دوغ
نمک
نمک
احشاء،گوشت فرآوری شده
سوسیس،کالباس،کله پاچه، زبان، دل، جگر، قلوه،کله پاچه، سیرابی
آبمیوه طبیعی
آب میوه و سیزی طبیعی، مرکبات
شیرینی و نوشابه
نوشابه گازدار، شکلات، کاکائو، نقل، سوهان، نبات، گز، عسل، مربا، شکر، قند شیرینی تر و خشک
میوه و سبزی
سیب، موز، هنداونه، انار، پرتقال، آلبالو، زردآلو، خربزه و …..، کلم، اسفناج، قارچ و ….
وبر معتقد است که در سبک زندگی به جای تولید و مالکیت ابزار و کالاها، مصرف کالاها، سبک زندگی افراد و طبقه ی افراد را نشان می دهد. وبر با ایجاد ارتباط بین سبک های زندگی با پایگاه اجتماعی معتقد است ابزارهای مصرف نه تنها تفاوت در اعمال فرهنگی و اجتماعی در بین گروه ها را بیان می کنند بلکه مرزهای اجتماعی را نیز ایجاد می کند. سبکهای زندگی الگوهای جمعی از رفتار مرتبط با سلامتاند که بر انتخابهایی از اختیارهایی که طبق شانسهای زندگی آنها در دسترس مردم است متکی هستند. این شانسهای زندگی عبارتند از: طبقه، سن، قومیت و دیگر متغیرهای ساختاری مناسب که انتخابهای سبک زندگی را شکل میدهد. این نمونهها شامل تصمیمات درمورد سیگار کشیدن، رژیم غذایی، ورزش و امور مشابه اینها هستند. به نظر می رسد که الگوهای غذایی نیز بخشی از سبک زندگی افراد را تشکیل میدهندکه از متغیرهای فوق تاثیر پذیر میباشند.
کاکرهام نیز معتقد است که در انتخاب سبکهای زندگی مثبت و منفی مردمی که در طبقات بالای جامعه قرار دارند، انتخابهای بیشتر، تغذیه سالمتر و منابع بیشتری از حمایت اجتماعی مشاهده می شود، برعکس مردمی که در ردهی پایین اجتماعی قرار دارند فشارهای اقتصادی، اجتماعی بیشتری بر انتخابهایشان احساس می کنند و انتخابهای قابل دسترس کمتری نسبت به طبقات بالاتر دارند. موقعیت طبقاتی تعیین کننده مهمی در سلامتی و پهنهی زندگی محسوب می شود و روی هم رفته وضع زندگی طبقات بالاتر و متوسط به بالا سالم تر و مناسب تر است.
به نظر بوردیو موقعیت عامل در زمینه ی اجتماعی بستگی به حجم و میزان سرمایه (اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) او دارد، یعنی هر قدر سرمایه فرد بیشتر باشد در فضای اجتماعی بالاتری قرار می گیرد و این خود رفتار و سبک زندگی افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. به نظر بوردیو انتخاب تحت تاثیر سرمایه ی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی افراد قرار میگیرد. از نظر بوردیو ساخت طبقاتی افراد و تمایز اجتماعی آنها از نحوه ی ترکیب سرمایه های آن ناشی می شود بطوری که منش و عملکرد افراد تحت تاثیر انتخاب و انتخاب هم تحت تاثیر سرمایه ی آنها می باشد و نوع انتخاب باعث تمایز افراد از هم می شود.از بین انواع سرمایه ی بوردیو چنین استنباط می شود که سرمایه اقتصادی که شاخص آن درآمد و دارایی افراد میباشد نقش کلیدی در انتخابهای غذایی افراد می تواند داشته باشد. سرمایه فرهنگی نیز با شاخص مدرک تحصیلی و انواع مهارتها به نظر میرسد می تواند تاثیر به سزایی بر روی انتخابهای غذایی افراد داشته باشد. همچنین طبق تئوری بوردیو سرمایه اجتماعی فرد نیز بر الگوهای غذایی او تاثیر بسزایی می گذارد.که بدن تربیت متغیرهای سرمایه اقتصادی و فرهنگی از تئوری بوردیو استخراج و آزمون گذاشته شده است. البته بوردیو نقش حمایت اجتماعی به عنوان یک بعد از سرمایه اجتماعی را در انتخاب الگوهای غذایی و سبک زندگی پافشاری می کند.
دیماتو نیز حمایت اجتماعی را عبارت از کمک یا حمایت از جانب افرادی نظیر دوستان،خانواده،همسایه ها،همکاران و غیره میداند که به صورت کمکهای مادی و یا شامل یادآوریهای مبنی بر این که شخص یک موجود باارزش و محترم است میباشد.
گیدنز هم بر این اعتقاد است که بدن فقط وسیلهای برای کنش و واکنش نیست بلکه بدن آدمی دستگاهی طبیعی است که صاحبش به دقت باید از آن مراقبت کند. یکی از اشکال نگهداری و مراقبت ، رژیم های غذایی است . اینکه رژیم غذایی بزرگسالان تا چه حد استاندارد شده به ماهیت هر فرهنگ معین بستگی دارد. رژیم ها برای منضبط ساختن خویشتن است و فقط به تنظیم آداب و رسوم محدود نمیشوند، آنها عادتهای شخصیاند که به اقتضای مقررات اجتماعی شکل گرفتهاند ولی تمایلات شخصی و آمادگیهای ذاتی نیز در این شکل گیری بیتاثیر نبوده است. آداب و رسوم غذا خوردن در نفس خود نمایشگاهی از عادتهای آیینی است ولی در شکل و شمایل بدنی نیز تاثیر میگذارند. رژیمهای مخصوص بدن سازی که مستقیما بر اساس الگوهای ملهم از هراسناکی جسم معین میگردند، مهم ترین وسایلی هستند که به کمک آنها بازتابهای زندگی اجتماعی مدرن بر کانون و آفرینش بدن متمرکز شده اند(کسل،۱۴۶:۱۳۸۳) .
بیکر معتقد است علاوه بر زمان و سرمایه مشارکت زنان در بازار کار در انتخاب غذاهای خانگی و آماده تاثیر گذار است. هاوس و بیوتل نیز معتقدند که وجود فشارهای هم زمان از سوی دو نقش کاری- خانوادگی وقوع تعارض کار- خانواده را تشدید می کند. چون بروز تعارض کار-خانواده غالبا نتیجه ی حضور فشار متضاد از سوی قلمروهای کاری وخانوادگی است لذا می بایست اثرات فشارهای کاری وخانوادگی بر تعارض کار-خانواده به طور مشترک بررسی میشوند. اگر به موازات وجود و افزایش فشار ناشی ازانتظارات نقش ،فرد احساس تعهد بیشتری نسبت به فعالیتهای خانوادگی مینماید و فشارهای متضاد و تعارض کار- خانواده به طور برابر شدت می یابد(رستگارخالد،۱۰۷:۱۳۸۵). ممکن است انتظارات یک نقش دیگر را اجرا نکنند در این تحقیق با توجه به تئوری فوق متغیر تعارض کار-خانواده استخراج شده و فرض بر این شده است که زنان شاغل بدین خاطر از الگوهای غذایی ناسالم تری برخوردار هستند.
جورج گربنر میگوید تلویزیون تاثیرات درازمدت دارد، اثرات تدریجی و غیرمستقیم اما متراکم و بااهمیت و تماشای زیاد تلویزیون به عنوان کاشت نگرشهایی دیده می شود که بیشتر با جهانی که برنامه های تلویزیونی را به تصویر میکشند همانند است تا جهان واقعیت. تحلیل کاشت بر همگن سازی گسترده و فراگیر تلویزیون تاکید می کنند. گربنر در این باره میگوید فرهنگ فرایند نمادینی است که الگوهای مفهومی پایدار برای جامعه پذیری افراد کشت می کنند و سهم مستقل تلویزیون برای چنین الگوهایی بیشتر در جهت همگن سازی در درون گروه های اجتماعی متنوع و متفاوت و فرسودن دیگر تمایزهای اجتماعی سنتی است (عقیلی و همکاران،۴۲:۱۳۹۰). با توجه به نظریه، نقش تبلیغات تلویزیونی در الگوهای غذایی خانواده ها مدنظر قرار گرفته است.
کاکرهام حتی معتقد است که تفاوتهای سنی روش های سالم زیستن را تحت تاثیر قرار میدهد که هر چه افراد مسنتر میشوند توجه آنها به سلامتی زیادتر می شود و درمورد تغذیه، استراحت و آرامش خود دقت بیشتری می کنند. بر این اساس متغیر سن از این تئوری بدست می آید.
۲-۲-۱۴-جدول متغیرهای تحقیق:
نظریه پرداز
نظریه
متغیر
فرضیه
کاکرهام
طبقات بالا و متوسط به بالا به تازههای سلامتی دسترسی دارند و موفق به دست یافتن برنامه های تازهی سلامتی هستند.
طبقهی اجتماعی
بین طبقهی اجتماعی و الگوهای غذایی رابطه وجود دارد.