بنابر آنچه روایت شدهاست، چون جریان بیعت در سقیفۀ بنىساعده به نفع ابوبکر پایان یافت، ابوسفیان فرصت را غنیمت شمرد و نزد امام علی × آمد و گفت: «چه شدهاست که کار حکومت را باید پستترین خاندان از قریش عهدهدار شود. به خدا اگر بخواهی مدینه را پر از سوار و پیاده میکنم.» امام علی × گفت: «ابوسفیان از دیرباز دشمن اسلام بودهای.»[۲۸۷]
ابوسفیان میخواست درون مدینه را هم دچار آشوب سازد. شاید بتواند اسلام را از میان ببرد و ریاست ازدسترفتۀ خود را بیابد. علی × از آنچه در دل او بود و از آنچه در بیرون میگذشت آگاه بود و دانست برای باقیماندن نام مسلمانی باید خاموش بنشید و با دردستگیرندگان حکومت مدارا کند.[۲۸۸]
امام علی × نیّت ابوسفیان را مىدانست که این سخن را براى حمایت از دین نمىگوید، بلکه به دلیل فساد باطن براى از بینبردن دین این سخن را مىگوید، آنگاه امام علی × در پاسخ ابوسفیان این کلام را ایراد فرمودند:
«… أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ أَوِ اسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ هَذَا مَاءٌ آجِنٌ وَ لُقْمَهٌ یَغَصُّ بِهَا آکِلُهَا وَ مُجْتَنِی الثَّمَرَهِ لِغَیْرِ وَقْتِ إِینَاعِهَا کَالزَّارِعِ بِغَیْرِ أَرْضِهِ. فَإِنْ أَقُلْ یَقُولُوا حَرَصَ عَلَى الْمُلْکِ وَ إِنْ أَسْکُتْ یَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ …»[۲۸۹]
…پیروز ورستگار کسی است که باداشتن یاور قیام کند ،یا در غیر این صورت راه سلامت گیرد ودیگران را راحت گذارد.این گونه حکومت آبی گندیده ولقمه ای گلو گیر است. وآن که میوه را بی موقع بچیند چون کشاورزی است که بذر را در زمین دیگران بپاشد. اگر دم زنم گویند برحکومت حریص است و اگر خاموش بمانم گویند از مرگ میترسد. هیهات که پس از آن همه مخاطرات و فداکاریها اکنون از مرگ بترسم!
پس از آن که امام علی × عبّاس و ابوسفیان را از فتنه نهى مىکند و توضیح مىدهد که تفرقه و فخرفروشى راههاى پسندیدهاى نیست ادامه مىدهد و اشاره مىکند که متصدى امر خلافت چگونه باید باشد و چگونه از مشکلات رهایى مىیابد، سپس موفقیت و پیروزى را براى کسى مىداند که یار و یاور داشته باشد؛ زیرا قیام با یاور یا کنارهگیرى بدون یار و یاور نوعى رستگارى است. در این کلام امام علی × کمى یاوران خود را به اطّلاع مردم مىرساند و معناى ضمنى سخن حضرت در پاسخ عبّاس و ابوسفیان این است که راهى که شما پیشنهاد مىکنید راه درستى نیست که شخص عاقل در امر خلافت پیش گیرد، چون یا باید قیامکننده یار و یاورى داشتهباشد که تا به مقصود برسد و یا اگر ندارد کنارهگیرى کند و خود را از رنج بىحاصل نجات دهد. چون براى امام راه اوّل مقدور نبوده راه دوم را برگزیده است. در ادامه میفرمایند:
«ماء اجن و لقمه یغصّ بها اکلها.»
امام علی × آب گندیده و لقمۀ گلوگیر را کنایه از خلافت دانسته تا جوشش بنىهاشم را که معتقد به قیام براى بهدستآوردن خلافت بودهاند فرونشاند؛ مانند این است که امام علی × فرمودهاند: «خلافت لقمهاى است گلوگیر و جرعهاى است ناگوار.»
حضرت همچنین فرمودهاند:
«و مجتنى الثّمره لغیر وقت ایناعها کالزّارع بغیر ارضه.»
امام علی × با این سخن توجّه مىدهد که اکنون وقت مطالبۀ خلافت به دلیل نداشتن یار و یاور و غیره نیست و خواستار خلافت در چنین موقعیّتى را کنایه از میوهچینى دانستهاست که در غیر فصل میوه مىچیند؛ زیرا میان میوهچین و خواستار خلافت لذّت مشترکى است. سپس آن را که در غیر فصل میوه مىچیند به زارعى تشبیه کردهاست که در زمین دیگران زراعت مىکند و وجه شباهت در هر دو مورد نداشتن سود است؛ زیرا زارعى که در زمین غیر زراعت مىکند بیم آن دارد که مانع تصرّف او شوند و تلاش او بیهوده شود و از کارش سود نبرد و همین طور کسى که در غیر فصل میوه مىچیند سودى از آن نمىبرد. خواهان خلافت در آن شرایط مانند عمل این دو کس است و نفعى از تلاش خود نمىبرد. فرموده است:
«فان اقل یقولوا حرص على الملک و ان اسکت یقولوا جزع من الموت»
این عبارت امام علی × شکایتى است از بدزبانى و فکرهاى باطلى که در حق آن حضرت روا مىداشتند و بر زبان جارى مىساختند و اشاره به این است که چه طالب خلافت بود و چه از خلافت کنارهگیرى مىکرد از سخن مردم و نسبت دادن چیزى به او در امان نبود. اگر براى بهدستآوردن خلافت قیام مىکرد، او را به آزمندى و دنیاخواهى متهّم مىکردند و اگر از طلب خلافت باز مىایستاد او را به خوارى و ترس از مرگ نسبت مىدادند. زبان مردم و افکارشان حریص به اینگونه امور است که در مناقشات، بعضى در حق بعضى روا مىدارند.[۲۹۰]
امام با این رفتار و برخورد سنجیده به آیندگان میآموزند برای رسیدن به آرمانهای متعالی نمیتوانیم از هر وسیلهای استفاده کنیم و یا به عبارت دیگر، هدف، وسیله را توجیه نمیکند.
با توجه به این فرمایش، امام علی × به خاطر حفظ وحدت جامعۀ نوپای اسلامی مصلحت را بر سکوت میبینند و بر این امر دشوار صبر و تحمل مینمایند تا آشوب و تفرقه موجب از بینرفتن جامعۀ مسلمان نگردد.
ب) سکوت در برابر اهانت به حضرت زهرا ÷:
به نظر دانشمندان شیعه، هنگامیکه میخواستند ـ در ماجرای بیعت ـ حضرت علی × را به مسجد ببرند، با مقاومت حضرت فاطمه ÷ روبرو شدند و حضرت فاطمه ÷ برای جلوگیری از بردن همسر گرامیش صدمههای روحی وجسمی بسیار دید.[۲۹۱] مورد ظلم و اهانت قرارگرفتن حضرت زهرا ÷ هیچگونه منافاتی با شجاعت و حضور حضرت علی × در آن صحنه ندارد؛ زیرا در این موقعیت علی × یا میبایست دست به شمشیر برد و در مقابل پایمال شدن حقوق خود و اهل بیت پیامبر | جبههگیری نماید یا سکوت کند و در حد توان به تقویت اسلام از جنبه های دیگر بپردازد و چون برداشتن پرچم مخالفت مساوی بود با تفرقه در میان مسلمانان، تضعیف جامعۀ نوپای اسلامی و در نتیجه بیشتر شدن خطر حمله رومیان و سرکشی مرتدان و مدعیان نبوت، حضرت برای از بین نرفتن زحمات پیامبر | و پایمال نشدن خون شهدا، حاضر به فدا شدن همسر و فرزندش در مقابل حفظ اسلام شدند.
استاد شهید مطهری به نقل از ابن ابیالحدید، مینویسد: «روزی فاطمه ÷ علی × را دعوت به قیام میکرد. در همین حال فریاد مؤذّن بلند شد که “:اشهد انّ محمّداً رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله .” علی × به زهرا ÷ فرمود: “آیا دوست داری این فریاد خاموش شود؟” فرمود: ‘’نه.'’ فرمود: ‘’سخن من جز این نیست'’.»[۲۹۲]
باتوجه به مطالب فوق، مهمترین علل سکوت علی × را در برابر غصب خلافت و اهانت به حضرت زهرا ÷ که ناشی از آرمانگرایی واقعبینانۀ آن حضرت در دوران سکوت ۲۵ سال میباشد، در محورهای زیر میتوان بیانکرد:
۵.۲.۱.سفارش پیامبر اعظم |
پیامبر اعظم | به علی × توصیه فرمودهبود، در صورتی که حقت را غصب کردند اگر تعداد یارانت از تعداد انگشتان دست و پایت فزون شد برای گرفتن حقت دست به شمشیر ببر و گرنه صبر پیشه نما. در این رابطه، بعد از ماجرای سقیفه وقتی عدهای از اصحاب علی × میآیند و اعلام آمادگی می کنند حاضریم حقت را بگیریم، حضرت برای اینکه ایمان، وفاداری و پایداری آنان را بیازماید، فرمود: «فردا همۀ شما با سرهای تراشیده در اینجا حضور بیابید.» که در پاسخ به ندای حضرت جز چهار یا پنج نفر حاضر نشدند.
پیامبر | واقعیتهای بعد از رحلت خود را به حضرت فرمودهبودند. امام علی × دربارۀ آن دوران سخت پس از پیامبر | چنین توصیف مینمایند حضرت علی × واقعیتها و شرایط آن زمان را در خطبه ذیل اینگونه توصیف مینمایند:
« فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَیْسَ لِی رَافِدٌ وَ لَا ذَابٌّ وَ لَا مُسَاعِدٌ إِلَّا أَهْلَ بَیْتِی فَضَنَنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَنِیَّهِ فَأَغْضَیْتُ عَلَى الْقَذَى وَ جَرِعْتُ رِیقِی عَلَى الشَّجَا وَ صَبَرْتُ مِنْ کَظْمِ الْغَیْظِ عَلَى أَمَرَّ مِنَ الْعَلْقَم»[۲۹۳]
در این فراز از سخن، حضرت داستان و سرگذشت خود بعد از وفات رسول خدا | را بازگو مىکند، که در جریان خلافت چه گذشت و این نقل ماجرا به منظور بیان مظلومیت و شکیبایى از اتفاقى است که افتاد، با این که آن حضرت به امر خلافت شایستهتر بود دیگران به خلافت رسیدند.
امام × در این عبارت اشاره دارند که براى مقابله و مقاومت و دفاع از حقش مىاندیشیدهاست، ولى با کمال تأسف دریافتهاند که جز اهل بیت و خانوادهاش یاورى ندارد و تعداد آنان به نسبت مخالفین بسیار اندک بوده است.
از کسانى که گمان مىرفت حضرت را در این مورد یارى کنند، تنها از بنى هاشم مانند عبّاس و فرزندانش، ابوسفیان بنحرث بنعبدالمطلب و افرادى که به این خانواده منسوب بودند، مىتوان نامبرد. کمى و ناتوانى نامبردگان، به نسبت کل افرادى که در جناح مخالف قرار داشتند، آشکار بود. بنابراین حضرت از هلاکت اهل بیت و خانوادهاش بخل ورزید، چه این که اگر در برابر مخالفان مقاومت مىکرد، بى آنکه مقصودش حاصل شود، آنها به هلاکت مىرسیدند.
امام بنابر سفارش پیامبر | و با توجه به واقعیات پیشآمده بعد از رحلت پیامبر | آگاه بودند در صورت قیام نهتنها به حق خود نمیرسیدند بلکه، آرمانها و زحمات ۲۳ سالۀ پیامبر| نیز ازبینمیرفت. پس برای حفظ آرمانهای الهی چارهای جز صبر نداشتند.
۵.۲.۲. حفظ وحدت جامعه اسلامی
اتحاد مسلمانان از بزرگترین آمال و آرزوهای امام علی × بود. او بهخوبی میدانست که این اتحاد در زمان پیامبر گرامی | سبب شدهبود که رعب عجیبی در دل امپراتوران جهان و قدرتهای بزرگ رخنه کند و اسلام به سرعت رشد و نموکرده، گشترش یابد. ولی اگر این وحدت به جهت مسئلۀ رهبری ازبین میرفت، مسلمانان دچار انواع گرفتاریها و اختلافات میشدند و بالاخص گروهی منافقان که در صدد ازهمپاشیدن جزیرهالعرب و وحدت مسلمانان بودند و قیام امام به اهداف آنان کمک مینمود، عامل دیگری بود که امام علی × راهبرد سکوت را برای خنثی نمودن توطئۀ شوم منافقان انتخاب کرد. از قریش که کسوت اسلام درآمدهبودند دنبال بهانه بودند تا ضربت اساسی خود را بر پیکر اسلام وارد سازند.[۲۹۴]
«فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَیْتُ عَنْهَا کَشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِی بَیْنَ أَنْ أَصُولَ بِیَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْیَهٍ عَمْیَاءَ… فَرَأَیْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِی نَهْبا»
ناگزیر از خلافت چشمپوشیدم و روی از آن تافتم و به فکر فرورفتم که با دست بریده و بییاور حمله برم یا بر فضایی تاریک و کور صبر نمایم، … دیدم صبر و خویشتنداری در این امر خردمندانهتر است، پس صبر کردم در حالی که خار در دیده داشتم و استخوان در گلو! میراثم را بهغارترفته میدیدم.
۵.۲.۳.پیدایش مرتدّان و پیامبران دروغین
علاوه بر ارتدادی که در سال دهم هجری در قبایل “بنیحنیفه"، “اسد"، “کنده"، “غطفان” و… اتفاق افتاد و اوج آن پس از رحلت پیامبر | نمودار گشت، پیامبران دروغین نیز در نقاط مختلف عربستان ادعای نبوت میکردند و وحدت اسلامی را مورد تهدید قرار میدادند که امام در نامهای به مالک اشتر یکی از علل سکوت خود را پیدایش مرتدان و پیامبران دروغین میداند.
در نامۀ ۶۲ امام علی × خطاب به مردم مصر که توسط مالک اشتر، موقعى که او را فرمانرواى مصر کرد فرستاد، چنین فرمودند:
«… حَتَّى رَأَیْتُ رَاجِعَهَ النَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْإِسْلَامِ یَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَیْنِ مُحَمَّدٍ صل الله علیه و آله فَخَشِیتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِیهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً تَکُونُ الْمُصِیبَهُ بِهِ عَلَیَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلَایَتِکُمُ…»[۲۹۵]
…تا آن که گروهی از مردم را دیدم که از اسلام برگشت، به نابودی دین محمد | فرامیخوانند. پس ترسیدم که اگر اسلام و اهل آن را یاری نکنم رخنه یا ویرانی در آن ببینم که بر من مصیبت بارتر باشد تا ازدستدادن ولایت بر شما…
امام علی × نامه را با شرح حال پیامبر | آغاز کردهاست که او بیمدهندۀ همۀ مردم جهان به مجازات سخت الهى، و گواه بر پیامبران بود که اینان از طرف خدا فرستاده شدهاند و در این جهت آنها را تصدیق و تایید مىکرد. بعد از آن به شرح حال مسلمانان که در امر خلافت به کشمکش و نزاع با یکدیگر پرداختند و کمکم به شرح حال خود با مردم پرداخته، به عنوان گله و شکایت از منحرف ساختن امر خلافت از وى با این که او بدان سزاوارتر بود و هجوم بر بیعت با فلان ـ فلان کنایه از ابوبکر است ـ و خوددارى از اقدام براى به دست آوردن حکومت تا زمان ابى بکر که به ارتداد مردم از اسلام و طمع بستن بنى امیّه به نابودى دین انجامید. آنگاه به شرح حال خود از بیمناک بودنش بر اسلام و مسلمانان پرداخته که مبادا رخنه در اسلام بیفتد و یا بناى اسلام ویران گردد، در نتیجه غم و مصیبت او دربارۀ ویرانى اساس دیانت بیشتر از دستنیافتن به حکومت کوتاهمدتى باشد که نتیجهاش اصلاح فروع و جزئیات دین است و نابودى حکومت را به نابودى سراب و از هم پاشیدن ابرها تشبیه کردهاست. وجه شبه، سرعت زوال، و بىثباتى آن است چنان که حقیقت سراب، وجود ابر، بىثبات و ناپایدار است. ارتداد بعضى از مردم را جلوتر ذکر کردهاست. به منظور این که برترى خود در اسلام را بیان کند، از این رو به دنبال آن داستان قیام خود را در میان آن حوادثى نقل کردهاست که جنگهایى تا سرحدّ نابود شدن باطل و برقرارى و گسترش دین، اتّفاق افتاد. سپس سوگند یادکردهاست که اگر او تنهایى با سپاه معاویه در حالى که آنان تمام زمین را پرکردهباشند، روبرو شود، از آنها باکى نداشته و نمىترسد، و این نترسیدنش به خاطر دو چیز است، آگاهى و یقین بر این که آنان در گمراهىاند و او بر هدایت.[۲۹۶]
۵.۲.۴. کمی یاران و حامیان
امام علی × در خطبۀ شقشقیه یکی از علل سکوت خود را کمی یاران و حامیان خویش میداند که در این زمینه مخیّر بود یا با قلت یاران حق خود را بگیرد و یا نسبت به وضع تاریک روزگار سکوت را پیشه نماید. آن حضرت شرایط را این چنین توصیف میفرماید:
«… أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ أَوِ اسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ هَذَا مَاءٌ آجِنٌ وَ لُقْمَهٌ یَغَصُّ بِهَا آکِلُهَا وَ مُجْتَنِی الثَّمَرَهِ لِغَیْرِ وَقْتِ إِینَاعِهَا کَالزَّارِعِ بِغَیْرِ أَرْضِهِ.»[۲۹۷]
…پیروز ورستگار کسی است که با داشتن یاور قیام کند، یا در غیر این صورت راه سلامت گیرد و دیگران را راحت گذارد…
فرموده است: «افلج من نهض بجناح او استسلم فاراح.»
پس از آن که امام × عبّاس و ابوسفیان را از فتنه نهى مىکند و توضیح مىدهد که تفرقه و فخرفروشى راههاى پسندیدهاى نیست ادامه مىدهد و اشاره مىکند که متصدى امر خلافت چگونه باید باشد و چگونه از مشکلات رهایى مىیابد، سپس موفقیت و پیروزى را براى کسى مىداند که یار و یاور داشته باشد و به همین لحاظ “جناح” را براى اعوان و انصار استعاره مىآورد. وجه شباهت در این عبارت روشن است همچنان که بال وسیلۀ قدرت و توانایى بر پرواز و به مقصود رسیدن مىشود، اعوان و انصار براى دستزدن و قیام به جنگ و حرکت در میدان لازم است. به همین دلیل لفظ جناح براى یار و یاور استعاره آوردهشده و براى کسى که یار و یاور ندارد، کنارهگیرى وسیلۀ نجات او ذکر شدهاست؛ زیرا قیام با یاور یا کنارهگیرى بدون یار و یاور نوعى رستگارى است.[۲۹۸]
۵.۲.۵. حفظ کیان و بقای اسلام
امام در خطبۀ پنجم نهجالبلاغه، حفظ کیان اسلام و جلوگیری از اختلافات را بیان کرده و علت سکوت خود را ترس از مرگ نمیداند؛ بلکه قیام خود را بیحاصل و برای جامعۀ اسلامی زیانبار میداند.
«… بَلِ انْدَمَجْتُ عَلَى مَکْنُونِ عِلْمٍ لَوْ بُحْتُ بِهِ لَاضْطَرَبْتُمْ اضْطِرَابَ الْأَرْشِیَهِ فِی الطَّوِیِّ الْبَعِیدَهِ»[۲۹۹]
…بلکه سکوتم به خاطر آن است که اسراری پوشیده در سینه دارم که اگر باز گویم همۀ شما چون ریسمانهای آویخته در چاههای عمیق به لرزه خواهیدافتاد…
۵.۲.۶.عوامی مردم و احیای فرهنگ قبیلهای
پیامبر | در مدت ۲۳ سال تبلیغ رسالت خود، فرهنگ جاهلیت را در جامعه از بین برد؛ ولی بسیاری از سران مکه که بعد از ۲۳ سال جنگ، به اسلام ایمان آورده و پیامبر خدا | لقب “طلقا” به آنان داد. به علت عدم درک روح اسلام و عمق فرهنگ دینی، مجدداً فرهنگ جاهلیت را در بین خود بعد از رحلت پیامبر | احیا کردند. بنابراین چون رئیس قبیله از علی × پیروی ننمود. مردم نیز به تبع آنان از امام علی × حمایت ننمودند.
۵.۲.۷. سرعت بیعت و شدت عمل اصحاب سقیفه
فرایند انتخاب خلیفه و بیعت گرفتن به حدی شدید و سریع بود که امکان بروز هرگونه عکسالعمل را از امام علی × گرفت. آن حضرت که در حال غسل و کفن پیامبر اعظم | بود و واگذاشتن جنازه پیامبر | را بدون غسل و کفن بیاحترامی و خیانت بزرگی به پیامبر خدا | میدانست اصحاب سقیفه از این دل مشغولی
علی × بهرهجسته و به حدی در گرفتن بیعت سرعت عمل نشان دادند که آب غسل پیامبر | خشک نشده بود و آنان کار را تمام کردهبودند.
۵.۲.۸. نگهداشتن حرمت دین
علی× خلافت را حق خود میدانست؛ ولی حرمت دین را برتر از آن میدید و اگر دین ضربه میدید، جبران آن به راحتی مقدور نبود. آن حضرت اگرچه حق خود را حق دین میدانست اما وحدت دینی را لازمتر از حق خود میپنداشت. در جای دیگر در جواب شخصی از بستگان حضرت علی × که در همان روزهای سقیفه فضائل حضرت را میستود و از مردم بهخاطر رها کردن او انتقاد میکرد، ابتدا با توضیح شرایط و واقعیتها و اتفاقات ناگوار رخداده چیزی باارزشتر از سالم ماندن دین برای حفظ نهال نوپای جامعۀ اسلامی و نابودی باطل نیست. در این مورد حضرت چنین فرمودند:
«… فَنَهَضْتُ فِی تِلْکَ الْأَحْدَاثِ حَتَّى زَاحَ الْبَاطِلُ وَ زَهَقَ وَ اطْمَأَنَّ الدِّینُ وَ تَنَهْنَهَ» [۳۰۰]
… پس در گیرودار آن حادثه ها به پا خاستم تا باطل نیست ونابود شد ودین برجای خود آرام گرفت و باز ایستاد…
با توجه به اصل ۴۴ قانون اساسی مبنی بر واگذاری فعالیت های دولتی به بخش غیر دولتی ، دستگاه های دولتی موظفند که فعالیت های قابل واگذاری را شناسایی یا احصاء و به بخش غیر دولتی واگذار نمایند.
شناسایی فعالیت ها و نیز نحوه واگذاری آن از جمله دغدغه های مدیران بخش دولتی می باشد، علاوه بر این عدم صراحت مقررات و بخشنامه ها و نیز عدم وجود مفاهمه مشترک با دستگاه های نظارتی، دشواری ها و دغدغه های مدیران دولتی را مضاعف نموده است، به همین دلیل سال ها از تصویب قانون واگذاری می گذرد لیکن این مأموریت هنوز به سرانجام نرسیده و گاهاً اگر اقدامی نیز شده است دشواری ها در اجرای آن فوق العاده و باعث زحمت زیاد برای مدیران شده است.
با عنایت به مراتب فوق دانشگاه کاشان که از جمله دستگاه های دولتی است که نتوانسته بخشی از فعالیت های قابل واگذاری را واگذار نماید، لذا در راستای کمک به شفافیت و سهولت کار مدیران این پژوهش با عنوان مزبور قصد دارد تا ضمن شناسایی فعالیت های قابل واگذاری سهولت در اجرا را نیز پیشنهاد دهد.
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق
الزام قانونی دستگاه های اجرایی مبنی بر واگذاری فعالیت های قابل واگذاری به بخش غیر دولتی با توجه به قانون اجرای سیاست های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، دستگاه های دولتی را بر آن داشته که فعالیت های قابل واگذاری را شناسایی(احصاء) و به بخش غیر دولتی واگذار نمایند.
در این راستا و با عنایت به ماده۸ سیاست های اجرایی برنامه اول توسعه دانشگاه کاشان، این دانشگاه از جمله دستگاه های دولتی است که نتوانسته بخشی از فعالیت های قابل واگذاری را واگذار نماید، لذا این پژوهش با عنوان مزبور، قصد دارد تا ضمن شناسایی فعالیت های قابل واگذاری، نحوه واگذاری آن به بخش غیر دولتی را نیز مشخص نماید.
۱-۴- سؤال های اصلی تحقیق
جهت دستیابی به اهداف تحقیق سه پرسش اساسی وجود دارد که با پیگیری مراحل تحقیق در پی پاسخ به آنها میباشیم:
سؤال اصلی اول:
-
- مدل واگذاری فعالیت ها در موسسات آموزش عالی چیست؟
سؤال اصلی دوم:
-
- کدامیک از فعالیت های دانشگاه کاشان از قابلیت واگذاری به بخش غیر دولتی برخوردار هستند؟
سؤال اصلی سوم:
-
- نحوه واگذاری فعالیت های دانشگاه کاشان به بخش غیر دولتی به چه روش هایی می باشد؟
۱-۵- فرضیات تحقیق
با عنایت به اینکه موضوع تحقیق، موضوعی اکتشافی است نه تائیدی، بنابراین تدوین فرضیه های تحقیق چندان مناسب به نظر نمی آید ؛ چه اینکه فرضیه، یک حدس عالمانه بوده و باید از دل پیشینه تحقیق به دست آید. با توجه به خلاء موضوعی در زمینه برون سپاری فعالیتهای دانشگاهی، تنظیم فرضیات پژوهشی مطلوب نیست. اگر چه ممکن است محقق در طول تحقیق با نظر اساتید راهنما و مشاور، فرضیاتی را جهت تکمیل کار ارائه و مورد آزمون قرار دهد.
۱-۶- هدف تحقیق
اهداف این تحقیق، عبارتند از:
-
- ارائه مدل جامع برون سپاری فعالیت های موسسات آموزش عالی
-
- شناسایی فعالیت های قابل واگذاری
-
- نحوه واگذاری فعالیت ها به بخش غیر دولتی
۱-۷- روشتحقیق
این تحقیق از حیث هدف، جزء تحقیقات کاربردی است و از حیث روش جزء تحقیقات پیمایشی یا میدانی قرار میگیرد. دراین پژوهش، به منظور بررسی مبانی نظری، دراین پژوهش، به منظور بررسی مبانی نظری، از روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای استفاده شد. بدین ترتیب که با مراجعه به کتب مربوطه، مقالات، مجلات، اینترنت، پایان نامه ها، آرشیو سازمان، قوانین، آئین نامه ها، تصویب نامه ها، بخشنامه ها، دستورالعمل ها و … اطلاعات مورد نظر جمع آوری و در بخش میدانی نیز از ابزار مصاحبه با خبرگان و مدیران و پرسشنامه برای اندازه گیری هریک از متغیرهای مدل تحقیق استفاده گردید.
تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی پیمایشی بوده که در طی مراحل آن به دنبال توصیف فعالیت های دانشگاه کاشان به تفکیک حوزه های مختلف و همچنین نحوه واگذاری این فعالیت ها به بخش غیر دولتی می باشد. در واقع تحقیقات پیمایشی، که به نام های دیگری مانند تحقیق زمینه یابی و تحقیق نظرخواهی نیز به کار برده می شود، هنگامی به کار می رود که محقق بخواهد با نظر خواهی از یک گروه نمونه انتخاب شده، نظر یک جامعه آماری بزرگ را درباره موضوعات خاصی بداند و اطلاعاتی درباره دیدگاه ها، نظرات، رفتارها، یا مشخصات گروهی از اعضای جامعه آماری از راه انجام تحقیق به دست آورد. اساس تحقیق پیمایشی مبتنی بر تعمیم اطلاعات حاصل از بخش کوچکی از جامعه، تحت عنوان نمونه، به جامعه آماری می باشد. (رضایی،۱۳۸۷،ص۱۵۶)
۱-۸- قلمرو تحقیق
الف) قلمرو مکانی تحقیق:
این تحقیق در دانشگاه کاشان صورت گرفته است.
ب) قلمرو زمانی:
تحقیق حاضر در سال ۹۳-۹۲ انجام گرفته است.
ج) قلمرو موضوعی:
قلمرو موضوعی این تحقیق، عبارت از برون سپاری فعالیت های قابل واگذاری در موسسات آموزش عالی می باشد.
۱-۹- متغیرهای مورد مطالعه و تعریف آنها
متغیر:
کمیتی که در دامنه معین می تواند از یک فرد به فرد دیگر یا از یک مشاهده به مشاهده دیگر، مقادیر مختلفی را اختیار کند. به عبارتی میتوان گفت نمادی است که اعداد و ارزش ها به آنها منتسب می شوند.
متغیر مستقل:
به متغیری گفته می شود که از طریق آن متغیر وابسته بیان، یا پیش بینی می شود و توسط پژوهشگر اندازه گیری، دست کاری و یا انتخاب می شود تا تاثیر و روابط آن با متغیرهای دیگر اندازه گیری شود. در این تحقیق با توجه به ماهیت تحقیق، متغیرهای مستقل، عبارتند از: اهمیت فعالیت، توانمندی داخلی و توانمندی خارجی.
متغیر وابسته:
پژوهشگر بیش از هر چیز به متغیر وابسته علاقهمند است. هدف روی توصیف یا پیش بینی تغییر پذیری متغیر وابسته است و با تحلیل متغیر وابسته میتوان برای حل مسئله به پاسخ هائی دست یافت. در این تحقیق، متغیر وابسته، فعالیت های قابل واگذاری دانشگاه کاشان میباشد.
۱-۱۰- شرح واژگان کلیدی
۱-۱۰-۱- برون سپاری(واگذاری):
برون سپاری به معنی خرید کالا یا خدمت از خارج از سازمان به جای تهیه آن در داخل است. (الوانی، ۱۳۸۷)
۱-۱۰-۲- درون سپاری:
(۲-۸۹)
تکانه نوترینو می باشد. با نادیده گرفتن انرژی کوچک پس زنی و جرم صفر برای نوترینو و از آنجایی که است در نتیجه و بنابراین:
(۲-۹۰)
و عنصر ماتریسی گذار به فرم زیر می باشد
(۲-۹۱)
تابع موج الکترون
(۲-۹۲)
است. با ترکیب نتایج فوق، احتمال گذار تسخیر الکترون
(۲-۹۳)
که وابستگی درجه دوم به انرژی کل نوترینو دارد.
۲-۴-۵ فرایند بتای معکوس
بعد از انتشار تئوری فرمی، Bethe و Peierls احتمال واپاشی بتای معکوس را مطالعه کردنند. در اینجا هسته یک نوترینو یا آنتی نوترینو تسخیر می کند، یک الکترون یا پوزیترون را ساطع می کند. این فرایندها به فرم زیر نشان داده می شوند:
(۲-۹۴)
(۲-۹۵)
فرایند معکوس واپاشی نوترون به فرم
(۲-۹۶)
است و احتمال گذار برای واکنش معکوس
(۲-۹۷)
و سطح مقطع برابر است با
(۲-۹۸)
پس زنی هسته را نادیده می گیریم و پوزیترون را به عنوان ذره نسبیتی در نظر می گیریم. بنابراین چگالی حالتهای نهایی عبارت است از
(۲-۹۹)
که از انرژی کاهش یافته استفاده کرده ایم و عنصر ماتریس هسته ای متناظر
(۲-۱۰۰)
است. بنابراین سطح مقطع برابر خواهد بود با
(۲-۱۰۱)
که روی تمام زوایای بین آنتی نوترینو و پوزیترون انتگرال گیری شده است.
فصل سوم
واپاشی دوبتایی
۳-۱ واپاشی دوبتایی
واپاشی دوبتایی فرایند نادری است که در آن عدد اتمی دو واحد تغییر می کند در حالی که عدد جرمی ثابت باقی می ماند. بنابراین فرایند مرتبه دوم در محاسبات فرمی است. به علت ثابت جفتیدگی ضعیف و اینکه فرایند از مرتبه بالاتری است، واپاشیدوبتایی نیمه عمر طولانی ، معمولا ۱۰۲۰ تا ۱۰۲۳ سال دارد. آشکارسازی این چنین واپاشی های نادر بسیار سخت است.
فرم وابستگی جرم به عدد اتمی در هسته به شکل زیر است:
(۳-۱)
در اینجا ضریب انرژی تقارنی،، تقریبا MeV50 و ضریب انرژی کولنی،، از مرتبهMeV7/0 است. عبارت انرژی بستگی الکترون، کوچک است و می توانیم آن را نادیده بگیریم. انرژی جفتیدگی هسته است و تقریبا برای و زوج یا و فرد می باشد. برای فرد صفر است [۸]. برای زوج دو سهمی، فرمول (۳-۱)، وجود دارد آن چنانکه در شکل (۳-۱) برای ۷۶ = نشان داده شده است.
شکل(۳-۱)نشان دهنده وابستگی جرم به عدد اتمی است. دو سهمی دو مقدار برای عبارت جفتیدگی در معادله (۳-۱) را نشان می دهد[۷].
در این مورد به دلیل ملاحظات انرژی واپاشی تک بتایی به انجام نمی دهد به جای آن بار هسته دو واحد تغییر می کند و واپاشی دوبتایی اتفاق می افتد. برای فرد، عبارت جفتیدگی برای هسته فرد-زوج و هسته زوج-فرد یکسان است و تنها یک سهمی وجود دارد. بنابراین آنچنان که در شکل (۳-۱) نشان داده شده است واپاشی دوبتایی در هسته هایی که و زوج دارند رخ می دهد.
۳-۱-۱ مدهای واپاشی دوبتایی
مدهای واپاشی دوبتایی عبارتند از:
(۳-۲)
(۳-۳)
(۳-۴)
(۳-۵)
نشان دهنده الکترون مقید است. این مدها در قیاس با واپاشی تک بتایی، واپاشی پوزیترون و تسخیر الکترونی هستند. برهم کنش بیان شده در معادله (۳-۲) واپاشی دوبتایی با دو نوترینو () است با این شرایط که
(۳-۶)
و واپاشی تک بتایی امکان پذیر نباشد.
این مدها در سال ۱۹۳۵ توسط Goeppert-Mayer ارائه شد[۹]. در سال های بعد، Majorana [10]، Racah [11] و Furry [12] مد پنجم از واپاشی دوبتایی را کشف کردند که به فرم زیر می باشد:
(۳-۷)
این فرایند واپاشی دوبتایی بدون نوترینو () می باشد که اگر آنتی نوترینوی منتشر شده در مرحله اول همانند نوترینوی تسخیر شده در مرحله دوم باشد رخ می دهد.اگر نوترینو ذره دیراک باشد و اگر نوترینو بدون جرم باشد این فرایند اتفاق نمی افتد همچنین از لحاظ هلیسیتی نیز امکان پذیر نیست. آنتی نوترینو در برهم کنش اولی راستگرد است ولی نوترینو جذب شده در برهم کنش دوم بایستی چپگرد باشد. در فرایند واپاشی پایستگی عدد لپتونی نقص می شود. بنابراین مشاهده واپاشی ، فیزیک ماوراء مدل استاندارد را لازم دارد.
مدهای واپاشی دوبتایی خصوصیات مشابه و متمایزی دارند. خصوصیات مشابه عبارتند از:
ج۸ب۲۴۵۴
مگردان سر از دین و از راستی که خشم خدای آورد کاستی
ج۸ب۱۷۱۸
نماند بر این خاک ، جاوید کس تو را توشه از راستی باد و بس !
ج۸ب۱۷۳
بی آزاری و راستی برگزین چو خواهی که یابی به داد آفرین
ج۹ب۴۵۹۲
۱۳-۶لزوم داشتن وزیر و همراه نیک :
ز دستور پاکیزه ی راهبر درفشان شود شاه را گاه و فر
ج۸ب۳۸۷
مبادا که تنها بود نامجوی به ویـﮊه که دارد سوی جنگ روی
ج۸ب۷۰۴۸
۱۳-۷وفاداری :
وفا چون درختی بود میوه دار کجا هر زمانی نو آید به بار
ج۵ب۵۸۹۵
۱۳-۸عجب و خودبزرگ بینی :
از جمله رذایل اخلاقی یا تاریکی های انسان صفت تکبر و عجب است و از نشانه های افراد مستکبر و معجب این است که خود را برتر و عزیزتر از دیگران می پندارند و به مال و جاه و زخارف دنیوی می بالند و به زیردستان و ناتوانان به دیده ی تحقیر و بی اعتنایی مینگرند.
چو سالار توران به دل گفت من به بیشی برآورد سرزانجمن
چنان شاهزاده جوان را بکشت ندانست جز گنج و شمشیر پشت
ج۳ب۳۰۱۳-۳۰۱۲
به مردی نباید شدن در گمان که بر تو دراز است دست زمان
ج۴ب۳۰۶۲
۱۳-۹نکوهش نادانی و سبکسری :
ستوده نباشد سربادسار براین ، داستان زد یکی هوشیار
« سبکسار مردم نه والا بود وگرچه گوی سرو بالا بود . »
ج۳ب۱۹۲۲-۱۹۲۱
۱۳-۱۰خشم و تند خویی
در اوستا آمده است : « خشم ( Aehma ) را از خود دور کنید . خشم ، نفرت ، آز و حرص برای افرادی که پویان راه فردایی هستند و می خواهند به منش نیک و اعتلای مقام انسانی برسند نکوهیده است . جایز نیست و باید زنگار آن از آیینه دل پاک شود . زردشت خود می گوید چون خواستم خداوند را خوب بشناسم از روی خرد و اندیشه کوشیدم تا درونم پاک و آیینه ی ضمیرم شفاف شود ، آن گاه نور معرفت و بینش در من تابید . به همین جهت است که می گوید صفات بد و زشت را از خود برانید به ویـﮊه خشم و نفرت را »
ز تندی پشیمانی آیدت باز تو در بوستان تخم تندی مکار
ج۴ب۸۸۳-۸۸۲
ز خوی بد ، آید همه بتّری نگر تا سویِ خویِ بد ننگری
ج۸ب۵۴۴۲
۱۳-۱۱بخشش
خنک آن کسی کو بود پادشا کفی راد دارد دلی پارسا
ج۵ب۵۵۸۷
کسی کو نبیند جز از کام و ناز تو بروی ببخشای روز نیاز
ج۵ب۵۱۹۹
۱۳-۱۲نکوهش پیری :
بر این گونه گردد سراسر سخن شود سست نیرو چو گردد کهن
ج۱ب۱۳۵۶
گر آتش ببیند رخ شصت و پنج رسد آتش از بادِ پیری به رنج
ج۳ب۱۱۶۹
همانا که شد سال بر شصت و شش نه نیکو بود مردم پیر کش
ج۹ب۳۷۲۰
۱۳-۱۳ در سرکشی و نافرمانی از خداوند :
چه گفت آن سخنگوی با فرّ و هوش که خسرو شدی بندگی را بکوش
به یزدان هرآن کس که شد ناسپاس به دلش اندر آید ز هر سو هراس
به جمشید بر تیره گون گشت روز ؛ همی کاست آن فرّ گیتی فروز
ج۱ب۴۳۰-۴۲۷
۱۳-۱۴ طلب بزرگی و رنج آن :
بسا رنج ها کز جهان دیده اند زبهر بزرگی پسندیده اند
ج۳ب۲۹۹۷
عنان بزرگی هرآن کس که جست نخستین بباید به خون دست شست
ج۴ب۱۵۵۴
انوشه کسی کو بزرگی ندید نبایستش از تخت شد ناپدید
۱۳-۱۵ لزوم آزمودن دیگران
چو پیوسته ی خون نباشد کسی نباید بر او بودن ایمن بسی
بسط و شرح: از پیشههای سخت وفقیرانه قدیمی است. از ابزار کار آنها ماکو و شانه چوبی است که برای بافتن لباس مورداستفاده قرار می گیرد. جولاه هر روز پشت یک کارگاه خود ساخته می نشیند ، با پاهایش اهرم هارا بالا و پایین می دهد و با دست هایش ماکو و ماسوره ی حامل نخ پود را به چپ و راست می راند و به دنبال هرحرکت یک بارهم شانه ی چوبی را به روی پود می کوبد و هر ساعت یک بار هم گرده چوب را می چرخاند و مقدار پارچه ی بافته شده را به روی آن می پیچد … و بدین وسیله پارچه تولید می شود . جولاه می تواند با بهره گرفتن از همین دستگاه پارچه کرباسی و متقال و فاستونی نخی ساده ببافد ، ولی آنهایی که دستمال ابریشمی و پارچه های خیلی ظریف می بافند شعرباف نامیده می شوند. ( بقیعی، ۱۳۸۴: ۶۲)
مطلوبیت: در قدیم در نظر مردم از کارهای مهم بود چون کار هر کس نبود و به تخصص نیاز داشت. در ضرب المثل ” کارت را به جولاه بده” (میرکیانی،۱۳۹۱: ۲۰۱) ارزش خود را حفظ کرده است.
————————————————————————
۲۵.عنوان شغلی: چاووش
معنی لغوی: کسی که با خواندن شعرهایی مردم را به سفر زیارتی دعوت می کرد. کسی که پیشاپیش موکب شاه ، دیگر قدرت مندان یا بازگشتگان از زیارت حرکت می کرد و ورودشان را با صدای بلند خبر می داد (صدری افشار،۱۳۹۴:۵۸)
مثال: حالا چاووش کی بوده؟ (راز مثل های ما، میرکیانی،۲۳۲))
کد isic: 3480
طبقه شغلی: اشتغال ناقص
بسط و شرح: کسی که پیشاپیش کاروان زیارتی راه می رفت و برای اهل کاروان می خواند و آنان را پیش از رسیدن به شهر مقصد با خبر می کرد. چاووشان هیچ کار دیگری جز این انجام نمی دادند در نتیجه در مقایسه با کارها و مسئولیت های دیگر، کار او اصلا کاری محسوب نمی شد. و ارزش چندانی نداشت. این کار معمولا شغل دوم افراد به حساب می آمد و در شرایط دیگر او در کار دیگری مشغول بود.
مطلوبیت: حرکت این فرد در پیشاپیش قافله انسجام و ابهت ویژه ای به کاروان می داد.
————————————————————————
۲۶.عنوان شغلی: چوبدار
معنی لغوی: کسی که کارش خرید و فروش دام های کوچک است. قپاندار؛
۱ - کسی که کارش خرید و فروش گوسفند است ؛ گله دار. ۲ - قپاندار؛ ۳- مامور چماق داری که پیشاپیش شاه یا قدرتمندان دیگر حرکت و مردم را از سر راه شان دور می کرد؛ جلودار؛دورباش؛ ریکا؛ مطرق؛ نی دار؛ یساول.( صدری افشار، ۱۳۹۴: ۶۲)
مثال: … غلام چوبدار امد اینجا….یک ظرف برای کاه و علف ریختن جلوی گوسفندانش می خواست (قطار سنگی، میرکیانی،۶۵)
کد isic: 3421
طبقه شغلی: تکنسین ها و دست یارها
بسط و شرح:
مطلوبیت:
————————————————————————
۲۷.عنوان شغلی: چوبکی
معنی لغوی: ۱- فروشنده دوره گرد چوبک( کوبیده ی بوته ای که کف می کرد و برای شستن چربی به کار می رفت. ۲- چوبک زن (صدری افشار، ۱۳۹۴: ۶۲)
مثال: “…. اگر چوبکی نیاید، فردا ظرف هایمان کثیف می ماند….” (سماور زغالی، میرکیانی، ۷۷)
کد isic:
طبقه شغلی: تکنسین ها و کمک متخصصان
بسط و شرح: در زمانی که هنوز پودرشوینده و صابون و دیگر مواد بهداشتی و شوینده ها در کشور ما تولید نمی شد، مردم برای شست و شوی ظروف خود از این ماده استفاده می کردند.
مطلوبیت:
————————————————————————
۲۸.عنوان شغلی: چوپان
معنی لغوی: کسی که کارش چراندن دام های کوچک است ؛ شبان ؛ شوان؛ راعی؛ رامیار(صدری افشار،۱۳۹۴: ۶۲)
مثال: “…..چوپان پیر از همان کودکی، نواختن نی هفت بند را به ….چوپان پیر…..می دانست پسرش تجربه ی زیادی در چوپانی ندارد و مثلا نمی داند ابرهای بارانی کدام هستند و از کدام بادها باید ترسید. یادش داده بود که هروقت مشکلی پیش آمد ، با زدن نی هفت بند، از او بپرسد….."پسرش یاد داده بود (لالو، قوجق،۷۱)
کد isic: 9211
طبقه شغلی: کارکنان مشاغل ساده
بسط و شرح: از ابزار بسیارکار یک چوپان “نی” است. او در نی خود می دمد تا با خدای خود صحبت کند. در نی می دمد تا گوسفندانش را جمع کند ونیز اهالی ده را ازخطرات احتمالی مطلع سازد. گاهی برخی از آنان به علت سادگی بیش از حد، اعمال ناشایستگی مثل قاطی کردن آب در شیری که به مردم می فروشند، انجام می دهند. تجربه آنان در شناخت انواع ابرها و بادها و زمان های باران بسیار با اهمیت است.
مطلوبیت: شغل بسیاری از انبیاء چوپانی بوده است و نشانگر دریافت های درونی انسان وقتی که با طبیعت به یگانگی می بنا براین از مسئولیت های مهم چوپان آموزش است و امانتداری. به علت بیان اجتماعی ساده و سادگی اندیشه شایستگی ارتباط با خدا را دارند. همیشه جزء قشرهای پایین اجتماعی حساب می شوند.
————————————————————————
۲۹.عنوان شغلی: حلوافروش
معنی لغوی: پیشه اش ساختن و فروختن انواع حلویات است؛ حلوایی؛ حلواگر(صدری افشار،۱۳۹۴: ۶۶)
حلوا یک نوع خوراک چرب و شیرنی می باشد که شب های جمعه در بعضی از خانه ها میپزند و برای امواتشان خیرات می کنند،ولی کسی است که پیشه اش ساختن و فروختن انواع حلویات می باشد (بقیعی، ۱۳۸۴:؟)