۲ – ۱۳ تأثیر خانواده
بدون تردید، خانواده نخستین آموزشگاه و پرورشگاه انسان محسوب میشود و انسان آیین زندگی و شیوهی زندگی کردن را در نخستین خاستگاه، یعنی خانواده یاد میگیرد؛ زیرا انسان تمام رفتارها را یاد میگیرد. پس باید همه رفتارها را در مراحل گوناگون زندگی به او آموزش داد. باید گفت که همه چیز از خانواده شروع میشود، اگرچه همه امور به خانواده ختم نمیشود. پس از خانواده نوبت به نهادهایی مانند مدرسه و مسجد میرسد. بنابراین میبایست همه برنامهها و فعالیتها در وهلهی نخست، خانواده محور باشد و بیشترین تمرکز و توجه به خانواده معطوف شود (بهپژوه،۱۳۹۲، ص۳۲). چرا که خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماع و نخستین مدرسه و مهد اصلی تربیت است (امیرحسینی،۱۳۸۴، ص۳).
عادت به مطالعه همانند بسیاری از عادات دیگر، در دوران کودکی شکل میگیرد (محسنی کبیر،۱۳۷۷، ص۱۳۸). پس لازم است که در امر مطالعه، توجه زیادی به خانوادهها شود؛ چرا که کودکان اولین تجربه ارتباط اجتماعیشان را از پدر و مادر خویش میآموزند (امیرحسینی،۱۳۸۴، ص۵). همچنین روانشناسان عقیده دارند که بسیاری از عادتهای انسانها در درون خانواده شکل میگیرد و اگر کودک عادت به مطالعه را در درون خانواده کسب نکرده باشد، مشکل است که کودک را در آینده به کتاب و مطالعه علاقمند کرد. بنابراین، لازمه داشتن کشوری توسعهیافته و شهروندانی آگاه، توجه به خانواده به عنوان نخستین و مهمترین نهاد اجتماعی است.
نقش خانواده در ایجاد عادت به مطالعه از گهواره آغاز میشود و لالاییها اولین پیونددهنده کودک با ادبیات به شمار میآید. این اشعار ساده که گاهی حتی کلام آن با کودک هیچ رابطهای ندارد، هم احساس امنیت را به او انتقال میدهد و هم زمینهساز اولین ارتباطهای انسانی است. قصهگویی میتواند وسیلهای برای خلق لحظات لذتبخش باشد و هم کودک را در بخشی از میراث ادبی سرزمینش سهیم کند. داستان خوانی یکی دیگر از روشهایی است که کودکان را قبل از ورود به مدرسه با خواندن تصاویر آشنا میکند و سبب ایجاد تجربههای مشترک بین آنها و بزرگسالان میشود که یکی از مهمترین تبعات اجتماعی آن، نزدیک کردن اعضای خانواده به یکدیگر است. بردن کودکان به نمایشگاهها و فروشگاههای کتاب را نیز میتوان در دستور کار قرارداد تا کودکان فرصت یابند در میان کتابهای متنوع سیر کنند. همچنین بردن و عضو کردن کودکان در کتابخانههای عمومی نیز میتواند به روند رشد مطالعه در کودکان کمک کند. عادت به مطالعه یک امر اکتسابی است و کودک این را از والدین خود میآموزد (وبسایت تبیان زنجان،۱۳۹۳).
مارترینزپونز[۳۲] معتقد است که والدین خود تنظیم گر میتوانند از طریق فراهم کردن تسهیلات لازم برای یادگیری (از قبیل تخصیص زمان لازم برای مطالعه، تهیه مکان مناسب و منابع مورد نیاز جهت مطالعه) و نشان دادن (ارائه الگو یا سرمشق) چگونگی و چرایی استفاده از راهبردهای خود تنظیمی در موقعیتهای عینی و تشویق و پاداش، میتوانند فرزندان خود را در فعالیتهای یادگیری و نهایتاً عملکرد تحصیلی یاری رسانند. به اعتقاد وی رابطه علّی میان خودتنظیمی والدین و خودتنظیمی فرزندان وجود دارد (صمدی، ۱۳۸۳، ص۱۶۱). امروزه به اثبات رسیده است که کودکانی که والدینشان به طور مستمر، کتاب و نشریات مطالعه میکنند بیش از کودکان آن والدینی که علاقهای به مطالعه نشان نمیدهند، تمایل و انگیزه به مطالعه دارند و از فهم و درک بالا و دانش واژگان بیشتری برخوردارند (محسنی کبیر، ۱۳۷۷، ص۱۳۹).
ساندر[۳۳] و اپتسین[۳۴] معتقد هستند که موفقیت دانش آموزان در گرو درآمد یا وضعیت اجتماعی والدین نیست، بلکه میزان توانایی والدین در ایجاد فضایی است که دانشآموزان را به یادگیری، تعاملات بالا و منطقی تشویق کند و همچنین، انتظار از موفقیت و شغل آینده، به میزان مشارکت والدین در آموزش بچهها در جامعه و مدرسه بستگی دارد.
میبینیم که خانواده عامل بسیار مهمی محسوب میشود تا جامعهای آگاه و اهل مطالعه داشته باشیم. پژوهشگرانی که به مقایسه فرزندان پرورشیافته در محیطهای مختلف خانوادگی پرداختهاند، اغلب مشاهده کردهاند که فرزندان خانوادههای قاطع برای همیشه از نمرات شایستگی روانی و پیشرفت تحصیلی بالا برخوردار هستند و در مقایسه با سایر افراد، فشار روانی کمتری را متحمل میشوند، اما نوجوانان خانوادههای مسامحهگر، از لحاظ شایستگی اجتماعی، پیشرفت تحصیلی و سازگاری روانی، در پایینترین سطح قرار دارند و مهمتر اینکه این کاستیها در طول زمان افزایش مییابد (فولادچنگ و لطیفیان، ۱۳۸۷).
۲ – ۱۴ تأثیر نهادهای تربیتی
بعد از خانواده، بیشترین زمانی را که افراد یک جامعه بسیاری از لحظات خود را در آن سپری میکنند، مدرسه میباشد. در این قسمت، به نقشی که مدرسه میتواند در علاقمند کردن دانش آموزان به مطالعه و رفتن به کتابخانه ایفا کند، میپردازیم.
پس از خانواده، دشوارترین وظیفه در اشاعه کتابخوانی در هر جامعهای بر عهده مدارس و نظام آموزش و پرورش آن جامعه است. اگر دانش آموز در مدرسه با کتاب آشنا شود و لذت مطالعه، خودآموزی و افزایش معلومات عمومی را درک کند و به مطالعه خو بگیرد، در تمام دوران زندگی، از کتاب دست نمیکشد. در نظام آموزشی، سه کارکرد مهم نقش اساسی دارند: خواندن، نوشتن و حساب کردن. در طول دوران آموزش، فرد تحت آموزش از سالهای اول، توانایی خواندن را میآموزد و در ادامه به درک مطالب خواندهشده و در نهایت به نوشتن میرسد (وبسایت جامعهشناختی،۱۳۹۲).
مدرسه و جامعه با کمک خانواده میکوشند ارزشهای موجود و قابلقبول را از راه تعلیم و تربیت به کودکان تلقین کنند تا بدین وسیله، هم فرد و هم جامعه از آنها بهرهمند گردند. چرا که عموماً فراگیری ارزشهای آموزشی، از طریق تصمیمات رسمی و یادگیری ارزشهای تربیتی بیشتر از راه مشاهده، تقلید و شرکت در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی صورت میگیرد (سامانیان،۱۳۷۶، ص۳۵).
تاکید بیش از حد آموزگاران بر روی مهارت خواندن و استفاده از تک منبعها، سبب شده که دانشآموزان از مطالعه، لذت کافی نبرند و آن را بیشتر برای رفع تکلیف انجام دهند (وبسایت جامعهشناختی،۱۳۹۲). در واقع، معلمین و والدین باید به این نکته مهم توجه داشته باشند که تنها از راه مدرسه و کتابهای درسی نمی توان کودکان و نوجوانان را برای موفقیت در حل مشکلات گوناگون و پیچیده زندگی آماده ساخت (وبسایت گروههای آموزشی راهنمایی تحصیلی ناحیه یک،۱۳۹۲).
صاحبنظران معتقدند که میزان مطالعه و روی آوری به مواد خواندنی و آموزش مناسب و در نهایت میزان اطلاعرسانی، با فراهم آوردن رغبتها و انگیزه های مناسب، از مهمترین شاخصهای رشد و توسعه است. میتوان گفت که رشد و گسترش اطلاعات و کتابخانه های آموزشگاهی و مراکز اطلاعرسانی، با رشد و پیشرفت دانش و اندیشهی کودکان و دانش آموزان، پیدایش تعالی و نوآوری در آنان و بالندگی جامعه آنها رابطه مستقیم دارد (مجیدی،۱۳۷۹).
برخی از والدین و مربیان تصور میکنند که عادت به مطالعه امری ذاتی و وراثتی است که تنها بعضی افراد به دلیل داشتن آن شرایط به آن روی میآورند و دیگران نمیتوانند اهل مطالعه باشند. پژوهشهای اخیر در زمینه تعلیم و تربیت ثابت کرده است که عادت به مطالعه یک امر اکتسابی است؛ یعنی همان طور که یک کودک خواندن و نوشتن را یاد میگیرد، میتواند مطالعه را هم بیاموزد. پس باید مطالعه را به او آموخت و او را به خواندن عادت داد (اشرفی ریزی،۱۳۸۷).
پژوهشهای ۳۰ سال گذشته نشان میدهد که ایجاد علاقه به مطالعه در کودکان به رشد اجتماعی و احساسی آنها منجر خواهد شد و آنها را در بزرگسالی از ۸۰ درصد آسیبهای اجتماعی دور خواهد کرد (برزین،۱۳۹۱، ص۳۹). مدرسه یکی از مکانهایی است که کودکان میتوانند در آن علاقهمندی به مطالعه پیدا کنند و شاهد شکوفایی جامعه و به تبع آن رونق کتابخانههای عمومی باشیم.
در پژوهشی که توسط اتحادیه ملی سواد[۳۵] در سال ۲۰۰۸ به صورت پرسشنامهای انجام شد، از دانشآموزان درباره نوع مطالعهای که در مدرسه به آنان پیشنهاد میشود، پرسیده شد و نتیجه این پژوهش نشان داد که افراد جوان برخلاف انتخابهای مطالعاتیشان، معتقدند که بزرگسالان در مدرسه، آنان را به خواندن کتابهای داستانی، علمی و شعر تشویق میکنند. دختران بیش از پسران اظهار کردند که بزرگسالان در مدرسه، آنان را به مطالعه کتابهای داستانی و شعر تشویق میکنند (کلارک[۳۶]، اوزبورن[۳۷] و اکرمن[۳۸]،۱۳۸۸، ص۲۲).
برخورداری مدرسه از یک کتابخانه زنده و پویا، مدیریتی مدبر و معلمانی اهل کتاب و مطالعه، مناسبترین شیوه برای گرایش بچهها به کتابخوانی است. معلمانی که حداقل ماهی یک بار، کتابی تازه و مفید برای دانشآموزان معرفی میکنند یا برای تشویق آنان کتاب هدیه میدهند، بیشترین نقش را در ایجاد نگرش مثبت و عادات مطلوب فرهنگی در میان کودکان و نوجوان دارند. بنابراین، برای رسیدن به این مهم، معلمان باید با جدیت تمام از طریق راههای مختلف، دانشآموزان را به مطالعه عادت دهند. داشتن و تقویت کتابخانههای آموزشگاهی عاملی بسیار مهم در این راه تلقی میشود (تشویق به کتابخوانی دانشآموزان،۱۳۸۹). ادواردز[۳۹] در کتابش به نام باغ زیبا و گله حیوانات میگوید: مدرسه و کتابخانه باید مثل دو روح در یک قالب کار کنند تا بتوانند از تکتک دانشآموزان مطالعه کنندگانی کامل تربیت کنند (زیارنیک[۴۰]،۱۳۹۰، ص۱۰).
۲ – ۱۵ شرایط اقتصادی کاربران
در کشورهای غربی، گروهی از مردم که از سطح اقتصادی- اجتماعی بالایی برخوردارند بیش از بقیه اقشار از امکانات کتابخانه عمومی بهرهمند میشوند. در واقع، کتابخانههای عمومی در کشورهای انگلیسیزبان، متهم به عرضه خدمات به گروههای متوسط مردم میباشند؛ بنابراین، معلوم میگردد که فرصتهای آموزشی کلید موفقیتهای اجتماعی- اقتصادی مردم و انگیزه اصلی در استفاده از منابع کتابخانهها در سراسر طول زندگی افراد است (استفن پارکر[۴۱]،۱۳۹۰ص۱۵۶).
بنابراین اگر نابرابریهای اقتصادی به عنوان عاملی در مراجعه و عدم مراجعه افراد جامعه به کتابخانههای عمومی باشد؛ دولت میبایست برای جلوگیری از نتایج زیانبار عدم مراجعه افرادی که به خاطر مشکلات اقتصادی به کتابخانه مراجعه نمیکنند، تدابیر لازم را در نظر بگیرد. هرچند کتابخانههای عمومی، به عنوان دانشگاه مردم در پی آن هستند که دسترسی به اطلاعات را برای تمامی افراد جامعه بدون هیچ محدودیتی امکانپذیر کنند؛ ولی در این راه از پشتیبانی دولت برای ارائه امکانات مناسب به افرادی که دچار محرومیتهای اقتصادی میباشند، بینیاز نیستند.
«کتابداران توسعه جامعه[۴۲]» در گفتگو با افراد، بلافاصله از موانعی میشنیدند که افراد در هنگام تلاش برای دسترسی به خدمات کتابخانهای، تجربه میکنند. اولین مانع در استفاده از کتابخانه، تأثیر جریمههای کتابخانه بود. اثر جریمههای کتابخانه را نباید دست کم گرفت. چنانچه یکی از اعضای کتابخانه گفته است: «من به مدت پنج سال از کتابخانه استفاده نمی کردم، چون فکر می کردم جریمه شده ام. سرانجام جرأت کردم و به کتابخانه برگشتم و دیدم که در تمام این مدت، هیچ جریمه ای نداشتم»(پیتمن و وینسنت). میبینیم که این کاربر، به خاطر ترس از یک جریمهای که احتمالاً توانایی پرداخت آن را نداشته است، به کتابخانه مراجعه نمی کرده است. از این قبیل مشکلات مالی که به عنوان سدی در برابر مراجعان کتابخانههای عمومی محسوب میشود، بسیار زیاد است مانند پرداخت حق عضویت، هزینه تمدید کارت عضویت، جریمه گم کردن کتاب، جریمه واردکردن خسارت به منابع کتابخانه و مواردی از این قبیل.
یک راه حل پیشنهادی برای کم کردن این مشکل (مشکلات اقتصادی که باعث عدم مراجعه به کتابخانه میگردد)، این میتواند باشد که شرایط اقتصادی مراجعان کتابخانه را از سازمانهایی مثل سازمان یارانه کشور استعلام کرد تا در صورتی که کاربری با مشکل مالی مواجه است تسهیلات ویژهای به این افراد داده شود تا حداقل، مشکلات اقتصادی در عدم مراجعه کاربران به کتابخانههای عمومی تا حدودی برطرف گردد و دیگر اینکه در برگههای ثبتنام، میتوان از کاربران وضعیت مالی آنها را جویا شد که در این صورت نیز راه حل مناسبی برای این مشکل بوجود میآید.خلاصه اینکه از روشهای گوناگونی میتوان به وضعیت اقتصادی کاربران برای ارائه خدمات ویژه، آگاه شد.
تمامی کتابداران نهاد کتابخانههای عمومی کشور به این مسئله واقف میباشند که در مناسبتهای خاصی مثل: ۲۲بهمن، هفته کتاب، و مناسبتهایی از این قبیل که عضویت در کتابخانههای عمومی بصورت رایگان است؛ شاهد عضویت چند برابری افراد جامعه، نسبت به روزهایی که عضویت تمام بهاء است، هستیم. همچنین، در برخی مناسبتهای خاص، مثل ماه رمضان که جریمهها بخشیده میشود، بسیاری از کاربران در رابطه با این موضوع احساس خشنودی میکنند. حتی بسیاری از موارد در کتابخانهای که نگارنده مشغول به فعالیت است، همواره این سؤال پرسیده میشود که آیا پولی بابت امانت بردن کتاب و سایر منابع باید بپردازند. همه اینها گواه این است که مشکلات اقتصادی میتواند به عنوان مانعی در مراجعه افراد جامعه به کتابخانههای عمومی باشد.
در واقع، کتابخانههای عمومی با تبلیغ درباره اینکه تمامی خدمات کتابخانه کاملاً رایگان هست (هر چند تنها برای محرومان اقتصادی) میتوانند آن دسته از مراجعانی که به خاطر مشکلات اقتصادی به کتابخانه مراجعه نمیکنند را به کتابخانه بکشانند؛ مانند کاری که اخیراً یکی از نشریات اف ای ام ای به مراجعان برای دریافت کمک توصیه کرده است: «برای استفاده رایگان از رایانه به کتابخانه عمومی مراجعه کنید»(مکلور و ایگور[۴۳]،۱۳۹۲، ص۱۱۳).
۲ – ۱۶ ساختار کتابخانه
۲ – ۱۶ – ۱ به لحاظ دسترسپذیری
خدمات کتابخانه، باید از لحاظ فیزیکی در دسترس همه اعضای جامعه باشد. لازمه این کار وجود ساختمانهای مناسب برای کتابخانه، تسهیلات خوب برای مطالعه و پژوهش و همچنین فناوریها و اوقات کافی برای دایر بودن کتابخانه است که برای استفاده کنندگان مناسب باشد. در ضمن، این کار مستلزم فراهم کردن خدمات برای افرادی است که قادر به مراجعه به کتابخانه نیستند (جیل[۴۴]، ۱۳۸۶، ص۴۳)؛ بنابراین، کتابخانههای عمومی برای ارائه خدمات مطلوب به تمامی اعضای جامعهای که به آن تعلق دارند، باید موانع را هموار کنند که یکی از این موانع میتواند ساختار فیزیکی کتابخانه باشد. برای مثال، یک فرد معلول که تمایل به استفاده از کتابخانه عمومی را دارد در صورتی که ساختار فیزیکی کتابخانه به گونهای باشد که ورود به ساختمان کتابخانه غیرممکن و یا با دشواری همراه باشد؛ احتمال اینکه این فرد از مراجعه به کتابخانه منصرف گردد بسیار زیاد است.
کاربر هر کتابخانه باید هنگام مراجعه و استفاده از کتابخانه کاملاً احساس راحتی کند و فضای کافی و مناسبی برای رفع نیازهای خود در کتابخانه داشته باشد. در طراحی ساختمان و فضای داخلی کتابخانه باید علاوه بر جاذبه بصری برای استفاده کنندگان، نیازهای آنان نیز در نظر گرفته شود (باجی و دیگران، ۱۳۸۸، ص۱۶۱).
بنابراین در طرح و نقشه کتابخانه بهتراست به توصیههای زیر توجه شود:
کتابخانه باید تغییرپذیر باشد، یعنی نقشه، ترکیب، وضعیت و کیفیت خدمات کتابخانه را بتوان به سادگی جرح و تعدیل کرد و تغییر داد؛
ساختار و بافت کتابخانه باید فشرده و جمع و جور باشد تا جابهجایی کتابها و مواد کتابخانه و تحرک کارمندان و خوانندگان به سهولت انجام پذیرد؛
کتابخانه باید در دسترس باشد، یعنی محوطه بیرونی و ورودی کتابخانه و بخشها و قسمتهای آن دارای نقشهای جامع و ساده و روان باشد، به طوری که نیاز کمتری به نصب راهنما احساس شود؛
کتابخانه باید قابلگسترش باشد، یعنی بزرگ کردن و گسترش دادنش در آینده با کمترین جداسازی و خرابی همراه باشد؛
کتابخانه باید گرایش به تنوع و تحول داشته باشد، یعنی جای مجموعه کتابها و جابهجایی آنها و ارائه خدمات به خوانندگان از آزادی عمل و انتخاب برخوردار باشد؛
مشخصه اصلی کتابخانه، فراهم آوری، سازماندهی و آماده سازی مواد برای استفاده است؛
کتابخانه باید راحت باشد تا بازده و کارایی استفاده از آن بالا رود؛
کتابخانه باید در محلی ثابت و دائمی باشد تا مواد کتابخانه از ایمنی بیشتری بهرهمند گردد؛
کتابخانه باید حفاظ و حصار داشته باشد تا بتوان آمد و رفت مراجعهکنندگان را کنترل و از گم شدن کتاب جلوگیری کرد؛
۱۰. کتابخانه باید اقتصادی باشد، یعنی با حداقل منابع مالی و کارکنان ساخته و اداره و نگهداری شود (عازم،۱۳۸۶، ص۴۴-۴۳).
۲ – ۱۶ – ۲ به لحاظ موقعیت کتابخانه
محل مناسب و مرکزیت برای کتابخانههای عمومی از اهمیت زیادی برخوردار است. کتابخانهای که در یک منطقه پرجمعیت واقع شده و دارای پارکینگ عمومی و فضای سبز باشد، قادر به جلب مراجعه کنندگان بیشتری از مسافتهای دور میباشد. معمولاً در شهرها برای هر فاصله ۲ تا ۳ کیلومتری یک کتابخانه کوچک لازم است و برای هر فاصله ۳ تا ۴ کیلومتری یک کتابخانه بزرگ (یارمحمدی، ۱۳۸۸، ص۳۷). کتابخانههای عمومی در شهرها باید در مرکز شهر و یا منطقه پرجمعیت و در مناطق روستایی جنب اداره پست و یا بانک و یا مراکز خرید و یا مراکز تعاونی تأسیس شود (عازم، ۱۳۸۶، ص۴۱).
از آنجائیکه کتابخانههای عمومی، مراکزی هستند که باید در دسترس تمامی افراد و اقشار جامعه قرار گیرند، تعیین مکانی که کتابخانه عمومی در آن واقع شود بسیار مهم است. پژوهشها نشان داده است که مکان، عاملی مهم برای کاربران میباشد و مکان مناسب باعث افزایش میزان استفاده از کتابخانه خواهد شد (دهداری راد و دیده گاه، ۱۳۸۸، ص۱۷۲).
با توجه به اینکه تمامی کتابخانهها و به طور ویژه، کتابخانههای عمومی با جامعه پیوندی ناگسستنی دارند، باید به لحاظ موقعیت مکانی، در جایی مستقر باشند که اعضای جامعه به وضوح قادر به شناسایی کتابخانه باشند و به لحاظ مسافت نیز فاصله اعضای جامعه با کتابخانه، آنقدر طولانی نباشد که دسترسی به کتابخانه زمان بر و با مشکلاتی همراه باشد.
۲ – ۱۷ مدیریت کتابخانه
تعاریف مختلفی از مدیریت ارائه شده است که برخی از آنها به شرح ذیل است:
مدیریت عبارت است از هماهنگ کردن منابع انسانی و مادی برای نیل به هدف؛
مدیریت را میتوان علم و هنر متشکل و هماهنگ کردن، رهبری و کنترل فعالیتهای دستهجمعی برای نیل به هدفهای مطلوب با حداکثر کارایی تعریف کرد؛
راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره بررسی عوامل پیش برنده و بازدارنده در استفاده از ...