۲-۳-۲-۲-۱-۲-کنترل خشم:
انسان مسئولیت پذیر دین مدار، باید از توان لازم برای مدیریت خشم و کنترل غضب خویش برخوردار شود کسی که کظم غیظ می کند، در حقیقت درکی صحیح و توام با احترام به امنیت روانی جامعه و اطرافیان دارد و آن امنیت را در آتش خشم خویش نمی سوزاند.
۳-۳-۲-۲-۱-۲-خاموشی آتش دشمنی و کینه:
از منظر آسیب شناسی معرفتی، کینه توزی به سبب آسیب های وسیع اخلاقی وعملی، چنان ظرفیتی را داراست که از یک انسان مسئول، فردی بی مسئولیت و غیر متعهد می سازد. قرآن کریم یکی از دعاهای مومنان را درخواست آنان از خداوند برای نداشتن کینه نسبت به دیگرایمان آورندگان می داند: ﴿وَالَّذِینَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ﴾[۹۷]
همچنین فرد دین مدارومسئول، نه تنها به گسترده شدن آتش عداوت میان دیگران تن در نمی دهد، بلکه در راستای مسئولیت پذیری اجتماعی اش موظف می شود هر چه سریع تر آن را خاموش کند.
۴-۳-۲-۲-۱-۲-حسن معاشرت و ارتباط موثر با مردم:
حسن معاشرت با مردم و دوستی توأم با احترامو همدلی با آنان ،دل ها را به هم نزدیک کرده و سلامت روانی فرد و جامعه را می افزاید؛به حل مسائل اجتماعی کمک میکند و اعتماد به نفس فرد را افزایش می دهد.از نگاه امام علی «علیه السلام»، اخلاق خوب و حسن معاشرت، می تواند موجب عزت فرد منزوی شود، چنان که عکس آن نیز صادق است: «رب عزیز اذله خلقه و ذلیل اعزه خلقه »[۹۸]
۴-۲-۲-۱-۲-روش شناسی واکنش در برابر افراد مسئولیت گریز
در جریان زندگی اجتماعی، زمان هایی پیش می آید که انسان از سوی همنوعان، دوستان و اطرافیان خویش دچار نگرانی ها، اذیت ها، بی محبتی ها، قهرها، کینه ورزی ها، تهمت ها و در یک جمله بدی ها می شود. در مقابل این مشکلات، حل مسئله از نگاه اسلام چیست؟ و الاهیات اجتماعی دین برای مواجهه با این رنج ها و نگرانی ها کدام پنجره رهایی را به سوی آدمی می گشاید؟ هر چند ممکن است همه انسان ها در جامعه با خطرات و تهدیدهایی روبه رو شوند،اما مومنان به ویژه، به دلیل حساسیت هایی که نسبت به تقیدات دینی خویش دارند همواره در معرض اشکال متفاوت و ضعیف و شدیدی از انتقادات، تهمت ها و تهدید ها هستند؛ انسان مومن در شرایط زیر چگونه عمل کند تا از نظر دینی، اجتماعی،اخلاقی و فردی مناسب ترین گزینه را انتخاب کرده باشد؟ به نظر می رسد به طور همزمان دو رویکرد در برابر مومنان وجود دارد:رویکرد درونی و رویکرد بیرونی. در ساحت بیرونی، مومنان باید بتوانند به درستی از حقوق خویش دفاع کنند وبه رفع اتهامات و دفع دشمنی ها مبادرت ورزند ودر ساحت درونی و قلبی،در برابر افرادی که مرتکب چنین اشتباهات و رفتارهای سوئی علیه وی شده اند با گذشت و چشم پوشی برخورد کنند.
برخی از پرسش هایی که رویکرد درونی و ونحوه برخورد با فرد خاطی را مورد پرسش قرار می دهد؛ چنین است: با کسی که دردوستی به ما خیانت کرده است چگونه رفتار کنم؟ با کسی که در حق من بهتان و ناحق گفته چگونه باشم؟ با کسی که مرا از خیری محروم ساخته چگونه تعامل کنم؟ با آن کس که از من بریده چطور؟با آن که غیبتم را کرده چه برخوردی داشته باشم؟
امام سجاد «علیه السلام» در دعای مکارم الاخلاق پاسخ این پرسش ها را بیان می دارند. در این بخش از دعا،از خدا می خواهیم با کسانی که به نوعی در حق ما بدی کرده اند خوبی کنیم؛ هرچند زبان در این دعا زبان نیایش و درخواست است اما به طور غیر مستقیم نیایشگر با روش حل مسئله های اجتماعی خویش در شرایط سخت و تنگناها آشنا می شود وروش برخورد مسئولانه و دینی و بدون افراط و تفریط را فرا می گیرد.
نیایشگر پاسخ به این سوالات بنیادین را که هر یک می تواند منشا بحرانی فکری و حتی گاه بحرانی خانوادگی یا اجتماعی شود در این بخش از دعا در می یابد: «اللهم صل علی محمد و آله، و سددنی لان اعارض من غشنی بالنصح، و اجزی من هجرن باسر، واثیب من حرمنی بالبذل، و اکافی من قطعنی، و اخالف من اغتابنی الی حسن الذکر؛ بار خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا توفیق ده تا در برابر کسی که محبت خود را به خیانت مغشوش ساخته دوستی خالص کنم؛ و به آن کس که درباره ی من بهتان و نا حق گفته نیکویی کنم؛ و آن کس که مرا از خیری محروم داشته با بذل خیر به اوپاداش ده؛ وآن کس را که از من بریده است با پیوستن و ارتباط با او مکافات کنم؛ وکسی که غیبت مرا کرده با یاد کردن به نیکویی مخالفت کنم.این در حالی است که برخی با انتخاب گزینه های انتقام جویانه و کینه توزانه که گاه آتش آن ماه ها وسال ها در دلهایشان زبانه می کشد نه تنها باعث آسیبهای جدی به روح و حتی جسم خویش می شوند بلکه حیات معنوی جامعه را به خطر می اندازند.
این روش شناسی مهم در تعامل با خطاها و اشتباهات دشمنان و معاندان و دوستان نادان،منشور ارزشمندی است که باید سرلوحه هر انسان دین مدار و مسئولیت پذیری در هر جایگاه اجتماعی قرار گیرد.[۹۹]
۳-۱-۲-سازگاری
فرایند سازگاری، مهارت برقراری ارتباط سالم و همسویی مسالمت آمیز با دیگران است. هرموجود زنده برای بودن،چاره ای جز سازگاری با شرایط محیط ندارد.از اینرو،خود را با شرایط موجود سازگار می کند.اگر انسان ها با وجود اختلاف های موجود میان آن ها،با یکدیگر سازگاری نداشته باشند،زیستن در کنار هم برایشان،ناممکن است.در واقع،آنچه انسان ها را به تمدن رسانده، سازگاری است. زندگی خانوادگی و اجتماعی، بیانگر نوعی سازگاری است. سازگاری، در پویایی، بالندگی، دگرگونی و کامل شدن جهان، نقشی اساسی و مهم دارد.[۱۰۰]اگر میان اجزا و افراد جهان، سازگاری وجود نداشت،همه جهان را شر فرا می گرفت و هیچ خیری در آن وجود نداشت. سازگاری با فهم،ایمان،دانش و بینایی دل پیوند دارد.سازگاری، خاستگاه تنوع، تکامل، دوستی، یگانگی، زیبایی وخوبی هایی مانند آن است.[۱۰۱]
امام صادق «علیه السلام» می فرماید: «المومن له…کیس فی رفق مومن در سازگاری زیرکی دارد.»[۱۰۲]امام زین العابدین «علیه السلام»فرمود: «همانا دوست داشتنی ترین کارها نزد خداوند، سازگاری با بندگان اوست.»[۱۰۳]
در هستی و در جامعه هر کس سر ناسازگاری داشته باشد پذیرفته نمی شود. از اینرو می توان گفت از محکم ترین رشته هایی که انسان باید برای رسیدن سعادت زندگی فردی و جمعی خویش به آن چنگ زند،سازگاری است. در جهان معاصر، آداب و رسوم زندگی صنعتی و ماشینی، ناسازگاری های انسان را افزایش داده و آن را به صورت بیماری عمومی درآورده و او را از ویژگی های انسانی و اخلاقی دور کرده است.[۱۰۴]
سازگاری فرایندی پیوسته است که طی آن فرد رفتار خود را با هدف ایجاد رابطه پسندیده و موثر با محیط،سایر انسان ها و خود تغییر می دهد. تلاش روزمره همه آدمیان حول محور همین سازگاری دور می زند و هر انسان هوشیارانه یا ناهشیارانه می کوشد نیازهای متنوع و گاه متعارض خود را در محیطی که در آن زندگی می کند برآورده سازد. نکته ای که اهمیت دارد این است که فرد از راه های درست برای رسیدن به سازگاری استفاده کند. فرد زمانی از سازگاری بهره مند است که بتواند میان خود و محیط اجتماعی اش رابطه ای سالم برقرار و انگیزه های خود را ارضا کند. در غیر این صورت او را ناسازگار قلمداد می کنیم سازگاری اجتماعی دارای مولفه ها و نشانه های خاص است . یکی از نشانه های سازگار بودن با محیط و اجتماع داشتن استقلال است.استقلال یعنی توانایی انجام کارها بدون کمک گرفتن از دیگران، توانایی تحمل تنهایی و حتی لذت بردن از آن. مسئولیت پذیری نیز از نشانه های دیگر سازگاری اجتماعی است. آینده نگری و درک این امر که تصمیمات و اقدامات امروز می تواند بر زندگی و فردای فرد تاثیر بگذارد نیز از ویژگی های فرد سازگار است. توانایی تصمیم گیری، حفظ تعادل و میانه روی در امور زندگی نیز از دیگر ویژگی های فردی می باشد که دارای سازگاری اجتماعی است. یکی از عوامل موثر در سازگاری هوش می باشد، بنابراین، هوش هیجانی به عنوان عاملی مهم در قدرت سازگاری و پذیرش اجتماعی می تواند نقش ایفا کند. [۱۰۵]
روانشناسان قابلیت انطباق و سازگاری را خصلتی حیاتی و خدادادی می دانند و معتقدند همانگونه که سیستم متعادل کننده ی فیزیولوژیک به تمام بخش های بدن کمک می کند تا هماهنگی فعالیت ها صورت بندی شود، شبیه این سیستم در قوای روانی و منطقی انسان نیز وجود دارد.در دیدگاه اسلامی نیز سازگاری، برقراری ارتباطی بر اساس صلح و همراهی است. در این دیدگاه سازگاری همسران به حداقل رسانیدن زمینه های بروز تنش و نزاع میان آنان با هدف دستیابی به هدفی والاتر قلمداد شده است. خداوند متعال می فرماید:
﴿ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَیَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا ﴾[۱۰۶] «با آنها به شایستگی رفتار کنید و اگر از آنان خوشتان نیامد، پس چه بسا چیزی را خوش نمی دارید و خدا در آن مصلحت فراوان قرار می دهد » بر این مبنا غرض از سازگاری در این آیه نوعی از همراهی و همنوایی و دوری از تنش ها با هدف تعالی نفس و شکوفایی حقیقی است .[۱۰۷]
۱-۳-۱-۲-حل مسئله
۲-۱-۳-۱-۲-تعریف حل مسئله:
مسئله گشایى روشى است که در برنامه ریزى براى مقابله با مشکلات زندگى مى توان از آن بهره برد. این مهارت یک مهارت مقابله اى است که اعتماد به نفس فرد را بالا مى برد و احساس شایستگى و توانایى او را تقویت مى کند. این مهارت در ابتدا براى حل مسائل خود و در نهایت، براى حل مشکلات دیگران مؤثر است.[۱۰۸]
۳-۱-۳-۱-۲-حل مسأله در قرآن و روایات و روانشناسی :
در روایتى، از امام (على علیه السلام) نقل شده است که حضرت فرمودند: ( ألکیس من یومه خیرا من امسه و عقل الذم عن نفسه زیرک کسى است که افزون بربرنامه ریزى براى بهبودى امروزش نسبت به دیروز، عقل مذمّت از خود داشته باشد و کارهاى خود را امتحان کند و در تصمیمات نامناسب، خود را مذمّت نماید.)[۱۰۹]اغلب افرادى که در مقابله با مشکلات درمانده مى شوند، به این دلیل است که براى حلّ مسئله خود تنها یک راه حل را در نظر مى گیرند و به راه حل هاى مختلف نمى اندیشند، در حالى که باید بدانند راه حل هاى مختلف قابل امتحان هستند. براى ورود به بحث مسئله گشایى توجه به این نکته که یک مسئله مى تواند چندین راه حل داشته باشد، ضرورى است.
گاهى استفاده از بعضى راه حل هاى تازه بسیار مؤثرتر از سایر راه حل هاست و بهترین افراد در مسئله گشایى کسانى هستند که خلّاقیت دارند و از زوایاى مختلف به مسئله نگاه مى کنند. مسئله گشایى نقطه مقابل پاسخ هاى سرکوبگرانه و پاسخ هاى هیجانى است و برخلاف آن دو، در حلّ مسائل بسیار مفید و مؤثر است. به جاى اینکه سرکوبگرانه یا هیجانى برخورد کنیم، بهتر است اعتماد به نفس خود را با مسئله گشایى دنبال کنیم.
در این زمینه، ضرورى است ویژگى هاى افراد را در اعتقاد به کنترل اتفاقات شناسایى کنیم. کسانى مى توانند از مهارت حل مسئله برخوردار شوند که مسئولیت پذیر باشند. افرادى که مسئولیت وقایعى را که برایشان اتفاق مى افتد، مى پذیرند، «درونى ها» نامیده مى شوند؛ زیرا آنها داراى کانون کنترل درونى هستند و بعکس، کسانى که معتقدند بیشتر مسائلى که برایشان اتفاق مى افتد، خارج از کنترل آن هاست، «بیرونى ها» نامیده مى شوند.
مهارت های موثر مسئله گشایی با با سازگاری شخصی خوب ارتباط دارد. پژوهشگران دریافتند که مسئله گشاهای موفق به این واقعیت واقفند غلبه بر مشکلات زندگی مستلزم تلاش و کوشش است.
۲-۱-۳-۱-۴-سه نکته مهم در مورد فرایند مسئله گشایی:
اول، اغلب افرادی که درمانده و ناتوان می شون، به این دلیل است که به طور انعطاف نا پذیری تنها از یک راه حل برای مشکلات مختلف استفاده می کنند. وقتی این راه حل موثر واقع نمی شود، آن ها راه حل های دیگر را امتحان نمی کند. نکته دومی که باید به آن توجه کنیم این است که گاهی استفاده از یک راه حل جدید و کاملا متفاوت در برخورد با مشکلات بسیار سودمند و موثر است،بهترین مسئله گشاها، کسانی هستند که خلاقند و از زوایای مختلف به مشکل می نگرند. نکته سومی که باید بدانید این است که مسئله گشایی نیازمند رویکردی فعال و نه منفعل است.
در زندگی ما دائما با موقعیت هایی برخورد می کنیم که به حل مسئله و تصمیم گیری عاقلانه نیاز دارد، چگونگی حل مسائل و داشتن قدرت انتخاب و تصمیم گیری سرنوشت انسان را تعیین می کند. مهم ترین راه حل در هر مسئله و یا اتفاقی که برای انسان پدید می آید تعقل و تفکر عاقلانه است، و انسان بهترین راه حل را انتخاب می کند. تفکر و تعقل در هر مسئله ای موجب به دست آوردن مهارت در حل مسئله خواهد شد و موجب می شود از تصمیم های نابجا و عجولانه جلوگیری شود.[۱۱۰]
زندگی یک فرصت بزرگ و شاید یک مسئله بزرگ است که روزانه مسایل کوچک را برای ما به ارمغان می آورد که ما آن ها را مشکلات می نامیم حل مشکلات فرا روی انسان،تاثیر سازنده ای در ایجاد اعتماد به نفس و کسب آرامش آدمی دارد و به انسان نیرویی ویژه و انگیزه ای مناسب برای مواجهه سازنده با مشکلات هدیه می نماید.حل مسئله از نظر اندیشمندان در بالاترین سطح از فعالیت های شناختی انسان قرار دارد و نیازمند یک سلسله فعالیت های تخصصی و داشتن بسیاری از توانمندی های شخصیتی است، برخی مسائل رو در روی آدمی دارای راه حلهای واضح هستند و بعضی راه حل های زیاد روشنی ندارند. زندگی را می توان روند پیاپی مواجه شدن با مسایل و تلاش برای حل آن ها دانست. حل موفقیت آمیز مسائل زندگی به اعتماد به نفس بیش تر و آرامش فرد منجر می شود. در حالی که حل ناقص یا گره های ناگشوده، بهداشت روان شخص را به طور جدی تهدید خواهد کرد. حل مسئله، فرد را قادر می سازد به طور سازنده با مشکلات زندگی خود مواجه شود. «مواجهه ی سازنده» با مشکلات، مهارت فوق العاده ارزشمندی است که آموزش آن برای نوجوانان کاملا ضروری است. حل مسئله، مستلزم چندین فعالیت است، به طوری که ابتدا باید «مسئله »را با دقت و صحت تعریف کرد و سپس راه حلهای متفاوت را در کنار هم قرار داد و در نهایت،راه حل مناسب را از میان راه حل های ممکن انتخاب و اجرا کرد.[۱۱۱]
بین هوش هیجانی با مهارت حل مسئله رابطه معنی داری وجود دارد. هر چقدر هوش عاطفی فردی بالاتر باشد، به نقش و تأثیر عواطف بر کنش ها و رفتارهایش آگاه تر است و سعی می کند متناسب با موقعیت، بهترین عاطفه را در خود ایجاد کند تا بهترین نوع تفکر و حل مسأله را انجام دهد.
مهارت حل مساله، یکی از اساسی ترین و مفیدترین شیوه های مقابله مسأله مدارانه است که عبارت از فرایند تفکر منطقی و منظمی است که به فرد کمک می کند تا هنگام رویارویی با مشکلات، راه حل های متعددی را جستجو کرده،آن ها را بررسی نموده و پس از تجزیه و تحلیل، بهترین راه حل را انتخاب نماید. در این فرایند افراد پس از شناخت مساله و بررسی ابعاد آن از نظر مشکل و محتوا و آگاهی از علل و عوامل موثر در پیدایش آن و توجه به نتایج عدم رفع آن و به دست آوردن نقطه نظرات مثبت حاصل از رفع آن به بررسی راه حل های مختلف پرداخته و پس از ارزیابی از نقاط ضعف و قوت آن و مقایسه راه حل ها، در نهایت گزینه مناسب را تعیین و مورد استفاده قرار می دهند. در این فر آیند، در صورت عدم حصول نتیجه مناسب، به بررسی موانع پرداخته شده و راه حل های جدید و یا اصلاح شده پس از ارزیابی مجدد مورد استفاده قرار می دهند. یادگیری این،افراد را قادر می سازد با مشکلات موجود و مختلف به قدری مواجه شوند تا چیزی به اسم مشکل باقی نمانده و فرد بتواند در جهت رسیدن به اهداف، موانع را به آرامی و برنامه ریزی شده حذف نموده و سلامت زندگی خود را حفظ نموده و تثبیت نماید.[۱۱۲]
این مهارت به فرد این امکان را می دهد که به طور مفیدتری مسائل زندگی را حل نماید. به عبارت دیگر این مهارت نوعی فکر کردن منظم و منطقی برای حل مشکلات زندگی است. مسائلی مانند اختلاف با دوست، همسر، همکار و یا مسائلی مانند مشکلات تحصیلی، شغلی و … در صورت حل نشدن مشکلات اساسی زندگی، فرد دچار استرس روانی شده که به فشار جسمانی منجر می شود.[۱۱۳]
۲-۱-۳-۱-۵-مراحل رسیدن به حل مسئله:
برای رسیدن به حل مسئله باید به ادراک خویشتن یا خودآگاهی مرحله ادراک خویشتن اولین گام در حلّ موفقیت آمیز مسئله است. یکى از پیش فرض هاى اساسى تصمیم گیرى حکیمانه، شناخت خویشتن هر انسان است. منظور از خودشناسى، شناختن انسان است از آن جهت که داراى استعدادها و نیروهایى براى تکامل انسانى است؛ تشخیص و تعریف مسئله، پس از اینکه ما خود را شناختیم و با توانایى ها و دارایى هایمان واقعا آشنا شدیم، به هنگام مواجهه با مسئله یا مشکلى، ابتدا باید آن را دقیق بشناسیم، جایگاه آن را مشخص نماییم، مشکلات اصلى و فرعى را از یکدیگر بازشناسى کنیم و آن ها را با توجه به اهدافى که داریم، رتبه بندى کنیم تا بدانیم کدام یک به اهداف ما بیشتر ضربه مى زند. در این زمینه، مى توان از افراد مختلفى که حامى فکرى فرد باشند، استفاده کرد.[۱۱۴]
بررسى هر راه حلى به این نکته بستگى دارد که ما در ارزیابى و تشخیص مسئله چگونه عمل کرده ایم، و مطمئن شویم و یقین کنیم که در تشخیص مسئله دچار اشتباه نشده ایم.[۱۱۵]
ما باید با آن چه روبه رو مى شویم، مسئله مدار مقابله کنیم و از مقابله هاى هیجان مدار فاصله بگیریم. برخوردى که در آن مشکل به صورت یک مسئله تعریف مى شود، مقابله مسئله مدار به حساب مى آید، اما مقابله هیجان مدار برخوردى احساسى است که انسان را از فکر کردن باز مى دارد. این برخورد گاهى سازگارانه است؛ یعنى رفتارى که عارضه منفى تازه اى ایجاد نمى کند و دیگران را به مقابله نمى خواند؛ مثل اینکه کسى براى مقابله با رفتار نامناسب همسر خود دیگر با او مشاجره نمى کند، به خدا رو مى آورد و به دعا متوسل مى شود، و گاهى هم ناسازگارانه است؛ مثل اینکه فرد به مواد مخدر پناه مى برد.
هدف مقابله مسئله مدار، تغییر شرایط اضطراب آفرین در جهت بهبود وضعیت، کاهش فشار و حلّ مسئله است.[۱۱۶]http://marifat.nashriyat.ir/node/2531فهرست کردن راه حلهای مختلف سومین مرحله مسئله گشایى، بررسى راه حل هاى مختلف و فهرست کردن آن براى ارزیابى بهتر و انتخاب راه حلّ مناسب است. تصمیم گیری و اجرای آن و در نهایت، نگاه به عقب و ارزشیابی نتایج فعالیت ها و آزمودن آن رو آوردپس یک بررسى مجدد ضرورى است تا انسان از خطاهاى پیش آمده جلوگیرى کند.[۱۱۷]
۲-۱-۳-۲-انعطاف پذیری
۲-۱-۳-۲-۱-تعریف انعطاف پذیری:
فرایندی پویا تعریف می شود که باعث ایجاد سازگاری یا انطباق مثبت در شرایط ناگوار یا تروماتیک می شود. داشتن روحیه و طبع خشک وخشن در برخورد با مسائل و روابط انسانی مانع از رشد و تعالی آدمی به سمت کمالات می شود.انسان باید در مقابل برخی نارساییها و خطاهای انسانی از خود انعطف پذیری نشان دهد و گذشت نماید.بعضی از افراد دارای روحیه خشک و خشن هستند و در برابر فشار ناشی از خطاها و رفتارهای نامناسب دیگران نسبت به خود،آسیب پذیر و شکننده اند و بر عکس برخی افراد در برابر اینگونه فشارها تعادل رفتاری خود را از دست نمی دهند و از زندگی با ثباتی برخوردارند.[۱۱۸]
خشم،اندوه، نفرت،پرخاش و…در صورتی که کنترل نشوند بهداشت روانی را به طور جدی تهدید می کنند.این مهارت به فرد کمک می کند تا منابع و زمینه های فشار روانی را شناسایی کند تا پس از شناخت راه ها اثر گذاری بر فشارها روانی در کنترل آثار مخرب این نیروها موفق باشد. از طرفی مهارت انعطاف پذیری راهنمای فرد خواهد شد تا در صورت عدم مقابله با فشارها بتواند در محیط زندگی خود تغییر به وجود آورد و برخی از منابع فشار را از خود دور سازد.صبر، حوصله، پذیرش ابتلاها وآزمایش ها،همگی از ابزارهای ایجاد انعطاف و تحمل در آدمی خواهند بود.[۱۱۹]
زندگی همیشه مطابق با انتظارات ما پیش نمی رود، در خانواده، محیط کار و در همسایگی خود با مشکلاتی مواجه می شویم، روابط پایان می پذیرد، فرزندانمان خانه را ترک می کنند، شغلمان را از دست می دهیم، بیمار می شویم و بالاخره گاهی مرگ، افرادی که دوستشان داریم را از ما می گیرد، اما با این وجود، اکثر ما انسان ها خودمان را با این تغییرات سازگار می کنیم. به نظر می رسد این سازگاری نشانه وجود انعطاف پذیری در ما باشد. انعطاف پذیری که امروزه جایگاه ویژه ای در بین آسیب شناسان تحولی یافته است، انعطاف پذیری ساختاری است چند بُعدی که در تحول آن عوامل ژنتیکی (مانند هوش) و محیطی (مانند پایگاه اجتماعی-اقتصادی خانواده) متعددی نقش دارند. در واقع افراد انعطاف پذیر با داشتن ویژگی های شخصی (مانند خودکار آمدی و شادمانی) و اجتماعی (مانند والدین صمیمی و وجود بزرگسالانی خارج از خانواده که علاقمند به ارتقا رفاه کودک هستند) نه تنها از مهارت های بین فردی خوبی برخوردار هستند، بلکه کنترل بیشتری در زنـدگی داشته و فـعالانه به برنامه ریزی برای غلبه بر حوادث می پردازند.
۲-۱-۳-۲-۲-انعطاف پذیری در قرآن و روایات و روانشناسی :
ارزش خوب بودن، به انعطاف پذیری در رعایت قوانین سیال است.
خداوند متعال از بندگانش، خوب شدن و تکامل پیدا کردن را خواسته است. اما کار خوب و تکاملی که خدا از بندگانش خواسته، باید درست و دقیق ترجمه شود، تا ما دچار اشتباه ابلیس نشویم.
بخشی از فرایند خوب شدن، مربوط به اجرای برنامههای روتین و ثابت، و قوانین و مقررات مکتوب است. مقرراتی که ما را به یک سلسله دستورات خوب و رشد دهنده راهنمایی میکنند.
خداوند متعال در کنار برنامه های ثابتی که به انسان داده است، یک حالت «انعطافپذیری» را از او انتظار دارد.
ارزش انعطافپذیری انسان از خوب بودنش در اجرای وظائف عادی بالاتر است.
انعطافپذیری محل راستیآزمایی خوبیهاست.
در روایت دیگری در مورد داستان ابلیس دارد که خداوند متعال میفرماید: من چه نیازی به خوب بودن بندههایم دارم؟ من میخواهم بندههای من آنطوری که من هر لحظه به آنها میگویم خوب باشند. ﴿فَقَالَ اللَّهُ: لَا حَاجَهَ لِی إِلَى عِبَادَتِکَ إِنَّمَا أُرِیدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ لَا مِنْ حَیْثُ تُرِیدُ ﴾[۱۲۰]
بدون تردید جز حضرت علی و حضرت زهرا(علیهما السلام)، زن و شوهری را در این دنیا نخواهید یافت که بری از خطا و اشتباه باشند و اگر قرار باشد که همسران با هم باگذشت و چشم پوشی و مدارا برخورد نکند ، هیچ خانواده ای باقی نخواهد ماند.
امیرالمومنین و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) تنها زوجی هستند که در کامل بودن و عاشق بودن ، کسی به آنها نخواهد رسید. ایشان، یگانه همسرانی هستند که از هر عیب و خطا به دور بودهاند.
پژوهش های پیشین در مورد هوش هیجانی و مولفه های آن از نگاه قرآن ...