مراسم حنابندان با زیبایی هر چه تمامتر برگزار میگردد. داماد را در جای مشخص و تزیین شده مینشانند. حنا را مردان بر دست و پای داماد میبندند و دور دست و پایش حنابند[۵۲] (که سبز رنگ است) میبندند. زیر هر کدام از دستها و پاهای داماد، بالشتک سبز زیبایی قرار می دهند. بعد از این کار، مردان دستمالهای رنگی را که در سبدی زیبا قرار دارد، برداشته و دایرهوار همراه با ساز و نقاره شروع به رقاصی می کنند. در گروه رقاصان از هر سنی( نوجوان، جوان و پیر) مشاهده می شود و این نشان یکدلی و یکرنگی مردم روستا با همدیگر است. در این بین پول، بادام سبز، شکلات و… بر سر داماد پاشیده می شود و به اصطلاح رسم بَرِنش به جا آورده می شود.
بعد از رقاصی، مردان مجلس را ترک کرده و نوبت به زنها میرسد، که به همان روش دایرهوار با دستمال رقص می کنند. بعد از این مراسم، همگی برای صرف نهار میروند، در حالیکه غذایی جداگانه داخل ماشین گذاشته می شود و خانه به خانه میبرند. این غذا معمولاً در مجمعه ریخته شده و بیشتر برنج و کتخ محلی[۵۳] یا بریانی میباشد.
۵-۱-۵-۶- خَر فِشنگی
افرادی که به منظور جمع کردن هیزم با الاغ که «خَرِ خَجَه» نامیده میشد، به کوه و کمر و دشت و صحرا میرفتند. بعد از جمع هیزم مورد نیاز عروسی، با هم مسابقه میگذاشتند و آن الاغی که با بار هیزم زودتر به ده میرسید، آمدنش با شلیک یک گلوله اعلام میشد. به همین دلیل به آن خَر «خَرِ فِشنگی» میگفتند و هدیهای شامل: «پول، بادام رنگشده و….» به صاحب آن خَر داده میشد. وقت آوردن هیزم، زن و مرد به استقبال آنها میرفتند و میخواندند:
خَر فرستادم به هیزم، تــا دَمِ تـَـنگِ نـَـمک پاشنه وا کِش، کاکایِ داماد، وقت ِامداد و کُمک
۵-۱-۵-۷- خرید عروسی
ماشینی که قرار بود وسایل مورد نیاز عروسی را از شهر خریداری کند، دو طرف آن را با پرچم سبز تزیین میکردند. وقتی وسایل را به درب منزل داماد می آورد نیز، آمدنش را با شلیک گلوله به اهالی اعلام میکردند.
۵-۱-۵-۸- خواستگاری
در این خطّه از سرزمین ایران نیز مانند سایر مناطق، مراسم خواستگاری انجام میگیرد. بدین ترتیب که خانواده داماد به اتفّاق چند نفر بزرگتر به منزل خانواده عروس رفته و دخترشان را خواستگاری می کنند. اگر عروس خانم از اقوام نزدیک باشد، معمولاً این خواستگاری سادهتر است و تنها بین دو خانواده است.
۵-۱-۵-۹- دار بازی
این بازی در واقع نوعی رقص مردانه است که در شب عروسی برگزار می شود و زمان آن بعد از اذان عشاء (بانگ خُفتن) میباشد. بازیگران بر اساس یک سری تعصّبات قومی و طایفهای، به دو گروه تقسیم میشوند. یک نفر چوب بزرگ و پایه و دیگری چوب کوچکی که به آن تَرکَ (tarka) میگویند، را در دست میگیرد. بازیکنان، همزمان با آهنگ و ریتم ساز و نقاره حرکت پاهای خود را تنظیم می کنند و در اینجا شخصی که تَرکَ در دست گرفته، سعی می کند که با آن، حریف خود را بزند. فردی که پایه را در دست گرفته، نیز به شیوهای چوب پایه را در دست میگیرد که کتک نخورد. اگر چنانچه کتک بخورد، خود به خود خشم هوادارانش بالا میگیرد و بازی رونق بیشتری پیدا می کند. در این بازی عده زیادی از مردان و تعداد کمی زنان، که از دور این بازی را میبینند، تماشاگر بازی هستند. این بازی جذابیّت خاصی دارد و تا پاسی از شب ادامه دارد.
۵-۱-۵-
۵-۱-۵-۱۰- دست گرون:
روز بعد از عروسی زنان یکی یکی به دیدن عروس میآیند و هدیهای به عروس می دهند، که معمولاً پول یا طلا است. به این هدیه دستگرون میگویند. شب عروسی نیز بعضیها که از راه دور آمدهاند به عروس هدیه می دهند.
۵-۱-۵-۱۱- دَف زدن
چند روز قبل از عروسی، سه نفر از طرف خانواده داماد و سه نفر از طرف عروس، زنان را جهت دَف زدن دعوت میکردند. سه شب در منزل داماد و یک شب با دعوت مادر عروس در منزل عروس، دَف میزدند و شعر میخواندند.
۵-۱-۵-۱۲- رسم عروسی در قدیمترها
در سالهای نه چندان دور، رسم عروسی کمی متفاوت بود: روز عروسی حدود ساعت نه صبح زنان همراه با دَف زدن و شعر خواندن حنا داماد را خیس و آماده میکردند. بعد حنار را در ظرف مخصوص ریخته، آن را داخل طبق میگذاشتند و روی ظرف حنا را با پارچه سبز زیبایی میپوشاندند. چهار طرف طبق را، تختههای نمک تزیین شده، میگذاشتند. چند زن طبقها را بر روی سر گرفته و در حالی که تعداد زیادی از زنان آنان را همراهی میکردند ، به خانه کدخدای دِه میبردند. در منزل کدخدا، زنان با شربت و شیرینی پذیرایی میشدند. آنجا نیز همراه با دَف زدن و خواندن شعرهای زیبا، طبقها را گذاشته و بر میگشتند. گروهی دیگر طبقها را به طرز زیبایی میآراستند و حدود ساعت ده و نیم مردان برای آوردن طبقها به منزل کدخدا میرفتند و ساعتی را با نواختن ساز و نقاره و رقص، شادی میکردند. بعد طبقها را برداشته، به منزل داماد میبردند و مراسم زیبای حنابندان را انجام میدادند. بدین صورت که این حنا در منزل بزرگی از اهالی روستا و توسط یکی از بزرگان دِه بر دست و پای داماد گذاشته میشد. در این مدت زنان از روی پشتبام خانهها تماشاگر مراسم حنابندان بودند. بعد از حنابندان، مهمانان پذیرایی میشدند و برای صرف نهار میماندند. سپس تا عصر که مراسم سرتراشان انجام میگرفت، هر کدام به خانه خود میرفتند. بعد از انجام این مراسم و نیز حمام داماد نیز آداب خاصی داشتند. بدین ترتیب که جلوی زیارت روستا، به نام «سلطان سیّد احمد عماد» با ساز و نقاره لباس داماد را میپوشیدند. داماد و همراهیان دو رکعت نماز میخواندند و بعد از آن، داماد را در کوچههای محل و خانه بزرگترهای دِه میگرداندند. زنان در حالیکه بسیار پوشیده بودند و معمولاً نقاب بر چهره داشتند، از روی پشت بام خانهها، داماد را با پاشیدن شکلات، بادام سبز یا پول بَرِنش میکردند. بعد داماد را که یا سوار بر اسب بوده یا دو نفر پیاده، ساقدوش او بودند، به منزل عروس میبردند.
آنجا ملاّ با صلوات سر عروس و داماد را بههم میزده و صورت عروس در این موقع با «بَلَه[۵۴]» پوشیده بوده است. هفت روز داماد در منزل عروس بوده و بعد از هفت روز به منزل داماد دعوت میشدند. زنان با آینه و ظرفی از حلوای محلی جلوی در منزل داماد، منتظر آنها میایستادند. عروس مقداری از حلوا را برداشته و به بالای در میکشیده و قسمتی از پای خود را داخل ظرف حلوا کرده و هنگام رد شدن به در میکشید. سپس به عروس پایانداز داده میشد و بدین ترتیب عروس برای همیشه در منزل همسرش میمانده است. بعد از عروسی چند نفر از زنان فامیل، عروس را به خانه فامیل برده و زنان در منزل، عروس را بَرَنِش کرده و مفصل پذیرایی میکردند. هنوز هم بعضیها این مراسم را به جای میآورند.
۵-۱-۵-۱۳- زَنگردی
قبل از عروسی، شش یا هفت نفر از طرف داماد و عدهّای از طرف عروس، برای دعوت زنان جهت مراسم عروسی میروند که به این کار زَنگردی میگویند. بعد از اتمام زَنگردی، همه برای صرف نهار دعوت منزل داماد هستند.
۵-۱-۵-۱۴- سرتراشون
عصر روز عروسی، همگی برای مراسم سرتراشی به منزل داماد میروند. ساز و نقاره و رقاصی به همان شیوه حنابندان است. بعد از رقص مردان و ترک مجلس، قوالها به داخل یک اتاق رفته و زنها به وسط میدان میآیند و مثل حنابندان بَرَنِش می کنند. در سالهای قبل زنان، رقص مردان را از پشتبام خانهها تماشا میکردند و از همان بالا بَرَنِش میکردند. بعد از سرتراشی و حمام، ،داماد کت و شلوار پوشیده و روی تخت میایستد. سپس مردان دوباره برای رقص میآیند و در ادامه زنان. بعد از انجام مراسم سرتراشان، با شربت و شیرینی از مدعوین پذیرایی می شود. در این مراسم معمولاً اشعاری خوانده می شود که در زیر نمونه آن آورده می شود.
اُسّا پلنگ سرتراش، سر دوماد بتراش
چَش اَدَست خُت بُکُ، صورتُشُ وَلْم بتراش ( نِبی خرِاش)
معنی: (به دست خودت نگاه کن و صورتش خوب بتراش)
*****
آی حمومی، آی حمومی، آب حموم تازه کن شازده دوماد توی راهه، شربتش آماده کن
کت و شلوار آقا داماد، ریشه ریشه مُرواری شَ قَدُ بَرا نــوشته یا محـــمد یا علی
بعد از مراسم سرتراش این اشعار خوانده می شود. معمولاً یک نفر این اشعار را میخواند و بقیه جــواب میدهـــند: «پــیر شــوی…».
نارنج وترنج بر سر یک دار که دید؟ در لانـــه زنبور عســل، مار که دید؟
ابــله شدهای وفــا از زن طــلبی؟ آن زن و شمشیر وفـــا دار که دید؟
بلبل، سرِ چشـمه به چه کار آمدهای؟ تشنه شدهای یـا به شکار آمدهای؟
نه تشنه شـدم، نه به شـــکار آمدهام عاشق شـدهام، دیـدن یار آمدهام
بلبل به هوای گل، خروشی داردنوروز رسید و گل چه جوشی دارد
شبنم باران ببارد بر سر گل که آغا داماد چه عیشی و نوشی دارد
هر که شاه داماد ببیند و شادی نکندبر روی زمین تپیده، چون ماهی باد
بدا کِ مُرغُم، اَ قدقداس کَتِه بدا کِه، شَمَدُم اَ َپسِ هاس کَتِه
بدا کِ موقع خَرَک رَنگِن بدا که شَمَدُم اَ پَسِ پَنگِن
۵-۱-۵-۱۵- شب عروسی
شب عروسی وقتی عروس را به خانه آوردند به مدعوین شام داده می شود. بعد از شام از زنان با حلوای تهیه شده از آرد برنج پذیرایی می شود. در این شب یک محوطه باز انتخاب می شود، دور آن را صندلی چیده و مردان مینشینند و چند نفر به وسط میدان آمده و با ساز و نقاره «دار بازی» می کنند.
۵-۱-۵-۱۶- قندشکنی
قبل از عروسی، یک شب زنان طایفه برای قند شکنی به منزل داماد میروند. در این شب پاک کردن نخود و برنج نیز جزء کارهایی است که زنان انجام می دهند. همچنین دَف میزنند و شعر میخوانند.
۵-۱-۵-۱۷- طبقبران
صبح روز عروسی حدود ساعت ۱۰ مردان جمع شده و طبقهایی آراسته و آماده که در آنها بادام رنگی، و بالشتکهایی مخصوص حنابندان داماد، شکلات، حنای خشک و نمک (به منظور چشم زخم) قرار دارد و با پارچه سبزی پوشانده شده را، بر روی سرگرفته و همراه با قوال از خانه داماد به سمت خانه عروس می-برند (این طبقها معمولاٌ چهار یا پنج تاست). بر روی یکی از طبقها بالشتک سبز زری مخصوص حنای داماد (در قدیمترها رختخواب سبزرنگی نیز وجو داشت) قرار دارد.
۵-۱-۵ - ۱۸- عروسی
مراسم عروسی به طور رسمی در سه شب برگزار می شود. شب اول فقط فامیل درجه یک عروس و داماد دعوت میشوند. عروس را لباس سبز میپوشند و دستها و پاهایش را حنا میبندند. در شب دوم که عروسی رسمیتر می شود، عروس لباسی ترکی که به آن «کُمپل» میگویند، میپوشند و کلاهی که به آن «کلاه طلا» میگویند، بر سر می گذارد. در این شب زنان فامیل آش درست می کنند یا نخود آبپز می کنند و پذیرایی می کنند. همچنین شب هنگام، زنان نان میپزند و برای صبحانه «بلالیت»[۵۵]،،تخم مرغ آبپز و حلوای برنج درست می کنند. صبح روز بعد این صبحانه آماده شده را در مَجمَعه[۵۶] چیده و به درب خانه فامیل و همسایه میبرند.
۵-۱-۵-۱۹- مبارکباد
بعد از مراسم سرتراشون و بر تخت ایستادن داماد، مردان دِه، یکی یکی با داماد روبوسی کرده و به او تبریک میگویند و عدهّای هم بر سر او، پول میریزند.
۵-۱-۵-۲۰- مشورت جهت همکاری
نگارش پایان نامه درباره ادبیات و فرهنگ عامّۀ هرمود صحرای باغ (لارستان فارس)- ...