تبیین وتعیین اهداف وانتخاب راهکار بهینه برای کسب نتایج موفقیت آمیز وایفای کامل تعهدات می باشد.
فرایندهای برنامه ریزی:
تبیین وتعیین اهداف وانتخاب راهکاربهینه برای کسب نتایج موفقیت آمیز وایفای کامل تعهدات می باشد.
فرایندهای اجرایی:
مجموعه عملیات هماهنگی بین کلیه ارکان اجرائی پروژه مطابق برنامه می باشند.
فرایندهای کنترلی:
مجموعه فعالیتهای کسب اطمینان ازدستیابی به اهداف پروژه می باشد دراین فرایندهابرای جبران خطاهای احتمالی از تکنیکهای ارزیابی عملکرد، اندازه گیری، پیشرفت و انجام اقدامات اصلاحی درمواقع ضروری استفاده می شود.
فرایندهای اختتامی:
مجموعه فعالیتهای مطابقت مراحل اجراشده واهداف ازپیش تعیین شده پروژه می باشد.
گروه های فرایندی فوق ازطریق نتایج حاصله ازاجرای هریک به یکدیگر مرتبط می شوند. این نتایج به صورت خروجی برخی و به عنوان ورودی،مورد استفاده قرارمی گیرد.این ارتباطات که از ابتدا تا انتهای پروژه به طور مداوم و چندسویه می باشد(داودپور ،۱۳۸۸).
به عنوان مثال،درابتدا برنامه های اجرائی پروژه توسط فرایندهای برنامه ریزی مشخص می شود.سپس درادامه بادریافت نتایج فرایندهای کنترلی،این برنامه ها به روزآوری ودرفرایندهای اجرائی موثرمی گردند.
توضیح این نکته ضروری است که«گروه های فرایندی درمراحل مختلف پروژه،دارای فعالیتهای موازی هستندوهمزمان درسطوح مختلف وباشدت وکثرت متفاوت اجرامی شوند.»
دریک مرحله ازاجرای پروژه،نهایتا پس ازتعامل کافی بین فرایندهای مختلف،نتایج درقالب خروجی آن مرحله بطورکامل مشخص می شود تا به عنوان ورودی مرحله بعدمورد استفاده قرارگیرد.به عنوان مثال،خروجی مرحله طراحی ومهندسی تهیه،تولیدوارائه مدرک مهندسی است ومی بایستی برای استفاده درمرحله بعد وبرای تهیه و تولید محصول و یا ارائه خدمتی مورد استفاده قرار گیرد. اما این مدارک برای اجرا می باید از کیفیت لازم برخوردار باشند. لذا لازم است تا ابتدا مورد بررسی دقیق قرارگرفته و پس از تایید مورد استفاده قرار گیرند. در ابتدای شروع هریک از مراحل پروژه، توجه کافی به برخی از فرایندهای آغازین درحفظ اهداف پروژه و تعهدات مجریان بسیار موثر است. این مراحل و فرایندهای آنها تا حد زیادی بطور موازی اجرامی شوند.
به عنوان مثال: فرایندهای برنامه ریزی نه تنها به بیان دقیق آنچه که می بایست در هر مرحله انجام شود می پردازند، بلکه مطابق پیشرفت حاصل از انجام کار، به صورت مداوم برنامه اجرائی مرحله یامراحل بعدی را به روزآوری نموده و برنامه را منطبق با نتایج اجرائی حاصله و شرایط اجرائی می نماید(شعبان زاده،۱۳۸۸).
این به روزآوری مداوم برنامه های دوره های بعد پروژه براساس نتایج حاصله را«برنامه ریزی غلطان»[۶] می نامند. بدین ترتیب برنامه ریزی بطور مشخص فرایندی تکرارپذیراست.به مرور با تصحیح مستمر برنامه ریزی پروژه، انتظارات متولیان نیز متناسب با وضعیت پروژه، واقع بینانه می گردد.تعریف دیگری که می توان از برنامه ریزی غلطان داشت بدین صورت است که برنامه هایی که بطور دوره ای مورد بازنگری قرار می گیرند. باعث می شوند تا همواره بتوان به تصمیم گیری،شکار فرصت هاو اتخاذ استراتژی متناسب یا شرایط روز و با آگاهی از تغییرات پیرامونی پرداخت( بهرامی زاده، ۱۳۸۹).
در این تحقیق،اینجانب چندین عامل اصلی را پس از مشورت با تعدادی از مدیران ارشد سازمان نور و تعدادی از مدیران پروژه های این سازمان که جهت موفقیت یک مدیر پروژه مورد نیاز می باشد را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده ام.
این موارد از قرار زیر می باشد:
۲-۱۰ عوامل موفقیت مدیر پروژه
مهارت مدیریت، روش مدیریت، مدیریت زمان، تسلط به موضوع پروژه، مدیریت کیفیت، مدیریت ریسک، مدیریت هزینه، مدیریت ارتباط با ذینفعان، پیگیری منظم و رصد مستمر، برآورد صحیح و دقیق محدوده و محتوا(نوری فر، ۱۳۸۴).
در ذیل به تعریف مختصری از هر کدام ار عوامل ذکر شده می پردازیم:
۲-۱۰-۱ مهارت مدیریت[۷]
مهارت در مدیریت می تواند امری ذاتی و یا اکتسابی باشد. فنونی برای یک مدیر مورد نیاز می باشد تا بتواند با بهره گرفتن از آنها، تبحر و قدرت خود را برای پیشرفت کارها به کار ببرد.بنابراین بر کارشناسان و مدرسین رشته های مختلف مدیریت است که با انجام مطالعات لازم، شیوه های موثر تر آموزش مدیریت را که به طور ملموس تر بتواند توان و مهارتهای مدیریتی را تقویت نماید، جستجو و روش های اثربخش تر را معرفی کنند تا تمایل مدیران عالی به آموزش و پرورش منابع انسانی سازمانهای خود بیش از پیش جلب شود(میرسپاسی،۱۳۷۱).
۲-۱۰-۲ روش مدیریت[۸]
برای بررسی و ثبت و پیگیری امور کارهای یک مدیر پروژه، نیاز است که مدیر پروژه با ابزارها و روشهایی آشنایی داشته باشد تا بتواند در هر موقعی با کمترین هزینه، کلیه فعالیت نیروهای شاغل در یک پروژه را کنترل کند.
شرکتها در مواجهه با فشارهای رقابتی فزاینده در محیطهای پررقابت بین المللی در حال اتخاذ استراتژیهای انعطاف پذیری هستند تا محصولات با کیفیت تر را سریع تر به مشتریان اراده دهند. یکی از رویکردهای درست در شرکتهای بین المللی تمایل به “روش مدیریت” بوده است(همدانی،۱۳۸۰).
۲-۱۰-۳ مدیریت زمان[۹]
مدیریت زمان به عنوان سیستمی کارا و موثر برای کنترل و استفاده زمان تعریف می شود. در واقع اگر بدانیم برای انجام فعالیتهای رسمی و غیررسمی، اداری و غیر اداری، زمان محدودی در احتیار ما قرار می گیرد و یا خود آنرا تعیین می کنیم، بیشترین تمرکز خود را بر چگونگی استفاده بهینه از زمان صرف خواهیم نمود.
مفهومی که در مدیریت زمان همگان از آن غافل مانده اند این است که ما باید خود را اداره کنیم نه زمان را، زیر در حقیقت زمان اداره ناشدنی است و در حال گذر است و این ما هستیم که باید از زمان بدرستی استفاده کرده و از آن بهره ببریم.بنابر نظر برخی از علمای مدیریت، مدیریت زمان در واقع همان مدیریت بر خویشتن است و جالب است بدانید که مهارت هایی که ما برای اداره کردن دیگران نیاز داریم همان مهارت هایی است که برای اداره کردن خود به آه نیازمندیم و از آنها بهره می بریم مانند توانایی های مدیریت و برنامه ریزی، رهبری کنترل، مدیریت منابع و غیره(ارجمند، ۱۳۸۶).
۲-۱۰-۴ تسلط به موضوع پروژه
اگر یک مدیر پروژه، با مفاهیم و درخواستهای یک پروژه آشنایی نداشته باشد، کنترل و رصد فرایندهای یک پروژه، به کندی پیش خواهد رفت. چون گزارشهایی که از افراد تیم دریافت می کند، برایش نامفهوم خواهد بود.
۲-۱۰-۵ مدیریت کیفیت[۱۰]
یعنی نظارت بر فرایند ساخت و تولید محصول برای ایجاد اطمینان از مطابقت محصول با آنچه مورد نظر طراح و یا مشتری بوده است. به یک سری صفات از یک فرایند یا یک کالا می گویند که مورد پذیرش تولید کننده و مصرف کننده باشد. مثلا سرعت بالایی داشته باشد، مقاوم باشد.
مدیریت کیفیت در پروژه ها، مجموعه ی فرآیندهای مورد نیاز جهت اطمینان از انجام رضایت بخش و مورد قبول تعهدات پروژه است. مدیریت کیفیت شامل کلیه فعالیتهای مدیریتی لازم برای تعیین اهداف، خط مشی ها و تضمین های کیفی پروژه است(فرهودی، ۱۳۸۶).
۲-۱۰-۶ مدیریت ریسک[۱۱]
مدیریت ریسک پروژه فرایند سیستماتیک شناسایی تجزیه و تحلیل و پاسخگویی به ریسک پروژه می باشد این مبحث به حداکثر نمودن احتمال رخداد وقایع مثبت ونتایج وپیامدهای حاصل از آن همچنین حداقل نمودن احتمال رخداد وقایع ناخوش ایند ونتایج وعواقب ناشی از بروز انها دررابطه با اهداف پروژه می پردازد .
طبق گفته بوهم، هدف مدیریت ریسک پروژه های فناوری اطلاعات، شناسایی، توجه به حذف عوامل ریسک زا قبل از اینکه تهدیدی برای اجرای موفق پروژه محسوب شوند است(موسیخانی،محمدی، مدیری آثاری ،۱۳۹۰).
۲-۱۰-۷ مدیریت هزینه[۱۲]
هدف اصلی از ایجاد سیستم مدیریت هزینه، کاهش بهای تمام شده محصولات یا خدمات برای کمک به سودآوری است.در یک بیان ساده عبارت است از بکارگیری مطلوب و توام با کارائی منابع سازمان در جهت ارزش آفرینی برای مشتریان. این تعریف بر این نکته محوری تاکید دارد که سواد آوری و رشد بنگاه از طریق خلق ارزش برای مشتریان تحقق می یابد.مدیریت هزینه بر این نگرش استوار است که هزینه ها به خودی خود ایجاد نمی شوند بلکه تمام هزینه های تولید و یا انجام خدمات محصول و نتیجه گیری مدیریت است که عمدتا معطوف به چگونگی استفاده از منابع محدود سازمان است(دارابی،رویا، ۱۳۸۷).
۲-۱۰-۸ مدیریت ارتباط[۱۳] با ذینفعان
داشتن علم ارتباطات، یکی از خصوصیات یک مدیر پروژه می باشد که با دانستن مفاهیم آن، یک مدیر می تواند هم با افراد تیم خود و هم با کلیه ذینفعان ارتباط خوبی برقرار کند و جهت جلب رضایت آنها گامهای موثرتری بردارد.مدیریت ارتباط با مشتری، راهبردهای تجاری است که به جذب، حفظ و ارتقای مشتری می پردازد. با اجرای مدیریت ارتباط با مشتری، سازمانها قادر خواهند بود با هزینه کم تر به سه وظیفه فوق بپردازند و در نتیج مزیت رقابت اصلی خود را که همانا مشتری است، حفظ نمایند(موغلی، باوندپور۱۳۸۹).
۲-۱۰-۹ پیگیری منظم و رصد مستمر
در این زمینه می بایست مدیر پروژه، در بازه های زمانی مشخص و معیین، فرایندهای پروژه خود را رصد و پیگیری کند و هر کجا مشکلی را مشاهده نمود، علت آنرا پیگیری نماید و در صدد رفع آن برآید.
۲-۱۰-۱۰ برآورد صحیح و دقیق محدوده و محتوا
اگر در جمع بندی محدوده درخواستها و کم و کاست فرایندهای یک پروژه، مدیری دقت نماید، خواهد توانست در پیشرفت پروژه در زمان معین و با هزینه مناسب، کار را به پایان برساند.
در تحقیق حاضر با توجه به مطالب فوق الذکر به بررسی نقطه نظرات کارشناسان ارشد نرم افزاری، برنامه نویسان زبده و همچنین پژوهشگران و خبرگان علوم اسلامی در این زمینه پرداخته تا به اهداف تحقیق دست یابیم.
طرح های پژوهشی انجام شده درباره تاثیر عوامل کلیدی موفق مدیر پروژه بر موفقیت پروژه ...