که (۵/۳۴ %) از موارد سوختگی در آشپزخانه رخ داده است (۲۶). سلکو و همکاران (۲۰۰۹) نیز در نتایج تحقیق خود اعلام کردند شایعترین مکان وقوع سوختگی آشپزخانه (۷۰ %) است (۶۴).
به منظور دستیابی به هدف ویژه دوم پژوهش “تعیین عوامل فردی کودکان ۶-۱ سال با سوختگی"، هدف سوم ” تعیین عوامل فردی کودکان ۶-۱ سال بدون سوختگی"، هدف چهارم “مقایسه عوامل فردی درکودکان ۶-۱ سال با سوختگی با گروه بدون سوختگی” نتایج حاصل در جداول (۲) و (۳) و نمودار (۱) مورد بررسی قرار گرفتند.
جدول شماره (۲) نشان میدهد که اکثریت کودکان با سوختگی(۹/ ۵۸ %) و کودکان بدون سوختگی (۷/۳۷ %) در سنین ۲۴-۱۲ ماه با میانگین و انحراف معیار ۱۸/۲±۶۳/۳۰ در گروه کودکان با سوختگی و ۲۴/۲±۶۱/۳۸ در گروه کودکان بدون سوختگی میباشند که از نظر آماری معنی دار بود (۰۰۱/۰ >P )، بطوریکه تعداد نمونه ها در گروه سنی ۲۴-۱۲ ماه در گروه کودکان با سوختگی بالغ بر ۲۰ درصد بیشتر از کودکان بدون سوختگی محاسبه گردید. در همین راستا مشرکی و همکاران[۹۶] ( ۲۰۰۸) با هدف تعیین شیوع سوختگی در کشور بنگلادش دریافتند که (۵۷ %) کودکان سوخته در سنین ۴-۱ سال قرار داشتند (۳۷). نتایج تحقیق پولوس و همکاران[۹۷] (۲۰۰۹) تحت عنوان “نقشه جغرافیایی به عنوان ابزار تعیین کننده جوامع در معرض خطر آتش و صدمات سوختگی در کودکان"، نشان داد که (۳/۶۸ %) از کودکان سوخته در سن زیر ۴ سال هستند (۱۳). وازیاک و همکاران[۹۸] (۲۰۰۹) در استرالیا و همچنین فرانس و همکاران[۹۹] (۲۰۰۸) در هلند نیز به نتایج فوق دست یافتند (۷۶،۷۵). اسوکیو و همکاران (۲۰۰۹) نیز در نتایج مطالعه خود اعلام کردند که با افزایش سن بروز سوختگی در کودکان کاهش پدا میکند (۶۰).
به نظر پژوهشگر کودک از سن ۲۴-۱۲ ماهگی شروع به ایستادن و راه رفتن میکند در حالیکه در زمان حرکت نمیتواند تعادل خود را به خوبی حفظ کند و بدلیل کنجکاوی زیاد برای کشف چرایی و چگونگی هر شیئ، بدون درک و درنظر گرفتن احتمال خطر خود را به قسمتهای مختلف خانه میرساند، در نتیجه بطور بالقوه درمعرض خطر قرار میگیرد. در کتاب ونگ ( ۲۰۰۷) نیز به این موضوع اشاره شده که کودک در سن ۲۴-۱۲ ماهگی کنجکاوی زیادی در محیط انجام میدهد و از تمامی ایما و اشارههای حسی برای جستجو استفاده میکند، همچنین از مهارتهای فیزیکی خود برای دسترسی به هدف خاص استفاده میکند. بطوریکه کودک ۱۵ ماه قادر به قدم زدن و یا ایستادن بدون از دست دادن تعادل نیست، و در سن ۱۸ ماهگی نیز به طور ناآزموده راه میرود و اغلب میافتد (۴).
جدول شماره (۳) بیانگر آن است که پسران (۵۲ %) بیشتر از دختران (۴۸ %) دچار سوختگی شدند. اما یافتهها اختلاف آماری معنیداری (۵۲/۰ > P) بین دو گروه نشان ندادند. تحقیقات ناترر و همکاران (۲۰۰۹) نشان داد که سوختگی در پسران (۷۸ %) بود (۳۱). ساکالیوگلو و همکاران[۱۰۰] (۲۰۰۷) تحقیقی با عنوان “سوختگی در کودکان و بزرگسالان اهل ترکیه” انجام دادند که به همین نتایج دست یافتند (۷۷). نتایج اسوکیو و همکاران (۲۰۰۹) حاکی از آن بود که سوختگی در جنس مذکر و مؤنث بطور یکسان رخ داده است (۶۰). در مقابل مطالعهی عرشی و همکاران (۲۰۰۶) با هدف “تعیین شیوع ویژگیهای سوختگی در روستاهای شهرستان اردبیل” نشان داد که سوختگی در دختران زیر ۷ سال (۴/۵۹ %) بیشتر از پسران (۶/۴۰ %) رخ داده است (۷۸). همچنین تحقیقات هادیان جزی (۱۳۸۱) با هدف “تعیین فراوانی سوختگی الکتریکی، شیمیایی و حرارتی در کودکان و نوجوانان” نشان داد که بین جنس و سوختگی ارتباط معنیدار آماری وجود ندارد (۱۹).
با توجه به نتایج تحقیق بدلیل همگن شدن تصادفی جنس در دو گروه ارتباط معنیداری بین جنس و سوختگی مشاهده نشده است، اما وقوع بیشتر سوختگی در کودکان پسر احتمالاً بدلیل ماهیت استقبال آنها از خطر میباشد.
همچنین جدول (۳) نشان میدهد که (۶/۹۲ %) کودکان با سوختگی و (۷/۹۳ %) کودکان بدون سوختگی سابقه بیماری ندارند. آزمون کایدو نشان داد که سابقه بیماری در دو گروه مورد مطالعه از لحاظ آماری معنی دار نبوده است (۶۷/۰< P)، و (۶/۵۶ %) از واحدهای مورد پژوهش نیز در دو گروه کودکان با و بدون سوختگی فرزند اول بودند. آزمون آماری کایدو نشان داد که ترتیب تولد در دو گروه از نظر آماری معنیدار نبوده است (۵۹/۰ > P). در مطالعه پتریدو و همکاران (۱۹۹۸) بین دو گروه آزمون و شاهد از نظر ترتیب تولد ارتباط معنیدار آماری مشاهده نشد (۶۶).
نمودار شماره (۱) نشان میدهد که (۲۹/۱۸ %) از کودکان با سوختگی و (۵۷/۳۲ %) از کودکان بدون سوختگی بیشتر وقت خود را در اتاق نشیمن صرف میکردند؛ و درصد کودکانی که وقت خود را در اتاق نشیمن میگذراندند در گروه کودکان بدون سوختگی حدوداً ۲ برابر کودکان با سوختگی بود. که آزمون آماری کایدو اختلاف معنیداری (۰۰۱/۰< P ) را نشان داد. همچنین بعد از اتاق نشیمن بیشتر کودکان (۱۴ %) کودکان با سوختگی بیشتر وقت خود را در آشپزخانه میگذراندند. نتایج مطالعه پتریدو وهمکاران (۱۹۹۸) نشان داد که اکثریت کودکان دو گروه آزمون و شاهد بیشتر وقت خود را در اتاق خواب میگذراندند که آزمون آماری ارتباط معنیداری را نشان داد (۰۶/۰ >P ) (66).
به نظر پژوهشگر به دلیل اینکه اغلب کودکان نوپا تمایل دارند در جایی بازی کنند که مادرشان کنار آنها باشد به همین دلیل بیشتر در اتاق نشیمن یا آشپزخانه بازی میکنند. آرزومانیانس (۱۳۸۲) در این باره مینویسد کودکان نوپا اغلب اطراف والدین خود میچرخند، از والدین فاصله میگیرند، به پشت سر نگاه میکنند، دوباره به راه میافتند و سپس جهت اطمینان و تماس با والدین خود برمیگردند (۲۲).
جداول شماره (۴) تا (۸) و نمودار شماره (۲) تا (۴) در ارتباط با اهداف ویژه پنجم ” تعیین عوامل خانوادگی کودکان ۶-۱ سال با سوختگی"، ششم ” تعیین عوامل خانوادگی کودکان ۶-۱ سال گروه بدون سوختگی” و هفتم” مقایسه عوامل خانوادگی درکودکان ۶-۱ سال با سوختگی با گروه بدون سوختگی” تنظیم شده است.
جدول شماره (۴) و نمودار شماره (۲) به ترتیب نشان دادند که سن پدر در (۹/۳۰ %) نمونه های مورد پژوهش کودکان با سوختگی و (۱/۲۹ %) کودکان بدون سوختگی بین ۳۰-۲۶ سال با میانگین و انحراف معیار گروه کودکان با سوختگی ۵۹/۵ ± ۸۶/۳۳ و گروه کودکان بدون سوختگی ۳۶/۷ ± ۰۰۵/۳۵ بود که از نظر آماری معنیدار نبود (۲۱/۰ > P)؛ و سن مادر در (۱۴/۱۹ %) کودکان با سوختگی و (۷۱/۱۹ %) کودکان بدون سوختگی بین ۳۰-۲۶ سال با میانگین و انحراف معیار سن مادران گروه کودکان با سوختگی ۶۱/۵ ± ۲۹ و گروه کودکان بدون سوختگی ۴۰/۶ ± ۳۴/۳۰ بوده است که اختلاف آماری معنیدار (۰۰۲/۰< P) بین دو گروه مشاهده گردید بطوریکه درصد مادران بالای ۴۰ سال در گروه کودکان بدون سوختگی ۸/۶ برابر گروه کودکان با سوختگی بود. نتایج تحقیق بیریا و همکاران (۱۳۸۷) با هدف “تعیین عوامل مؤثر بر سوختگی کودکان زیر ۶ سال مناطق روستایی” نشان داد که میانگین سنی پدران در گروه آزمون برابر ۵/۴۲ و شاهد ۸/۳۳ سال و میانگین سنی مادران گروه آزمون ۷/۳۸ و شاهد ۳/۲۹ سال بود؛ که از نظر آماری اختلاف معنیدار نبوده است (۳۰). در همین راستا ناترر و همکاران (۲۰۰۹) نیز در نتایج تحقیق خود دریافتند که بین سن مادر با خطر سوختگی ارتباط معنیدار آماری وجود ندارد (۳۱). پتریدو و همکاران (۱۹۹۸) نیز اظهار کردند که سن مادر در دو گروه آزمون و شاهد از نظر آماری ارتباطی وجود ندارد (۶۶).
به نظر پژوهشگر شاید بدلیل تجربه کم مادران جوان در امر مراقبت و کنترل کودک و نداشتن اطلاعات کافی از منابع خطر موجود در محیط، سبب گردیده تا وقوع سوختگی در کودکانی که مادر جوان دارند بیشتر باشد. بطوریکه بهترین روش برای پیشگیری از حوادث تحت نظر گرفتن دقیق کودکان برای کسب تجربه تدریجی در محافظت از خودشان میباشد (۴).
همچنین جدول (۴) نشان داد که میزان تحصیلات مادر در (۷/۴۵ %) گروه با سوختگی و (۳/۴۶ %) کودکان بدون سوختگی زیر دیپلم بود که از نظر آماری معنی دار نبوده است (۴۵/۰< P)، و نمودار (۳) نشان داد که میزان تحصیلات پدر در (۵۷/۲۴ %) از کودکان با سوختگی و (۲۶/۲۹ %) از کودکان بدون سوختگی زیر دیپلم بودند، که از نظر آماری معنیدار (۰۰۱/۰< P) بود. همچنین درصد پدران با تحصیلات دانشگاهی در کودکان بدون سوختگی تقریباً ۳ برابر کودکان با سوختگی محاسبه شد. نتایج تحقیق بیریا و همکاران (۱۳۸۷) بیانگر آن است میانگین تحصیلات پدر در گروه آزمون تا مقطع راهنمایی و شاهد ابتدایی بوده و(۸/۶ %) از مادران گروه آزمون و (۱۲ %) گروه شاهد تحصیلات دانشگاهی داشتند که از نظر آماری معنیدار نبودند (۳۰). در حالیکه شین و همکاران[۱۰۱] (۲۰۰۴) با عنوان “شیوع ویژگیهای مرگ ناشی از صدمات سوختگی در کره[۱۰۲] ” ،در نتایج خود اظهار کردند که وقوع سوختگی در کودکانی که والدینشان سطح تحصیلات بالاتر از مقطع ابتدایی داشتند بیشتر بود (۷۹).
به نظر میرسد هر چه تحصیلات پدر بیشتر باشد آگاهی بیشتری نسبت به منابع خطر دارد و میتواند موقعیت اجتماعی و اقتصادی بهتر و درآمد بیشتری داشته باشد، به این ترتیب قادر خواهد بود منزل امنی را برای کودک تهیه نماید. همچنین انتظار میرود مادرانی که سطح تحصیلات بالایی دارند از منابع خطر آگاهی داشته و خطر سوختگی کودکان کاهش یابد اما از آنجایی که در این تحقیق دو گروه از نظر تحصیلات مادر همگن شدند اختلاف آماری معنیدار مشاهده نشد، اما تعداد مادران بیسواد در گروه کودکان با سوختگی ۳ برابر کودکان بدون سوختگی بود.
جدول شماره (۵) نشان داد که (۹/۹۴%) از پدران کودکان با سوختگی و (۱/۹۷ %) پدران کودکان بدون سوختگی سابقه بیماری نداشتند که اختلاف از نظر آماری نیز معنیدار نبود (۲۷/۰< P). همچنین (۷/۹۷ %) مادران کودکان با سوختگی و (۱/۹۷ %) مادران کودکان بدون سوختگی سابقه بیماری نداشتند که اختلاف معنی دار آماری بین دو گروه (۷۵/۰< P) مشاهده نشد. (۹/۷۸ %) پدران کودکان با سوختگی و (۷/۸۱ %) پدران کودکان بدون سوختگی (۲۹/۰< P)