“
از نظر اسلومن[۳۰] آموزش اثربخش دارای ویژگی های زیر میباشد:
-
- دارای بهترین عناصر آموزشی باشد.
-
- مطمئن شویم که یک حلقه اثر بخش ارزشیابی وجود دارد.
-
- بر اهمیت نتایج قابل اندازهگیری تأکید کند، حتی اگر امکان سنجش این نتایج وجود نداشته باشد.
-
- نیاز به یک فعالیت درونی آموزش در سازمان، باید پیوند محکمی با اهداف سازمانی داشته باشد و آموزش در قالب سازمان فعالیت نماید.
-
- متخصصین خود آموزش باید نقش شناسایی نیازهای آموزشی را بر عهده داشته باشد و متناسب با آن ها برنامهریزی شود.
- به دلیل تفاوت سازمانها حتی سطوح مختلف سازمانها از لحاظ دقت و ریزبینی باید نگرشهای متفاوت در آموزش مورد توجه قرار گیرد(اسلومن، ۱۳۸۲، ص ۵۱).
وایلز موارد زیر را برای آموزش اثربخش حائز اهمیت میداند:
-
- ارتباط مشخص میان فعالیتهای اموزش حرفهای و نیازهای توسعهای بلند مدت
-
- کمک به تقویت تواناییهای سازمان
-
- سهم عمده در مشخص کردن مهارتهای آتی مورد نیاز و چگونگی تحقیق آن ها
- اجرای برنامه های مستمر در زمینه ارتقای مداوم مهارت های کارکنان(وایلز، ۱۳۸۴، ص ۱۱۹).
نتایج و فواید آموزش مؤثر را می توان به صورت زیر عنوان کرد:
-
- افزایش مهارتهای کارکنان
-
- توانا کردن افراد برای پذیرفتن مسئولیتهای در حال و آینده
-
- ایجاد شرایط انتخاب بهترینها برای احراز مشاغل
-
- افزایش بهره وری بیشتر در افراد
-
- بهبود روحیه کاری افراد
-
- بالفعل نمودن تواناییها بالقوه افراد و شکوفایی استعدادهای آن ها
- افزایش سود و کاهش هزینه ها در طول زمان (محمدی، ۱۳۸۲، ص ۱۶).
مسلم است که به دلیل محدودیتهای موجود در سازمان از نظر مالی، زمانی، امکانات قابل دسترسی و کاربردی، عدم وجود افراد متخصص و باتجربه در مسائل آموزشی و….ایجاد شرایط ایده آل در سازمان که یک سیستم آموزش اثربخش با تمام ویژگیهای لازم را پشتیبانی و اجرا نماید، در بسیاری از موارد با مشکلاتی روبرو خواهد شد ولی به دلیل اهمیت بسیار زیاد و حیاتی مسئله آموزش در رشد افراد و بالطبع آن رشد و توسعه سازمان، مسئولین و بویژه مدیریت ناگزیر هستند شرایط لازم را در جهت اجرای آموزش اثربخش و رسیدن به اهداف آن فراهم نمایند.
۲-۴-۱-۲) کیفیت در آموزش
در جهان امروز ضرورت توجه به کیفیت آموزش و بهره وری حاصل از آن اهمیت ویژه ای دارد. امروزه، استمرار و پویایی متناسب با تحولات اجتماعی کیفیت آموزش تبدیل به مسئله مهم سازمان های درگیر در امر آموزش شده و متخصصان برنامه درسی برای این که بتوانند عملکرد خود و برنامه های درسی را بهبود بخشند، باید در روند کاری خود به کیفیت آموزش توجه نمایند(هداوند، ۱۳۸۴، ص ۶۸).
شرایط رقابتی در مقیاس جهانی روز به روز با شتاب افزایش مییابد. زندگی عمیق تر از هر زمان دیگر بر دانایی مبتنی و توسعه دانش بنیان شرط بقا شده است. جوامع صنعتی در حال عبور به جوامع اطلاعاتی و یادگیرنده هستند. جامعه در حال گذار ایرانی در این بحبوحه جز با استقرار کیفیت در نظام علمی نمی تواند پس افتادگی خود را از سطح پیشرفت های جهانی و منطقه ای رفع و رجوع بکند. لازمه این امر آن است که آن ها بتوانند کیفیت عملکرد خود را رصد کنند و اعتبار خویش را به قضاوت عمومی برسانند(فراستخواه، ۱۳۸۷، ص ۱۴۶).
مفهوم کیفیت موضوعی ارزشی است، بنابرین ماهیتی چندبعدی دارد و از آن برداشت های متفاوتی می شود. وقتی که دئر مورد مفهوم کیفیت از افراد پرسیده شود، آنان اصطلاحاتی نظیر خوب بودن یا تجملی بودن را به عنوان معادل به کار میبرند اما باید توجه داشت که این گونه تعاریف ذهنی است و هیچ گونه مبنایی برای اندازه گیری کیفیت به دست نمی دهد (سلطانی، ۱۳۸۰، ص ۵۳).
۲-۵) بخش چهارم: آموزش و پرورش
از آنجا که آموزش و پرورش تواناییهای متعددی را به نیروی کار انتقال داده، در شکوفایی استعدادها نقش مؤثری داشته و موجب افزایش قدت تولید و بازدهی کار جوانان می شود و از سوی دیگر آن ها را برای استفاده بهتر از تکنولوژی های برتر تولید آماده و مهیا میسازد، امروزه افراد، خانوارها و دولتها تمایل زیادی به سرمایه گذاری در این بخش از خود نشان میدهند. از طرف دیگر آموزش و پرورش از طریق تحولاتی که در رفتار فردی به وجود می آورد در رشد و پویایی فرهنگ جامعه تاثیر عمیقی میگذارد. در حقیقت میزان مشارکت مردم در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که در تحول جامعه نقش اساسی دارد وابسته به آموزش و پرورش آنان است. مدارس، علاوه بر انتقال علم و دانش، ارزشهای دیگری از جمله نظم و انضباط، تعهد و تقید و احساس مسئولیت را در جوانان ایجاده کرده و تقویت می نمایند. آموزش و پرورش نه تنها مردم را تواناتر و قدرت تولید آنان را افزونتر می کند بلکه در تخفیف نابرابریهای درآمدی نقش حساسی دارد زیرا از طریق بالابردن قدرت تولید، سطح عمومی درآمدها را افزایش میدهد(حسن پور، ۱۳۹۱، ص ۲۸).
۲-۵-۱) کیفیت آموزش و پرورش
با توجه به اینکه بسیاری از کشورها و بالاخص کشورهای در حال توسعه نسبت به نیازهای اساسی خود منابع محدودی را در اختیار دارند، جامعه باید قادر باشد تا این منابع را برای مرتفع ساختن این نیازها به نحوی تخصیص دهد تا رفاه مردم به حداکثر ممکن افزایش یابد. در این میان، یکی از حیاتی ترین نیازهای هر جامعه، آموزش و پرورش افراد آن جامعه میباشد. اما با توجه به محدودیت منابع موجود در اقتصاد، سوالی که مطرح میشود این است که آیا اولویت در تخصیص منابع بایستی در جهت کمیت آموزش و پرورش باشد یا کیفیت آن؟ تجربه کشورهای گوناگون نشان داده است که کیفیت آموزش و پرورش مهمتر از کمیت آن میباشد زیرا کیفیت برتر آموزش قادر است منشاء تحولات عمیقی در دانشآموزان باشد. چنین تحولاتی منجر به تواناییهای بیشتر فردی و تولید افزونتر اجتماعی میگردد. امروزه رشد اقتصادی مستلزم افرادی توانا و نیرومند است و این کیفیت آموزش و پرورش است که میتواند چنین مردم توانمندی را تربیت کرده و به جامعه ارائه نماید. اما کیفیت آموزش و پرورش بستگی به کیفیت عواملی دارد که در تولید این خدمت مشارکت مینمایند. این عوامل به طور خلاصه عبارتند از(حسن پور، ۱۳۹۱، ص ۳۰):
“